۱۳۹۷ بهمن ۵, جمعه

یدالله کائدی معلم سرخانه : شرحی در باره لوح مریم .



کیست که لوح مریم را نشنیده و یا نخوانده باشد .مریم دختر ملک نساء خانم ، عمّه جمال مبارک است . پدرایشان میرزا کریم ازمحال تاکر است ، جمال قدم پس ازخروج ازسجن سیاه چال طهران ، شانه وپشت حضرتشان ازاثر فشار زنجیرهای سنگین ، سخت مجروح شده بود درحالی که به تب نوبه ( حصبه ) مبتلا ، برپشت باربری گذاشته شده و به خانه برادرشان میرزا قلی ( نزدیک سجن ، اول ناصر خسرو « بوذرجمهری سابق » کوچه خادم ( که اینک پاساژ زیب فروشان طهران است و توسط بنیاد مروی به پاساژ جواهر فروشان تبدیل شده است ) که شوهر مریم خانم بود تشریف بردند و در طبقه همکف بستری شدند . این خانه متعلق به میرزا بزرگ نوری پدر حضرت بهاء الله بوده وازآثار برجسته هنر معماری بود که چند سال قبل آن را خراب کردند و به دستور یاران ایران چند تن ازاحباء الهی که دست به قلم بوده اند ( جناب پاینده و جناب شهروز ناصری و اینجانب ) مقالات اعتراضیه ای در روزنامه های طهران ( نک : روزنامه همشهری سه شنبه 23 تیرماه 1382 شماره 3436 صفحه 21 ) با تیتر درشت : تخریب منزل میرزا عباس نوری ( تحت نام ایمان مهدی زاده ) و روزنامه اعتماد با عنوان میراث فرهنگی چه کارمی کند ؟ نوبت ویرانی به خانه میرزا بزرگ نوری رسید در صفحه 16 بچاپ رسید . آثاری از قلم اعلی درباره ایام مظلم وپرمصبت نازل گردیده وهموم و غموم وبلایا و رزایای وارده برآن طلعت نورا را روشن ومعلوم میسازد .درمناجاتی این کلمات سوزناک ازقلب پراحتراق آن مظلوم آفاق نازل گردیده است :انّ الشّدائد بِکلّها احاطَتنی ( سختی ها به تمامه مرا احاطه کرده است )اِنّ الاعداء باَجمَُها ارادتنی ( دشمنان بطوردسته جمعی قصد جان مرا کرده اند )اِنّ الذلّة باَکمَلُها مُستَنی ( دلت وخواری به حدّ اعلی مرا می جوید )اِنّ الهمومَ باَعظَمها اَخَذتنی ( غمه ها درنهایت درجه مرا فرا گر فته است )و در مقام دیگر می فرمایند : اَشکوبَثّی و حُزنی الیِ الله لانّه یشَهَد هَمّی وَیَنظُرحالی وَ بَسمعُ ضجیجی... ( ازغم واندوه خود به خداوند شکوه می کنم زیرا اوست که شهادت میدهد برغم واندوه من وبرحال من ناظر است وفریاد وناله مرا می شنود )جَلَستُ فی نُقطة التُراب بِالذّلة العماء .( دراین نقطه خاک بخواری تمام جالس شدم ) « قَد اَخذتنی الاحزان عَلی شان مُنعَ القلم الاعلی عَن الجریان وَ لسان الابهی عَن ذکر والبیان » ( غم ها واندوه به درجه ای ای مرا فرا گرفته اند که قلم اعلی ازجریان و سریان ، وزبان ابهی از ذکر وبیان بازمانده است )همچنین درلوح مریم اشاره می فرمایند : « ای مریم ، مظلومیتم مظلومیت اسم اولم ( حضرت باب ) را از لوح امکان محو نمود ... ازارض طاء بعد ازابتلای لایحصی به عراق عرب به امر ظالم عجم ( ناصرالدین شاه) وارد شدیم واز غُل اعداء به غِل احبّاء مبتلا گشتیم ... یعد الله یَعلَمُ ما وُرد علّی ، تَالله حَمَلتُ مالایَحمله الابحارولا الامواج و لا الاشجار ولا ما کان ومایکون »و بعد خداوند آگاه است که برمن چه گذشت . قسم به خداوند که تحمل کردم آنچه را دریاها وامواج ودرختان وبود ونبود تحمل آنرا نمی کنند . ونیز درلوح کلّ الطعام راجع به احزان و مصائب وارده برهیکل قدم می فرمایند ( ترجمه ) چنان امواج دریای غم مرا دربرگرفته اند که احدی قادر به چشیدن قطره ای ازآن نیست وچنان اندوهگین شده ام بدرجه ای که بود و روحم ازجسمم جدا شود .

دو شهروند بهائی به قيد وثیقه از زندان کرمان آزاد شدند



دو شهروند بهائی به نام‌های “کیانا رضوانی” و “کیمیا مصطفوی” که توسط نیروهای امنیتی در کرمان، بازداشت شده‌ بودند، به قيد وثیقه از زندان کرمان آزاد شدند