آنان که در جستجوی نورند ، تعاليم بهائی را ستارهٔ راهنمائی گيرند که جميع را به جهان فهم و درايت می رساند و انسان را اطمينان و آرامش خاطر می بخشد و بر روح نوع دوستی و عواطف وديّه زنده می سازد .
....و امّا از جهت ديگر تاريخ حيات مبارک کامل نمی گردد مگر با ذکر حوادث فجيعه ناقضين پرکين . نزاع تاريکی با نور دائمی بوده است .هر چه ظلمت شديدتر گردد تجلّی انوار نمودارتر می گردد .اين حقيقت مسلّمه در سراسر تاريخ انسانی کاملاً مشهود است به محض آنکه خورشيد نور می افکند سايه ايجاد ميشود .چراغ روشنی می بخشد و در زير خود سايه می اندازد .هر چه نور شديدتر ، سايه هم غليظ تر است .برخی از افراد مبعوث ميشوند که متوجّه علوّو ارتفاع نيکی در جهان شوند . در سراسر حيات حضرت ولی امرالله اين منازعه نور و ظلمت را مشاهده می کنيم . زندگانی ايشان ممتلی از لطمات اين نفوس بود که از روی جاه طلبی ، جنون ، حسادت و نفرت بر ضدّ هيکل مبارک قيام نمودند آنها چنين انديشيدند که با اين اقدامات سيّئه يا امر الهی را بالمرّه از بين ميبرند و يا حضرت ولی امرالله را بد نام نموده خويشتن را بجای ايشان نماينده و سرور جمع اهل بهاء معرّفی می نمايند و چنين خيال می کردند که چون بر مرکب مُراد سوار شوند ، جميع افراد مطيع و منقاد گرديده و مُجری نيّات دنيّه آنها می شوند ، تا امر الهی را بر محور آمال پست خود به حرکت آورند . در اين زمينه تاريخ امر شهادت می دهد که احدی از آنان موفّق نگرديد و چنين موقعيّتی برای هيچکس حاصل نيامد و با وجود اين آن دستهای که مبتلا به امراض روحانی بودند هرگز از اقدامات شنيعه خود باز ننشستند .آنها مجانين گمراهی بودند که چون از امر مبارک مطرود شدند نهايت سعی و جدّيت را مبذول داشتند که ثابتين را در امر الهی متزلزل سازند .
گوهر يکتا....ص۱۷۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر