«دنيا نمايشی است بی حقيقت و نيستی است به صورت هستی آراسته. دل به او مبنديد و از پروردگار خود مگسليد و مباشيد از غفلت کنندگان. به راستی ميگويم که مَثَل دنيا مِثْل سرابيست که به صورت آب نمايد و صاحبان عطش در طلبش جهد بليغ نمايند و چون به او رسند، بی بهره و بی نصيب مانند و يا صورت معشوقی که از جان و روح عاری مانده و عاشق چون به دو رسد … جز تعب زياد و حسرت حاصلی نيابد» (حضرت بهاءالله، لوح احمد فارسی، دریای دانش، ص128)
«از حقّ بطلب کل را از حبّ مفرط به دنيا مقدّس فرمايد» (حضرت بهاءالله، آثار قلم اعلی، جلد 5، ص 123)
«خدايا به رضای خود دلالت فرما و از شئون نفس و هوی مقدّس دار» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد2، ص232)
«خدايا، ذلّت محضيم در ملکوت عزيز فرما. اگر تأييدات آسمانی شامل شود، هريک از ما ستاره درخشنده گردد و الّا از خاک پست تر شود. خدايا تأييد کن؛ نصرت فرما؛ ما را غالب بر نفس و هوی کن و از عالم طبيعت نجات ده» (همان، صص333-332)
دو نیرو درون هر یک از ما وجود دارد: یکی روح است که میخواهد به اوج صعود کند، و دیگری تمایل ما به عالم مادی است که آن را به پایین میکشد. چگونه میتوانیم مانع از صعود روحمان نشویم؟
حتماً این گفتۀ قدیمی را شنیده اید که: “من بدترین دشمن خودم هستم.” فلاسفه یونان باستان، این گونه رفتارهای ضد خودی را آکراسیا (akrasia) مینامند، که به این معنا است که فرد کنترل و تسلّط روی خود ندارد و یا برخلاف آن چیزی عمل میکند که با قضاوت و اصول اخلاقی خودش آن را بهترین میشمرد.
متخصصین معاصر مغز و اعصاب، آکراسیا را مرتبط با دو قسمت از مغز میدانند: سیستم لیمبیک و قشر جلوی مغز. سیستم لیمبیک – که قسمت قدیمیتر مغز است و کارهای اضطراری تر را کنترل میکند- بیشتر تمایل دارد که به عواقب فوری و در همین زمان تمرکز کند. قشر جلوی مغز – مرکز استدلال و منطق مغز است – بیشتر موظف کنترل پالس های عصبی بوده و بیشتر تمایل دارد که به اهداف آینده گرایانه و طولانی مدت تمرکز کند. که برنامه ریزیهای بلند مدتی که با قشر جلوی مغز شکل میگیرد، اغلب تحت تاثیر لذت تصمیم گیریهای بخش لیمبیک، از بین میرود. به همین ترتیب، روح انسان نیز تلاش میکند تا به اوج تکامل یابد اما دلمشغولی های جهان مادی آن را به پایین میکشد.
همهی عقاید مذهبی مشروع از ما میخواهند تا لذت های لحظه ای دنیای مادی را نفی کنیم تا پاداش ابدی عالم روحانی را به دست آوریم.
کسی که ذهنش همیشه آزاد از دلبستگی است و ذهن و احساساتش را رام میکند و فارغ از امیال شخصی است، سرنوشت او را به کمال آزادی نائل میسازد. – کریشنا، بهاگاواد گیتا (The Bhagavad Gita).
«پس به همه گفت اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند میباید نفس خود را انکار نموده صلیب خود را هر روزه بردارد و مرا متابعت کند» (انجیل لوقا، باب9، آیه 23)
صرف نظر کردن از امیال شخصی، به معنی رها کردن چیزهای دنیوی نیست، بلکه باید بپذیرید که همه چیز فانی و از بین رفتنی است. – آیتکن روشی (Aitken Roshi)
صرف نظر کردن از امیال شخصی، مثل یک خورشید است که از خود گذشتگی، دانش و غیره، به حول آن میچرخد. – مهاتما گاندی
«لايق چنانست که آيت تقوی گردی و از آنچه در عالم امکانست چشم پوشی و به حق مشغول گردی» (حضرت عبداالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد 7، ص 145)
این نوع صرف نظر کردن از تمایلات مادی، به معنی مرتاز شدن، ریاضت کشیدن، یا هر نوع انکار فردی شدید نیست. آموزههای بهایی ما را تشویق میکند تا در دنیای واقعی زندگی کنیم و از زیبایی ها و لذت های آن هم بهره ببریم، نه این که ارتباط خود را با دیگران قطع کنیم و در کنج عزلت زندگی کنیم:
«تکميل نفس در اين دور منوط به رياضت و خلوت و عزلت نه؛ بلکه به انقطاع و انجذاب و اخلاق رحمانی و تحصيل معارف ربّانی و تحسين اطوار و تزيين قلب به نفحات ربّ الاسرار بوده و خواهد بود. آداب و اصول رياضت که از پيش بود، به کلّی منسوخ گشت» (حضرت عبدالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد3، ص255)
در عوض، آموزه های بهایی از ما میخواهد تا روح خود را در برابر نفس خود محافظت نماییم و این امر از طریق اتصال به جاودانگی و تلاش برای رهایی از امیال زودگذر، میسر میشود:
«قلب بايد از شئونات نفس و هوی مقدّس باشد؛ چه که سلاح فتح و سبب اوّليّه نصر، تقوی اللّه بوده و هست. اوست درعی که هيکل امر را حفظ ميکند و حزب اللّه را نصرت مينمايد. لازال رايت تقوی مظفّر بوده و از اقوی جُنود عالم محسوب» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص 175)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر