۱۳۹۶ فروردین ۸, سهشنبه
سرچشمه معارف الهیّه جناب سیّد مهدی
هوالله
ای طایران هوای رحمٰن، به کلمات مسطوره از جمال احدیّه محجوب ممانید. چه که آنچه از معارف الهیّه و حِکَم ربّانیّه، که الیوم ناس به آن مفتخرند، جمیع از نقطه ظاهر و به او راجع؛ و آن نقطه از اثر کِلک رحمٰن به وجود آمده. لذا لایق نه که ناس به آنچه مسطور شده مغرور شوند و در یوم اکبر مهجور مانند. جهد نمایید که شاید به اعانت ربّانی به بحر معانی فائز شوید. (مجموعه آثار قلم اعلی، شماره 19، ص65)
فضل الهی
دو لوح مبارک، نازله از یراعۀ عظمت جمال قدم، دربارۀ فضل مشاهده شد که قبلاً دیده نشده بود:
فضل در قبضۀ قدرت الهی است
یا، ورقه، اُختِ امِّ مَن أیّدناه علی خدمة هذه النّبأ العظیم
هو الشّاهدُ مِن افق سمآء العلم
یا اَمَتی یا وَرَقتی، قد شهد لَکِ القلمُ الأعلی بإقبالکِ و حُبِّکِ و توجُّهِکِ إلی وجهِ القِدَم إذْ أعرَضَ عنهُ العالمُ إلّا مَن شاءاللهُ العلیُّ العظیم. هذا یومٌ أخبرَ بِهِ رسولّاللهِ مِن قبلُ و مِن قبلِهِ الرّوحُ و مِن قبلِهِ مَن أتی بِتِسعِ آیاتٍ باهراتٍ و سُمّیَ بالکلیمِ فی کتابی المبین.
یا وَرَقتی جمیع کتب قبل و رسُل الٓهی خلق را به این یوم امنع اقدس بشارت دادهاند. معذلک نفوس شریرۀ غافلۀ امّاره به اعتساف تمام بر قطع سدره قیام نمودهاند. طوبی از برای تو که به طراز محبّت الٓهی مزیّن گشتی و به ذکر و ثنایش فائز. جمیع فضل در قبضۀ قدرت حقّ جلّ جلاله است. به هر نفس اراده نماید عطا میفرماید. چه مقدار از رجال که خود را صاحبان اسرار و از علمای اَعلام میشمردند و چون اندک امتحان به میان آمد به اعراض و اعتراض قیام نمودند، به شأنی که اهل ملأ اعلی به نوحه و ندبه مشغول و تو از فضل الٓهی و عنایت لایتناهی به عرفان سرّ مکنون و کنز مخزون فائز شدی. این مقام عظیم را به اسم حقّ جلّ جلاله حفظ نما و از عیون خائنین مستور دار. البهآءُ المُشرقُ مِن افقِ ملکوتی علیکِ و علی کلّ أمَةٍ فازَتْ بأنوارِ عرشی العظیم.
(مجموعه آثار قلم اعلی، شماره 19، ص60)
فضل برای شاکرین و طالبین است
طا، جناب ابوالمعالی علیه بهآءالله، ز
بسمیالمُشرق من افقِ البیان
کتابٌ یشهدُ لسانُ اللهِ مالکِ الوَریٰ و قلمُهُ الأعلی لمَن سمِع حفیفَ سدرة المنتهی فی ایّامٍ بشّرَ فیها کُلّ نبیٍّ و کُلّ کتابٍ و کُلّ رسولٍ امین.
یا أبَا المعالی، یذکُرُکَ مَن سُمّی فی التّوراة بإلٓهِ الأبدی و فی الإنجیل بروحِ الحقّ و فی الفرقان بِالنَّبَأٍ العظیم. هل تُعادَلُ بذکری ایّاکَ کنوزُ الأرض و السّماء؟ لا وَرَبِّ العالمین.
قد حضر العبدُ الحاضر بکتابکَ الّذی شهِد لعظمتی و وحدانیّتی و فردانیّتی و اقتداری و رحمتی الّتی سبقَتْ مَن فِی السّموات و الأرضین. قد قَرَئَهُ لدی المظلوم و وجدنا مِنه عرفَ محبّةِالله العزیزِ العلیم. طوبی لک بما وجدنا کتابَک مطهّراً عنِ الظّنون و الأوهام و مقدّساً عن شبهات الّذین کفروا بالله إذ أتیٰ بسلطانٍ مبین. أنتَ الّذی تمسّکْتَ بحبلِ عنایتی و تشبّثْتَ بذیل فضلی و نطَقْتَ بما نَطَقَ بِهِ الملأُ الأعلی و أهلُ الجنّةِ العُلیا. یشهدُ بذلک لسانُ اللهِ فیهذا المقامِ الکریم.
یا أبَا المعالی، به لسان پارسی ذکر میشود تا جمیع بیان رحمن را بیابند و از بحر عرفانش بیاشامند. بسیار عرایض به ساحت اقدس آمد. ولکن از عریضۀ آن جناب نفحۀ بسیار خوشی متضوّع؛ چه که حامل این کلمۀ بدیعه بود؛ قولُک: "ثمّ أسئَلُکَ یا الٓهی بأن تَمُنَّ علیَّ بالبلآء فی سبیلک و لاتحرمنی مِن کاؤس البلایا الّتی رزَقتَها عبادَک و امائَک."
چه مقدار از مقبلین و عارفین که از اندک بلائی مکدّر مشاهده گشتند و آن جناب الحمدلله به مقامی فائز شدند که در سبیل دوست طلب بلا نمودند. لعمری این کأس بزرگ است و امرش عظیم و مقامش کریم. فیالحقیقه کأسی را طلب نمودی که جمال قدم لازال از او آشامیده و میآشامد. طوبی للصّابرین. ولکنَّ الفضلَ کُلّه للشّاکرین و للطّالبین. شکر کن مقصود عالمیان را که تو را مؤیّد فرمود به این مقام اعلی و فائز نمود به آنچه اکثر اهل عالم از آن غافل و محجوبند. طِرْ بأجنحةِ الإشتیاقِ فی هوآء محبّة ربّک. إنّه کَتَب لَکَ مِن قلمِه الأعلی أجرَ لقائِهِ و الحضورِ تلقآء وجهِه و القیام لدی بابه و الطّواف حول عرشه العظیم. البهآء علیک و علی اقبالک و توجّهک و بدئک و رجوعک و علی کلّ مقبلٍ مستقیم. الحمد لله العزیز الحکیم.
(مجموعه آثار قلم اعلی، شماره 19، ص63)
اسـم اعـظـم الـهـی
حضرت عبدالبهاء مي فرمايند:
"هنگام طلوع هرصبح اسم اعظم بايد، دراولين لحظه بيداري برلبان شما نقش ببندد. مي بايست با تكرار آن در دعاي روزانه به هنگام بروز هر مخالفت و مشكلي از ذكر آن قوت بگيريد و تغذيه نماييد. اسم اعظم بايد آخرين كلامي باشد كه هنگام شب، زماني كه سر بربالين گذارده مي شود زمزمه گردد.
اين اسم اعظم اسم آسايش، امنيت، سعادت، نور، عشق و وحدت است. اميد چنان است كه شما راز نهفته وعلامت عميق و پر رمز لوحه اسم اعظم آگاه باشيد. استفاده از اسم اعظم و تمسك به آن موجب آن است كه روح از غلاف مرگ رها شده، قدم به عرش آزادي گذارد و دوباره زاده شود و خلق جديد شود."
ايالات متحده امريكا ضميمه اخبار امري شماره 80 صفحه 2 اكتبر 1964
انوار هدايت شماره
بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در محرومیت مطلق
شیرین عبادی
طبق اصل دوازدهم و سیزدهم قانون اساسی، دین رسمی ایران، اسلام و مذهب آن «جعفری اثنی عشری» است. اما اگرچه سایر فرقههای اسلامی و همچنین ادیان کلیمی، زردشتی و مسیحی نیز در آن به رسمیت شناخته شدهاند، پیروان این ادیان هرگز از مزایای قانونی یک مسلمان شیعه برخوردار نیستند و تبعیض قانونی بر اساس مذهب به وفور در قوانین ایران وجود دارد.
از مفهوم مخالف اصل سیزدهم قانون اساسی استنباط میشود که سایر ادیان از جمله دیانیت بهایی به رسمیت شناخته نمیشوند و بدین جهت، بهاییان حتی از حقوق اندکی که برای سایر ادیان غیرشیعه وجود دارد نیز محروم هستند.
پیروان ادیان به رسمیت شناخته شده در انجام مراسم عبادی، تعلیمات دینی و احوال شخصیه، یعنی مقررات مربوط به ازدواج، طلاق، ارث و... میتوانند طبق مقررات مذهبی خود عمل کنند و حق دارند در مجلس شورای اسلامی نماینده داشته باشند. اما این حقوق از بهاییان مضایقه شده است. این در حالی است که بهاییان بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند و براساس آخرین آمار منتشره، تعداد آنها بیش از 300هزار نفر است.
دین بهایی از ایران شروع شده ولی بهاییان همواره مورد بغض و عداوت حاکمان سیاسی ایران بودهاند تا حدی که به آنها اجازه دفن اموات خود را در گورستان عمومی نمیدهند و بهاییان باید در گورستانهای مخصوص خود دفن شوند. تاکنون بارها بنیادگرایان به گورستانهای بهاییان در شهرهای مختلف حمله کرده و سنگ قبر و بنای یاد بود آنها را شکستهاند.
بهاییان در ایران از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند و حتی از ابتدای انقلاب نتوانستهاند در دانشگاه تحصیل کنند. در فرم ثبت نام داوطلبان تحصیل در دانشگاه، گزینه «مذهب» قید شده است که چون «تقیه» در دین بهایی وجود ندارد و بهاییان حاضر نیستند به دروغ خود را پیرو دین دیگری معرفی کنند، از ثبت نام آنها خودداری میشود.
پس از این که آقای خاتمی به ریاست جمهوری رسید، چون نمیتوانست صراحتا اجازه تحصیل به بهاییان را بدهد و از جهت سیاسی هم مایل بود که راه حلی برای این امر بیابد، به دستور وی، گزینه «مذهب»در فرم ثبت نام دانشگاه حذف شد تا مشخص نشود چه افرادی بهایی هستند و بدین نحو، تعدادی بهایی وارد دانشگاه شدند.
متاسفانه بعد از مدتی وزارت اطلاعات به انحای مختلف توانست دانشجویان بهایی را شناسایی و آنها را از دانشگاه اخراج کند. من در سال ١٣٨١ وکالت چند تن از دانشجویان اخراجی بهایی را برعهده داشتم و به دیوان عدالت اداری شکایت کردم که به نتیجه مثبتی نرسید.
جامعه بهایی ایران در صدد یافتن راه حلی برآمد و یک دانشگاه غیررسمی تاسیس کرد که تعدادی از جوانان بهایی در آن تحصیل میکردند. ولی بعد از چند سال، در زمان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، ماموران امنیتی با یورش به این دانشگاه، استادان و دانشجویان را دستگیر و دانشگاه را تعطیل کردند. هنوز برخی از استادان آن در زندان به سر میبرند.
بهاییان از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند؛ آنها نه تنها حق استخدام در ادارات دولتی و یا ارتشی را ندارند بلکه حتی از مشاغل آزادی که احتیاج به کسب مجوز دولتی دارد مانند شیرینی فروشی، رستوران، سلمانی و... نیز محروم شدهاند
"صبح" ٩ شهرالبهاء مطابق با۲۸ مارچ وبرابربا ۸ فروردین ماه
حضرت بهاءالله در(بشارة النور، ص ٦٠)
می فرمایند:
🌹💞 عالم موت و حیات اگر چه در ظاهر نقیض و مخالف یکدیگرند ولکن در باطن به ربطی محکم مربوط ،این است که گفته اند دانهء لطیف صحیح تا تغییر نیابد و حسن صورت ظاهره را تمام نکند سنبلهء سبز خرّم از آن بر نیابد. البته در خرابی این هیاکل ، عمار عظیم کلی مستور و آبادی های لانهایه به آن ظاهر و مشهود. لا یعلمها الا الحکیم الذّی احصی کلّ شیء بعلمه المحیط وحکمته المحیط النافذه .
هر بیان و هر ذکری را مصدّقی لازم و گواهی واجب ، مگر یک امر که فی الحقیقه سلطان اوامر و نواهی است و حقیتش به مثابه آفتاب بل اظهر ، ظاهر و ثابت و افئده اولیا و اصفیا و مقربین و مخلصین به آن مطمئن و مسرور و آن اینکه شک و شبهه ای نبوده و نیست که حکیم علی الاطلاق من دون سبب و جهت به خرابی ،ید اراده را نیالاید و همچنین تعمیر و آبادی را من غیر دلیل به آن توجه نفرماید .
مناجاتی از حضرت عبدالبهاء برای کشور مقدّس ایران :
بنام یزدان مهربان
پاک یزدانا خاک ایران را از آغاز مشگبیز فرمودی و شورانگیز و دانش خیز و گوهر ریز .از خاورش همواره خورشیدش نورافشان و در باخترش ماه تابان . کشورش مهرپرور و دشت بهشت آسایش پرگل و گیاه جان پرور و کهسارش پر از میوه تازه و تر و چمن زارش رشک باغ بهشت . هوشش پیغام سروش و جوشش چون دریای ژرف ، پُرخروش ، روزگاری بود که آتش دانشش خاموش شد و اختر یزرگواریش پنهان در زیرِ روپوش باد . بهارش خزان شد و گلزارِ دلربایش خارزار . چشمه شیرینش شور گشت و بزرگان نازنینش آواره و دربدر هر کشور دور و پرتوش تاریک شد و رودش آب باریک تا آن که دریای بخششت بجوش آمد و آفتاب دهش در دمید ، بهار تازه رسید و باد جانپرور وزید و ابر بهمن بارید و پرتوِ آن مهرپرور تابید کشور بجنبید و خاکدان ،گلستان شد و خاک سیاه رشکِ بوستان گشت جهان جهانی تازه شد و آوازه ، بلند گشت و کُهسار سبز و خرّم شد و مرغانِ چمن به ترانه و آهنگ همدم شدند هنگامِ شادمانی است و پیغام ِآسمانی است و بنگاه جاودانی است بیدارشو بیدارشو ای پروردگارِ بزرگوار حال انجمنی فراهم شده و گروهی همداستان گشته که به جان بکوشند تا از باران بخششت بهره به یاران دهند و کودکان خود را به نیروی پرورشت در آغوش هوش پرورده ، رشکِ دانشمندان نمایند. آئین آسمانی بیاموزند و بخششِ یزدانی آشکار کنند پس ای پروردگار مهربان تو پشت و پناه باش و نیروی بازو بخش تا به آرزویِ خویش رسند و از کم و بیش درگذرند و آن مرز و بوم را چون نمونه جهان بالا نمایند. ع ع
سرور فروغی مهدی آبادی با قرار وثیقه از زندان یزد آزاد شد
بنابرگزارش خبرگزاری بهایی نیوز سرور فروغی مهدی آبادی شهروند بهایی که پیشتر در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی در تهران بازداشت شده بود و پس از مدتی به زندان یزد وی را انتقال داده بودند روز دوشنبه ۷ فروردین ماه ۱۳۹۶ با قرار وثیقه آزاد شد.
بنابر گزارش مجموعه خبری بهایی نیوز این شهروندبهایی با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از زندان یزد آزاد شده است .
لازم به یادآوری است که پس از انتقال خانم مهدی آبادی به زندان یزد ، منزل وی بدون اطلاع خانواده ایشان مورد تفتیش قرار گرفت و این شهروند بهایی نیز پس از ۳۵ روز بازداشت با قرار وثیقه آزاد شده است.
سرور فروغی مهدی آبادی در حالی در تهران بازداشت شد که وی جهت حضور در مراسم عروسی فرزند خود به تهران مراجعه کرده بود و از وضعیت جسمی نامناسبی نیز برخوردار بودند.
هزاران نفر از پیروان آیین بهایی پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه یا اعدام شدهاند. بسیاری دیگر از پیروان این آئین نیز از سایر حقوق اجتماعی خود مانند حق تحصیل یا کار محروم شدهاند.
منبع خبر : https://goo.gl/HvgYLO
به ما در مجموعه خبری بهائينیوز ( Bahainews ) بپیوندید.