۱۳۹۷ دی ۱۵, شنبه

الواح حضرت بهاءالله: لوح شکّر شکن

معلوم آن جناب باشد که یکی از معتکفین آن ارض که مشغول به زُخرُف دنیا است و از جام رحمت، نصیبش نه، و از کأس عدل و انصاف بهره اش نه و در لحظه ای این بنده را ندیده و در مجمعی مجتمع نشده و ساعتی مؤانست نجسته، قلم ظلم را برداشته و به خون مظلومان رقم کشیده.
فَطوغاً لِقاضٍ اَتی' فِی حُکمِهِ عَجَباً
اَفتی' بِسَفکِ دَمی فیِ الحِلِّ وَ الحَرَمِ
و بعضی حرفهای بی معنی هم به جمعی گفته و در همین روزها به شخص معروف، بعضی مقالات از ظنونات خود بیان نموده و آن شخص این دو روزه به طهران رفته با دفتری حکایت و کتابی روایت.
آنچه در دل دارد از مکر و رموز
پیش حق پیدا و رسوا همچو روز
همۀ این مطالب معلوم و واضح است و بنای آن هم مکشوف و محقّق. از این بنده اگر کتمان کنند از حضور لا یَغرُبُ عَن عِلمِهِ مِن شَیءِ چگونه مستور ماند و ندانستم که آخر به کدام شرع، متمسّکند و به چه حجّت مستدلّ. این بنده که مدتی است بالمَرّه عُزلت جسته ام و خلوت گزیده ام. در از آشنا و بیگانه بسته ام و تنها نشسته ام. این حسد از چه احداث شد و این بغضاء از کجا هویدا گشت و معلوم نیست که به آخر خیر برسند و کام دل حاصل نمایند. اگر چه ایشان به هوی' سالکند این فقیر به خیط تُقی' متمسّک و انشاءالله به نور هُدی' مُهتدی.
کدورتی از ایشان ندارم و غلّ در دل نگرفته ام به خدا واگذاشتم و به عُروۀ عدل، تشبّث جسته ام. بعد از حصول مقاصد ایشان، شاید از حمیم جحیم، مشروب شوند. از نار غضب الهی مرزوق. زیرا که حاکم مقتدر در میان است و از ظلم، البتّه نمی گذرد.
آخر باید یک مجلس ملاقات نماید و بر امور مطّلع شود تا بر ایشان مبرهن گردد آن وقت حکم جاری کند قضی' و امضی'. دست ظنون ایشان کوتاه است و شجر عنایت الهی به غایت بلند. تا زمان آن نرسد، هیچ نفسی را بر ما قدرتی نیست و چون وقت آمد به جان مشتاقیم و طالب. نه تقدیم یابد و نه تأخیر. اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون. اِن یَنصُرُکُم اللهُ فَلا غالِبَ لَکُم وَ اِن یَخذُُلکُم فَمَن ذا الّذی یَنصُرُکُم مِن بَعدِهِ اِلی آخر. وَ السّلامُ عَلی مَن اتّبِعَ الهُدی.
مأخذ: دریای دانش، مجموعه الواح حضرت بهاءالله، صص 147-154

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر