۱۳۹۶ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

چگونه بر اساس آرمان‌های خود زندگی کنیم


من یک آرمانگرای افراطی هستم. ولی معتقدم که همۀ آن باید به حقیقت بپیوندد. زیرا اگر به حقیقت نپیوندد، جهان ویرانه خواهد شد. من معتقدم که می‌تواند به حقیقت بپوندد. بر این باورم که به لطف خدا، انسان‌ها بیدار شده و دوباره انسان خواهند شد و رنگ و خنده و زندگی باشکوه به تمدّنی خاکستری تبدیل خواهد شد. ولی فقط به این خاطر محقّق خواهد شد که انسان‌های کمی به آن اعتقاد خواهند داشت و برای آن خواهند جنگید و به نام آن، علیه هرچیزی که آن آرمان را به سخره می گیرد و بر آن پرخاش می‌کند، مبارزه خواهند کرد. – لزلی چارتریس، آخرین قهرمان (Leslie Charteris, The Last Hero) (ترجمه)
« لئالی علم ربّانی جز از معدن الهی به دست نيايد و رائحه ريحان معنوی جز از گلزار حقيقی استشمام نشود و گل های علوم احديّه جز از مدينه قلوب صافيه نرويد» (حضرت بهاءالله، کتاب ایقان، ص 126)
«ای دوستان، به منزله سراج باشيد از برای عالَم ظلمانی و به مثابه نور باشيد از برای تاريکی. با جميع اهل عالَم به کمال محبّت رفتار کنيد» (حضرت بهاءالله، دریای دانش، ص 108)
جهان، آرمان‌های الهی، کلمات الهام‌بخش و احساسات زیبا کم ندارد. با این وجود، متأسّفانه این آرمان‌ها و احساسات همیشه خود را در رفتار واقعی ما منعکس نمی‌کنند.
البتّه، آرمان‌ها معمولاً از اعمال پیشی می‌گیرند. ما دربارۀ چگونه عمل کردن خود می‌اندیشیم، تأمّل و تفکّر کرده و سپس واقعاً عمل می‌کنیم. با این وجود، آرمان‌های والا و اهداف شرافتمندانه گاهی اوقات در عمل بازگو نمی‌شوند:
«جميع ملل عالم از حيثيت اقوال کاملند. جميع، ذکر ميکنند که محب خيرند. جميع ميگويند صدق مقبولست و کذب مذموم. امانت فضيلت عالم انسانيست. خيانت ذلت عالم انسانی. دلها را خوشنود کردن خوبست نه دلها را شکستن. مهربانی خوشست نه بغض و عداوت. … ولی جميع اينها در عالم قول ميماند. عملی در ميان نيست. هر نفسی به هوی و هوس خود مشعول است. هر کس در فکر منفعت خويش است و لو مضرت ديگران در آن باشد. هر نفسی در فکر ثروت خود است نه ديگران. هر کس در فکر راحت و آسايش خويش است نه سائران. نهايت آرزوی ناس اين است و مسلک شان چنين. ولی بهائيان نبايد چنين باشند. بهائيان بايد ممتاز باشند. بايد عملشان بيش از قولشان باشد. به عمل رحمت عالميان باشند، نه به قول. به رفتار و کردار و اعمال خودشان اثبات صداقت کنند و اثبات امانت نمايند. فضائل عالم انسانی را آشکار کنند. نورانيت آسمانی را واضح نمايند. اعمالشان فرياد برآرد که من بهائی هستم، تا سبب ترقی عالم انسانی شوند … اعمال اهل ملکوت، سبب حيات قلوب ميشود، نه اقوال. اعمال خيريه سبب مسرت وجدان ميشود. فضائل عالم انسانيه سبب نورانيت بشر ميشود» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد1، صص129-127)
به همین دلیل است که طبق آموزه‌های بهایی، پروردگار پیامبران و آموزگاران روحانی را برای بشریّت می‌فرستد. بنابراین ما می‌توانیم تجربه کنیم که نمونۀ افکار و آرمان‌های متعالی بودن در دنیای واقعی به چه معنا است:
«بشر ولو فيلسوف اکبر شود، محتاج به نفثات روح القدس است و تا مؤيّد به آن نشود، نميتواند کاری از پيش ببرد. … هيچ مدنيتی، هيچ علمی، هيچ فضلی، عالم اخلاق را چنانچه بايد و شايد تعديل نمي نمايد. شايد شخصی فيلسوف اعظم باشد و اما اخلاق مذموم … قوت روح، ملتی را در اندک زمانی تربيت ميکند و به اعلی درجه عزت ابديه ميرساند» (همان، صص 182-181)
اگر شما می‌خواهید زندگی بر اساس آرمان‌های خود را روزانه تمرین کنید و در این فرایند، دنیایی بهتر و آرمان‌گراتر بسازید، می‌توانید با دنبال کردن آموزه‌های حضرت بهاءالله، جدیدترینِ آموزگاران روحانی بزرگ، این کار را انجام دهید. وقتی شما شروع به درونی کردن پیام حضرت بهاءالله می‌کنید و بر اساس پیام وحدت‌بخش و صلح‌آمیز تعالیم بهایی عمل می‌کنید، حسّی قوی از آرمان‌گرایی را به زندگی خود بازخواهید گرداند و بخشی از یک جامعۀ جهانی خواهید شد که برای ایجاد مجموعۀ جدیدی از آرمان‌های روحانی تلاش می‌کند:
«بايد ياران الهی مجذوب و مفتون يکديگر باشند و جانفشانی در حقّ يکديگر کنند. اگر نفسی از احبّا به ديگری برسد، مانند آن باشد که تشنه لبی به چشمه آب حيات رسد و يا عاشقی به معشوق حقيقی خود ملاقات کند. زيرا از اعظم حکمت الهی در ظهور مظاهر مقدّسه اين است که نفوس مأنوس يکديگر گردند و قوّه محبّت اللّه جميع را امواج يک دريا نمايد و ازهار يک بوستان کند و نجوم يک آسمان نمايد. اينست حکمت ظهور مظاهر مقدّسه. چون اين موهبت عظمی در بين قلوب احبّا جلوه نمايد، عالم طبيعت منقلب گردد. ظلمات امکان زائل شود. نورانيّت آسمانی حصول يابد. آن وقت جميع جهان جنّت ابهی گردد و هر يک از احبّای الهی شجره مبارکه شود و اثمار بديعه ببار آرد. ای ياران؛ الفت الفت؛ محبّت محبّت؛ اتّحاد اتّحاد» (حضرت عبدالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد3، ص 30)
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر