پادشه عشق ندا ميکند در رِه معشوق صدا ميکند
در صفت طلعت انوار او خامه توصيف حيا ميکند
هر که ز اسرار وی آگه شود لاجرمش جان بفدا ميکند
سوی غمش رقص کنان ميرود هر که تمنّـای لقا ميکند
ديدن رويش فقرأ را تمام غرفه دريائی فنا ميکند
اين نه منم مادح رويش ورا جمله ذ ّرات ثنا ميکند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر