۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

حقایقی بدیع از جان هاء:


حقایقی بدیع از جان هاء:
19 * 19 = 361 + 4 = 365
ما بهانیان با زیارت الواح عدیده و مطالبی در اسم اعظم و بند 166 کتاب اقدس هر کدام باندازه خود دانشی از هاء گرفته ایم و می دانیم اساس تقویم بهائی از سال شمسی گرفته شده و سال و ماه و روز تقویم بهائی بنا بر استخراج حضرت ربّ اعلی ار دعای سحر ماه مبارک رمضان اسلامی تنظیم گردیده که نوزده ماه که ضرب در نوزده روز میشود روز361 لذا چهار روز باقی مانده ایام هاء محسوب میشود که قبل از آغاز ایام صیام مراسمی بنام ایام هاء بر پا می داریم. اما این بنده به جوهر عدد 19 و حقیقت 199 روز و به سرّ چهار روز هاء فائز نشده ام لذا از شما عزیزان رجا مندم چناچه بینشی از جقیقت نوزده و ضریب آن دارید در زیر همین مطلب به اشتراک گذارید. ناگفته نماد حقیر تحقیقات بدیعی بر حقیقت کلمات حق نموده ام که فرموده اند:
 " زیرا کلام ملکوت عبارت از معانی الهیه و اسرار ربّانی است هر کس به آن فائز حقایق و اسرار خفیّه در نزد او اشکار شود. " ایقان شریف.
 هر کلمه ملکوتی گویای حقایقی از اسرار سمائیه است و چون کل اسرار ربّانیه سمائیّه در یوم الله در کلمات گوهر بار جواهر ثلاثه زینت و فاش گردیده وبنا به فرموده کلّ شیئ به کلّ شیئ مبدل شده پس آگاهی از اسرار ربانیه و حقیقت ایام هاء وسرّ عدد نوزده موجب بینشی بر اهل بصر میگردد امید است با زیارت لوحی از صدها هر کس به حقیقتی فائز آید.
 " این فضل لانهایه و کرم لا بدایه کسانی را اخذ نماید که در ظلّ تربیت به یَدّه کل شیئ در ایند و در فضای روحانی سبقت رحمة کل شیئ مقر یابند. " موجوعه الولح 168
 پس حقیر نتیجه میگیردکه در یوم الله کلّ شیئ به کل شیئ مبدل شده و دو جوهر نوری به نامهای نیّر عظیم و نیر اصغر توراتی به هم پیوسته و یکی شدند و آز آن ترکیب نورای قدسی اولیه جوهر نور دیگری مخلوق و جواهر ثلاثه مشهود و جوهر کلمه شمس حقیقت معروف و چون حقیقت شهر النور با جوهر شهر العلی ترکیب و آن اولین آخرین گردید از برکت آن دو نور کل شیئ مفهوم شده.

ملاحظاتي بر تاريخ اظهار امر حضرت رب اعلي


جناب نبيل زرندي در كتاب جاودانه خويش در باره زمان وقوع اظهار امر ضمن اشاره به  5 جمادي الاولي سال 1260 هجري قمري و همچنين شب ششم خرداد از سال نهنگ يك مقياس ديگري را هم ارائه ميدهد و آن اينكه آن شب ، شب شصت و پنجم نوروز بود0اين نوع مقياس براي محاسبه دقيق زمان ، مقياس معتبري است زيرا مبناي محاسبه بسيار دقيق و متين ميباشد و لذا براي محاسبات زمان داراي ارزش ويژه اي است0 نبيل زرندي براي زمان صعود حضرت بهاء الله نيز از اين قاعده استفاده نموده است0 او حتي براي محاسبه زمان عيد اعظم رضوان نيز اين روش را بكار برده است 0 و حالا بعد از گذشت سالها به اين نتيجه مي رسيم كه نبيل چه كار درستي انجام داده است0 او براي ساعت صعود حضرت بهاء الله نيز اين روش را اعمال نموده است و مي نويسد حضرت بهاء الله هشت ساعت بعد از غروب آفتاب صعود فرمودند0 لذا اگر ساعات رسمي در منطقه اي جلو و يا عقب كشيده شود باز در مقياسي كه او ارائه داده است هيچ تغييري ايجاد نميشود0 اين نشان ميدهد كه نبيل در زمينه تقويم و قواعد زمان تبحر و اطلاعات بسياري داشته است و مسلماً از خاطرمان نرفته كه تنها كسي كه حسب الامر مبارك حضرت بهاء الله تقويم بديع را از كتاب مستطاب بيان و كتاب اسماء كه از آثار نازله از حضرت رب اعلي است استخراج نمود جناب نبيل زرندي بود0 او نام روز هاي ماه و همچنين روز هاي هفته را استخراج نمود براي ماه هاي بياني و سالهاي بديع اسمائي بديع و جديد استخراج كرد و تقويم بديع را كه از هر لحاظ بي نظير و بديل بود را تنظيم نمود0 او حدود ده سال بعد از تنظيم تقويم بديع به نگارش تاريخ جاودانه خويش اقدام نمود و مطالعه آن كتاب ارزنده خود شاهدي صادق است كه مولف آن در زمينه تقويم اطلاعات وسيعي داشته است0 رساله اي كه نبيل زرندي در مورد تقويم بديع نگاشته و از آن دوره مورد استفاده احبا قرار گرفته در كتاب امرو خلق جلد 4 مندرج است در هر صورت تاريخ اظهار امر حضرت رب اعلي كه توسط نبيل بيان شده است به ظاهر با هم اختلا فاتي دارد و اين شبهه ايجاد ميشود كه شايد نبيل در مورد تاريخ اظهار امر اشتباهاتي نموده است0 هدف و مقصد از نگارش اين مقاله نيز همين است كه روشن گردد كه اظهار امر حضرت رب اعلي دقيقاً در چه زماني واقع شده است و مطابقت تقاويم قمري و شمسي و ميلادي و بديع در آن شب مبارك به چه صورتي بوده است0 جداول تطبيقي كه تا كنون منتشر شده است از جوابگوئي به اين نكته ظاهراً ناتوان مشاهده ميشوند زيرا دورا ن اوليه ظهور از لحاظ اسناد و مدارك تاريخي تهي بود در مكاتبات درباري به ندرت به روز نگارش اشاره مي شده است و تاريخ بسياري نامه ها فقط به ماه و سال اشاره نموده است مثلا رجب 1257 حتي مكاتبات بعضي از مومنين اوليه كه براي ما باقي مانده نشان ميدهد كه آنها نيز پاي بند ثبت تاريخ دقيق نامه نبوده اند و اين گوياي اين مطلب است كه در آن دوره به تقويم توجه نمي شده است و فقط افراد خاصي مانند منجمين و وقايع نگار با تقويم روزانه آشنا بوده اند از اينرو مشاهده ميشود كه اكثر جداول تطبيقي دقيق از سال 1267 هجري قمري شروع شده است و آن بدليل تاسيس روز نامه وقايع اتفاقيه است كه به مدد ميرزا تقي خان امير كبير صورت گرفته است 0 دكتر نجم آبادي كه جداول تطبيقي معتبري را تدوين نموده است از سال 1267 آغاز كرده است و با مراجعه با شماره هاي روزنامه مذكور و همچنين اسناد و مدارك آن دوره كتاب جدول 105 ساله را تنظيم نموده است كه بسياري از محققين دقيقاً از آن كپي برداري نمودند و حتي جناب علائي نيز كه در سال 1352 شمسي جدول تطبيقي امري را تاليف نموده است از همان سالي شروع نموده است كه دكتر نجم آبادي آغاز كرده و فقط تقويم بديع را نيز با آن سازگار نموده است 0 اما نكته مهم در اين است كه سال 1260 كه تقويم بديع اغاز شده است از لحاظ ماه هاي قمري و شمسي و ميلادي به چه شكلي بوده است0 طبق مطالعه و بررسي اوليه و مختصر اسناد ان دوره و همچنين جدول تطبيقي يكصد و چهل و يك ساله حسام سرلتي كه در صد خطا و اشتباه در آن بسيار اندك است ماه هاي قمري سال 1260 به شرح زير ميباشد0 محرم 30 روز ، صفر 29 روز ، ربيع الاول 29 روز ، ربيع الثاني 30 روز ، جمادي الاول 30 روز ، جمادي الثاني 29 روز ، رجب 30 روز ، شعبان 29 روز ، رمضان 30 روز ، شوال 29 روز ، ذيقعده 29 روز ، ذيحجه 30 روز ماه هاي شمسي در سال 1223 شمسي كه مصادف با 1260 قمري بود بشرح زير ميباشد: فروردين (حمل ) 30 روز ، ارديبهشت (ثور ) 31 روز ، خرداد (جوزا ) 31 روز ، تير ( سرطان ) 32 روز ، مرداد (اسد) 31 روز ، شهريور ( سنبله ) 31 روز ، مهر ( ميزان ) 30 روز ، آبان ( عقرب ) 30 روز ، آذر ( قوس ) 30 روز ، دي (جدي ) 29 روز ، بهمن (دلو ) 30 روز ، اسفند ( حوت ) 30 روز0 ما ه هاي ميلادي هيچگونه تغييري نسبت با تقويم حاضر نداشت و تركيب ماه ها همان بود كه حالا هست لذا نياز به ثبت ماه هاي ميلادي نيست0 با توجه به ما ه هاي ذكر شده فوق 5 جمادي الاولي آن سال مصادف با پنجشنبه سوم خرداد 1223 و 23 مي 1844 ميلادي و هفتم شهر العظمه سال يك بديع ميباشد0 اما نكته اي كه حائز اهميت است اينست كه اين روز با 65 روز از عيد گذشته اي كه نبيل بعنوان مقياس ارائه داده است مغاير است و دقيقاً 64 روز از نوروز گذشته است0 ما اكنون يا بايد قبول كنيم كه نبيل زرندي در اين مقياس اشتباه نموده است يا اينكه بگوئيم يك جاي اين تركيب و تطابق تقاويم اشتباه است0 قبل از اينكه وارد اين بحث بررسي تقاويم بشويم لازم است قدري در باره نبيل زرندي صحبت كنيم و بدانيم كه او حقيقتاً چه كسي بوده است 0 نبيل زرندي داراي خصوصيات و ويژه گيهاي بخصوصي بود او داراي هوش و حافظه اي شگفت انگيز بود حافظه پر قدرت او بارها در كودكي مورد آزمايش قرار گرفت ، شخصيت تاريخي او همچون حافظ و سعدي توسط محققين و مورخين در تاريخ امر مطرح گرديده است او شاعر ، حماسه سرا ، مورخ و مبلغي بنام بود ، بارها به حضور حضرت بهاء الله مشرف شده بود و مورد اعتماد و اطمينان جمال مبارك بود0 او شاهد بسياري از وقايع تاريخي بود با كساني كه در كانون حوادث و وقايع تاريخي بودند ارتباطي نزديك داشت ، او در بغداد و اسلامبول و ادرنه و عكا طي ماه ها و سالها ي متمادي ملازم و خدمت گذارجمال اقدس بود حضرت بهاء الله كار تدوين تقويم بديع را به ايشان محول نمود و او با استفاده از كتاب بيان فارسي و كتاب اسماء روزها و ماه ها و سالها را نامگذاري نمود اگر چه مبدا تاريخ امر مبارك شب پنجم جمادي الاولي 1260 ميباشد اما نبيل تقويم بديع را از اول نوروز سال 1223 شروع نمود يعني 65 روز قبل از اظهار امر و اين عمل او مورد تائيد جمال مبارك قرار گرفت0
 پس از حدود ده سال بعد او تاريخ امر مبارك را بنگارش در آورد و لذا اگر او در تاريخش حساب بعضي از وقايع را داشته اين كار با تجربه و سابقه اي كه در تدوين تقويم داشته انجام داده است و كليه تواريخ را با دقت و مطالعه انجام داده است البته بعضي از تواريخ قيد شده در تاريخ نبيل اشتباه است ولي اين اشتباهات او را از مهارت و تبحري كه در علم تقويم داشته كم نمي كند0
مقياس 655 روز مقياس معتبري است و احتمالاً ابتكار خود او نبوده زيرا او از كجا ميدانست كه قرار است 40 سال بعد تقويم شمسي تغييرات اساسي نمايد0 مسلماً در تدوين تقويم اوامر مبارك تاثير داشته است0 لذا وقتي نبيل ميگويد آن شب ، شب شصت و پنجم از نوروز بود بايد بدانيم هدف او از بيان اين مطلب چه بوده است0 اينرا ميدانيم كه يكي از وجوه ممتازه در امر مبارك اينست كه در مواردي كه اتفاق نظر وجود ندارد براي يافتن حقيقت كوشش مي شود كه نكته مورد نظر با نصوص مباركه مطابقت گردد اگر موافق بود مورد قبول واقع ميشود و الا از حيطه اعتبار ساقط است 0 خوشبختانه در مورد اينكه آن روز آيا 65 روز از نوروز گذشته بود يا خير نص مباركي وجود دارد و آن لوح مبارك حضرت عبد البهاء به جناب قابل آباده اي است و در آن لوح كه ذيلاً درج ميگردد تاكيد و صراحت مبارك كاملاً مشخص است0 حضرت عبد البهاء ميفرمايند :
 در خصوص روز مبعث حضرت اعلي روحي له الفدا مرقوم نموده بوديد در سئوال و جواب مندرج يوم الكمال از شهر العظمت واقع و يوم شهادت در يوم السطان از شهر الرحمت واقع اين نص قاطع است و نصوص قاطعه را هيچ امري معارضه ننمايد بعد چنين خواهد شد 000 آنچه منصوص است بعد مجري ميشود0 يوم الكمال از شهر العظمت روز هشتم ماه مذكور است كه مصادف با 65 روز از يوم البهاء از شهر البهاء (نوروز ) گذشته است لذا بايد قبول نمود گه ميزان و مقياس ارائه شده از جناب نبيل زرندي درست و متين است و بايد مورد قبول قرار گيرد0 اما همانگونه كه معروض گشت اين دو با هم مقارن نيستند و يك روز در بين اين دو مقياس اختلاف است پس لابد يكي از اين دو اشتباه است0 65 روز از نوروز گذشته نمي تواند اشتباه باشد زيرا مطابقت سريع با نص قاطع دارد0 مقياس ديگر يعني 5 جمادي الاولي نيز نمي تواند غلط باشد زيرا آن تاريخ نيز از نصوص قاطعه است حضرت رب اعلي در كتاب بيان فارسي آنرا تائيد فرموده اند0 و از حين ظهور شجره بيان الي ما يغرب قيامت رسول الله (ص) هست كه در قران خداوند وعده فرموده كه اول آن دو ساعت و يازده دقيقه از شب پنجم جمادي الاولي سنه 1260 كه سنه 270 بعثت مي شود اول يوم قيامت قران است0 حال هر دو كفه ترازو هر كدام براي اثبات خويش دلائل محكم و متيني دارنند و هيچ كدام را نمي توانيم اشتباه پنداريم لذا مي گوئيم پس احتمالاً مطابقت اين دو را درست انجام نداده ايم0 نوروز سال 1223 شمسي 5شنبه اول ربيع الاول سال 1260 هجري قمري و 21 مارس 1844 بود طبق صورت فوق در باره تعداد ماه هاي سال قمري و شمسي در آن سال فروردين و ارديبهشت جمعاً 61 روز ميشوند و طبق جدول تطبيقي و محاسبه آسان تقاويم 5 شنبه 3 خرداد مصادف با 5 جمادي اولي و 23 مي ميشود و اين تاريخ دقيقاً 64 روز از نوروز گذشته ميشود ماه هاي قمري و شمسي هر كدام درست و صحيح محاسبه گرديده است پس مورد اختلاف در كجاست؟ اگر قدري بيشتر تعمق كنيم مي توانيم متوجه نكته بسيار ظريفي بشويم و آن اينست كه حضرت بهاء الله جناب نبيل زرندي را مامور استخراج تقويم بديع نمودند و او هنگام تدوين تقويم بديع متوجه گرديد بجاي اينكه تقويم بديع را از تاريخ اظهار امر حضرت باب آغاز نمايد احسن و اكمل آن است كه از اول فروردين سال 1223 شمسي كه مصادف با اول ربيع الاول سال 1260 هجري قمري بود يعني 65 روز قبل از اظهار امر و روي اين مسئله تاكيد زيادي هم داشت او ضمن تدوين تقويم متوجه شد كه طبق مندرجات كتاب اقدس و متمم آن رساله سئوال و جواب هر روز شمس تحويل شود همان يوم عيد است اگرچه يك دقيقه بغروب مانده باشد0 بله نكته همين جاست نوروز و تقويم بهائي از روز چهار شنبه 29 صفر 1260 و سي ام اسفند 1222 شمسي آغاز ميشود نه فرداي آن روز هر چند كه در كتب تاريخي دوره قاجار مي خوانيم كه روز 5 شنبه اول سال نو بود اما يوم البهاء از شهر البهاء روز قبل بود زيرا تحويل سال طبق مندرجات كتاب ناسخ التواريخ چنين بود0 نه ساعت و هشت دقيقه از روز چهار شنبه شهر صفر برگذشت آفتاب از حوت تحويل حمل داد. بعبارت ديگر ساعت سه و 17 دقيقه بعد از ظهر روز چهار شنبه 29 صفر 1260 تحويل سال بود و چون تحويل سال در بعد از ظهر واقع شد لذا روز 5 شنبه اول ربيع الاول اول سال 1223 شمسي گرديد و نوروز آغاز گرديد و حال آنكه طبق نص مبارك روز چهار شنبه براي ما عيد محسوب است و اين حكم الهي كه در رساله سئوال و جواب مندرج گرديد در اولين سال آغاز تقويم بهائي قابل اجرا گرديد و دقيقاً از لحظه تحويل سال تا اظهار امر حضرت باب 65 روز گذشت و 5 جمادي الاولي 1260 قمري مصادف با سوم خرداد 1223 شمسي و 23 مي 1844 ميلادي و يوم الكمال از شهر الرحمت سنه يك بديع گرديد و مشكل ما حل گشت و حل معماي ما آسان گرديد و همه چيز سر جاي خود قرار گرفت و با اين اوصاف اگر قرار باشد اظهار امر حضرت باب را به تاريخ بديع بر گزار نمائيم و آن روز را تعطيل نمائيم ديگر مطابق با 23 مي و دوم خرداد نيست بلكه مصادف است با سوم خرداد و 24 مي كه در سال 1390 مطابق است با سه شنبه سوم خرداد و 20 جمادي الثاني 1342 قمري و 24 مي 2011 و يوم الكمال از شهر العظمت 168 بديع و تطابق با 23 مي ميلادي فقط در مواقعي صورت مي پذيرد كه يوم البهاء از شهر البهاء يك روز قبل از نوروز رسمي و تقويم شمسي گردد كه گويا هر چهار سال يك بار بعلت مكبوس بودن سال اين اتفاق و تقارن صورت مي پذيرد

صلات و صیام

صلات و صیام در همه ادیان الهی دارای مقام و جایگاه خاصی است ، لذا این دو حکم در ابتدای کتاب مستطاب اقدس آمده و ده بند از این کتاب مقدس به آن دو اختصاص یافته است.
حضرت عبدالبها می فرمایند :
" نماز فرض و واجب بر کل. البته جمیع را به صیام و صلوت دعوت نمایید چه که معراج ارواح است و مفتاح قلوب ابرار. آب حیواان جنت رضوان است و تکلیف منصوص از حضرت رحمن. ابدا تاخیر و تهاون جائز نه. "
امر و خلق ج 4 - ص 94
_____
و نیز می فرمایند :
صلوت اس اساس امر الهی است و سبب روح و حیات قلوب رحمانی. اگر جمیع احزان احاطه نماید چون به مناجات در صلوت مشغول گردیم کل غموم زائل و روح و ریحان حاصل گردد. حالتی دست دهد که وصف نتوانم و تعبیر ندانم و چون در کمال تنبه و خضوع و خشوع در نماز بین یدی الله قیام نماییم و مناجات صلوت را به کمال وقت تلاوت نماییم حلاوتی در مذاق حاصل گردد که جمیع وجود حیات ابدیه حاصل کنند.
گنجینه حدود و احکام ص 11

فاروق ایزدی نیا شهروند بهایی با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد


به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز فاروق ایزدی نیا شهروند بهایی ساکن تهران که پبشتر در تاریخ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی این استان بازداشت شده بود صبح امروز ‌ ۸ اسفند ۱۳۹۵ با قرار وثیقه آزاد شد.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز منزل این شهروند بهایی مترجم، پژوهشگر و محقق در زمان بازداشت توسط ماموران امنیتی مورد تفتیش قرار گرفت و کتابهای این شهروند بهایی توقیف شد.
فاروق ایزدی نیا پیشتر نیز پس از انقلاب ایران دو بار به مدتی طولانی به دلیل باورمند بودن به دیانت بهایی زندانی بود.
 در هفته های گذشته هاله غلامی یکی از بهائیان ساکن تهران نیز به دلیل فعالیت درخصوص کودکان کار بازداشت شده است.
طی ماههای اخیر بازداشت شهروندان بهایی در شهرهای شیراز ، کرمان، یزد ، زاهدان و اصفهان افزایش یافته است.
صدها نفر از پیروان آیین بهایی پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه یا اعدام شده‌اند. بسیاری دیگر از پیروان این آئین نیز از سایر حقوق اجتماعی خود مانند حق تحصیل یا کار محروم شده‌اند.

علمایی که بهائی شدند.


ابو الحسن میرزا ملقب به شیخ الرئیس
 عالمی متبحر، فاضلی طلیق اللسان و شاعری شیرین بیان، پدرش شاهزاده محمد تقی میرزای حسام السلطنه پسر فتحعلی شاه قاجار است که غالب اوقات در بروجرد حکومت میکرده است. ایشان چون از خانواده سلطنت و هم از اهل علم و تقوی و در لباس روحانیت میزیست بشیخ الرئیس ملقب و بدین سمت مشتهر و در شعر نیز حیرت تخلص میفرموده است و خود در شرح احوالش مینویسد: "... تخلص این بنده در شعر حیرت بوده و هنوز همه حیرتم که دهقان بچه کار کشت ما را". جناب شیخ، مدارج علوم عربی و ادبی و فقه و اصول و حکمت را یکی بعد از دیگری در خراسان و کربلا و نجف در محضر تنی چند از افاضل علما بسرعت طی کرد – نزد ملا ابراهیم سبزواری که در آن زمان از حکمای مشهور مشهد بشمار می آمده کتب مهمه حکمت و کلام را بپایان برد و شرح منظومه حاجی ملا هادی سبزواری را تماما درس گرفت، علوم شرعیه یعنی فقه و اصول و متفرعاتش را هم نزد ملا محمد رضای سبزواری و میرزا نصرالله مجتهد و حاجی ملا عبدالله مجتهد کاشانی که همگی از معاریف علماء بودند تحصیل کرد. آنگاه برای اخذ اجازه اجتهاد سفر بعتبات عالیات کرد، ابتدا شش ماه در کربلا مقیم شد و سپس چهار ماه در نجف اقامت و در هر دو نقطه از محضر اجله اساتید استفاده نمود و بالاخره بسامرا شتافته و دو سال تمام در حوزه درس حاجی میرزا محمد حسن شیرازی مجتهد اعلم شیعیان به اکمال معارف دینی پرداخت و از او اجازه اجتهاد گرفت. جناب شیخ در فن خطابه و منبر و سخنوری و بدیهه گوئی در عصر خویش کم نظیر بلکه عدیل المثیل بود و احاطه علمیه و تسلطش بر لغات و اصطلاحات و امثال ادبی و عربی و مسائل فقهی و شرعی چنان بود که اهل فضل و کمال منبرش را مجلس درس مینامیدند و ایشان در علم و فضل نه تنها در ایران و عتبات عالیات بلکه معروف دولت عثمانی بودند. ایشان برای مدتی در خراسان، مشهد و قوچان، زمامدار امور شرعیه بودند. و اما کیفیت تصدیق و ایمانش به امر مبارک اینکه در آن اوقات که از محضر مرحوم حجة الاسلام حاج میرزا حسن شیرازی مجتهد معروف و مرجع بزرگ شیعه کسب فیض مینمود، روزی بر حسب اتفاق از استاد می پرسد که این بهائیها چه می گویند؟ حضرت ایشان در جواب میفرمایند اصول دین تحقیقی است بروید تحقیق کنید تا بر اظهارات و مطالب آنها واقف گردید. جناب حیرت از این جواب مختصر حدیث مفصل می خواند و متوجه می شود که موضوع خالی از اهمیت نیست و لهذا در صدد تحقیق بر آمده سفری به مکه کرد و از آنجا به ارض مقصود عزیمت نمود و حضور حضرت عبدالبهاء مشرف گشت و در همان دیدار اول بر حقیت امر مذعن و ساجد گردیده و به شرف ایمان نائل آمد.
نگاری آمد از بیدا ز رویش نور حق پیدا جهان بر حسن او شیدا تمشی کن تماشا کن
یکی خورشید پنهانی دمید از صقع روحانی بیا انوار یزدانی تمشی کن تماشا کن
 شب قدر و فتوح آمد تنزل کرده روح آمد دم فجر و صبوح آمد تمشی کن تماشا کن

"شب"١٨ شهرالمُلک مطابق با٦اسفندماه وبرابربا٢٤ فوريه ا


"شب"١٨ شهرالمُلک مطابق با٦اسفندماه وبرابربا٢٤ فوريه
ايات الهي ج ٢ صص٣٦٩

به نام دوست يکتا
امروز بايد دوستانِ الهی به افقِ اعلی ناظر باشند و از شُؤوناتِ مختلفهء دنيا محزون نباشند . امروز ، آفتابِ بَهجَت از افقِ عالم ، مُشرِق و بحرِ سُرور ، اَمامِ وجوهِ ناس ، موجود و مَشهود . اَنِ افرَحوا يا اَحِبّاءَ الرَّحمنِ بِذِکری ثُمَّ اشرَبوا رَحيقَ السُّرورِ بِاسمِیِ البَديعِ . اگر عُسری وارد شود البتّه به يُسر ، تبديل گردد . هذا ما اَنزَلَهُ اللّهُ فی کُتُبِ القَبلِ و فی هذَا الکِتابِ المُبينِ .

Happy Ayyam ~I~ Ha Friend..


Happy Ayyam ~I~ Ha Friend..
O my God! O my God! Unite the hearts of Thy servants, and reveal to them Thy great purpose. May they follow Thy commandments and abide in Thy law. Help them, O God, in their endeavor, and grant them strength to serve Thee. O God! Leave them not to themselves, but guide their steps by the light of Thy knowledge, and cheer their hearts by Thy love. Verily, Thou art their Helper and their Lord.
Bahá’u’lláh

Happy Ayyam-I-Ha




Fair speech and truthfulness, by reason of their lofty rank and position, are regarded as a sun shining above the horizon of knowledge. The waves rising from this Ocean are apparent before the eyes of the peoples of the world and the effusions of the Pen of wisdom and utterance are manifest everywhere.
(Tablets of Baha'u'llah, p. 40)
O SON OF MAN!
For everything there is a sign. The sign of love is fortitude under My decree and patience under My trials.
(Baha'u'llah, The Arabic Hidden Words)
O BRETHREN!
Be forbearing one with another and set not your affections on things below. Pride not yourselves in your glory, and be not ashamed of abasement. By My beauty! I have created all things from dust, and to dust will I return them again.
(Baha'u'llah, The Persian Hidden words)

نوروز در آثار بهائی


حضرت عبدالبهاء در یوم اول شهر البهاء مطابق 21 مارچ سنه 1915 ، اول نوروز فرمودند قوله الاحلی :
 در سال دو نقطه اعتدالست که آفتاب از افق آن طلوع مینماید. یکی نقطه اعتدال ربیعی است که آفتاب در برج حمل داخل می شود آنرا نوروز می گویند. و یکی نقطه اعتدال خریفی است که آفتاب در برج میزان داخل میشود که او را مهرجان میگویند. در این دو وقت آفتاب از افق اعتدال طلوع می کند و زمین را بدو قوس منقسم می کند که جمیع کائنات از باغ و راغ و کوه و دشت و صحرا مرده است و در این فصل زنده میشود. افسرده و پژمرده بود ، تر و تازه میگردد. چه طراوتی چه حلاوتی چه نورانیتی چه روحانیتی حاصل می شود.فی الحقیقه در ایران خوب عید میگیرند.معلوم است که عید می گیرند بصورت تنها نیست. اوقاتیکه من در ایران بودم چه قیامتی می کردند. خصوصاً در دهات جمیع اسباب سرور را فراهم میآوردند. اگرچه حال تخفیف داده اند باز هم خوب عید می گیرند. این عید از قدیم الایام محترم بوده. حضرت اعلی روحی له الفداء تجدید نمودند و جمال قدم هم در کتاب اقدس تاکید و تصریح فرمودند. انتهی.

خطابه مبارک درباره عید نوروز :
 از عادات قدیمه است که هر ملتی از ملل را ایام سرور عمومی است که جمیع ملّت در آنروز سرور و شادمانی کنند و اسباب عیش و عشرت فراهم آرند. یعنی یکروز از ایّام سنه را که در آن روز واقعهء عظیمی و امر جلیلی رخ داده آنرا انتخاب نمایند و در آنروز نهایت سرور ، نهایت حبور و نهایت شادمانی ظاهر کنند. دیدن یکدیگر نمایند و اگر چنانچه بین نفوس کدورتی حاصل درآن روز آشتی کنند و آن دلشکستگی زائل شود. دوباره بالفت و محبّت پردازند.
 چون در روز نوروز از برای ایرانیان امور عظیمه واقع شد لهذا ملّت ایران یوم نوروز را فیروز دانسته و آنرا عید ملّی قرار دادند. فی الحقیقه این روز بسیار مبارکست زیرا بدایت اعتدال ربیعی و اوّل بهار جهت شمالی است و جميع کاينات ارضيّه چه اشجار چه حيوان چه انسان جان تازه يابد و از نسيم جان پرور نشاطی جديد حاصل کند ، حياتی تازه يابد و حشر و نشر بديع رخ بگشايد زيرا فصل ربيع است و در کاينات حرکت عمومی بديع.

۱۳۹۵ اسفند ۵, پنجشنبه

ایام هاء چیست

اساس تقویم بدیع، سال شمسی است که 365 روز و 5 ساعت و تقریباً 50 دقیقه است. تقویم بدیع شامل نوزده ماه نوزده روزه است که جمعاً 361 روز می شود. چهار روز باقی مانده که در سالهای کبیسه پنج روز می گردد(امسال سال کبیسه است)، به "ایّام هاء" مشهور است. حضرت باب موقع ایام هاء را در تقویم صریحاً معیّن نفرمودند. حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس آن ایام را بلافاصله قبل از شهر العلاء که ماه صیام است، قرار داده اند.
"اذا تمّت ایام الاعطاء قبل الامساک فلیدخلنّ فی الصیّام کذلک حکم مولی الانام" (آیه 43)
(مضمون: زمانی که ایام اعطاء (ایام هاء) قبل از روزهای امساک (روزه داری) به پایان رسید، پس وارد صیام می شود چنین حکم کرده مولای مردمان)
حضرت بهاءالله در بند 16 از کتاب اقدس می فرمایند: " انّا جعلناها مظاهر الهاء بین اللیالی و الایام." ( همانا آن را مظاهر (هاء) بین روزها و شب ها قرار دادیم). بنابراین ایام زائده در تقویم که به ایام هاء معروف است، امتیازش در این است که مظاهر حرف " هاء" می باشد. ارزش عددی حرف "هاء" به حساب ابجد، پنج است که با حدّ اعلای ایام زائده مطابق است. در آثار بهائی حرف "هاء" مبیّن معانی روحانی عمیق و متعددی است و از جمله رمزی از هویّت الهیه می باشد

ایام هاء بر تمامى أهل بهاء و دوستان عزو مبارک وخجسته باد


اساس تقویم بدیع، سال شمسی است که 365 روز و 5 ساعت و تقریباً 50 دقیقه است. تقویم بدیع شامل نوزده ماه نوزده روزه است که جمعاً 361 روز می شود. چهار روز باقی مانده که در سالهای کبیسه پنج روز می گردد، به "ایّام هاء" مشهور است. حضرت باب موقع ایام هاء را در تقویم صریحاً معیّن نفرمودند. حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب اقدس آن ایام را بلافاصله قبل از شهر العلاء که ماه صیام است، قرار داده اند.
"اذا تمّت ایام الاعطاء قبل الامساک فلیدخلنّ فی الصیّام کذلک حکم مولی الانام" (آیه 43)
(مضمون: زمانی که ایام اعطاء (ایام هاء) قبل از روزهای امساک (روزه داری) به پایان رسید، پس وارد صیام می شود چنین حکم کرده مولای مردمان)
حضرت بهاءالله در بند 16 از کتاب اقدس می فرمایند: " انّا جعلناها مظاهر الهاء بین اللیالی و الایام." ( همانا آن را مظاهر (هاء) بین روزها و شب ها قرار دادیم). بنابراین ایام زائده در تقویم که به ایام هاء معروف است، امتیازش در این است که مظاهر حرف " هاء" می باشد. ارزش عددی حرف "هاء" به حساب ابجد، پنج است که با حدّ اعلای ایام زائده مطابق است. در آثار بهائی حرف "هاء" مبیّن معانی روحانی عمیق و متعددی است و از جمله رمزی از هویّت الهیه می باشد.
حضرت بهاءالله به پیروان خود امر فرموده اند که ایام هاء را با وجد و سرور به برگزاری ضیافات و انفاق به فقرا و نیازمندان اختصاص دهند. حضرت ولی امرالله می فرمایند که ایام هاء مخصوص مهمان نوازی و اعطاء هدایا و از این قبیل موارد می باشد.
ایام هاء در دیانت بهائی از جایگاه رفیع و بی بدیلی برخوردار است و ادعیه و مناجات هایی مخصوص این ایام از قلم حضرت بهاءالله نازل گردیده است که بهائیان در این ایام به تلاوت آنها می پردازند.

۱۳۹۵ اسفند ۴, چهارشنبه

خداوند شما را بی قید و شرط دوست دارد


وقتی دختر کوچکی بودم، چیز زیادی در مورد دین نمی‌دانستم، به جز اینکه فقط میدانستم ما مسیحی هستیم و مادرم گفته بود خدا یعنی عشق و او کسی است که همه را عاشقانه دوست دارد.
وقتی کمی بزرگتر شدم، رفتن به کلیسای رسمی را شروع کردم، حضرت عیسی تنها پیامبری بود که درمورد او تا آن زمان چیزی شنیده بودم. از چیزهایی که شنیده بودم، به نظر میرسید خداوند تنها عاشق مسیحیان است چرا که فقط مسیحیان را نجات داده است.
به نظر نمیرسید که این موضوع صحت داشته باشد. قطعا این آن چیزی نبود که مادرم به من آموخته بود. همینطور که بزرگتر می‌شدم، نادرستی و مضحک بودن این موضوع، بیشتر برایم آشکار میشد. به یاد دارم که این آهنگ را یاد میگرفتم:
حضرت عیسی کودکان را دوست دارد
همه‌ی کودکان جهان را
در چشم او، قرمز و زرد، سفید و سیاه همه ارزشمند هستند
حضرت عیسی همه کودکان کوچک جهان را دوست دارد. (ترجمه)
بنابراین، آیا این یعنی خداوند همه‌ی مخلوقات خود با هر پیش زمینه ای را دوست دارد اما مسیحیان را بیشتر از بقیه دوست دارد؟ اگر شما به خاطر مسیحی بودن، تنها افرادی باشید که می توانید وارد بهشت شوید که دیگر خدا خیلی دوست داشتنی نبود. پس چه بر سر اکثریت مردم این سیاره که مسیحی نیستند می‌آید؟ آیا همه‌ی آنها گمراه و محکوم به فنا هستند؟
خوشبختانه در سن 14 سالگی، زمانی که شروع به مطالعه‌ی آموزه های دیانت بهایی کردم، پیشنهاد مادرم بیشتر مفهوم پیدا کرد. من متوجه شدم که خداوند همه‌ی ما را بی قید و شرط دوست دارد. من آموختم که اساس آموزه‌های معنوی همه‌ی ادیان بزرگ یکی است و این موضوع حقیقتاً موجب تسلی و آرامش است. دیگر هیچ ما و آنهایی وجود ندارد. خداوند همه‌ی ما را بدون استثنا دوست دارد:
من برای همه به طور یکسان هستم! نه از کسی تنفر دارم و نه کسی را بر دیگری ترجیح می‌دهم. همه چیز از من به وجود آمده، اما عاشق آنهایی هستم که من را با عشق پرستش می‌کنند. آنها در من و من در قلب آنها هستم. – آیین هندو (ترجمه نگارنده)
«با محبت ازلی تو را دوست داشتم» (ارمیاء نبی، باب 31، آیه 3)
«خداوند کریم و رحیم است و دیر غضب و کثیرالاحسان. خداوند برای همگان نیکوست و رحمت های وی بر همه اعمال وی است» (کتاب مزامیر، مزمور 145، آیه 8 )
«ای اهل رضوان من، نهال محبت و دوستی شما را در روضه قدس رضوان به ید ملافت غرس نمودم و به نیسان مرحمت آبش دادم …» (حضرت بهاءالله، کلمات مکنونه فارسی، فقره 34)
در آموزه‌های بهایی این را فهمیدم که عشق خداوند به مخلوقاتش، مشروط به مذهب، نژاد، جنسیت یا هر معیار دیگری نیست. لازم نیست برای این که مورد عشق خالق خود قرار بگیریم، به درجه‌ی بالای روحانی رسیده باشیم یا هر شرط دیگری را داشته باشیم. اگر به خاطر ترس از بی‌ارزش بودن خود را ببازیم، دیگر از عشق پایدار او که همیشه اطراف ما وجود دارد، آگاه نمی‌شویم.
«ای خاک متحرک، من به تو مأنوسم و تو از من مأیوس … و در جمیع حال به تو نزدیکم و تو در جمیع احوال از من دور» (همان، فقره 21)
«ای پسران غفلت و هوی، دشمن مرا در خانه من راه داده ايد و دوست مرا از خود رانده ايد. چنانچه حبّ غير مرا در دل منزل داده ايد. بشنويد بيان دوست را و به رضوانش اقبال نمائيد* دوستان ظاهر نظر به مصلحت خود يكديگر را دوست داشته و دارند، ولكن دوست معنوی شما را لاجل شما دوست داشته و دارد، بلكه مخصوص هدايت شما بلايای لا تحصی قبول فرموده؛ به چنين دوست جفا مكنيد و به كويش بشتابيد» (همان، فقره 52)
رامونا براون (Ramona Brown)، 80 ساله، دوست مطلع و بسیار روحانی من، این بینش را با من در میان گذاشت. با او در مورد تجربه هایی که در دوران آشفتگی 16 سالگی داشتم صحبت کردم و او گفت این خیلی خوب است که این درد را در آن سن احساس کردی. او که حضرت عبدالبهاء را ملاقات کرده بود، صحبت های فوق‌العاده ای برای گفتن داشت. او گفت: این یعنی، اکنون خداوند حقیقتاً به تو چشم دوخته است! رامونا گفت سختی های زندگی، نشانه هایی از عشق خداوند هستند چرا که آنها ما را به خدا نزدیکتر میکنند. بدون عشقی که خداوند در قالب امتحانات الهی نثار ما می‌کند، ما هرگز نمی‌توانستیم توانایی های خود را کشف کنیم؛ درواقع این امتحانات بزرگترین نشانه‌ی عشق و رحمت خداوند هستند. وقتی جوانتر بودم، فکر می‌کردم که اگر دختر خوبی باشم خدا هم مرا دوست خواهد داشت و همه‌ی چیزهای خوب را سر راه من قرار می‌دهد. تا حدودی این نگرش درست بود، اما این بدان معنا نیست که زمانی که اتفاقات بدی برایم افتاد، یعنی من سزاوار عشق خدا نبوده‌ام. این گفتگو با دوست عزیزم به من نشان داد که خداوند عشق خود را تنها در نعمت‌های فوق‌العاده ای که در زندگی ما قرار داده است به ما نثار نمی‌کند بلکه حتی عشق خود را در اتفاقات ناخوشایند زندگی نیز نمایان می‌کند.
«صدمات و بلايا موهبت است. زيرا در ممالک شرقيّه، مادر مهربان چون طفل شيرخوار را از شير قطع خواهد تا مائده های لذيده تناول نمايد، پستان را به صَبِر تلخ آلوده نمايد تا تلخی سبب نفرت طفل گردد و ترک شيرخواری نمايد» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد3، ص30)
«پدر و معلّم، اطفال را گهی بنوازند و گهی بيازارند. اين آزار به جهت تربيت است و عين نوازش و لطف محض است و عنايت صرف. اگر به صورت قهر است ولی به حقيقت الطاف است. اگر به ظاهر عذاب است ولی به باطن عذب فرات است. باری در هر صورت بايد تضرّع و زاری نمود و مناجات به درگاه الهی کرد که در امتحان ثابت مانيد و در بلايا صابر باشيد» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد2، صص149-148)
خداوند ما را دوست دارد، همه‌ی ما را دوست دارد، فرقی نمی‌کند چه کسی هستیم. او می‌داند ما نقص هایی داریم و اشتباهاتی انجام می‌دهیم، اما او هرگز ما را، حتی برای یک لحظه هم از عشق خود محروم نمی‌کند. وقتی به خودمان اجازه می‌دهیم که این عشق را حس کنیم، این عشق نیز به ما قدرت میبخشد. ما احساس بهتری نسبت به خودمان پیدا می‌کنیم و آنوقت می‌توانیم هر کاری را انجام دهیم. من فکر می‌کنم، دنیا بسیار به بهشت نزدیکتر می‌شود، اگر این حقیقت ساده را به یاد داشته باشیم که خداوند بدون قید و شرط شما را دوست دارد و شما خود عشق هستید.

فرزان معصومی و فرهام ثابت با قرار وثیقه آزاد شدند

فرزان معصومی و فرهام ثابت با قرار وثیقه آزاد شدند
به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز صبح امروز چهارشنبه‌ ۴ اسفندماه ۱۳۹۵ فرهام ثابت و فرزان معصومی هر کدام با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از بازداشتگاه اداره اطلاعات سپاه آزاد شدند.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز این دو شهروند بهایی پیشتر در تاریخ ۲۴ بهمن توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند که پس از گذشت١١ روز با قرار وثیقه آزاد شده اند.
پیشتر ماموران امنیتی این استان در اطلاعات سپاه با مراجعه به منازل این دو شهروند بهایی ،ضمن تفتیش منازل آنان و ضبط اموال شخصی از جمله لپ تاپ ، کتابهای مذهبی و غیرمذهبی ، عکس های خانوادگی و مذهبی و همچنین موبایل آنان را به بازداشتگاه منتقل کرده بودند.
ماموران امنیتی در استان فارس در سالهای اخیر بسیاری از شهروندان بهایی در این استان را بازداشت کرده و همچنین چندین مرتبه اقدام به بازداشت های دسته جمعی بهائیان کرده است.
طی ماههای اخیر بازداشت شهروندان بهایی در شهرهای تهران، شیراز ، کرمان، یزد ، زاهدان و اصفهان افزایش یافته است.
صدها نفر از پیروان آیین بهایی پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه یا اعدام شده‌اند. بسیاری دیگر از پیروان این آئین نیز از سایر حقوق اجتماعی خود مانند حق تحصیل یا کار محروم شده‌اند.
( مجموعه خبری #بهایی_نیوز )
به ما در مجموعه خبری بهائي‌نیوز ( Bahainews) بپیوندید.
به ما در تلگرام نیز بپیوندید تا مطالب بدون فیلتر را در اختیار داشته باشد.
https://telegram.me/bahainews
اینستاگرام بهایی نیوز
https://www.instagram.com/bahainews.today/

متن یکی از نمازهای بهائی


حضرت بهاءالله در بعضی از مناجات‌ها و دعاهای خود قوت و تأثیر خاصی قرار داده‌اند. از جمله سه نماز واجب: نماز صغیر که فقط چند جمله است و زمان تلاوت آن بین ظهر و غروب آفتاب می‌باشد، نماز وسطی که از چند آیه تشکیل شده و در روز سه مرتبه در صبح، ظهر و شب تلاوت می‌شود و نماز کبیر که طولانی‌تر است و بايد در 24 ساعت یک بار تلاوت شود. شخص بهائی هر روز یکی از این نمازها را به انتخاب خود تلاوت می‌کند. در زیر متن نماز صغیر آورده شده است.
اَشهَدُ یا اِلهی بأنَّکَ خَلَقتَنی لِعِرفانکَ وَ عِبادَتِکَ. أشهَدُ فی هذَا الحین بِعَجزی وَ قُوَّتِکَ، وَ ضَعفی و أِقتِدارِکَ، وَ فَقری وَ غَنائِکَ. لا اِلهَ ألّا أَنتَ المُهَیمِنُ القَیّوم.
گواهی می‌دهم ای خدای من، به این که تو خلق فرمودی مرا برای عرفان خودت و عبادتت. گواهی می‌دهم در این هنگام، به عجز خود و توانایی تو، و ضعف خود و اقتدار تو، و فقر خود و بی‌نیازی تو. نیست خدایی جز تو که مهیمن و بی‌نیاز و قیوم هستی.

زندگی بهائی


فرد بهائی حضرت بهاءالله را به عنوان پیام‌آوری الهی می‌شناسد که در این زمان خواست و ارادۀ خداوند را برای نوع بشر آشکار ساخته‌اند و تعالیم ایشان را رهنمودهایی متناسب با نیازهای کنونی جهان یافته است. یک بهائی سایر ادیان بزرگ جهان را از جانب خداوند می‌داند و آنها را کاملاً محترم می‌شمارد. تلاش برای برابری میان زنان و مردان، ارزشمند شمردن زندگی خانوادگی، ترویج عدالت اجتماعی، خدمت به نوع بشر، آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان و نیز پیشرفت معنوی و فکری به منظور مشارکت در برقراری صلح و یگانگی نوع انسان از جنبه‌های ضروری و مهم زندگی بهائی به‌شمار می‌روند.
زندگی فرد بهائی شامل تلاش در به اجرا درآوردن تعالیم حضرت بهاءالله در حیطه‌های مختلف زندگی مانند خانواده، تحصیل، اشتغال، کوشش برای پیشرفت شخصی در درون چارچوب اخلاقی و مشارکت در فعالیت‌های جامعه برای بهبود محیط اطراف خود است. آن چه به تمام این فعالیت‌ها معنا می‌دهد بینشی نسبت به آیندۀ باشکوه جهان است و این که هر فرد می‌تواند و باید به سهم خود در پیشبرد این تمدن جهانی مشارکت داشته باشد. از سوی دیگر یکی از مفاهیم محوری در تعالیم بهائی این‌ است‌ که پرورش شخصیت درونی فرد و خدمت به نوع انسان، مانند دو روی یک سکه، جنبه‌های جدانشدنی زندگی هستند.
حضرت ولی‌امرالله بیان می‌کنند: «نمی‌توانیم قلب انسان را از محیط اطراف او جدا سازیم و بگوییم که هر زمان یکی از آن‌ها اصلاح گردد، همه چیز اصلاح خواهد شد...هر یک از آن‌ها بر دیگری تأثیر می‌گذارد و هر تغییر دائمی در زندگی انسان نتیجۀ این تأثیر و تأثر متقابل است.» (ترجمه)
این بینش‌ها موجب می‌شود یک فرد بهائی تلاش کند تا در عمل بیاموزد چگونه می‌تواند جنبه‌های مختلف زندگی‌اش را در خدمت به نوع انسان و پیشبرد تمدن یکپارچه سازد.

چشم انداز دیانت بهایی در مورد آینده


آموزه‌های بهایی، بیش از هر چیزی به وحدت عالم تمرکز دارد. دیدگاه حضرت بهاالله در مورد آینده‌ی بشریت، حول وحدت در این سیاره، وحدت میان همه‌ی مردم و ملت ها و رسیدن به صلح جهانی پایدار و عادلانه است:
«مشکاة بيان را اين کلمه به مثابه مصباح است. ای اهل عالم، همه بار يک داريد و برگ يک شاخسار. به کمال محبّت و اتّحاد و مودّت و اتّفاق سلوک نمائيد. قسم به آفتاب حقيقت، نور اتّفاق آفاق را روشن و منوّر سازد» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص 184)
«ای احزاب مختلفه، به اتّحاد توجّه نمائيد و به نور اتّفاق منوّر گرديد. لوجه اللّه در مقرّی حاضر شويد و آنچه سبب اختلاف است از ميان برداريد، تا جميع عالم به انوار نيّر اعظم فائز گردند و در يک مدينه وارد شوند و بر يک سرير جالس. اين مظلوم، از اوّل ايّام الی حين، مقصودی جز آنچه ذکر شد نداشته و ندارد. شکّی نيست جميع احزاب به افق اعلی متوجّهند و به امر حق عامل … به عضد ايقان، اصنام اوهام و اختلاف را بشکنيد و به اتّحاد و اتفاق تمسّک نمائيد. اينست کلمه عليا که از اُمّ الکتاب نازل شده» (همان، صص 142-141)
میلیونها انسان، برای رسیدن به این ایده آل تلاش می‌کنند و آن را گرامی می‌دارند، اما سوال اینجاست که هدف وحدت جهانی دیانت بهایی، آرمانگرایانه است و یا این که به طور بالقوه این امکان وجود دارد؟ این هدف صرفا یک چیز خوشبینانه است و یا این که از نظر بنیادین، امکان‌پذیر است؟ حضرت شوقی افندی، ولیّ امر جامعه بهایی، مورخ و دانش آموخته‌ی دانشگاه آکسفورد، در ماه مارس سال 1936، دیدگاه جامعه بهایی را در مورد وحدت عالم انسانی، به وضوح مشخص فرموده‌اند و به این سوالات پاسخ داده اند:
«وحدت نوع انسان به نحوی که حضرت بهاءاللّه مقرّر فرموده، مستلزم آنست که يک جامعه متّحد جهانی تشکيل يابد که در آن تمام ملل و نژادها و اديان و طبقات کاملاً و پيوسته متّحد گشته و در عين حال استقلال دول عضوش و آزادی و ابتکار اعضاء مرکّبه‌اش تماماً و يقيناً محفوظ مانده باشد. اين جامعه متّحد جهانی تا جائی که می توان تصوّرش را نمود، بايد دارای يک هيئت مقنّنه باشد که اعضايش به منزله امنای تمام نوع انسان بالمآل، جميع منابع ملل آن جامعه جهانی را در اختيار خود گيرد و قوانينی را وضع کند که برای تنظيم حيات و رفع حاجات و ترميم روابط جميع ملل و اقوام لازم و واجب است.
در چنان جامعه‌ای يک هيأت مجريّه به پشتيبانی يک نيروی پليس بين المللی مصوّبات هيأت مقنّنه را اجراء کند؛ به تنفيذ قوانينش پردازد و وحدت اصليّه تمام جامعه جهانی را حفاظت نمايد. و نيز يک محکمه جهانی تشکيل شود که تمام دعاوی حاصله بين عناصر مرکّبه اين نظام جهانی را داوری کند و حکم نهائی و لازم الاجرايش را صادر نمايد.
يک دستگاه ارتباطات و مخابرات بين المللی به وجود آيد که با سرعتی حيرت‌انگيز و نظم و ترتيبی کامل به کار افتد و جميع کره زمين را در برگيرد و از جميع موانع قيود ملّی آزاد باشد.
يک پايتخت بين المللی به منزله کانون و مرکز اعصاب مدنيّت جهانی تعيين شود که کانونی برای تمرکز و توجّه قوای وحدت بخش حيات باشد و از آن انوار نيروبخش و جان‌افزايش به جميع جهات ساطع گردد.
يک زبان بين المللی ابداع شود و يا يکی از زبانهای موجود انتخاب و علاوه بر زبان مادری در تمام کشورهای فدرال جهانی تعليم داده شود. يک خطّ و ادبيّات جهانی، يک نظام مشترک برای پول و اوزان و مقادير تعيين شود و روابط و تفاهم بين نژادهای متنوّع و ملل جهان را ساده و سهل نمايد.
در چنين جامعه جهانی، علم و دين يعنی دو نيروی بسيار توانای بشر با هم آشتی پذيرند و همکاری نمايند و در پيشرفتشان همآهنگ شوند. در سايه چنين نظامی مطبوعات به اظهار نظرات و عقايد بشر کاملاً ميدان دهد و از اينکه مورد سوء استفاده ارباب غرض چه شخصی و چه عمومی قرار گيرد، ابا کند و از قيود نفوذ ملل و دول متنازع رهائی يابد.
منابع اقتصادی جهان تحت نظم در آيد و از موادّ خامش بهره برداری و استفاده شود؛ بازار فروشش توسعه و هماهنگی يابد و محصولاتش به طور عادلانه توزيع شود. رقابتها و کينه‌ها و دسائس ملّی از ميان برخيزد و تعصّبات و عداوتهای نژادی به دوستی و حسن تفاهم و همکاری تبديل گردد. علل خصومتهای دينی رفع و موانع و قيود اقتصادی کاملاً الغاء و تفاوت فاحش طبقاتی نابود شود. هم فقر و فاقه و هم مالکيّت و ثروت فوق العاده از بين برود و نيروهای عظيمی که در راه جنگهای اقتصادی و سياسی به هدرمی رود، از آن پس معطوف به اهداف لايقی از قبيل توسعه اختراعات و ترقّيات فنّی و ازدياد توليدات و محصولات بشری و ازاله امراض و توسعه تحقيقات علمی و بالا بردن سطح صحّت و تشحيذ و اعتلاء مغز و فکر بشری و بهره‌مندی از منابع بکر و ناشناخته کره زمين و درازی عمر انسان گردد و به ترويج هر وسيله‌ای که حيات فکری و اخلاقی و روحانی نوع انسان را تقويت کند پردازد» (حضرت شوقی ربانی، نظم جهانی بهائی، صص156-154)
این دیدگاه قوی و تکان دهنده در مورد نظم نوین جهانی، که با عدالت، صلح و وحدت شناخته می‌شود، الهام بخش بهاییان و حامیان آنها در هر کشوربوده است تا با تلاش خود به روزی برسند که نیروی اتّحاد، جهان را مملو از امید، شادی و آرامش کند.

حضرت شوقی افندی


حضرت بهاءالله جهت حفظ وحدت جامعۀ بهائی و برای تضمین آن که ظهورشان به هدف خلق عالمی متحد و هماهنگ دست یابد، فرزند ارشدشان -حضرت عبدالبهاء- را به عنوان مركز امر و جانشین خویش تعیین کردند. حضرت عبدالبهاء نیز آشکارا بیان نمودند که پس از درگذشت ایشان، بهائیان باید به نوۀ ارشدشان،‌ شوقی افندی به عنوان ولیِ‌امر بهائی توجه كنند. ایشان همچنین به اجرا درآوردن اصول دیانت بهائی و ترویج احکام، محافظت از موسسات اداری بهائی و نیز تطبیق وفادارانه و هوشیارانۀ آئین بهائی با شرایط یک اجتماع همواره در حال پیشرفت را از جمله وظایف ولیِ‌امر بهائی مشخص نمودند.
حضرت شوقی افندی در سال 1276ه.ش. (1897 میلادی)، زمانی که پدربزرگشان -حضرت عبدالبهاء- هنوز در اسارت به‌سر می‌بردند، در شهرعَکا دیده به جهان گشودند. از ابتدای کودکی، ایمان قوی و وفاداری عمیق به پدربزرگشان، الهام‌بخش ایشان بود تا آن جا که آرزویشان تسلط به زبان انگلیسی جهت خدمت به حضرت عبدالبهاء به عنوان مترجم و منشی ایشان بود. پس از درگذشت حضرت عبدالبهاء (1300 ه.ش. مطابق با 1921 میلادی)، حضرت شوقی افندی که کمتر از 25 سال سن داشتند، اطلاع یافتند که حضرت عبدالبهاء در وصیت‌نامۀ خود «الواح وصایا» ایشان را به عنوان ولیِ‌امر بهائی منصوب كرده‌اند. از آن پس با تمام قوا عهده‌دار مسئولیت‌های سنگین هدایت جامعۀ بهائی شدند و به‌ مدت 36 سال تا هنگام درگذشت‌شان در سال 1336 ه.ش. (1957میلادی) خود را به طور كامل وقف وظیفه‌ای نمودند كه به ایشان سپرده شده بود. هدایت‌ها و راهنمایی‌های ایشان در چنین مرحلۀ مهمی از توسعۀ آئین بهائی، تكامل و رشد جامعۀ بهائی در سراسر عالم را تضمین نمود.
بر اثر هدایت‌های حضرت شوقی افندی،‌ نظام اداری جامعۀ بهائی كه اساس آن توسط حضرت بهاءالله پایه ریزی شده بود؛ به سرعت در سراسر عالم تكامل یافت. در سال 1300ه.ش. (1921 میلادی)، زمانی که حضرت شوقی افندی ادارۀ امور را بر عهده گرفتند، جامعۀ جهانی بهائی متشکل از تعدادی مراکز پراکنده در نقاط مختلف جهان بود که با نظم و ترتیبی محدود به ادارۀ امور خود می‌پرداختند. در آن دوران تمرکز حضرت ولی‌امرالله بر شکل‌گیری سیستماتیک جامعۀ جهانی بهائی و استحکام موسسات محلی و ملی بود به نحوی که موسسات بتوانند به خوبی ادارۀ امور جامعه‌ای رو به رشد را عهده‌دار شوند. حضرت شوقی افندی این موسسات نوپا را هدایت می‌نمودند تا دامنۀ وسیعی از فعالیت‌های ضروری همچون ترویج تعالیم، چاپ و انتشار آثار بهائی و سازمان‌د‌‌هی حیات جامعه را به انجام رسانند و همزمان شیوۀ تصمیم‌گیری مشورتی را که حضرت بهاءالله تعلیم داده‌ بودند در عمل فراگیرند.
حضرت ولی‌امرالله، به عنوان مُبیّن (کسی که مسئولیت روشنگری و توضیح دربارۀ آثار بهائی، توسط حضرت عبدالبهاء تنها به ایشان سپرده شده بود) نقش بسیار مهمی در توسعۀ دیانت بهائی ایفا کردند و آثارشان تا به امروز تضمین‌کنندۀ درجه‌ای از وحدت فهم در آثار و تعالیم بهائی بوده و جامعه را در مقابل تفرقه حفظ نموده است. ایشان همچنین به عنوان مترجم اصلی آثار بهائی به انگلیسی شناخته می‌شوند. توانایی ایشان در بیان و شرح مفاهیم بهائی به زبان انگلیسی، منبع هدایتی ارزشمند برای پیروان دیانت بهائی در دنیای غرب فراهم ساخت. توسعۀ موسسات اداری جامعۀ جهانی بهائی، گسترش و تحکیم آئین بهائی در سطح جهانی، تشریح و توضیح احکام، تعالیم و اصول، تاریخ دیانت بهائی و مقام شخصیت‌های محوری آن از جمله موضوعاتی است که در آثار ایشان به آنها پرداخته شده است. همچنین در هزاران نامه (توقیع) بینش‌هایی عمیق نسبت به ابعاد روحانی تمدن و پویایی تغییرات اجتماعی ارائه داده‌اند؛ به شرح مفهوم و چگونگی شکوفایی زندگی روحانی شخصی پرداخته‌اند و تاریخ تمدن جهانی و نیروهای پیش‌برندۀ آن را تحلیل کرده‌اند و بدین وسیله تصویری تحسین برانگیز از آینده‌ای كه نوع انسان به سوی آن در حركت است را مقابل دیدگان بشر قرار داده‌اند.
پس از تقویت ساختار اداری بهائی در کشورهای مختلف، حضرت شوقی افندی در سال 1332 ه.ش. (1953 میلادی)، بر اساس طرح حضرت عبدالبهاء برای انتشار پیام الهی در سراسر عالم، برنامۀ جهانی ده ساله‌ای تنظیم کردند و بهائیان را تشویق و یاری نمودند تا در سراسر کرۀ خاکی پراکنده شوند و پیام حضرت بهاءالله را به گوش مردم نقاط مختلف دنیا برسانند. هر چند حضرت شوقی افندی در اواسط این نقشه در سال 1336ه.ش. (1957میلادی) چشم از عالم فرو بستند، اما در طول این نقشه، بهائیان سراسر عالم به نتایج ارزشمندی دست یافتند. زمانی که حضرت شوقی افندی در سال 1300ه.ش. (1921 میلادی)، ادارۀ امور را بر عهده گرفتند، حدود 35 کشور درهای خود را به روی دیانت بهائی گشوده بودند و تعداد اندکی دارای سازمان‌دهی اولیه در سطح ملی بودند. 36 سال بعد در زمان درگذشت حضرت شوقی افندی، بهائیان در 219 کشور یا سرزمین‌های تابعه و جزایر اصلی زندگی می‌کردند و تا پایان این برنامۀ 10 ساله یعنی سال 1342 ه.ش. (1963 میلادی)، بهائیان در بیش از پانزده هزار نقطۀ عالم ساکن بودند.‌‌
هدایت‌ها و اقدامات 36 سالۀ حضرت شوقی افندی، جامعۀ بهائی و موسسات آن را وارد مرحلۀ جدیدی از رشد و توا‌ن‌مندی نمود. به این ترتیب 6 سال پس از درگذشت ایشان، در سال 1342 ه.ش. (1963 میلادی) همزمان با پایان موفقیت‌آمیز برنامۀ جهانی فوق، اولین انتخابات بین‌المللی بهائی برگزار شد و بیت‌ العدل اعظم (شورای بین‌المللی دیانت بهائی) تأسیس گردید. از آن پس این شورای بین‌المللی، وظایفی را که حضرت بهاءالله تعیین نموده و حضرت عبدالبهاء و حضرت ولی‌امرالله توضیح داده بودند، از جمله ادارۀ جامعۀ جهانی بهائی، برعهده گرفت.

رسالۀ مدنیه

حضرت عبدالبهاء در سال 1254 هجری شمسی (1875 میلادی)، به خواست و ارادۀ حضرت بهاءالله و با مهر و عشقی بی‌پایان، رسالۀ مَدنیه را خطاب به سران و مردم ایران، وطنشان که از دوران کودکی به دلیل تبعید از آن دور مانده بودند، به رشتۀ تحریر درآوردند. اگر چه ایشان امکان سفر به ایران را نداشتند ولی شاید بتوان گفت از طریق آثارشان و به خصوص این اثر، سفری فکری و معنوی به ایران نمودند. در آن زمان، در ایران، تعصب فراگیری نسبت به آئین بهائی و پیروانش وجود داشت به این دلیل حضرت عبدالبهاء از ذکر نام خود بر این کتاب خودداری کردند تا مانعی جهت مطالعه، تفکر و اجرای مفاهیم آن ایجاد نشود.
رسالۀ مَدنیه، به بحث دربارۀ رابطۀ تجدد و تدین می‌پردازد، مسئله‌ای که دغدغۀ اساسی عرصۀ فرهنگ، سیاست و روشنفکری ایران در سرتاسر تاریخ معاصر بوده و هست. حضرت عبدالبهاء راه‌حل بحران‌های روز افزون ایران را نه بازگشت به شرع و سنت‌گرایی متعصبانه می‌دانند و نه در دنباله‌روی کورکورانه از فرهنگ تجدد غرب و عقلانیت صِرف. در رسالۀ مَدنیه تعریف تازه‌ای از تجدد و تدین مطرح می‌شود.
حضرت عبدالبهاء در این اثر، ویژگی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و قانونی تجدد را توصیف می‌کنند از جمله: حکومت مردم‌سالاری، حاکمیت قانون و محدود بودن قدرت مطلق حکومت، آموزش و پرورش همگانی، رعایت حقوق بشر، برابری زنان و مردان، پیشرفت اقتصادی، برطرف کردن فقر توده‌ها، همزیستی و بردباری بین اهل ادیان، ترویج علم و دانش و صنایع مفید و تأمین رفاه اجتماعی. در عین حال ایشان به طور واضح تاکید می‌کنند که منظورشان تقلید کورکورانه از تمدن صرفاً ماده‌گرای مغرب‌زمین نبوده و نیست و عقاید این قبیل کشورها دربارۀ ماهیت انسان و پیروی بی‌اندازۀ آنان از عقل و خرد را نقد می‌نمایند. از سوی دیگر، حضرت عبدالبهاء توضیح می‌دهند چنانچه اعتقاد به خدا به جای محبت و خیرخواهی نسبت به همۀ انسان‌ها، به وسیله‌ای برای توجیه نفرت و پرخاشگری نسبت به بیگانگان و سلب حقوق گروه‌های گوناگون تحت عناوینی چون کافر، مُرتَد و نجس، زن، آزاد اندیش و دگر‌اندیش تبدیل شود؛ دین‌داری، خود، دشمن اصلی دین و خدا می‌شود.
در این اثر، عقل و دانش که موجب پیشرفت‌های علمی و صنعتی بسیار شده است، عامل اصلی پیشرفت تمدن انسانی در طی قرون و اعصار معرفی می‌شود و حضرت عبدالبهاء خوانندگان را تشویق می‌نمایند تا دربارۀ نتایج مثبت بهره‌مندی از علوم و فنون مفید رایج در دیگر کشورها تفکر کنند. ایشان همچنین ایجاد هرگونه مانع فرهنگی و یا ملی برای استفاده از علم را خلاف عقل و منطق ذکر می‌کنند، پیشرفت‌ها و دستاوردهای علمی را متعلق به تمامی افراد بشر می‌دانند و تأکید می‌نمایند که اقتباس و استفاده از آن‌ها نه از قدر و ارزش مقتبس می‌کاهد و نه نشان از کمبود استعداد و ظرفیت او دارد.
حضرت عبدالبهاء توجه خوانندگان را به آن قوای روحانی که باید بینش انسان را هدایت کند نیز جلب می‌کنند و تعلیم و تربیت را به عنوان ضرورتی اساسی برای ترقی فرد و پیشرفت جامعه عنوان می‌نمایند. ایشان بر اساس شواهد بی‌شمار، وجدان و عقل بشر را به تنهایی برای اصلاح اخلاق کافی نمی‌دانند و تربیت اخلاقی و عقلانی در اثر تعالیم مربیان الهی را ضروری به شمار می‌آورند. این مربیان الهی هستند که در هر دوره‌ای معنی و مفهوم تجدد را تعیین و خصوصیات آن را مشخص می‌نمایند.

فعالیت‌های بهائیان جامعه‌سازی



ساختن جهانی مرفه و برخوردار از یگانگی، عدالت و صلح آن‌گونه که حضرت بهاءالله آن را در آثار خود ترسیم نموده‌اند، تنها از طریق پرداختن به رشد شخصی، بهبود زندگی فردی و تلاش‌های پراکندۀ افراد هر قدر هم که متعهد و خیرخواه باشند صورت نخواهد گرفت. نیاز است جوامعی هماهنگ در فکر و عمل به تدریج رشد کنند و تقویت شوند؛ جوامعی که اعضایشان مسئولیت رشد معنوی، اجتماعی و فکری خویش را بر عهده گیرند و با حس هدفمندی مشترک برای پیشرفت مادی و معنوی و رفاه و بهروزی کل جامعۀ خود تلاش کنند. شیوه‌ای از زندگی جمعی مورد نیاز است که بر اساس همکاری و تعامل میان گروه‌های مختلف استوار باشد، نه رقابت و یا کینه و دشمنی. موسسات و ساختارهای اداری‌ای نیاز است که با رعایت اصل عدالت و وحدت، تلاش‌های اعضای جامعه برای پیشرفت مادی و معنوی محیط‌شان را همسو کنند و توسعۀ توان‌مندی‌های فردی و جمعی را تضمین نمایند.
بهائیان با چنین درکی از جوامع پیشرفته و پویا که می‌توانند بذر اجتماعات آیندۀ انسان به حساب آیند و نیز به کمک بینش‌های حضرت بهاءالله دربارۀ رفاه و بهزیستی، عدالت و اتحاد، بدون ادعای کمال و یا درک انحصاری از حقیقت، در تلاشند تا در هر کجا که ساکن هستند متناسب با توان و امکاناتشان به همراه دوستان و همسایگان به توسعۀ جوامع محلیِ خود، هم از بعد مادی و هم از بعد معنوی، کمک کنند. آن‌ها در محله‌های شهرهای بزرگ یا دهکده‌های مناطق روستایی به فعالیت‌هایی مشغول هستند که روح نیایش و دعا را در جامعه تقویت می‌کند، آموزش و پرورش معنوی کودکان را مورد توجه قرار می‌دهد، قوۀ تشخیص و درک نوجوانان را پرورش می‌دهد و گروه‌های فزاینده‌ای از مردم را قادر می‌سازد که تعالیم حضرت بهاءالله را برای بهبود زندگی فردی و جمعی خود به کار بندند. با افزایش توان‌مندی‌های افراد و گروه‌های مختلف در یک جامعۀ محلی، دامنۀ اقدامات آنها نیز گسترده‌تر می‌شود به گونه‌ای که می‌توانند برای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی محیط خود مطابق با اصول و تعالیم الهی تلاش کنند. این فعالیت‌ها که پذیرای همگان است، علاوه بر کمک به پیشرفت جامعۀ محلی، قابلیت خدمت به آن را نیز در تمامی این زمینه‌ها افزایش می‌دهند.
یک گروه نوجوانان در محله‌ای در کلمبیا
فرآیند جامعه‌سازی تنها محدود به این فعالیت‌ها نیست. هدفش شکل‌گیری نگرش‌ها و شیوه‌هایی از فکر و عمل متناسب با دوران بلوغ بشریت و فراگیرشدن فرهنگی جدید در یک جامعه است. در محله‌ها و دهکده‌هایی که فرآیند جامعه‌سازی برای مدت زمانی با تمرکز پی‌گیری می‌شود گفتگو دربارۀ جنبۀ معنوی وجود انسان گسترش می‌یابد، آگاهی از اصولی همچون یگانگی، عدالت و برابری زنان و مردان رشد می‌کند و جلوه‌های عملی آن به تدریج موجب کمرنگ‌تر شدن انواع تعصبات می‌شود؛ محیط‌هایی آراسته به صداقت، بخشندگی، انصاف و اعتماد شکل می‌گیرد، توانایی جامعه برای مقابله با نیروهای مخرب اجتماعی مانند تعصب، بی‌تفاوتی و فساد افزایش می‌یابد؛ همکاری به عنوان یک ارزش شناخته می‌شود، نیروی ارادۀ جمعی تقویت می‌شود و حسِ مسئولیت نسبت به جامعۀ محلی و محیط اطراف فراگیر می‌گردد.
تلاش‌های بهائیان در زمینۀ رشد و توسعۀ جوامع‌شان توسط رهنمودهای مستمر بیت‌ العدل‌ اعظم هدایت می‌شود. بهائیان آگاهند که در این مسیر مسائل بسیار پیچیده، متنوع و گسترده‌ای برای یادگیری وجود دارند از جمله: گردهم آوردن مردمانی از پیشینه‌های گوناگون در محیطی به دور از اختلاف و تعصب، دورماندن از خطرات بیگانه‌انگاری و انحصارطلبی، رسیدن به سطوح بالاتری از همفکری و همکاری، توان‌دهی به گروه‌های فزاینده‌ای از مردان و زنان برای بر عهده گرفتن مسئولیت رشد شخصی و مشارکتشان در پیشرفت اجتماع، فراهم ساختن فضاهایی برای مشورتی که در آن‌ها تصمیم‌گیری با برخورداری از افکار و نظرات متنوع صورت می‌گیرد و چگونگی انتقال یادگیری‌ها در ارتباط با جامعه‌سازی.
گروهی از جوانان در ماکائو
جامعۀ بهائی برای یادگیری دربارۀ این موضوعات از طریق مطالعه، اقدام عملی، بازنگری بر اقدامات انجام شده، مشورت دربارۀ موانع و چالش‌هایی که در عمل پیش می‌آید و تبادل تجربیات عمل می‌کند. در تمامی این مراحل، مراجعۀ مداوم به آثار بهائی و تجزیه و تحلیل علمی داده‌ها و الگوهای مشاهده شده، از مشخصات ویژۀ کار است

بیت العدل اعظم



بیت العدل اعظم، شورای بین‌المللی دیانت بهائی است. حضرت بهاءالله تشکیل این موسسه را در کتاب اقدس، که حاوی برخی از مهم‌ترین اصول، احکام و تعالیم دیانت بهائی است، تعیین نموده‌اند.
بیت العدل اعظم موسسه‌ای بی‌مانند درتاریخ است. در ادیان قبل هرگز سابقه نداشته است که مظهر ظهور الهی (پیام‌آور الهی) موسسه‌ای را تعیین نماید که وظیفه‌اش حفظ یکپارچگی و انعطاف‌پذيری دین، تضمین وحدت و هدایت فعالیت‌های پیروان و بهبود و پيشرفت اجتماع بشری باشد. حضرت بهاءالله به بیت ‌العدل ‌اعظم مقام مرجعیت الهی و اختیار وِیژه‌ای موهبت نموده‌اند تا این موسسه بتواند تأثیری مثبت بر سعادت نوع بشر داشته باشد، به پیشبرد تعلیم و تربیت، صلح و رفاه جهانی بپردازد و از حقوق شخصی، شرافت و آزادی نوع انسان و مقام دین محافظت نماید. بیت ‌العدل ‌اعظم وظیفۀ بکارگیری تعالیم حضرت بهاءالله را مطابق با نیازهای یک اجتماع همیشه در حال پیشرفت بر عهده دارد و بنابراین دارای قوۀ تشریع (وضع قوانین) در تمام مواردی است که آثار بهائی به صراحت به آنها نپرداخته‌اند.
بیت العدل اعظم جمعی متشکل از 9 عضو است که اعضای آن هر 5 سال یک بار توسط اعضای تمامی محفل‌های ملی بهائی سراسر دنیا انتخاب می‌شوند. از زمان اولین انتخابات بیت ‌العدل‌ اعظم در سال 1342 ه.ش. (1963 میلادی)، این موسسه، جامعۀ جهانی بهائی را هدایت نموده تا با به کارگیری تعالیم حضرت بهاءالله برای بهبود عالم، توان‌مندی خود را جهت مشارکت در ساختن یک تمدن جهانی مرفه، پرورش و توسعه دهد. در همان حال که جامعۀ بهائی می‌آموزد بینش حضرت بهاءالله نسبت به صلح جهانی را به واقعیت تبدیل نماید، هدایت‌های بیت ‌العدل‌ اعظم، وحدت فکر و عمل در این جامعه را تضمین می‌نمایند.
تاریخچۀ شکل‌گیری
حضرت بهاءالله در کتاب اقدس موسسۀ بیت العدل اعظم را وضع نمودند و وظایف آن را نیز در تعدادی از دیگر آثار خود شرح دادند. حضرت عبدالبهاء در وصیت‌نامۀ خود بر اختیارات و مرجعیت بیت العدل اعظم تأکید نمودند و توضيحات بیشتری در ارتباط با تأسیس و عملکرد آن موسسه ارائه کردند. پس از درگذشت حضرت عبدالبهاء، حضرت شوقی افندی تأسیس بیت العدل اعظم را در اولویت امور جامعۀ جهانی بهائی قرار دادند و بیشتر از سه دهه جامعۀ بهائی را برای انتخابات بیت العدل اعظم آماده ساختند. در نهایت در اردیبهشت 1342 (آوریل 1963میلادی)، 6 سال بعد از درگذشت حضرت شوقی افندی و همزمان با یکصدمین سالگرد اعلان امر حضرت بهاءالله، با برگزاری انتخاباتی جهانی، اولین انتخابات بیت العدل اعظم انجام گرفت.
عضویت و انتخابات
هر ساله بهائیان 21 سال به بالا در هر جامعۀ محلی نمایندگانی را انتخاب می‌کنند که با رأی خود اعضای محفل ملی را تعیین می‌نماید. هر 5 سال یک بار، اعضای محفل‌های ملی با شرکت در یک کانونشن بین‌المللی 9 عضو بیت العدل اعظم را انتخاب می‌کنند.
خدمت در موسسات بهائی اگرچه یک موهبت است ولی مقام و امتیازی نیست که فرد به دنبال آن باشد. انتخابات بیت العدل اعظم همانند انتخابات سایر موسسات بهائی فاقد هرگونه نظام کانديد و معرفی نامزد‌های انتخاباتی، حزب‌گرایی، مبارزه و تبلیغات انتخاباتی است. فضای حاکم بر این انتخابات که در طی یک گردهم‌آیی چند روزه صورت می‌گیرد فضایی معنوی آمیخته با سرور و احترام است که در آن رأی‌دهندگان با در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی و روحانی مطرح در آثار بهائی، شایسته‌ترین افراد را برای خدمت در این موسسه انتخاب می‌کنند.
نمایندگان حاضر در انتخابات بیت العدل اعظم، ماه مه سال 2013
عضویت بیت العدل اعظم فقط مخصوص به مردان است. اگر چه این موضوع ممکن است تعجب‌برانگیز به نظر برسد، شرطی است که حضرت بهاءاللّه خود وضع نموده‌اند و حضرت عبدالبهاء توضیح داده‌اند که حکمت آن به طور کامل در آینده درک خواهد شد. از آن جایی که آثار بهائی سرشار از بیانات روشن و صریح دربارۀ برابری زنان و مردان است، مسئلۀ عضویت مردان در بیت العدل اعظم به هیچ‌وجه نمی‌تواند به عنوان نشانه‌ای از برتری مردان بر زنان درنظر گرفته شود.
گوشه‌ای از فعالیت‌ها
بیت ‌العدل اعظم از زمان تأسیس، شیوۀ حضرت شوقی افندی را برای رشد و توسعۀ آئین بهائی از طریق برنامه‌های (نقشه‌ها) جهانی ادامه داده‌اند و نیرو و منابع خود را صرف تحکیم و پرورش جامعه‌ای جهانی نموده‌اند كه اعضای آن بتوانند در ساختن تمدن مورد نظر حضرت بهاءاللّه مشارکت نمایند و تعالیم ایشان را به تناسب نیازهای جمعیت‌های محلی خود به كار بندند. هدف این برنامه‌های جهانی پرورش قابلیت و افزایش توان‌مندی افراد، جوامع و موسسات است به نحوی که بتوانند پایه‌های حیات روحانی را در همه جا، از دهکده‌های بی‌شمار در مناطق روستایی گرفته تا محله‌های شهرهای بزرگ، تقویت نمایند، در رفع نیازهای اجتماعی و اقتصادی ساکنین بکوشند و در گفتمان‌های رایج مشارکت نمایند. همراه با گسترش آئین بهائی و دایرۀ اقداماتش، بیت العدل اعظم همچنین به رشد و پروش ساختارهای اداری بهائی، توسعۀ مركز جهانی روحانی و اداری‌ این آئین، ترویج و به کارگیری احکام بهائی، در دسترس قرار دادن کلام الهی از طریق ترجمه و انتشار آثار بهائی به زبان های مختلف و …. پرداخته‌اند.
از زمان تشكیل بیت‌ العدل اعظم همچنین دامنۀ وسیعی از اقدامات زیر نظر این موسسه، در زمینه‌هایی همچون حقوق بشر، رفاه جهانی و پیشرفت زنان صورت گرفته است و بهائیان در سازمان ملل، در مجامع بین‌‎المللی و در انواع فضاهای اجتماعی گوناگون در سطوح ملی و محلی هر چه بیشتر در مباحثات مرتبط با موضوعات مورد توجه اجتماع مشارکت می‌نمایند. برای مثال بیت‌ العدل اعظم، برای مشاركت در گفتمان بین‌المللی، پیرامون صلح، در سال ۱۳۶۴ ه.ش. (1985 میلادی) پیامی خطاب به مردمان سراسر جهان صادر نمودند و پیش‌نیازهای اساسی برای برقراری صلح و رفاه جهانی را در آن مطرح ساختند و یا در سال ۱۳۸۱ ه.ش. (2002 میلادی) در پاسخ به موج رو به افزایش تعصبات دینی، در نامه‌ای رهبران ادیان جهان را مورد خطاب قرار داده و با تأکید بر لزوم پذیرش اصل یگانگیِ ادیان به عنوان پیش نیازی برای صلح، خواستار گفتگویی جدید دربارۀ جنبش‌های همکاری بین‌ ادیان و نقش دین در اجتماع شدند.

فعالیت‌های بهائیان

مشارکت در پیشرفت اجتماع
آثار بهائی پیروان این آئین را به مشارکت فعالانه در زمینه‌های بی‌شماری از زندگی فرا می‌خواند. بهائیان در سراسر عالم، هم به صورت فردی و هم جمعی، می‌کوشند تا در حیات اجتماع مشارکت کنند، با تعداد فزاینده‌ای از جنبش‌ها، سازمان‌ها، گروه‌ها و افراد همکاری نمایند، دوشادوش آنان در پیشرفت مادی و معنوی جوامع بکوشند و در اقدامات مشترکی سهیم باشند که یگانگی، اتحاد و رفاه عالم انسانی را ترویج می‌دهند و به همبستگی جهانی کمک می‌کنند.
بخشی از فعالیت‌های بهائیان با هدف بالا بردن سطح رفاه و

توسعۀ اقتصادی و اجتماعی و پرورش توان‌مندی‌های جمعیت‌ها صورت می گیرد تا مردمانی از هر طبقه و قشر اجتماع، فارغ از اعتقادات یا پیشینه‌شان بتوانند در ساختن یک جهان بهتر مشارکت نمایند. آنچه انگیزه‌بخش چنین اقداماتی است شوق خدمت به نوع انسان و مشارکت در تغییرات اجتماعی سازنده است. تعالیم و آموزه‌های بهائی در کنار دانش علمی موجود در حیطه‌های مختلف زندگی بشری همچون سلامت، بهداشت، آموزش، کشاورزی و حفاظت از محیط زیست، الهام‌بخش و راهنمای بهائیان در این فعالیت‌هاست. مسائل توسعۀ اجتماعی و اقتصادی می‌توانند بسیار پیجیده باشند و تلاش‌های بهائیان در این زمینه هنوز نوپا و در مراحل اولیه هستند. بهائیان معتقدند تغییر اجتماعی پروژه‌ای نیست که گروهی از مردم به نفع گروهی دیگر به انجام رسانند بلکه هر جمعیتی باید قادر باشد برای پیشرفتش تصمیم بگیرد و مسیر ترقی خود را تعیین نماید.
یک پروژۀ توسعۀ اجتماعی و اقتصادی در کلمبیا
در حال حاضر افراد، گروه‌ها و سازمان‌های بسیاری در تلاش و تبادل نظر هستند تا فهم عمیق‌تری‌از مسائلی که نوع بشر با آن مواجه است همچون صلح، تغییرات اقلیمی، فقر و بحران غذا، برابری زنان و مردان و ... به دست آورند. بسیاری از بهائیان در ارتباط با زمینۀ تحصیلی، کاری و دغدغه‌های اجتماعی خود می‌کوشند تا در گفتمان‌های جاری جامعه مشارکت پرثمر داشته باشند، درک خود از بینش‌های حضرت بهاءالله را با فروتنی با دیگران به اشتراک بگذارند و از دیگران و همراه با آن‌ها بیاموزند. در سطح بین‌المللی، دفتر جامعۀ جهانی بهائی که یک سازمان بین‌المللی غیردولتی و دارای مقام مشورتی از طرف شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل (اکوسوک) و صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف) است در بسیاری از کنفرانس‌ها و کمیسیون‌های سازمان ملل متحد شرکت فعال دارد و به طور مرتب مقالات و بیانیه‌هایی در موضوعاتی چون حقوق اقلیت‌ها، جایگاه زنان، رفاه کودکان و خانواده و پیشگیری از جرایم منتشر می‌کند.
نمایندگان جامعۀ بهائی در نشست جهانی تغییرات اقلیمی پاریس، در دسامبر 2015
بهائیان با هدف ارائۀ راه‌حل‌های از پیش تعیین شده و نسخه‌وار شروع به کار نمی‌کنند. در انتخاب حوزه‌های مشارکت خود، این اصل موجود در آثار بهائی را مدنظر دارند که وسیله باید مطابق با هدف باشد. اهداف متعالی جز از راه‌های شایسته قابل دستیابی نیستند و وحدتی پایدار را نمی‌توان از طریق اقداماتی بنا نهاد که اختلاف را ترویج می‌دهند یا اساسِ روابط بشری را بر تضاد منافع، استوار می‌دانند.
بهائیان همچنین می‌کوشند تا همکاری با دیگران‌ را فرصتی برای تحمیل عقاید مذهبی خود نشمرند و از خودبرحق‌بینی و سایر جلوه‌های نامطلوب هیجانات مذهبی دوری نمایند. آن‌ها درس‌هایی را که از به کارگیری تعالیم حضرت بهاءالله در کوشش‌هایشان جهت پیشبرد تمدن می‌آموزند بی دریغ در اختیار اطرافیانشان می‌گذارند و همچنین مشتاقند تا از افراد و گروه‌های همفکر بیاموزند و بصیرت‌هایی را که دیگران اندوخته‌اند در فعالیت‌های خود به کار گیرند.
یک پروژۀ توسعۀ اجتماعی و اقتصادی در مالاوی

Bahá'í Faith

The Bahá'í Faith (Persian: Bahā'i ; بهائی‎‎) is a monotheistic religion which emphasizes the spiritual unity of all humankind.[1] Three core principles establish a basis for Bahá'í teachings and doctrine: the unity of God, that there is only one God who is the source of all creation; the unity of religion, that all major religions have the same spiritual source and come from the same God; and the unity of humanity, that all humans have been created equal, coupled with the unity in diversity, that diversity of race and culture are seen as worthy of appreciation and acceptance.[2] According to the Bahá'í Faith's teachings, the human purpose is to learn to know and to love God through such methods as prayer, reflection, and being of service to humanity.

The Bahá'í Faith was founded by Bahá'u'lláh in 19th-century Persia. Bahá'u'lláh was imprisoned and exiled from Persia to the Ottoman Empire because of his association with the Babi movement. He was still officially under house arrest at the time of his death, more than forty years later. Under the leadership of his son, `Abdu'l-Bahá, the religion gained a footing in Europe and America, but it still suffers intense persecution where it originated, in present-day Iran.[3] After the death of `Abdu'l-Bahá, the leadership of the Bahá'í community entered a new phase, evolving from a single individual to an administrative order with both elected bodies and appointed individuals.[4] It is estimated that there are more than 5 million Bahá'ís around the world in more than 200 countries and territories.[5][note 1]

According to Bahá'í doctrine, religious history is seen to have unfolded through a series of divine messengers, each of which established a religion that was suited to the needs of the time and to the capacity of the people. Baha'i scripture specifically mentions Abrahamic figures such as Moses, Jesus, and Muhammad; other Bahá'í literature mentions figures from Dharmic religions like Krishna, Buddha, and others. For Bahá'ís, the most recent messengers are the Báb and Bahá'u'lláh. In Bahá'í belief, each consecutive messenger prophesied of messengers to follow, and Bahá'u'lláh's life and teachings fulfilled the end-time promises of previous scriptures. Humanity is understood to be in a process of collective evolution, and the need of the present time is for the gradual establishment of peace, justice and unity on a global scale.[6]

آموزه‌های بهائی

تعالیم بهائیان در ۱۲ سرفصل معرفی گردیده‌است. این تعالیم عبارت‌اند از:
وحدت عالم انسانی
به گفته شوقی افندی، تعالیم روحانی دین بهائی را می‌شود در یک تعلیم تلخیص کرد و آن «وحدت عالم انسانی» است و جز آن، همه تعالیم دیگر در حکم فروع و ملحقات و حواشی همین تعلیم اصلی اساسی است.[
تحری حقیقت
یعنی هر فرد پس از رسیدن به سن بلوغ در دین بهائی که برای پسر و دختر یکسان و در سن ۱۵ سال تمام است باید شخصاً و بدون تقلید از دیگران حتی پدر و مادر خود، به جستجوی حقیقت پرداخته و عقاید خود مانند دین را انتخاب نماید.تعلیم تحری حقیقت فقط منوط به انتخاب دین نیست و هر فرد بهائی باید در هر موردی به جستجوی حقیقت بپردازد.
وحدت لسان و خط برای عالمیان
یکی از تعالیم دین بهائی برای رسیدن به هدف این آئین که همانا وحدت عالم انسانی است، وحدت لسان و خط است. بدین صورت که باید جمیع ملل از اهل معارف و علوم با اتفاق نظر یک زبان را به عنوان زبان عمومی انتخاب کنند تا هر فرد فقط نیازمند یادگیری ۲ زبان باشد. یکی زبان وطنی که با که با قوم خود گفتگو کند و دیگری زبان عمومی که با اهل عالم محاوره کند؛ و دیگر محتاج یادگیری زبان سومی نباشد.[]
ترک تعصبات جاهلیه
بهائیان وجود تعصبات جاهلیه مانند تعصبات سیاسی، جنسی، نژادی، قومی و دینی را از بین برندهٔ بنیاد عالم انسانی می‌دانند. بهائیان احساس برتری را دلیل اصلی ایجاد تعصب می‌دانند.[]
تساوی حقوق رجال و نساء
بهائیان معتقدند زن و مرد هر دو انسانند و امتیازی از نظر انسانی برهم ندارند برای همین زن و مرد باید در جمیع حقوق اجتماعی برابر باشند. در مورد حقوق زن و مرد نیز نباید حقوق با وظایف اشتباه شوند. اعتقاد به تساوی حقوق، اعتقاد به تساوی وظایف نیست.بهائیان معتقدند که هیچ تفاوتی بین زنان و مردان نیست و فقط احتیاج به تربیت است و اگر هر دو یکسان تربیت شوند هیچ امتیاز برتری‌ای بین ان دو نخواهد بود.[] با این وجود نقاط تاریکی در این تساوی وجود دارد که تحریم عضویت زنان در بیت العدل، عدم توازن در دریافت حق‌الارث بین زن و مرد و نامساوی بودن مهریه زن روستایی و شهری از آن جمله‌اند.[]
دین باید سبب الفت و محبت باشد
بهائیان معتقدند که پیغمبران اصولاً برای برطرف کردن اختلافات بشر و به وجود آوردن الفت بین مردم ظاهر شده‌اند، لذا اگر دین هم که خود باید علاج اختلافات باشد سبب اختلاف و جنگ و جدائی شود، به گفته عبدالبهاء بی‌دینی بهتر از آن است.[]
جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است
به این معنی‌است که نیاز روحانی فارغ از درجهٔ پیشرفت مادی‌است. بهائیان معتقدند انسان‌ها علاوه بر نیاز مادی نیازمند مواردی روحانی هستند که به وسیلهٔ پیامبران ممکن است و لذا نیاز به تجدید ادیان وجود دارد.
دین باید مطابق علم و عقل باشد
به این معنی که دین و علم و عقل با یکدیگر باید توافق کامل داشته باشد
صلح عمومی
تعدیل معشیت همگانی و رفع مشکلات اقتصادی
تعلیم و تربیت عمومی و اجباری
تشکیل دادگاه کبرا بین‌المللی

دیانت بهائی چیست؟

بهائیت دینی است که میرزا حسین‌علی نوری ملقب به بهاءالله در قرن ۱۹ میلادی در ایران بنیان گذاشت. پیشینهٔ دیانت بهائی

 که در ارتباط با شیخیه و بابیه بود، به شکل قرائتی درونی از مذهب تشیع شکل گرفت، اما استقلال رسمی آن در سال ۱۸۶۳ و

با علنی‌کردن دعوت بهاءالله به «مَن یُظهِرُهُ الله» شکل گرفت.

بهائیان معتقدند که بهاءالله (۱۸۱۷–۱۸۹۲) جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم، موسی و بودا و 

زردشت و مسیح و محمد است. بهاءالله در سال ۱۸۶۳ این دین جدید را اظهار کرد. شمار پیروان این آئین بیش از ۷ میلیون و 

۸۰۰ هزار نفر برآورد شده‌است. با اینکه این شمار کمتر از ۰٫۲٪ جمعیت دنیاست ولی از نظر پراکندگی در کشورهای مختلف 

بعد از مسیحیت دومین دین جهان شمرده می‌شود. مرکز جهانی بهائیان در حیفا واقع شده‌است

اعتقادات

خدا

بهائیان به خدایی معتقدند که یگانه، جاوید و خالق همه چیز است. این خدا به طور مستقیم در دسترس نیست ولی از طریق وحی با پیامبران ارتباط برقرار می‌کند که در این دین، پیامبر تجلی خداوندی است. تجدید دین از اصول این آئین است و یکتایی خداوند از آموزه‌های بنیادین دین بهائی است. خداوند در دین بهائی، غیرقابل ادراک، غیرقابل دسترس، منبع تمام وحی، ابدی، عالِم کل، کل، همه‌جا حاضر و قدیر توصیف شده‌است.
بهائیان معتقدند که درک مستقیم ذات خداوند غیرممکن است. اگر چه دسترسی مستقیم به خداوند امکان‌پذیر نیست، ولی بهائیان اعتقاد دارند که خداوند قصد و اراده خود را به اشکال مختلف معرفی می‌کند. او هر از گاهی چند با استفاده از فرستادگان خودش که در دین بهائی به آنها مظاهر ظهور الهی گفته می‌شود با بشر مکالمه می‌کند. این مظاهر ظهور قصد دارند ادیان را در جهان اشاعه داده و برپا کنند. در آموزه‌های بهایی گفته می‌شود که خداوند بسیار بزرگ‌تر از آن است که توسط انسان‌ها به طور کامل درک شود وحتی تصویری کامل از وی به دست آید.

جهان پس از مرگ

بهائیان به بقای روح اعتقاد داشته و هدف از زندگی را پرورش استعدادات روح می‌دانند. از نظر بهاییان، حیات اصلی حیات روح است و جسد تنها به عنوان واسطه و ابزاری برای ترقی روح است. به اعتقاد بهائیان روح از جسم جداست و پس از مرگ، در عوالم روحانی به ترقی خود ادامه می‌دهد.بهائیان تعلق روح به جسم را همانند ارتباط نور با آئینه می‌دانند، نوری که در آینه مشهود است از خود آینه نیست بلکه انعکاس نوری است که از منبع دیگر ناشی می‌شود، به همین سبب وقتی آینه می‌شکند نور همچنان باقی و برقرار است

وحدت اساس ادیان

بهائیان دین را اولین موهبت در عالم می‌دانند زیرا تعالیم الهی را بر جمیع تعالیم دیگر مقدم می‌دانند و آن را سبب ترقیات و عزت انسان می‌دانند. یکی از اعتقادات دین بهائی، وحدت اساس ادیان است بدین صورت که اساس ادیان الهی یکی است و همگی در اساس مشترک می‌باشند. چون اساس همه ادیان اعتقاد به خداوند یگانه و زندگی بعد از مرگ و توجه به اخلاق پسندیده و نیکو و کمالات عالیه انسانی می‌باشد پس اساس همه ادیان الهی یکی است و تفاوت بین ادیان فقط در احکام و فروعات است و دلیل آن نیز رشد و تکامل و بلوغ بشر در طول زمان است و در هر زمان بنا به رشد فکری و عقلی بشر که رشدی نامحدود است، تعالیم و احکام الهی نیز متفاوت خواهد شد.[
اگرچه ادیان و فرهنگ‌های مختلف دیدگاهی متفاوت دارند بهائیان معتقدند که این اختلاف نظرها در عین حال مربوط به یک پدیده واحد است تفاوت میان این ادیان و فرهنگ‌ها به بافت و فرهنگی که پیام در آن منتشر شده نسبت داده شده‌است. بهائیان ادیان بزرگ (وحتی کوچک) جهان که توسط مظاهر ظهور الهی و در زمانها و مکان‌های شکل گرفته‌اند را از یک منبع می‌دانند. بر اساس تعالیم بهائی، هیچ دین یا آئین و مذهبی را نمی‌توان برتر از دیگری دانست اما ادیان جدیدتر به شرایط زمانی و روحی انسان‌های کنونی نزدیکتر هستند. بهائیان بقیه ادیان را ادیانی الهی می‌دانند. بهاءالله در بسیاری موارد اذعان داشته است که زیرسوال بردن اعتبار هر یک از پیامبران گذشته معادل تکذیب همه ادیان (و دین بهایی) و همچنین تکذیب خداوند است.[

مراتب هستی

از نظر آئین بهائی، عالم وجود نامتناهی است، ولی مراتب وجود متناهی هستند. این مراتب عبارت‌اند از:

عالَم خلق یا مرتبهٔ عبودیت
مرتبهٔ عبودیت (جهان هستی) مخصوص بندگان خدا است. این مرتبه نیز نامتناهی است؛ یعنی هر موجودی در آن می‌تواند بر کمالات خود بیفزاید، اما هیچ‌گاه به مرتبهٔ نبوت نمی‌رسد و از رتبهٔ عبودیت خود تجاوز نمی‌کند. مثلاً پترس هیچ‌گاه مسیح نمی‌شود.
عالَم امر یا مرتبهٔ نبوّت
مرتبه دیگر، نبوت است. این مقام مخصوص پیامبران است و واسطه‌ای میان عالم خلق (عبودیت) و عالم حق (ربوبیت) است و فیوضات خداوند (عالم حق) را به عالم خلق منتقل می‌کند. مثل آینه‌ای که شعاع آفتاب را منعکس می‌نماید.
عالَم حق یا مرتبهٔ ربوبیت
مرتبه حق نیز از عهدهٔ تصور بشر خارج است و همان خداوند متعال است. این عالم مقدس و منزه است و هیچ صعود و نزولی در آن نیست. تنها راه ارتباط آن با این جهان عالم امر یعنی عالم پیامبران است