۱۳۹۵ بهمن ۲۹, جمعه

وحدت نوع انسان



وحدت نوع انسان به نحوی که حضرت بهاءاللّه مقرّر فرموده ، مستلزم آنست که يک جامعه متّحد جهانی تشکيل يابد که در آن تمام ملل و نژادها و اديان و طبقات کاملاً و پيوسته متّحد گشته و در عين حال استقلال دول عضوش و آزادی و ابتکار اعضاء مرکّبه اش تماماً و يقيناً محفوظ مانده باشد. اين جامعه متّحد جهانی تا جائی که می توان تصوّرش را نمود بايد دارای يک هيئت مقنّنه باشد که اعضايش به منزله امنای تمام نوع انسان بالمآل جميع منابع ملل آن جامعه جهانی را در اختيار خود گيرد و قوانينی را وضع کند که برای تنظيم حيات و ر فع حاجات و ترميم روابط جميع ملل و اقوام لازم و واجب است.
در چنان جامعه ای يک هيأت مجريّه به پشتيبانی يک نيروی پليس بين المللی مصوّبات هيأت مقنّنه را اجراء کند ، به تنفيذ قوانينش پردازد و وحدت اصليّه تمام جامعه جهانی را حفاظت نمايد. و نيز يک محکمه جهانی تشکيل شود که تمام دعاوی حاصله بين عناصر مرکّبه اين نظام جهانی را داوری کند و حکم نهائی و لازم الاجرايش را صادر نمايد.
يک دستگاه ارتباطات و مخابرات بين المللی به وجود آيد که با سرعتی حيرت انگيز و نظم و ترتيبی کامل به کار افتد و جميع کره زمين را در بر گيرد و از جميع موانع قيود ملّی آزاد باشد.
يک پايتخت بين المللی به منزله کانون و مرکز اعصاب مدنيّت جهانی تعيين شود که کانونی برای تمرکز و توجّه قوای وحدت بخش حيات باشد و از آن انوار نيروبخش و جان افزايش به جميع جهات ساطع گردد.
يک زبان بين المللی ابداع شود و يا يکی از زبانهای موجود انتخاب و علاوه بر زبان مادری در تمام کشورهای فدرال جهانی تعليم داده شود. يک خطّ و ادبيّات جهانی ، يک نظام مشترک برای پول و اوزان و مقادير تعيين شود و روابط و تفاهم بين نژادهای متنوّع و ملل جهان را ساده و سهل نمايد.
در چنين جامعه جهانی علم و دين يعنی دو نيروی بسيار توانای بشر با هم آشتی پذيرند و همکاری نمايند و در پيشرفتشان همآهنگ شوند. در سايه چنين نظامی مطبوعات به اظهار نظرات و عقايد بشر کاملاً ميدان دهد و از اينکه مورد سوء استفاده ارباب غرض چه شخصی و چه عمومی قرار گيرد ابا کند و از قيود نفوذ ملل و دول متنازع رهائی يابد. منابع اقتصادی جهان تحت نظم در آيد و از موادّ خامش بهره برداری و استفاده شود بازار فروشش توسعه و هماهنگی يابد و محصولاتش بطور عادلانه توزيع شود.
رقابتها و کينه ها و دسائس ملّی از ميان برخيزد و تعصّبات و عداوتهای نژادی به دوستی و حسن تفاهم و همکاری تبديل گردد. علل خصومتهای دينی رفع و موانع و قيود اقتصادی کاملاً الغاء و تفاوت فاحش طبقاتی نابود شود. هم فقر و فاقه و هم مالکيّت و ثروت فوق العاده از بين برود و نيروهای عظيمی که در راه جنگهای اقتصادی و سياسی بهدر می رود از آن پس معطوف باهداف لايقی از قبيل توسعه اختراعات و ترقّيات فنّی و ازدياد توليدات و محصولات بشری و ازاله امراض و توسعه تحقيقات علمی و بالا بردن سطح صحّت و تشحيذ و اعتلاء مغز و فکر بشری و بهرهمندی از منابع بکر و ناشناخته کره زمين و درازی عمر انسان گردد و به ترويج هر وسيله ای که حيات فکری و اخلاقی و روحانی نوع انسان را تقويت کند پردازد.
در چنان جامعه ای يک نظام فدرالی جهانی برقرار گردد که بر جميع بلاد حکومت نمايد و فرمانروای بلامنازع منابع بسيار عظيمش باشد و مرامهای عاليه شرق و غرب را در بر گيرد و طلسم جنگ و بدبختی را بشکند و به استفاده از جميع منابع موجود در زمين راغب باشد. در چنان نظامی زور خادم عدل و داد شود و بقايش متّکی باشد بر شناسائی خداوند يگانه ……… اين است هدف و مقصدی که نوع انسان ناگزير بر اثر نيروهای وحدت بخش حيات بسويش روان است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر