آیا مسلمانان با تعطیلی محل کسب خود در عید فطر تبلیغ دین اسلام می کنند؟

تصور کنید اگر "عیدفطر" رسانه ها اعلام می کردند صدها محل کسب "مسلمانان" به دلیل تبلیغ اسلام پلمب شده است چه احساسی پیدا می کردید؟ صاحبان محل کسب چه عکس العملی نشان میدادند وقتی هیچ فردی پاسخگو نبود و آنان محکوم هستند؟ اگر تعطیلی محل کسب آنان (که صرفا بخاطر یک رویکرد فردی و براساس عقاید شخصی است) می توانستیم آن را یک تبلیغ و اقدام علیه امنیت ملی تلقی کنیم؟ 
یقینا عده ی خواهند گفت که موضوع مسلمانان با بهائیان فرق می کند؟ اما چه فرقی؟! 
اگر این خبر مخابره می شد(که به دلیل تعطیلی محل کسب مسلمانان آنان محکوم به پلمب محل کسبشان هستند)، از مظلومیت مسلمانان که کفار علیه انان شوریده اند سخن گفته میشد اما اگر خبری مخابره شود که محل کسب بهائیان پلمب شده است آن هم به دلیل تعطیلی در اعیاد بهایی یحتمل تبلیغ علیه نظام و یا تبلیغ آئین بهایی تلقی می شود.
صحبت از این است که اگر فردی محل کسب خود را تعطیل می کند نباید هیچ حکومت و دستگاه امنیتی بهانه ی برای محاصره اقتصادی وی پیدا کند و آن محل کسب را پلمب کند. تبعیض در هر جایی وهر کشوری محکوم است چه علیه بهائیان باشد و چه یهودیان، مسیحیان، مسلمانان از اهل سنت گرفته تا تشیع که دهها فرقه در ان وجود دارد.

آئین بهائی در ایران

استقامت سازنده
مخالفت با هر حقیقت الهی که به تازگی ظاهر می‌شود سنت تاریخ است و در هر عصری تکرار می‌گردد. آئین بهائی نیز از آغاز در کشور زادگاه خود، با مخالفت مداوم و شدید ناشی از تعصب مذهبی و منفعت‌طلبی گروه‌هایی خاص مواجه بوده است. سرکوب و تلاش عامدانه برای تحریف و یا پوشیده نگاه داشتن حقائق این آئین از بسیاری مردم ایران نیز به تداوم ظلم علیه این بخش از جامعۀ ایرانی دامن زده است. واکنش جمعی بهائیان ایران به این سرکوب، دوری از هر گونه اقدام خشونت‌بار و پرهیز از نافرمانی‌های مدنی بوده که به هر شکل می‌توانسته است به خودشان و یا دیگران صدمه بزند.
آنچه به بهائیان در این مسیر نیرو می‌دهد، آگاهی و ایمان به این حقیقت است که زمان تحقق اصول جهانی و تحول‌بخش حضرت بهاءالله، که از جمله خواسته‌ها و آرزوهای عمیق مردم ایران نیز می‌باشد فرا رسیده است، اصولی از قبیل: آزادی عقیده، هماهنگی علم و دین، آزادی زنان، دوری از هر نوع تعصب، احترام متقابل بین افراد و دولت‌ها و در حقیقت وحدت و اتحاد تمامی نوع بشر. چنین دیدگاهی به همراه بیاناتی از آثار بهائی همچون:«...به خود مشغول نباشید. در فکر اصلاح عالم و تهذیب امم باشید...»، «...اگر زهر دهند قند بخشند...»، «...به هر نفسی برسد خیری بنماید و نفعی برساند...»، قدرتی روحانی به انسان می‌بخشد که روح را از آسیب کینه و نفرت محفوظ می‌دارد و موجب تداوم رفتار منطقی و اخلاقی می‌شود.
واکنش بهائیان در مقابل ظلم، نه قبول خواسته‌های سرکوب‌گران بوده است و نه پیروی از خوی و روش آنان. بلکه از همان ابتدا سعی نموده‌اند فراتر از مشکلاتی که بر آنان هجوم آورده، نظر افکنند و با استقامتی سازنده، در جهت عکس حرکت کنند. آنان همواره کوشیده‌اند که با استفاده از ابزار و روش‌های اخلاقی و قانونی از حقوق خود و سایرین دفاع کنند، با علت اصلی بی‌عدالتی و سرکوب یعنی عدم آگاهی نسبت به یگانگی هویت انسان‌ها و وابستگی متقابل آن‌ها به یکدیگر مبارزه نمایند و به تقویت و بهبود تار و پود اجتماع در کشور زادگاه خود پردازند. تأسیس مدارس برای تعلیم و تربیت یکسان دختران و پسران، ترویج علم، مشارکت‌های اساسی در زمینه‌های مختلف از قبیل کشاورزی، بهداشت و صنایع، نمونه‌هایی از این تلاش‌هاست که منافع آنها متوجه تمامی ملت ایران بوده است.
یکی دیگر از نمونه‌های استقامت بهائیان ایران در مقابل محرومیت جوانان این جامعه از تحصیلات عالی و ورود به دانشگاه‌ها پس از انقلاب ایران بوده است. بهائیان ایران برای برخورداری از این حق قانونی و انسانی خود، تنها به دادخواهی از مراجع قضایی کشور اکتفا ننمودند؛ بلکه وقتی این محرومیت ادامه یافت، تمامی امکانات علمی، مالی و انسانی جامعۀ خود را به کار گرفتند و با فداکاری همۀ اعضا از پیر و جوان، موفق به تأسیس یک سیستم آموزش دانشگاهی از راه دور(BIHE) شدند تا جوانان بهائی نیز بتوانند با پرورش استعداد خود و افزایش آگاهی، در کنار دیگر همسالانشان افرادی مفید برای آبادانی کشورشان باشند. اگرچه مدرک تحصیلی این موسسه در ایران اعتبار رسمی ندارد اما پس از گذشت نزدیک به 30 سال از تأسیس‌ آن، بسیاری از مراکز معتبر علمی جهان، این دانشگاه را به رسمیت شناخته و به فارغ‌التحصیلان آن اجازۀ ادامۀ تحصیل می‌دهند.
استقامت سازنده، توان‌مندی‌های بالقوۀ یک الگوی کاملاً غیرخصمانه برای تغییرات اجتماعی را به نمایش می‌گذارد؛ الگویی که از این باور سرچشمه می‌گیرد که تحققِ صلح و عدالت نه از طریق راهبردهای تفرقه‌انگیز و مخرب بلکه از طریق راهبردهای وحدت‌بخش و سازنده ممکن است. در گذر زمان چنین رویکردی می‌تواند به تحولی عمیق در افکار و احساسات مردم، فرهنگ جامعه و نیز ساختارهای اجتماعی منجر شود. در این مسیر، دادخواهی با استفاده از ابزار قانونی و پرهیز از هر نوع خشونت و صدمه زدن به منافع دیگران می‌تواند تحسین، احترام، اطمینان و حمایت دیگر افراد آزاد‌اندیش و آزادی‌خواه و نیز جوامع و موسسات بین‌المللی را به دنبال داشته