۱۳۹۷ دی ۲۶, چهارشنبه

شیرین بنی نژاد، دانشجوی بهایی از دانشگاه اخراج شد

خبرگزاری هرانا – شیرین بنی نژاد، دانشجوی ترم پنج مقطع کاردانی پیوسته رشته علمی کاربردی کامپیوتر در دانشگاه آزاد سما اندیشه، به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج و از ادامه تحصیل محروم شد. با وجود محرومیت شهروندان بهایی از تحصیل در دانشگاه‌ها، برخی از این شهروندان گاها موفق به ورود به دانشگاه شده و پس از مدتی به بهانه‌های مختلف توسط مسئولین از ادامه تحصیل محروم می‌مانند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک دانشجوی بهایی به نام شیرین بنی نژاد، به دلیل بهایی بودن از دانشگاه آزاد سما اندیشه اخراج شد.
یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند بهایی به گزارشگر هرانا گفت: “روز چهارشنبه ۱۹ دی‌ماه ۹۷، طی تماسی از شیرین بنی نژاد خواستند که به دانشگاه مراجعه کند. در دانشگاه به وی اطلاع داده اند که یک ماه قبل از دانشگاه اخراج شده است. این مطلب زمانی به وی ابلاغ شده که شهریه ترم را کامل پرداخت کرده و یکی از امتحانات را نیز داده بود”.
به گفته این منبع مطلع اخراج وی زمانی صورت گرفته است که فقط ۳ امتحان دیگر با پایان تحصیل و دریافت مدرک کاردانی فاصله داشته است.
این منبع مطلع همچنین افزود: “این دانشجوی بهایی به همراه خانواده خود روز شنبه به حراست و رئیس دانشگاه مراجعه کردند با این حال نتیجه‌ای حاصل نشده و گفته‌اند ما در اخراج این دانشجو نقشی نداشته ایم و اگر سوالی دارید به وزارت اطلاعات مراجعه کنید”.
با وجود محرومیت شهروندان بهایی از تحصیل در دانشگاه‌ها، برخی از این شهروندان گاها موفق به ورود به دانشگاه شده و پس از مدتی به بهانه‌های مختلف توسط مسئولین از ادامه تحصیل محروم می‌مانند. هرانا پیشتر نیز در گزارش‌هایی خبر از اخراج دانشجویان بهایی در شهرهای مختلف کشور داده است.
لازم به ذکر است در روزهای اخیر همزمان با آغاز امتحانات پایان ترم موج جدیدی از اخراج دانشجویان بهایی از دانشگاه ها شروع شده است.
پیش از این شایان معنوی، دانشجوی ترم ۳ رشته عمران در دانشگاه آزاد واحد شهر قدس، به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج و از ادامه تحصیل محروم شده بود.
روز چهارشنبه ۱۹ دی‌ماه ۹۷، بدیع صفاجو، دانشجوی بهایی ترم هفت مهندسی شیمی، به دلیل بهایی بودن از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اخراج و از ادامه تحصیل محروم شده بود. همچنین روز شنبه نیز یک دانشجوی بهایی دیگر به نام سما نظیفی نیز در جلسه امتحان از دانشگاه آزاد واحد شهریار اخراج و از ادامه تحصیل محروم شده بود.
علیرغم نص صریح قانون، طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم هستند.
هر ساله گزارشات زیادی از محروم شدن شهروندان بهایی از ادامه تحصیل در دانشگاه‌های ایران منتشر می‌شود. این موضوع حتی افرادی را که در آستانه فارغ‌التحصیلی هستند را نیز در بر می‌گیرد.
شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

دادگاه تجدید نظر؛ ماریا کوثری، شهروند بهایی تبرئه شد



خبرگزاری هرانا – دادگاه تجدید نظر استان کردستان حکم صادره در دادگاه بدوی علیه ماریا کوثری، شهروند بهایی اهل شهر قروه در استان کردستان را رد و حکم بر برائت وی صادر کرد. این شهروند بهایی پیشتر در دادگاهی به یک سال حبس و دو سال تبعید به شهرستان تربت حیدریه محکوم شده بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک شهروند بهایی به نام ماریا کوثری در دادگاه تجدید نظر استان کردستان از اتهامات مطروحه تبرئه شد.
در متن دادنامه دادگاه تجدید نظر این شهروند آمده است که مدرکی دال بر اتهام ایشان وجود ندارد.
این شهروند بهایی در مهرماه سال گذشته در دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری و دو سال تبعید به تربت حیدریه محکوم شده بود.
ماریا کوثری در تاریخ ۱۳ مهرماه ۹۵ توسط مامورین وزارت اطلاعات در منزل شخصی بازداشت و مدتی بعد تا پایان مراحل دادرسی آزاد شده بود.
هرانا در آبان ماه امسال گزارش مفصلی از فشار بر جامعه بهایی و بازداشت شهروندان باورمند به این آیین منتشر کرده بود. بر اساس این گزارش شهروندان بهایی در شهرهای مختلف کشور از ابتدای امسال تا تاریخ ۲۸ آبان ماه سال جاری با موج جدیدی از فشار و نقض آشکار حقوق بشر روبه‌رو بوده‌اند. محروم شدن دست کم ۵۸ تن از دانشجویان بهایی طی کنکور سراسری سال جاری از ادامه تحصیل، اخراج حداقل ۱۱ دانشجوی بهایی در مقاطع مختلف از دانشگاه‌ها، ممانعت از فعالیت اقتصادی و اخراج دستکم ۶ تن از شهروندان بهایی از محل کار شخصی یا شرکت‌های خصوصی، احضار و بازداشت ۷۲ تن از شهروندان بهایی توسط نیروهای امنیتی، محکومیت ۲۴ شهروند بهایی به تحمل ۴۶ سال حبس و ۹ سال تبعید، ارائه گسترده محصولات اصطلاحاً فرهنگی و رسانه‌ای در راستای بهایی‌ستیزی، پلمب شدن و تداوم پلمب محل کسب بسیاری از شهروندان بهایی، تخریب قبور و ممانعت از دفن شهروندان بهایی در آرامستان‌های بهاییان در شهرهای مختلف تنها قسمتی از افزایش فشار بر شهروندان این جامعه از ابتدای سال جاری تا روز ۲۸ آبان‌ماه بوده است.
شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

سایه شوم مجلس بر سر دگراندیشان و بخصوص بهاییان



طی روزهای اخیر تعدادی از دوستان به قوه قضائیه و قانون در جمهوری اسلامی امیدوارم شدند، صرفا به آن دوستان اطلاع میدهم که به زودی طرح الحاق ۲ ماده به عنوان ماده ۴۹۹ و ۵۰۰ مکرر به قانون مجازات اسلامی تایید خواهد شد که در این صورت فشار بر بهاییان و دگراندیشان چندین برابر خواهد شد.
امیدوارم این طرح در مجلس تایید نشود که اگر این طرح تایید شود برخورد قهرآمیز چندین برابر خواهد شد.
در این خصوص خواهم نوشت.



درخواست ازدواج حضرت ولی امرالله

در انتهای زیارتشان (در سال 37) بود که روزی مادر حضرت ولی امرالله به ملاقات می ماکسول می‌روند و به ایشان می‌گویند که حضرت ولی امرالله قصد ازدواج با دخترشان را دارند. مری از این داستان تا چند هفته‌ای اطلاع نداشت. روحیه خانم اغلب خاطرات آن ایام را در حالی که بارقه شعف در چشمانشان می‌درخشید چنین یاد می‌کردند. آن شبهای فراموش نشدنی بعد از شام حضرت ولی امرالله شخصا به ایشان سرمشق خط فارسی می‌دادند. به ایشان یک سری قلمهای نی ریز و درشت و یک دوات مرکب و کاغذ مخصوص داده بودند و هنر خوش‌نویسی می‌آموختند. همچنین قطعاتی که خطاط معروف مشکین‌قلم کلمات مکنونه را به سه شیوه خط نوشته بود به ایشان عنایت فرمودند که از رویش بنویسند. روزهای اولیه که من (ویولت نخجوانی) و همسرم به حیفا آمده بودیم روحیه خانم کتابچه‌ای را که حضرت ولی امرالله در آن با خط بسیار شیوایشان سرمشق نوشته بودند به ما نشان داده فرمودند که «من هرگز نتوانستم مثل آن خط ظریف بنویسم و به آخر جمله که می‌رسیدم طول خط من اقلا دو برابر خط ایشان شده بود» و با لبخندی دلربا می‌فرمودند که «خیال می‌کنم که این خط نویسی بهانه‌ای بود که ایشان می‌خواستند کمی بیشتر با من باشند و مرا بهتر بشناسند».
اوایل بهار بود که درختان گل ابریشم (میموزا) از گلهای زرینش پر شده بود، روزی خواهر کوچکتر حضرت ولی امرالله نزدشان آمده و گفتند حضرت شوقی افندی ایشان را در اطاقشان احضار فرموده‌اند. روحیه خانم ابدا حدس نمی‌زدند که موضوع از چه قرار است. سر راه که از مسافرخانه بیرون می‌آمدند یک شاخه کوتاه از گل ابریشم را چیدند و وقتی حضور حضرت ولی امرالله مشرف شدند آن شاخه گل را تقدیم نمودند. آن روز بود که هیکل مبارک قصد ازدواج خود را به ایشان اظهار فرمودند از آن به بعد هر وقت چشمشان به این گلهای بهاری می‌افتاد آن روز را به خاطر می‌آوردند. روحیه خانم می‌فرمودند که «قبل از ازدواجمان فقط 15 دقیقه با حضرت شوقی افندی تنها بودم».
ارمغانی به حضرت امه البهاء روحیه خانم ص 31 و 32

عدم تحقق ظاهری علامات کتب مقدسه علت اعراض نفوس

چون حضرة مسيح در بيست قرن پيش ظاهر شد با وجود آنکه يهود در نهايت انتظار ظهور آن حضرت بودند و هر روز دعا مي کردند که خدايا ظهور مسيح را تعجيل نما و گریه مي کردند لکن بعد از طلوع آن شمس حقيقت انکار کردند و به نهايت عداوت بر خواستند و عاقبت آن روح الهی و کلمة اللّه را به صليب زدند و نام شريفش را بعل زبول استغفر اللّه يعنی شيطان نهادند چنانکه نصّ انجيل است و سبب اين بود که مي گفتند که ظهور مسيح به نصّ واضح تورات مشروط به علاماتی و تا اين علامات ظاهر نشود هر کس ادّعای مسيحی کند کاذبست و آن علامات اين است که آن مسيح بايد از محلّی غير معلوم بيايد و ما خانه او را در ناصره جميع مي دانيم و آيا از ناصره شخص صالحی ظاهر خواهد شد علامت ثانی اين است که عصای او بايد از حديد باشد يعنی با شمشير بايد چوپانی کند حال اين مسيح عصای چوبی نيز در دست ندارد و من جمله شروط و علامت اين است که بايد بر سرير داود بنشيند سلطنت داودی تشکيل نمايد حال سرير داود سهل است حتّی حصير ندارد و من جمله شروط ترويج جميع احکام تورات است حال به کلّی احکام تورات را نسخ کرده حتّی سبت را شکسته و حال آنکه نصّ تورات است که اگر نفسی ادّعای نبوّت کند و معجزات نيز ظاهر کند و سبت را بشکند او را بکشيد و من جمله شروط اين است که در زمان سلطنت او عدالت به درجه ئی رسد که عدل و حق از عالم انسان به عالم حيوان سرايت نمايد مار و موش با هم در يک حفره مأوی نمايد و باز و کبک در يک آشيانه لانه کند و شير و آهو در يک چراگاه بچرند و گرگ و ميش از يک چشمه بنوشند حا ل ظلم و عدوان در زمان او به درجه ئی رسيده که خود او را به صليب زنند و از جمله شروط اين است که در زمان مسيح بايد يهود سر فراز گردند و غالب بر جميع امم عالم شوند حال يهود در کمال ذلّت اسير و ذليل دولت رومانند پس چگونه اين مسيح موعود تورات است چنين اعتراض بر آن شمس حقيقت مي نمودند و حال آنکه آن روح الهی موعود تورات بود ولی چون يهود معنی اين علامات و شروط را نمي فهميدند کلمة اللّه را به صليب زدند امّا بهائيان گويند جميع اين علامات به تمامه در ظهور حضرت مسيح تحقّق يافت ولی يهود حقيقت اين علامات که به عنوان رمز در تورات بيان شده نفهميد ند لهذا روح اللّه را انکار نمودند و به دار زدند مثلاً از جمله شروط سلطنت است گويند سلطنت حضرت مسيح سلطنت آسمانی بود الهی بود ابدی بود نه سلطنت ناپليونی که به اندک زمانی زايل شد و قريب دو هزار سال است که اين سلطنت حضرت مسيح تأسيس شده و الی الآن باقی و بر قرار والی الأبد آن ذات مقدّس بر اين سرير ابدی مستقرّ و همچنين سائر علامت کلّ ظاهر شده ولی يهود نفهميدند و قريب دو هزار سال است که حضرت مسيح با جلوه ئی الهی ظاهر شده‌اند و هنوز يهود منتظر ظهور مسيحند و خود را حقّ و مسيح را باطل ميدانند ...
حضرت عبدالبهاء 
منتخباتى از مكاتيب حضرت عبدالبهاء جلد ۱ص41و42و43