۱۳۹۵ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

روح انسان جاودانه است

«از برای وجود موت نيست. نهايت انتقال از حالی به حالی است. زيرا روح انسانی مرکّب نه و ترکيب از عناصر نيست تا تحليل شود… در اين شبهه ئی نيست» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد 2، ص 208)
«انسانی که بی‌بصيرت و وجدانست هميشه خود را پژمرده و مرده می‌بيند. هر وقت احساس موت ميکند ميترسد و خود را فانی ميداند. ولی نفوس مبارکه چنين نيستند. احساس مينمايند که باقی و نورانيند. ابداً فنائی ندارند … منتها اينست که جسد متلاشی ميشود، ولی روح در عالم الهی باقی و ابديست» (حضرت عبدالبهاء، مائده آسمانی، جلد5، صص63-62)
بسیار خوب. بیایید در ذهن خود یک تمرین جدی انجام دهیم. تصور کنید: در آینده، کسی ماشینی اختراع خواهد کرد که فورا بیماری را تشخیص می دهد و درد را از بین می برد و تمام بیماری ها را درمان می کند و هر آسیبی را التیام می دهد و روند پیری را معکوس می کند. افسانه‌ی اکسیر جوانی به حقیقت می پیوندد!
درواقع ما حرکت خود را به این سمت شروع کرده ایم: چند سال پیش بنیاد ایکس پرایز (XPrize)، اعلام کرد که 10 میلیون دلار برای تشویق پیشتازان در جهت ساخت دستگاه قابل حمل تشخیصی پزشکی، در نظر گرفته است. هنوز کسی موفق به کسب این جایزه نشده است، اما مخترعان و شرکت‌های زیادی در تلاش هستند. البته، تشخیص و درمان دو موضوع کاملا متفاوت است – اما ممکن است این رویا به واقعیت تبدیل شده و روزی در آینده‌ی دور، یک دستگاه شفابخش جهانی ساخته شود.
درست است که این موضوع بسیار بعید است، اما خیالبافی و ساختن سناریویی از آن در ذهن، خالی از لطف نیست. حال ببینید می توانید به این سوال مهم پاسخ دهید: آیا آن زمان، هنوز هم نگران خواهیم بود؟
اگر هیچ موضوع جدی برای نگرانی وجود نداشته باشد – هیچ رنج جسمی، ضعف و مرگی – دیگر چه چیزی برای ترسیدن وجود دارد؟ اگر چیزی برای نگرانی ما وجود نداشته باشد، پس ما می توانیم انرژی خود را وقف قسمت های سازنده‌تر و مثبت تر زندگی کنیم. هنوز هم ترس های جزئی دیگری وجود دارند– ترس از بی اعتنایی های اجتماعی، شکست اقتصادی، یک روز نحس – اما باید خود را از دلایل اصلی ترسهای انسانی عاری سازیم.
چه پیشرفت های باورنکردنی در تاریخ بشر اتفاق خواهد افتاد. این طور نیست؟
بسیار خوب، بهائیان معتقدند که می‌توان با پذیرش حضرت بهاالله و اعتقاد به اصول او، در حقیقت خود را از ترس از آسیب دیدگی، بیماری و مرگ رها ساخت. بهاییان حقیقی از مرگ و عواقب آن نمی ترسند – در عوض، آنها آینده را، زندگی دوم خود می بینند و مرگ را مثل تولدی برای ورود به زندگی ابدی می شمارند. آموزه های بهایی می گویند که مرگ تنها در تصورات انسان است و از ما می خواهند تا درک کنیم روحمان جاودانه است و این ترس ها را رها کنیم.
این است اکسیر جوانی شما که در ذهن و روح انسان وجود دارد. تعالیم بهایی می گوید، وقتی شما در حال حاضر وجود دارید، پس به این معنی است که شما تا ابد وجود خواهید داشت:
«انسان فنا ندارد هميشه باقی است زيرا بقای روح مسلّم است روح ابدی است. فنا و نهايتی ندارد و برهان عقلی آن اين است که انسان دو حقيقت دارد. حقيقت جسمانيّه و حقيقت معنويّه. حقيقت جسمانيّه فانی است؛ امّا حقيقت معنويّه باقی. زيرا فنا عبارت است از انتقالات از صورتی به صورت ديگر» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد 3، ص 54)
«روح انسانی بعد از خلع اين قالب عنصری حيات جاودانی دارد. … لهذا از برای انسان بعد از وفات طلب ترقّی و طلب عفو و طلب عنايت و طلب مبرّات و طلب فيوضات جائز است. چه که وجود قابل ترقّيست» (حضرت عبدالبهاء، مفاوضات، صص175-174)
«اين واضح است که از برای روح توقّف نيست. تدنّی نيست. چون تدنّی نيست لابدّ رو به ترقّی است و هر چند مراتب محدود است، ولی فيوضات ربّانی غير محدود و کمالات الهی نامتناهی. لهذا از برای روح ترقّی دائمی است. زيرا اکتساب فيض مستمرّ است. ملاحظه فرمائيد روح و عقل انسان را از بدايت حيات رو به ترقّی است. عالم رو به تزايد است. لهذا معلومات تناقصی ننمايد. بلکه در تزايد است. به همچنين روح انسانی بعد از انقطاع از اين جسد همواره رو به ترقّی است. چه که کمالات نامتناهی است. اينست که در اديان الهی از برای نفوس متصاعده امر بر خيرات و مبرّات است. زيرا سبب علوّ درجاتست و طلب عفو و مغفرت است. اگر ترقّی روح بعد از وفات مستحيل اينگونه امور عبث است. ديگر چرا دعا ميکنی! چرا خيرات و مبرّات مينمائی! چرا علوّ درجات ميطلبی! در جميع کتب الهی مذکور است که به جهت اموات خيرات و مبرّات کنيد. دعا و نماز و نياز نمائيد. طلب مغفرت کنيد» (حضرت عبدالبهاء، مائده آسمانی، جلد5، صص53-52)
صدها و شاید هزاران، قطعه از آثار بهایی، همین پیام را منتقل می کند – این که روح انسانی هرگز نمی میرد.
بنابراین، اکنون بیایید تا یک بار دیگر قوه ی تخیل خود را به کار گیریم: تصور کنید اگر کاملا به این موضوع اعتقاد داشتید، چه تاثیری بر شما می گذاشت :
«اُذُن واعيه طاهره مقدّسه در جميع احيان از کلّ اشطار، کلمه مبارکهء انّا لِلّه و انّا اليهِ راجِعون اصغاء مينمايد. اسرار موت و رجوع، مستور بوده و هست. لَعمر اللّه اگر ظاهر شود، بعضی از خوف و حزن هلاک شوند و بعضی به شأنی مسرور گردند که در هر آنی از حق جلّ جلاله موت را طلب نمايند. موت از برای موقنين به مثابه کأس حيوان است؛ فرح بخشد و سرور آرد و زندگانی پاينده عطا فرمايد. مخصوص، نفوسی که به ثمره خلقت که عرفان حقّ جلّ جلاله است فائز شده‌اند. اين مقام را بيانی ديگر و ذکری ديگر است» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص222)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر