«ای بندگان؛ سزاوار، آن که در اين بهار جانفزا از باران نيسان يزدانی تازه و خرم شويد. خورشيد بزرگی پرتو افکنده و ابر بخشش سايه گسترده. با بهره کسی که خود را بی بهره نساخت و دوست را در اين جامه بشناخت» (حضرت بهاءالله، دریای دانش، ص101)
آیا میدانستید امروز، قدیمی ترین تعطیلات در سراسر جهان است؟
امسال، 20 ماه مارس، روزی است که پرتو خورشید مستقیما روی خط استوا میتابد و هر قاره را به طور مساوی روشن مینماید، در این زمان، در نیمکرۀ شمالی اعتدال بهاری و در نیمکرۀ جنوبی، اعتدال پاییزی بروز میکند.
شاید فکر کنید مردم جهان این روز را جشن میگیرند – البته که همین طور است. نام این جشن نوروز است، نوروز یا جشن سال نو زرتشتیان، علویان، صوفیان، برخی از مسلمانان و بهاییان، جشنی سکولار است که بیش از سه هزار سال در سراسر جهان، مشاهده شدهاست. (در زبان فارسی، نوروز به معنی “سال نو” و یا “روز جدید” است). احتمالا نوروز از دیانت زرتشت، که یک دین توحیدی است و ده قرن قبل از میلاد حضری مسیح تأسیس شده است، سرچشمه میگیرد.
در سال 2010، جشن نوروز توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به عنوان یک جشنوارۀ بهاری با قدمت بیش از 3000 سال و منشأ فارسی، به رسمیت شناخته شده است. در طول جلسۀ کمیتۀ بین دولتی که بین تاریخ 28 سپتامبر تا 2 اکتبر 2009، به منظور حفاظت از میراث ناشناس جهانی برگزار شده بود، جشن نوروز، رسما در فهرست میراث فرهنگی یونسکو به ثبت رسید.
در حال حاضر، سازمان ملل متحد، روز 20 مارس را به عنوان روز جهانی شادی به رسمیت میشناسد و به تازگی گزارشی منتشر کرده است که به کشف عناصر شادی میپردازد.
بهاییان هر سال نوروز را به عنوان سال نو جشن میگیرند. مثل اغلب روزهای مقدس شاد در دیانت بهایی، سال نو بهایی نیز با رقص و آواز و خوردن غذا و فعالیتهای اجتماعی همراه است. از آنجا که نوروز، مشخص کنندۀ پایان 19 روز روزه داری بهاییان نیز هست، در نتیجه گروه های گرم و متنوع و جذاب بهایی، دور یکدیگر جمع میشوند و غذا میخورند و جشن میگیرند و از بودن در کنار یکدیگر لذت میبرند و به استقبال فرصتهای بیشمار سال جدید میروند.
در سال 2017، درست 174 سال بعد از آغاز دیانت بهایی، بهاییان در سراسر جهان، نوروز را به عنوان سال نو و بهار جسمانی و روحانی و جشن تازه شدن، گرامی خواهند داشت. همان طور که گلها شکوفا میشوند و بوته ها جوانه میزنند و پرندگان در لابهلای درختان به چهچهه و آواز میپردازند، بهاییان نیز در این روزها لبخند میزنند، میخندند و از اینکه به گرمی در کنار یکدیگر هستند، لذت میبرند.
اما برای بهاییان، نوروز تنها یک مهمانی نیست، بلکه نوروز به عنوان نمادی از وحدت فرستادگان خدا و بهار معنوی که هر یک از آنان برای بشریت آورده اند، گرامی داشته میشود. حضرت عبدالبهاء تشریح فرمودهاند که نوروز، با بیداری مجدد روح، بیانگر بازگشت خورشید حقیقت است و نور وحی جدید بر همۀ مخلوقات خدا، میتاباند:
«در اين عالم جسمانی … گاهی فصل ربيع است و گهی موسم خريف. دمی اوان تابستانست و اوقاتی فصل زمستان. موسم بهار ابر گهر بار دارد و نفحه مشکبار. نسيم جان بخش دارد و هوائی در نهايت اعتدال. باران ببارد. خورشيد بتابد. ارياح لواقح بوزد. عالم تجديد شود و نفحه حيات در نبات و حيوان و انسان پديد آيد. کائنات ارضيّه از برزخی ببرزخ ديگر انتقال نمايد. جميع اشيا خلعت تازه پوشد و خاک سياه پر گياه گردد و کوه و صحرا حلّه خضرا يابد. درختان برگ و شکوفه نمايد و گلستان گل و رياحين بروياند. جهان جهان ديگر گردد و کيهان حيات جان پرور يابد. عالم ارضی جسم بيجان بود روح تازه يابد و لطافت و صباحت و ملاحت بی اندازه حاصل نمايد. پس بهار سبب حيات جديد شود و روح بديع دهد … فصل زمستان آيد و سرما و طوفان گردد برف است و بوران تگرگست و باران رعد است و برق جمودتست و خمودت. جميع کائنات نباتيّه به حالت موت افتد و موجودات حيوانيّه پژمرده و افسرده گردد. چون به اين درجه رسد باز نو بهار جان پرور آيد و دور جديد شود و موسم ربيع با کمال حشمت و عظمت با جنود طراوت و لطافت در کوه و دشت خيمه بر افرازد. دوباره هيکل موجودات تجديد شود و خلقت کائنات تازه گردد. اجسام نشو و نما يابد. دشت و صحرا سبز و خرم گردد. درختها شکوفه نمايد و آن بهار پارسالی باز در نهايت عظمت و جلال رجوع کند و وجود کائنات بر اين دور و تسلسل بايد و شايد و پايد. اين دور و گردش عالم جسمانيست. به همين قسم ادوار روحانی انبيا، يعنی يوم ظهور مظاهر مقدّسه بهار روحانيست. تجلّيات رحمانيست. فيض آسمانيست. نسيم حياتست. اشراق شمس حقيقت است. ارواح زنده شود. قلوب تر و تازه گردد. نفوس طيّبه شود. وجود به حرکت آيد. حقايق انسانيّه بشارت يابد و در مراتب و کمالات نشو و نما جويد. ترقّيات کلّيّه حاصل شود. حشر و نشور گردد. زيرا ايّام قيام است و زمان جوش و خروش. دم فرح و سرور است و وقت انجذاب موفور» (حضرت عبدالبهاء، مفاوضات، صص 58-57)
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر