همانطور که در مقالۀ اوّل از این مجموعۀ دو قسمتی گفتم، بهاییان در سیاستهای حزبی شرکت نمیکنند. پس ما چگونه برای تأثیر گذاشتن بر دنیا برنامهریزی میکنیم؟
بهاییان به یک فرایند ریشهای تغییر اجتماعی معتقدند که حزبگرایی و تعصّب را که زشت، تفرقهافکن، جداکننده و باعث ایجاد تضاد است و فرایندهای سیاسی ما را مبتلا کردهاست، دور کند. در عوض بهاییان در حال درست کردن – دقیقاً همین الان– ساختاری جدید و نظامیافته هستند که ارزش بسیاری برای عشق، وحدت، و همکاری صلحجویانه با همۀ مردم، نژادها، ادیان و ملیّتها است.
چیزی که من به عنوان نقش خودم درک میکنم تمرکز بر ایجاد فرایندهای جدید، روشهای جدید همکاری و گفتوگو، دیدگاههای جدید به جایگاه ما در جهان… و در سطح فردی، کار کردن روی پیشرفت روحانی و اخلاقی خودم است. اگر من تسلیم سخنان تلخ و کینه و تفرقهای شوم که در حال حاضر جان میگیرد و ظاهراً بر همهچیز سایه میافکند… باختهام. به محض این که چنین شود، نفس خود، خودبینی، و ذات حیوانی خود را احساس میکنم که تلاش میکنند بر من غالب شوند.
برای همین من در رسانههای اجتماعی و هر جای دیگر از تفسیر سیاست فاسد و سمّیمان پرهیز کردهام. این آسان نبودهاست، زیرا من عمیقاً به این مسائل اجتماعی اهّمیّت میدهم.
ولی دربارۀ چیزهایی صحبت خواهم کرد که اصول دیانت من هستند. من دربارۀ بیعدالتی نژادی رایج در این کشور و در دنیا صحبت خواهم کرد، که دیانت بهایی آن را رشدی سرطانی که اندامهای حیاتی یک اجتماع از پیش تضعیفشده را میبلعد، میداند. همچنین از دیدگاه آموزههای بهائی نژاد پرستی یک پلیدی آشکار و حیاتیترین و چالشبرانگیزترین مسئله است.
بهاییان به وحدت نوع بشر اعتقاد دارند، و من حاضرم شرط ببندم که جامعۀ جهانی بهایی متنوّعترین مجموعۀ نوع بشر روی کرۀ زمین است. آثار بهائی رسالتهای متفاوتی را به سیاهپوستان و سفیدپوستان آمریکا محوّل میکنند.
آثار بهایی به من، به عنوان یک آمریکایی سفیدپوست، میگویند که من و دیگر خواهران و برادران سفیدپوستم باید:
«افراد سفيد بايد با عزم جزم و تصميم خلل ناپذير در رفع اين مشکل عظيم به کمال جهد و اهتمام اقدام و حسّ افضليّت و رجحان را که در وجود آنان مخمّر گرديده و يا در مواردی خالی از توجّه و التفات ابراز ميشود، بالمرّه ترک نمايند و اين تصوّر و احساس را که نسبت به افراد سياه سمت سرپرستی و قيادت داشته و به اين لحاظ بايد آنان را تحت جناح و قيمومت خويش قرار دهند اصلاح کنند و در اثر مصاحبت صميمانه و فارغ از هر گونه شائبهء تکلّف و تصنّع آنان را به خلوص نيّت و محبّت و صميميّت حقيقيّهء خويش معتقد و متقاعد سازند و چنانچه از طرف مردمی که در مدتی بس طولانی و بعيد قلوبشان جريحه دار گشته و مرهم مؤثّری بر زخم آنان نهاده نشده، جلب و جذب کمتری مشهود گردد، بیصبری ننمايند و دامن حلم و اصطبار را از دست ندهند» (حضرت شوقی ربانی، ظهور عدل الهی، صص85-84)
بخش آخر این بیان همیشه من را مجذوب میکند. من این ناشکیبایی و بی صبری را میبینم و بعضی اوقات خودم با آن مبارزه کردهام. ولی لحظهای که به آمریکاییان آفریقایی که «قلوبشان جريحه دار گشته و مرهم مؤثّری بر زخم آنان نهاده نشده» و مجبور بودند 300 سال بردگی تحمّل کنند فکر میکنم، حکمت آن آشکار میشود.
این اثر بهائی، در پایان به رفتار و عملکردی که لازمۀ حل شدن این مشکل است، اشاره میکند:
«هيچ يک از طرفين (افراد سیاه پوست و سفید پوست) نبايد تصوّر کنند که حلّ چنين معضل خطير منحصراً مربوط به اقدام و از حدود تکاليف دسته مقابل بوده و يا آنکه وصول به اين منظور امری سهل و سريع الحصول است. همچنين نبايد اين فکر بر خاطرشان خطور نمايد که برای اصلاح اين منقبت بايد منتظر زمان و مترصّد فرصت باشند تا بدواً در عالم خارج و به وسيلهء عواملی ماوراء دايره امر اللّه و تعاليم دين اللّه قدم مساعدی برداشته شود و اوضاع و احوال موافقی رخ گشايد. آنگاه به انجام اين مهمّ مبادرت نمايند و به همان قرار نبايد تخيّل کنند که هيچ امری جز محبّت خالص و صبر و شکيبائی تامّ و خضوع و خشوع حقيقی و اتّخاذ تمهيدات بالغه و توسّل به ذيل حکمت و متانت و بذل همّت و استقامت توأم با ادعيه و مناجات بساحت قدس حضرت قاضی الحاجات ميتواند اين نقيصهء مهمّ و عيب آشکار که نام نيک وطن و کشور مألوفشان را لکّه دار نموده منتفی سازد» (همان، صص 86-85)
آثار بهایی از نام بردن و پرتو افکندن بر شرارتهای امروزی اجتناب نمیکنند – بلکه مدام ما را به راههای جدید و روشنگرانهای برای مقابله با آنها فرامیخوانند.
آنها دائم ما را به بازگشت به شخصیّت فردی خود و احساسات درونی عدالت و بخشش فرامیخوانند. بنابراین من باید به این نگاه کنم و در درون مسئله بایستم. آیا من میتوانم هم از زندگی سیاهپوستان و هم از زندگی پلیسها را حمایت کنم؟ تضاد دوران معاصر این کار را بسیار سخت میکند – ولی این امری کاملاً ضروری به نظر میرسد. فضای انجام این کار در جامعۀ ما کجا است؟
آن فضای جدید چیزی است که بهاییان مسئول ایجاد، ساختن و نگهداری آن هستند.
بنابراین به همین دلیل است که من در مقابل آشوب سیاسی اخیر کشورم ساکت ماندهام. ولی درک میکنم که نمیتوانم بیش از این ساکت بمانم. من باید تلاش کنم دیانت عمیقی را که به زندگی من جان بخشیده با دیگران قسمت کنم و امیدوار باشم که هدایت و حکمت آموزههای بهایی میتوانند دیدگاه جدیدی ارائه دهند.
یا… به ارسال ویدیوهای حیوانات بامزّه ادامه بدهم. متشکّرم که به من گوش دادید و برای هرکدام شما احساس فزایندهای از صلح و هدفمندی را آرزو میکنم. اوه، این یک ویدئو از یک سمور آبی است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر