۱۳۹۵ اسفند ۲۵, چهارشنبه

نوروز و آئین بهائی


ملت عزیز ایران ، ما بهائیان ساکنین اروپا ، امریکا ، استرالیا ، افریقا و آسیا در پنج قاره عالم عید نوروز را به شما تبریک می گوئیم. ما از قبائل اسکیمو ، زولو ، آپاچی ، آبا ، آچینی ، زاپیتو ، آیویی ، آمارایی ، ربایی ، کرتی ، مائوری ، کوموری ، تیکره ای ، سارایی ، گو آیمی ، ایقوری ، پلنتی ، ایروکوی ، لاکوآتی ، یامی ، پری پری و ... هستیم.
ما ساکن بلغارستان ، رومانی ، نیوزلند ، آرژانتین ، ایرلند ، فرانسه ، نپال ، چین ، هندوستان ، ایالات متحده امریکا ، پرو ، شیلی ، زامبیا ، ایران ، کنیا ، مصر ، الجزائر ، مراکش ، هنگ کنگ ، فیلیپین ، مالزیا ، روسیه ، آلبانی ، فیجی ، پاکستان ، ازبکستان ، عراق ، سورینام ، گینه بیسائو ، ساموآ ، صربستان ، گروئنلند و ... هستیم.
ما از نژاد سفید ، زرد ، سیاه و سرخ هستیم. ما از سابقه دینی بودائی ، برهمائی ، مسیحی ، زردشتی ، مسلمان ، یهودی و شینتو هستیم. ما ساکن روستاهای دور افتاده کوه های آند در آمریکای جنوبی ، جنگل های استوائی افریقا ، جزائر دور افتاده اقیانوس آرام ، شهر های پر جمعیت اروپا و امریکا و روستاهای یخ بسته قطب شمال هستیم.
ما بهائیان نیز اینک مثل شما مردم عزیز ، در کشور مقدس ایران عید نوروز را جشن می گیریم. در این روز که برای همه ما بهائیان جهان یک تعطیلی دینی محسوب می شود به ذکر و ثنای خداوند می پردازیم. نعمت ایمان به دیانت بهائی و حضرت بهاءالله را قدر می دانیم. از اینکه حضرت بهاءالله را بعنوان پیامبر خداوند برای این دوره شناخته ایم افتخار می کنیم. در این روز مبارک از سراسر جهان توجه به کشور مقدس ایران می نمائیم و برای پیروزی و سر بلندی و آبادانی آن دعا می کنیم. آرزو می کنیم که آن مرز و بوم را زیارت کنیم و آن خاک پاک را ببوسیم و ببوئیم و طوطیای چشم خویش سازیم. نهایت آرزوی ما خدمت به آن خاک تابناک و شما ملت شریف است. چرا که شما هم وطنان حضرت بهاءالله هستید و آن کشور مقدس مهد دیانت بهائی و گهواره این آئین الهی است. آن خورشید درخشان از افق ایران طلوع نمود و آن شمس نورانی ، اول بار از آسمان ایران درخشیدن آغاز کرد.
حضرت باب اعظم از شیراز پر رمز و راز ظهور نمود و سراسر آن مرز و بوم را به تبعید پیمود و نهایتاً در تبریز سینه مالامال از عشق و محبتش هدف صدها گلوله شد.
حضرت بهاءالله خاندان مبارکش اهل نور مازندران بود. در طهران متولد شدند و در زندان سیاه چال همان شهر چهار ماه طاقت فرسا در زیر کند و زنجیر سپری نمودند تا ما مردم جهان آزاد زندگی کنیم. هزاران جان پاک از مومنین اولیه این دیانت خون خویش را برای رشد درخت ایمان ما فدا نمودند.
حال چون ابتدای این ظهور و شروع تابش این خورشید است قدر آن بر همگان معلوم نیست. همانند طلوع خورشید محمدی از افق حجاز و ظهور نیر عیسوی از ناصره.
آیا شما ملت هوشمند با آن سابقه درخشان و تمدن بی نظیر قدر این موهبت را می دانید؟
آیا می دانید خداوند بی مانند چه تاج گرانبهائی بر سر شما گذارده است؟
آیا شما هم وطنان حضرت بهاءالله توجه نموده اید خداوند چه عزتی برایتان مقدر فرموده؟
آیا شما ملت عزیز می دانید بخاطر ظهور این دو خورشید تابان از آسمان ایران ، آینده و مستقبل ایران چقدر با شکوه و با عظمت است و حکومت ایران محترم ترین حکومات عالم خواهد شد؟
خوشا بحال شما ! ما آرزو می کنیم ای کاش خورشید بهاءالله از کشور ما و در بین ملت ما طلوع می نمود.
آیا ملت شریف ایران می داند این نهضت روحانی که از ایران ظهور نموده است ، اینک سراسر پهنه گیتی را در بر گرفته و بیش از 2100 قوم و قبیله و نژاد را در زیر خیمه یکرنگ خود در آورده؟ آیا هیچ وقت در تاریخ ایران ملاحظه شده است فردی ایرانی این چنین بر جهان تاثیر بگذارد؟
آیا شما میدانید آثار بهاءالله که در بین ما مردم جهان منتشر شده است به بیش از 800 زبان اصلی و لهجه های محلی ترجمه شده است و اینک روح و روان میلیون ها نفر را حیات می بخشد؟ حقیقتاً کدام شخصیت تاکنون از ایران ظهور نموده است که این چنین آثارش مورد استقبال جهانیان واقع شده باشد؟
ما بهائیان در سراسر عالم ، ما سرخپوستان کانادا ، مایاها ، ازبک ها ، انیکاها در امریکای جنوبی ، ما اسکیموها در قطب شمال ، ما اهالی گینه استوائی ، سومالی ، روآندا ، بروندی در افریقا همراه شما عید نوروز را جشن می گیریم و به زبان فارسی که زبان نزول وحی الهی به حضرت بهاءالله است عشق می ورزیم و از اینکه موهبت ایمان به حضرت بهاءالله را بدست آوردیم به خود می نازیم و به خود می بالیم و سر به آسمانها می سائیم و این مناجات عبدالبها را ورد زبان خود می سازیم و در ساعات دعا و راز و نیاز چنین می خوانیم :
بنام يزدان مهربان
پاک يزدانا ! خاک ايران را از آغاز مشکبيز فرمودی و شور انگيز و دانش خيز و گوهر ريز. از خاورش همواره خورشيدت نور افشان و در باخترش ماه تابان نمايان. کشورش مهر پرور و دشت بهشت آسايش پر گل و گياه جان پرور و کهسارش پر از ميوهء تازه و تر و چمن زارش رشک باغ بهشت. هوشش پيغام سروش و جوشش چون دريای ژرف پر خروش. روزگاری بود که آتش دانشش خاموش شد و اختر بزرگواريش پنهان در زير روپوش. باد بهارش خزان شد و گلزار دلربايش خارزار. چشمه شيرينش شور گشت و بزرگان نازنينش آواره و دربدر هر کشور. دور پرتوش تاريک شد و رودش آب باريک تا آنکه دريای بخششت به جوش آمد و آفتاب دهش دردميد و بهار تازه رسيد و باد جانپرور وزيد و ابر بهمن باريد و پرتو آن مهرپرور تابيد. کشور بجنبيد و خاکدان ، گلستان شد و خاک سياه ، رشک بوستان گشت. جهان جهانی تازه شد و آوازه بلند گشت. دشت و کهسار سبز و خرّم شد و مرغان چمن به ترانه و آهنگ همدم شدند. هنگام شادمانی است، پيغام آسمانی است ، بنگاه جاودانی است. بيدار شو ، بيدار شو. ای پروردگار بزرگوار! حال انجمنی فراهم شده و گروهی همداستان گشته که به جان بکوشند تا از آن باران بخششت بهره به ياران دهند و کودکان خود را به نيروی پرورشت در آغوش هوش پرورده ، رشک دانشمندان نمايند. آئين آسمانی بياموزند و بخشش يزدانی آشکار کنند. پس ای پروردگار مهربان! تو پشت و پناه باش و نيروی بازو بخش تا به آرزوی خويش رسند و از کم و بيش در گذرند و آن مرز و بوم را چون نمونه جهان بالا نمايند . ع ع

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر