۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

حقایقی بدیع از جان هاء:


حقایقی بدیع از جان هاء:
19 * 19 = 361 + 4 = 365
ما بهانیان با زیارت الواح عدیده و مطالبی در اسم اعظم و بند 166 کتاب اقدس هر کدام باندازه خود دانشی از هاء گرفته ایم و می دانیم اساس تقویم بهائی از سال شمسی گرفته شده و سال و ماه و روز تقویم بهائی بنا بر استخراج حضرت ربّ اعلی ار دعای سحر ماه مبارک رمضان اسلامی تنظیم گردیده که نوزده ماه که ضرب در نوزده روز میشود روز361 لذا چهار روز باقی مانده ایام هاء محسوب میشود که قبل از آغاز ایام صیام مراسمی بنام ایام هاء بر پا می داریم. اما این بنده به جوهر عدد 19 و حقیقت 199 روز و به سرّ چهار روز هاء فائز نشده ام لذا از شما عزیزان رجا مندم چناچه بینشی از جقیقت نوزده و ضریب آن دارید در زیر همین مطلب به اشتراک گذارید. ناگفته نماد حقیر تحقیقات بدیعی بر حقیقت کلمات حق نموده ام که فرموده اند:
 " زیرا کلام ملکوت عبارت از معانی الهیه و اسرار ربّانی است هر کس به آن فائز حقایق و اسرار خفیّه در نزد او اشکار شود. " ایقان شریف.
 هر کلمه ملکوتی گویای حقایقی از اسرار سمائیه است و چون کل اسرار ربّانیه سمائیّه در یوم الله در کلمات گوهر بار جواهر ثلاثه زینت و فاش گردیده وبنا به فرموده کلّ شیئ به کلّ شیئ مبدل شده پس آگاهی از اسرار ربانیه و حقیقت ایام هاء وسرّ عدد نوزده موجب بینشی بر اهل بصر میگردد امید است با زیارت لوحی از صدها هر کس به حقیقتی فائز آید.
 " این فضل لانهایه و کرم لا بدایه کسانی را اخذ نماید که در ظلّ تربیت به یَدّه کل شیئ در ایند و در فضای روحانی سبقت رحمة کل شیئ مقر یابند. " موجوعه الولح 168
 پس حقیر نتیجه میگیردکه در یوم الله کلّ شیئ به کل شیئ مبدل شده و دو جوهر نوری به نامهای نیّر عظیم و نیر اصغر توراتی به هم پیوسته و یکی شدند و آز آن ترکیب نورای قدسی اولیه جوهر نور دیگری مخلوق و جواهر ثلاثه مشهود و جوهر کلمه شمس حقیقت معروف و چون حقیقت شهر النور با جوهر شهر العلی ترکیب و آن اولین آخرین گردید از برکت آن دو نور کل شیئ مفهوم شده.

ملاحظاتي بر تاريخ اظهار امر حضرت رب اعلي


جناب نبيل زرندي در كتاب جاودانه خويش در باره زمان وقوع اظهار امر ضمن اشاره به  5 جمادي الاولي سال 1260 هجري قمري و همچنين شب ششم خرداد از سال نهنگ يك مقياس ديگري را هم ارائه ميدهد و آن اينكه آن شب ، شب شصت و پنجم نوروز بود0اين نوع مقياس براي محاسبه دقيق زمان ، مقياس معتبري است زيرا مبناي محاسبه بسيار دقيق و متين ميباشد و لذا براي محاسبات زمان داراي ارزش ويژه اي است0 نبيل زرندي براي زمان صعود حضرت بهاء الله نيز از اين قاعده استفاده نموده است0 او حتي براي محاسبه زمان عيد اعظم رضوان نيز اين روش را بكار برده است 0 و حالا بعد از گذشت سالها به اين نتيجه مي رسيم كه نبيل چه كار درستي انجام داده است0 او براي ساعت صعود حضرت بهاء الله نيز اين روش را اعمال نموده است و مي نويسد حضرت بهاء الله هشت ساعت بعد از غروب آفتاب صعود فرمودند0 لذا اگر ساعات رسمي در منطقه اي جلو و يا عقب كشيده شود باز در مقياسي كه او ارائه داده است هيچ تغييري ايجاد نميشود0 اين نشان ميدهد كه نبيل در زمينه تقويم و قواعد زمان تبحر و اطلاعات بسياري داشته است و مسلماً از خاطرمان نرفته كه تنها كسي كه حسب الامر مبارك حضرت بهاء الله تقويم بديع را از كتاب مستطاب بيان و كتاب اسماء كه از آثار نازله از حضرت رب اعلي است استخراج نمود جناب نبيل زرندي بود0 او نام روز هاي ماه و همچنين روز هاي هفته را استخراج نمود براي ماه هاي بياني و سالهاي بديع اسمائي بديع و جديد استخراج كرد و تقويم بديع را كه از هر لحاظ بي نظير و بديل بود را تنظيم نمود0 او حدود ده سال بعد از تنظيم تقويم بديع به نگارش تاريخ جاودانه خويش اقدام نمود و مطالعه آن كتاب ارزنده خود شاهدي صادق است كه مولف آن در زمينه تقويم اطلاعات وسيعي داشته است0 رساله اي كه نبيل زرندي در مورد تقويم بديع نگاشته و از آن دوره مورد استفاده احبا قرار گرفته در كتاب امرو خلق جلد 4 مندرج است در هر صورت تاريخ اظهار امر حضرت رب اعلي كه توسط نبيل بيان شده است به ظاهر با هم اختلا فاتي دارد و اين شبهه ايجاد ميشود كه شايد نبيل در مورد تاريخ اظهار امر اشتباهاتي نموده است0 هدف و مقصد از نگارش اين مقاله نيز همين است كه روشن گردد كه اظهار امر حضرت رب اعلي دقيقاً در چه زماني واقع شده است و مطابقت تقاويم قمري و شمسي و ميلادي و بديع در آن شب مبارك به چه صورتي بوده است0 جداول تطبيقي كه تا كنون منتشر شده است از جوابگوئي به اين نكته ظاهراً ناتوان مشاهده ميشوند زيرا دورا ن اوليه ظهور از لحاظ اسناد و مدارك تاريخي تهي بود در مكاتبات درباري به ندرت به روز نگارش اشاره مي شده است و تاريخ بسياري نامه ها فقط به ماه و سال اشاره نموده است مثلا رجب 1257 حتي مكاتبات بعضي از مومنين اوليه كه براي ما باقي مانده نشان ميدهد كه آنها نيز پاي بند ثبت تاريخ دقيق نامه نبوده اند و اين گوياي اين مطلب است كه در آن دوره به تقويم توجه نمي شده است و فقط افراد خاصي مانند منجمين و وقايع نگار با تقويم روزانه آشنا بوده اند از اينرو مشاهده ميشود كه اكثر جداول تطبيقي دقيق از سال 1267 هجري قمري شروع شده است و آن بدليل تاسيس روز نامه وقايع اتفاقيه است كه به مدد ميرزا تقي خان امير كبير صورت گرفته است 0 دكتر نجم آبادي كه جداول تطبيقي معتبري را تدوين نموده است از سال 1267 آغاز كرده است و با مراجعه با شماره هاي روزنامه مذكور و همچنين اسناد و مدارك آن دوره كتاب جدول 105 ساله را تنظيم نموده است كه بسياري از محققين دقيقاً از آن كپي برداري نمودند و حتي جناب علائي نيز كه در سال 1352 شمسي جدول تطبيقي امري را تاليف نموده است از همان سالي شروع نموده است كه دكتر نجم آبادي آغاز كرده و فقط تقويم بديع را نيز با آن سازگار نموده است 0 اما نكته مهم در اين است كه سال 1260 كه تقويم بديع اغاز شده است از لحاظ ماه هاي قمري و شمسي و ميلادي به چه شكلي بوده است0 طبق مطالعه و بررسي اوليه و مختصر اسناد ان دوره و همچنين جدول تطبيقي يكصد و چهل و يك ساله حسام سرلتي كه در صد خطا و اشتباه در آن بسيار اندك است ماه هاي قمري سال 1260 به شرح زير ميباشد0 محرم 30 روز ، صفر 29 روز ، ربيع الاول 29 روز ، ربيع الثاني 30 روز ، جمادي الاول 30 روز ، جمادي الثاني 29 روز ، رجب 30 روز ، شعبان 29 روز ، رمضان 30 روز ، شوال 29 روز ، ذيقعده 29 روز ، ذيحجه 30 روز ماه هاي شمسي در سال 1223 شمسي كه مصادف با 1260 قمري بود بشرح زير ميباشد: فروردين (حمل ) 30 روز ، ارديبهشت (ثور ) 31 روز ، خرداد (جوزا ) 31 روز ، تير ( سرطان ) 32 روز ، مرداد (اسد) 31 روز ، شهريور ( سنبله ) 31 روز ، مهر ( ميزان ) 30 روز ، آبان ( عقرب ) 30 روز ، آذر ( قوس ) 30 روز ، دي (جدي ) 29 روز ، بهمن (دلو ) 30 روز ، اسفند ( حوت ) 30 روز0 ما ه هاي ميلادي هيچگونه تغييري نسبت با تقويم حاضر نداشت و تركيب ماه ها همان بود كه حالا هست لذا نياز به ثبت ماه هاي ميلادي نيست0 با توجه به ما ه هاي ذكر شده فوق 5 جمادي الاولي آن سال مصادف با پنجشنبه سوم خرداد 1223 و 23 مي 1844 ميلادي و هفتم شهر العظمه سال يك بديع ميباشد0 اما نكته اي كه حائز اهميت است اينست كه اين روز با 65 روز از عيد گذشته اي كه نبيل بعنوان مقياس ارائه داده است مغاير است و دقيقاً 64 روز از نوروز گذشته است0 ما اكنون يا بايد قبول كنيم كه نبيل زرندي در اين مقياس اشتباه نموده است يا اينكه بگوئيم يك جاي اين تركيب و تطابق تقاويم اشتباه است0 قبل از اينكه وارد اين بحث بررسي تقاويم بشويم لازم است قدري در باره نبيل زرندي صحبت كنيم و بدانيم كه او حقيقتاً چه كسي بوده است 0 نبيل زرندي داراي خصوصيات و ويژه گيهاي بخصوصي بود او داراي هوش و حافظه اي شگفت انگيز بود حافظه پر قدرت او بارها در كودكي مورد آزمايش قرار گرفت ، شخصيت تاريخي او همچون حافظ و سعدي توسط محققين و مورخين در تاريخ امر مطرح گرديده است او شاعر ، حماسه سرا ، مورخ و مبلغي بنام بود ، بارها به حضور حضرت بهاء الله مشرف شده بود و مورد اعتماد و اطمينان جمال مبارك بود0 او شاهد بسياري از وقايع تاريخي بود با كساني كه در كانون حوادث و وقايع تاريخي بودند ارتباطي نزديك داشت ، او در بغداد و اسلامبول و ادرنه و عكا طي ماه ها و سالها ي متمادي ملازم و خدمت گذارجمال اقدس بود حضرت بهاء الله كار تدوين تقويم بديع را به ايشان محول نمود و او با استفاده از كتاب بيان فارسي و كتاب اسماء روزها و ماه ها و سالها را نامگذاري نمود اگر چه مبدا تاريخ امر مبارك شب پنجم جمادي الاولي 1260 ميباشد اما نبيل تقويم بديع را از اول نوروز سال 1223 شروع نمود يعني 65 روز قبل از اظهار امر و اين عمل او مورد تائيد جمال مبارك قرار گرفت0
 پس از حدود ده سال بعد او تاريخ امر مبارك را بنگارش در آورد و لذا اگر او در تاريخش حساب بعضي از وقايع را داشته اين كار با تجربه و سابقه اي كه در تدوين تقويم داشته انجام داده است و كليه تواريخ را با دقت و مطالعه انجام داده است البته بعضي از تواريخ قيد شده در تاريخ نبيل اشتباه است ولي اين اشتباهات او را از مهارت و تبحري كه در علم تقويم داشته كم نمي كند0
مقياس 655 روز مقياس معتبري است و احتمالاً ابتكار خود او نبوده زيرا او از كجا ميدانست كه قرار است 40 سال بعد تقويم شمسي تغييرات اساسي نمايد0 مسلماً در تدوين تقويم اوامر مبارك تاثير داشته است0 لذا وقتي نبيل ميگويد آن شب ، شب شصت و پنجم از نوروز بود بايد بدانيم هدف او از بيان اين مطلب چه بوده است0 اينرا ميدانيم كه يكي از وجوه ممتازه در امر مبارك اينست كه در مواردي كه اتفاق نظر وجود ندارد براي يافتن حقيقت كوشش مي شود كه نكته مورد نظر با نصوص مباركه مطابقت گردد اگر موافق بود مورد قبول واقع ميشود و الا از حيطه اعتبار ساقط است 0 خوشبختانه در مورد اينكه آن روز آيا 65 روز از نوروز گذشته بود يا خير نص مباركي وجود دارد و آن لوح مبارك حضرت عبد البهاء به جناب قابل آباده اي است و در آن لوح كه ذيلاً درج ميگردد تاكيد و صراحت مبارك كاملاً مشخص است0 حضرت عبد البهاء ميفرمايند :
 در خصوص روز مبعث حضرت اعلي روحي له الفدا مرقوم نموده بوديد در سئوال و جواب مندرج يوم الكمال از شهر العظمت واقع و يوم شهادت در يوم السطان از شهر الرحمت واقع اين نص قاطع است و نصوص قاطعه را هيچ امري معارضه ننمايد بعد چنين خواهد شد 000 آنچه منصوص است بعد مجري ميشود0 يوم الكمال از شهر العظمت روز هشتم ماه مذكور است كه مصادف با 65 روز از يوم البهاء از شهر البهاء (نوروز ) گذشته است لذا بايد قبول نمود گه ميزان و مقياس ارائه شده از جناب نبيل زرندي درست و متين است و بايد مورد قبول قرار گيرد0 اما همانگونه كه معروض گشت اين دو با هم مقارن نيستند و يك روز در بين اين دو مقياس اختلاف است پس لابد يكي از اين دو اشتباه است0 65 روز از نوروز گذشته نمي تواند اشتباه باشد زيرا مطابقت سريع با نص قاطع دارد0 مقياس ديگر يعني 5 جمادي الاولي نيز نمي تواند غلط باشد زيرا آن تاريخ نيز از نصوص قاطعه است حضرت رب اعلي در كتاب بيان فارسي آنرا تائيد فرموده اند0 و از حين ظهور شجره بيان الي ما يغرب قيامت رسول الله (ص) هست كه در قران خداوند وعده فرموده كه اول آن دو ساعت و يازده دقيقه از شب پنجم جمادي الاولي سنه 1260 كه سنه 270 بعثت مي شود اول يوم قيامت قران است0 حال هر دو كفه ترازو هر كدام براي اثبات خويش دلائل محكم و متيني دارنند و هيچ كدام را نمي توانيم اشتباه پنداريم لذا مي گوئيم پس احتمالاً مطابقت اين دو را درست انجام نداده ايم0 نوروز سال 1223 شمسي 5شنبه اول ربيع الاول سال 1260 هجري قمري و 21 مارس 1844 بود طبق صورت فوق در باره تعداد ماه هاي سال قمري و شمسي در آن سال فروردين و ارديبهشت جمعاً 61 روز ميشوند و طبق جدول تطبيقي و محاسبه آسان تقاويم 5 شنبه 3 خرداد مصادف با 5 جمادي اولي و 23 مي ميشود و اين تاريخ دقيقاً 64 روز از نوروز گذشته ميشود ماه هاي قمري و شمسي هر كدام درست و صحيح محاسبه گرديده است پس مورد اختلاف در كجاست؟ اگر قدري بيشتر تعمق كنيم مي توانيم متوجه نكته بسيار ظريفي بشويم و آن اينست كه حضرت بهاء الله جناب نبيل زرندي را مامور استخراج تقويم بديع نمودند و او هنگام تدوين تقويم بديع متوجه گرديد بجاي اينكه تقويم بديع را از تاريخ اظهار امر حضرت باب آغاز نمايد احسن و اكمل آن است كه از اول فروردين سال 1223 شمسي كه مصادف با اول ربيع الاول سال 1260 هجري قمري بود يعني 65 روز قبل از اظهار امر و روي اين مسئله تاكيد زيادي هم داشت او ضمن تدوين تقويم متوجه شد كه طبق مندرجات كتاب اقدس و متمم آن رساله سئوال و جواب هر روز شمس تحويل شود همان يوم عيد است اگرچه يك دقيقه بغروب مانده باشد0 بله نكته همين جاست نوروز و تقويم بهائي از روز چهار شنبه 29 صفر 1260 و سي ام اسفند 1222 شمسي آغاز ميشود نه فرداي آن روز هر چند كه در كتب تاريخي دوره قاجار مي خوانيم كه روز 5 شنبه اول سال نو بود اما يوم البهاء از شهر البهاء روز قبل بود زيرا تحويل سال طبق مندرجات كتاب ناسخ التواريخ چنين بود0 نه ساعت و هشت دقيقه از روز چهار شنبه شهر صفر برگذشت آفتاب از حوت تحويل حمل داد. بعبارت ديگر ساعت سه و 17 دقيقه بعد از ظهر روز چهار شنبه 29 صفر 1260 تحويل سال بود و چون تحويل سال در بعد از ظهر واقع شد لذا روز 5 شنبه اول ربيع الاول اول سال 1223 شمسي گرديد و نوروز آغاز گرديد و حال آنكه طبق نص مبارك روز چهار شنبه براي ما عيد محسوب است و اين حكم الهي كه در رساله سئوال و جواب مندرج گرديد در اولين سال آغاز تقويم بهائي قابل اجرا گرديد و دقيقاً از لحظه تحويل سال تا اظهار امر حضرت باب 65 روز گذشت و 5 جمادي الاولي 1260 قمري مصادف با سوم خرداد 1223 شمسي و 23 مي 1844 ميلادي و يوم الكمال از شهر الرحمت سنه يك بديع گرديد و مشكل ما حل گشت و حل معماي ما آسان گرديد و همه چيز سر جاي خود قرار گرفت و با اين اوصاف اگر قرار باشد اظهار امر حضرت باب را به تاريخ بديع بر گزار نمائيم و آن روز را تعطيل نمائيم ديگر مطابق با 23 مي و دوم خرداد نيست بلكه مصادف است با سوم خرداد و 24 مي كه در سال 1390 مطابق است با سه شنبه سوم خرداد و 20 جمادي الثاني 1342 قمري و 24 مي 2011 و يوم الكمال از شهر العظمت 168 بديع و تطابق با 23 مي ميلادي فقط در مواقعي صورت مي پذيرد كه يوم البهاء از شهر البهاء يك روز قبل از نوروز رسمي و تقويم شمسي گردد كه گويا هر چهار سال يك بار بعلت مكبوس بودن سال اين اتفاق و تقارن صورت مي پذيرد

صلات و صیام

صلات و صیام در همه ادیان الهی دارای مقام و جایگاه خاصی است ، لذا این دو حکم در ابتدای کتاب مستطاب اقدس آمده و ده بند از این کتاب مقدس به آن دو اختصاص یافته است.
حضرت عبدالبها می فرمایند :
" نماز فرض و واجب بر کل. البته جمیع را به صیام و صلوت دعوت نمایید چه که معراج ارواح است و مفتاح قلوب ابرار. آب حیواان جنت رضوان است و تکلیف منصوص از حضرت رحمن. ابدا تاخیر و تهاون جائز نه. "
امر و خلق ج 4 - ص 94
_____
و نیز می فرمایند :
صلوت اس اساس امر الهی است و سبب روح و حیات قلوب رحمانی. اگر جمیع احزان احاطه نماید چون به مناجات در صلوت مشغول گردیم کل غموم زائل و روح و ریحان حاصل گردد. حالتی دست دهد که وصف نتوانم و تعبیر ندانم و چون در کمال تنبه و خضوع و خشوع در نماز بین یدی الله قیام نماییم و مناجات صلوت را به کمال وقت تلاوت نماییم حلاوتی در مذاق حاصل گردد که جمیع وجود حیات ابدیه حاصل کنند.
گنجینه حدود و احکام ص 11

فاروق ایزدی نیا شهروند بهایی با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد


به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز فاروق ایزدی نیا شهروند بهایی ساکن تهران که پبشتر در تاریخ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی این استان بازداشت شده بود صبح امروز ‌ ۸ اسفند ۱۳۹۵ با قرار وثیقه آزاد شد.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز منزل این شهروند بهایی مترجم، پژوهشگر و محقق در زمان بازداشت توسط ماموران امنیتی مورد تفتیش قرار گرفت و کتابهای این شهروند بهایی توقیف شد.
فاروق ایزدی نیا پیشتر نیز پس از انقلاب ایران دو بار به مدتی طولانی به دلیل باورمند بودن به دیانت بهایی زندانی بود.
 در هفته های گذشته هاله غلامی یکی از بهائیان ساکن تهران نیز به دلیل فعالیت درخصوص کودکان کار بازداشت شده است.
طی ماههای اخیر بازداشت شهروندان بهایی در شهرهای شیراز ، کرمان، یزد ، زاهدان و اصفهان افزایش یافته است.
صدها نفر از پیروان آیین بهایی پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه یا اعدام شده‌اند. بسیاری دیگر از پیروان این آئین نیز از سایر حقوق اجتماعی خود مانند حق تحصیل یا کار محروم شده‌اند.

علمایی که بهائی شدند.


ابو الحسن میرزا ملقب به شیخ الرئیس
 عالمی متبحر، فاضلی طلیق اللسان و شاعری شیرین بیان، پدرش شاهزاده محمد تقی میرزای حسام السلطنه پسر فتحعلی شاه قاجار است که غالب اوقات در بروجرد حکومت میکرده است. ایشان چون از خانواده سلطنت و هم از اهل علم و تقوی و در لباس روحانیت میزیست بشیخ الرئیس ملقب و بدین سمت مشتهر و در شعر نیز حیرت تخلص میفرموده است و خود در شرح احوالش مینویسد: "... تخلص این بنده در شعر حیرت بوده و هنوز همه حیرتم که دهقان بچه کار کشت ما را". جناب شیخ، مدارج علوم عربی و ادبی و فقه و اصول و حکمت را یکی بعد از دیگری در خراسان و کربلا و نجف در محضر تنی چند از افاضل علما بسرعت طی کرد – نزد ملا ابراهیم سبزواری که در آن زمان از حکمای مشهور مشهد بشمار می آمده کتب مهمه حکمت و کلام را بپایان برد و شرح منظومه حاجی ملا هادی سبزواری را تماما درس گرفت، علوم شرعیه یعنی فقه و اصول و متفرعاتش را هم نزد ملا محمد رضای سبزواری و میرزا نصرالله مجتهد و حاجی ملا عبدالله مجتهد کاشانی که همگی از معاریف علماء بودند تحصیل کرد. آنگاه برای اخذ اجازه اجتهاد سفر بعتبات عالیات کرد، ابتدا شش ماه در کربلا مقیم شد و سپس چهار ماه در نجف اقامت و در هر دو نقطه از محضر اجله اساتید استفاده نمود و بالاخره بسامرا شتافته و دو سال تمام در حوزه درس حاجی میرزا محمد حسن شیرازی مجتهد اعلم شیعیان به اکمال معارف دینی پرداخت و از او اجازه اجتهاد گرفت. جناب شیخ در فن خطابه و منبر و سخنوری و بدیهه گوئی در عصر خویش کم نظیر بلکه عدیل المثیل بود و احاطه علمیه و تسلطش بر لغات و اصطلاحات و امثال ادبی و عربی و مسائل فقهی و شرعی چنان بود که اهل فضل و کمال منبرش را مجلس درس مینامیدند و ایشان در علم و فضل نه تنها در ایران و عتبات عالیات بلکه معروف دولت عثمانی بودند. ایشان برای مدتی در خراسان، مشهد و قوچان، زمامدار امور شرعیه بودند. و اما کیفیت تصدیق و ایمانش به امر مبارک اینکه در آن اوقات که از محضر مرحوم حجة الاسلام حاج میرزا حسن شیرازی مجتهد معروف و مرجع بزرگ شیعه کسب فیض مینمود، روزی بر حسب اتفاق از استاد می پرسد که این بهائیها چه می گویند؟ حضرت ایشان در جواب میفرمایند اصول دین تحقیقی است بروید تحقیق کنید تا بر اظهارات و مطالب آنها واقف گردید. جناب حیرت از این جواب مختصر حدیث مفصل می خواند و متوجه می شود که موضوع خالی از اهمیت نیست و لهذا در صدد تحقیق بر آمده سفری به مکه کرد و از آنجا به ارض مقصود عزیمت نمود و حضور حضرت عبدالبهاء مشرف گشت و در همان دیدار اول بر حقیت امر مذعن و ساجد گردیده و به شرف ایمان نائل آمد.
نگاری آمد از بیدا ز رویش نور حق پیدا جهان بر حسن او شیدا تمشی کن تماشا کن
یکی خورشید پنهانی دمید از صقع روحانی بیا انوار یزدانی تمشی کن تماشا کن
 شب قدر و فتوح آمد تنزل کرده روح آمد دم فجر و صبوح آمد تمشی کن تماشا کن

"شب"١٨ شهرالمُلک مطابق با٦اسفندماه وبرابربا٢٤ فوريه ا


"شب"١٨ شهرالمُلک مطابق با٦اسفندماه وبرابربا٢٤ فوريه
ايات الهي ج ٢ صص٣٦٩

به نام دوست يکتا
امروز بايد دوستانِ الهی به افقِ اعلی ناظر باشند و از شُؤوناتِ مختلفهء دنيا محزون نباشند . امروز ، آفتابِ بَهجَت از افقِ عالم ، مُشرِق و بحرِ سُرور ، اَمامِ وجوهِ ناس ، موجود و مَشهود . اَنِ افرَحوا يا اَحِبّاءَ الرَّحمنِ بِذِکری ثُمَّ اشرَبوا رَحيقَ السُّرورِ بِاسمِیِ البَديعِ . اگر عُسری وارد شود البتّه به يُسر ، تبديل گردد . هذا ما اَنزَلَهُ اللّهُ فی کُتُبِ القَبلِ و فی هذَا الکِتابِ المُبينِ .

Happy Ayyam ~I~ Ha Friend..


Happy Ayyam ~I~ Ha Friend..
O my God! O my God! Unite the hearts of Thy servants, and reveal to them Thy great purpose. May they follow Thy commandments and abide in Thy law. Help them, O God, in their endeavor, and grant them strength to serve Thee. O God! Leave them not to themselves, but guide their steps by the light of Thy knowledge, and cheer their hearts by Thy love. Verily, Thou art their Helper and their Lord.
Bahá’u’lláh

Happy Ayyam-I-Ha




Fair speech and truthfulness, by reason of their lofty rank and position, are regarded as a sun shining above the horizon of knowledge. The waves rising from this Ocean are apparent before the eyes of the peoples of the world and the effusions of the Pen of wisdom and utterance are manifest everywhere.
(Tablets of Baha'u'llah, p. 40)
O SON OF MAN!
For everything there is a sign. The sign of love is fortitude under My decree and patience under My trials.
(Baha'u'llah, The Arabic Hidden Words)
O BRETHREN!
Be forbearing one with another and set not your affections on things below. Pride not yourselves in your glory, and be not ashamed of abasement. By My beauty! I have created all things from dust, and to dust will I return them again.
(Baha'u'llah, The Persian Hidden words)

نوروز در آثار بهائی


حضرت عبدالبهاء در یوم اول شهر البهاء مطابق 21 مارچ سنه 1915 ، اول نوروز فرمودند قوله الاحلی :
 در سال دو نقطه اعتدالست که آفتاب از افق آن طلوع مینماید. یکی نقطه اعتدال ربیعی است که آفتاب در برج حمل داخل می شود آنرا نوروز می گویند. و یکی نقطه اعتدال خریفی است که آفتاب در برج میزان داخل میشود که او را مهرجان میگویند. در این دو وقت آفتاب از افق اعتدال طلوع می کند و زمین را بدو قوس منقسم می کند که جمیع کائنات از باغ و راغ و کوه و دشت و صحرا مرده است و در این فصل زنده میشود. افسرده و پژمرده بود ، تر و تازه میگردد. چه طراوتی چه حلاوتی چه نورانیتی چه روحانیتی حاصل می شود.فی الحقیقه در ایران خوب عید میگیرند.معلوم است که عید می گیرند بصورت تنها نیست. اوقاتیکه من در ایران بودم چه قیامتی می کردند. خصوصاً در دهات جمیع اسباب سرور را فراهم میآوردند. اگرچه حال تخفیف داده اند باز هم خوب عید می گیرند. این عید از قدیم الایام محترم بوده. حضرت اعلی روحی له الفداء تجدید نمودند و جمال قدم هم در کتاب اقدس تاکید و تصریح فرمودند. انتهی.

خطابه مبارک درباره عید نوروز :
 از عادات قدیمه است که هر ملتی از ملل را ایام سرور عمومی است که جمیع ملّت در آنروز سرور و شادمانی کنند و اسباب عیش و عشرت فراهم آرند. یعنی یکروز از ایّام سنه را که در آن روز واقعهء عظیمی و امر جلیلی رخ داده آنرا انتخاب نمایند و در آنروز نهایت سرور ، نهایت حبور و نهایت شادمانی ظاهر کنند. دیدن یکدیگر نمایند و اگر چنانچه بین نفوس کدورتی حاصل درآن روز آشتی کنند و آن دلشکستگی زائل شود. دوباره بالفت و محبّت پردازند.
 چون در روز نوروز از برای ایرانیان امور عظیمه واقع شد لهذا ملّت ایران یوم نوروز را فیروز دانسته و آنرا عید ملّی قرار دادند. فی الحقیقه این روز بسیار مبارکست زیرا بدایت اعتدال ربیعی و اوّل بهار جهت شمالی است و جميع کاينات ارضيّه چه اشجار چه حيوان چه انسان جان تازه يابد و از نسيم جان پرور نشاطی جديد حاصل کند ، حياتی تازه يابد و حشر و نشر بديع رخ بگشايد زيرا فصل ربيع است و در کاينات حرکت عمومی بديع.