۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۳, چهارشنبه

خطابه حضرت عبدالبها ء در مجلس اسپرانتیستهای ادینبورگ اسکاتلند


".... اعظم مشروع این قرن وحدت عالم انسانی است و همچنین وحدت لسان سبب الفت بین قلوب است سبب حصول اتّحاد است سبب زوال سوء تفاهم است سبب ظهور حقیقت است و سبب محبّت جمیع بشر است و سبب تفهیم و تفهّم است که اهمّ امور در عالم انسانی است.
هر فردی از افراد بشر بجهت وحدت لسان میتواند بر افکار عموم بشر اطّلاع یابد بسبب وحدت لسان انسان میتواند باسرار قرون ماضیّه مطّلع شود و بکمال سهولت تحصیل علم و فنون موجوده کند.
زیرا در مدارس شرق و غرب اهالی باید چند سال زحمت بکشند تا تحصیل السن نمایند اوّل باید چهار سال تحصیل لسان نمایند تا مباشرت بعلم کنند.
مثلاً شخصی از اهل هند یا ایران و ترکستان و عربستان بخواهد تحصیل فنّ طبّ نماید باید اوّل چهار سال تحصیل لسان انگلیسی کند تا مباشرت بتحصیل طبّ نماید.
لکن کسی لسان عمومی داشته باشد در صغر سنّ آن لسان را تحصیل کند بعد بهر مملکتی رود بدواً بتحصیل علم مشغول شود.
و امروز اگر نفسی ده زبان داشته باشد باز محتاج لسان دیگر است امّا اگر لسان عمومی باشد چقدر آسان میشود. 
فی الحقیقه نصف حیات بشر باید بتحصیل لسان صرف شود هر کس بخواهد در یکی از قطعات عالم سفر کند باید ده لسان بداند تا بتواند با عموم معاشرت کند و تحصیل ده لسان یک عمر میخواهد.
امّا یک لسان عمومی انسان را از همهء این مشقّت ها راحت میکند خلاصه تفهیم و تفهّم منوط بلسان واحد است باید تلمیذ و معلّم وحدت لسان داشته باشند تا تفهیم و تفهّم حاصل شود.
چه که در عالم انسان امری اعظم از تفهیم و تفهّم نیست تربیت صحیح منوط بتفهیم و تفهّم است 
تعلیم علوم منوط باین است و این است سبب تحصیل معارف عمومی و باین سبب انسان از هر امری واقف شود.
پس اگر وحدت لسان باشد جمیع افراد بشر بآسانی یکدیگر تفهیم نمایند.
حکایت کنند که دو نفر بودند که لسان یکدیگر را نمیدانستند. 
یکی بیمار شد دیگری بعیادت او رفت. 
رفیق از مریض پرسید باشاره که چطوری؟ 
جواب داد مردم. ولی رفیق چنین فهمید که میگوید بهترم.
گفت الحمد للّه. باز باشاره پرسید چه خوردی ؟ جواب داد زهر. 
گفت شفای عاجل است.
باز پرسید حکیم تو کیست؟ جواب داد عزرائیل.
گفت قدمش مبارک است. شخص ثالث که زبان هر دو را میدانست برفیق گفت: میدانی چه جواب میدهی؟ 
گفت چون من چنین گمان کردم که میگوید بهترم، گفتم الحمد لله. میگویدفلان دوا خوردم، گفتم شفای عاجل است.
میگوید حکیم من فلان کس است، لهذا گفتم قدمش مبارک است. بعد چون فهمید بعکس جواب داده خیلی محزون شد. و این حکایت را نوع دیگر مثنوی بیان میکند.
مقصود یکی است. خلاصه هیچ چیز بهتر از تفهیم و تفهّم نیست و هیچ چیز از عدم تفهیم و تفهّم بدتر نه. 
هر کس گیر کرده میداند چگونه انسان متحیّر میماند هیچ نمیداند چه بکند از هر چیز باز میماند.
امّا چون وحدت لسان حاصل شود همهء مشکلات حلّ گردد. 
الحمد للّه لسان اسپرانتو پیدا شده و این از خصائص این قرن و از اعظم مشروعات است انتهی.

آیا از دین شخص دیگر دفاع خواهید کرد؟



روزنامۀ آسوشیتد پرس (Associated Press)، گزارش خبری قابل توجهی را به نام «تقویت روابط مسلمانان، یهودیان در میان فعالیت‌های متعصبانه» منتشر کرده است.
چند پاراگراف اول این گزارش می‌گوید:
هردو در انتهای نیمکت کنگره نشسته بودند؛ یکی مدیرِ اجراییِ مراقبت‌های بهداشتی و یهودی بود و پدرومادر یهودیش نیز در سال 1936 از آلمان فرار کرده بودند؛ و دیگری یک مسلمان کشمیری و رئیس یکی از شناخته شده‌ترین شرکت‌های زنجیره‌ای مبلمان در آمریکا بود. آقایان استنلی برگمن (Stanley Bergman) و فاروق کثوری (Farooq Kathwari)، آمده بودند تا توجه را به سمت جنایات ناشی از نفرت، جلب کنند. اما برگمن و کثوری امیدوار بودند که حضور مشترک آنان، پیام گسترده‌تری را نیز ارسال دارد: یهودیان و مسالمانان ایالات متحده، می‌توانند اختلافات را کنار گذاشته و در کنار یکدیگر و با هم فعالیت کنند.
این آقایان، شورای مشورتی مسلمانان و یهودیان را، که از سال گذشته توسط کمیته یهودیان آمریکا و انجمن اسلامی شمال آمریکا ایجاد شده است، با اتحاد میان اعضای دو دین رهبری می‌کنند. مسلمانان ایالات متحده و گروه یهودیان، سالها تلاش کردند تا این ترکیب را که اغلب با وجود اختلافات عمیق میان اسرائیل و فلسطین مختل می‌شد، حفظ کنند.
اما شعارهای متعصبانه و آزار و اذیت‌هایی از زمان انتخابات رییس جمهوری که هر دو دین را مورد هدف قرار می‌داد، مردم را به سمت یکدیگر جذب کرد. یهودیان به تعمیر مسجدهای خراب شده و سوخته شده اقدام کردند. مسلمانان هزینۀ تعمیر قبرستان‌های تخریب‌شدۀ یهودیان را اهداء کردند. – رِیچِل زول (Rachel Zoll)، آسوشیتد پرس، 21 مارچ 2017 (ترجمه)
آیا به تازگی متوجه این تغییرات شده‌اید؟ هر روز در اخبار می‌بینید که تلاش جدیدی برای وحدت و همکاری بین دشمنان سابق رخ می‌دهد. اگر چنین گزارشات خبری را ندیده‌اید، به عناوین منفی و ترسناک صفحۀ اول نگاهی بیاندازید، معمولاً در لا به لای آن ها بهترین اخبار وجود دارند که می‌توانید در صفحات روزنامه یا وبسایت، مطالعه کنید. به هر حال، به نظر می‌رسد که افزایش آزار و اذیت، صحبت از نفرت و حمله به مردم و ساختمان‌ها و گورستان‌ها، همگی باعث شده اند که عشق و اتحاد، بیشتر به نمایش گذاشته شود. چه کسی می‌دانست چنین می‌شود؟
در حال حاضر، این روند، ما را به سوی شناخت و ساخت وحدت اساسی عالم انسانی می‌کشاند. چه توسعۀ دلگرم کننده‌ای، دقیقاً همان چیزی است که آموزه‌های بهایی ما را به آن سمت فرا می‌خواند:
«در هر دوری امر به الفت بود و حکم به محبّت؛ ولی محصور در دائره ياران موافق بود، نه با دشمنان مخالف. امّا الحمد للّه که در اين دور بديع، اوامر الهيّه محدود به حدّی نه و محصور در طائفه نيست. جميع ياران را به الفت و محبّت و رعايت و عنايت و مهربانی به جميع امم امر ميفرمايد» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد1، ص 19)
صرف نظر از آنچه که به آن اعتقاد داریم، همۀ ما بخشی از یک خانوادۀ انسانی هستیم. حمله به هریک از ما، از هر دینی، حمله به خانوادۀ ما است.
اگر ما همۀ جهانیان را حقیقتا خانوادۀ خود بدانیم، چه تغییری ایجاد می‌شود؟ کمی بیندیشید، چه کار می‌کنید، برای مثال، اگر کسی خانۀ همسایۀ شما را با نقاشی‌های نژادپرستانه مخدوش سازد، چه کار می‌کنید؟ اگر کسی علناً، دین بهترین دوستتان را مورد تحقیر و توهین قرار دهد چه کار می‌کنید؟ اگر سیاست‌های دولتی، یک دین را بد و یا غیر قانونی اعلام کند، چه کار می‌کنید؟
همۀ این موارد، به تازگی در مکان‌های مختلفی در سراسر جهان، اتفاق افتاده است و در هر مورد مدافعان برابری و عدالت با وجود این حقیقت که شاید دین، رنگ پوست یا فرهنگ‌های مختلفی داشته باشند، از دیگران دفاع کرده‌اند.
دوستان من، این تکامل و توسعه ای فوق‌العاده و بسیار دلگرم کننده است:
«وقت را غنيمت شمريد. به جان بکوشيد و بخروشيد تا اين جهان ظلمانی نورانی گردد و اين عالم تنگ و تاريک گشايش يابد و اين گلخن فانی، آئينه گلشن باقی شود و اين عالم جسمانی، بهره و نصيب از فيوضات رحمانی يابد. بنياد عناد بر افتد و اساس بيگانگی ويران گردد و بنيان يگانگی مرتفع شود. تا شجره مبارکه بر شرق و غرب سايه افکند و در قطب امکان، خيمه وحدت عالم انسانی افراشته شود و عَلَم محبّت و الفت در جميع آفاق موج زند و موج دريای حقيقت اوج گيرد. جهان سراسر جنّت ابهی شود و گل و ريحان موهبت کبری بروياند» (همان، صص 35-34)
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است