۱۳۹۶ خرداد ۳, چهارشنبه

نطق مبارک حضرت عبدالبها در مبعث حضرت اعلی در منزل مسیو و مادام دریفوس شب ٢٤ می ١٩١٣ در پاریس

هو اللّه
امروز چون مبعث حضرت اعلی بود لهذا جمیع شما ها را تبریک میگویم. امروز روزی بود که شبش حضرت باب در شیراز برای حضرت باب الباب اظهار امر کردند. ظهور حضرت باب عبارت از طلوع صبح است چنانکه طلوع صبح بشارت بظهور آفتاب میدهد همین طور ظهور حضرت باب علامت طلوع شمس بها بود یعنی صبحی بود نورانی که آفاق را روشن کرد و آن انوار کم کم نمایان شد تا عاقبت مهر رخشان جلوه نمود. حضرت باب مبشر بطلوع شمس بهاء اللّه بود و در جمیع کتب خویش بشارت بظهور حضرت بهاء اللّه داد حتّی در اوّل کتابیکه موسوم باحسن القصص است میفرماید یا سیّدنا الاکبر قد فدیت بکلّی لک و ما تمنّیت الّا القتل فی سبیلک نهایت آرزوی حضرت باب شهادت در این سبیل بود این تاج سلطنت ابدیّه را بر سر مبارک نهاد که جواهر زواهرش قرون و اعصار را روشن نماید. حضرت اعلی روحی له الفداء صدمات بسیار شدیده دید در اوّل امر در شیراز در خانهء خویش حبس بود بعد از آنجا باصفهان حرکت فرمود علمای آنجا حکم بقتل دادند و نهایت ظلم و اعتساف روا داشتند حکومت حضرت را به تبریز فرستاد و در ماکو حبس شدند و از آنجا بقلعه چهریق برای حبس فرستادند ضرب شدید دیدند و اذیت بی پایان کشیدند آخر الامر به تبریز مراجعت دادند و هزاران گلوله بسینه مبارکش زدند لکن از این شهادت شمعش روشنتر شد و علمش بلند تر گردید و قوّه ظهورش شدید تر گشت تا حال که در شرق و غرب اسم مبارکش منتشر است. باری بعضی را چنان گمان که مظاهر مقدّسه تا یوم ظهور از حقیقت خویش هیچ خبر ندارند مانند زجاجی که از روشنائی بی نصیب است و چون سراج امر روشن شود آن زجاج نورانی گردد.
ولی این خطا است زیرا مظاهر مقدّسه از بدایت ممتاز بوده اند این است که حضرتمسیح میفرماید در ابتدا کلمه بود پس مسیح از اوّل مسیح بود کلمه بود و کلمه نزد خدا بود. بعضی را گمان چنان که وقتی که یحیی از نهر اردن حضرت مسیح را تعمید داد آن وقت روح القدس بر مسیح نازل شد و مبعوث گشت و حال آنکه حضرت مسیح بصریح انجیل از اوّل مسیح بود. همچنین حضرت محمّد میفرماید کنت نبیّاً و الآدم بین المآء و الطّین و جمال مبارک میفرماید کنت فی ازلیّة کینونتی عرفت حبّی فیک فخلقتک. آفتاب همیشه آفتاب است اگر وقتی تاریک بوده آفتاب نبوده آفتاب بحرارتش آفتاب است لهذا مظاهر مقدّسه لم یزل در نورانیّت ذات خود بوده و هستند. امّا یوم بعثت عبارت از اظهار است و الّا از قبل هم نورانی بوده اند حقیقت آسمانی بوده اند و مؤیّد بروح القدس و مظهر کمالات الهی مثل این آفتاب که هر چند نقاط طلوع آن متعدّد است و هر وقتی از مطلعی و هر روزی از برجی طلوع مینماید ولی نمیشود گفت آفتاب امروز حادث است نه بلکه همان آفتاب قدیم است لکن مطالع و مشارق حادث و جدید. باری حضرت اعلی روحی له الفداء در جمیع کتب خویش بشارت بظهور بهاء اللّه داد که در سنهء تسع ظهور عجیبی ظاهر میشود و هر خیری حاصل میگردد و کلّ بلقاء اللّه فائز میشوند یعنی ظهور ربّ الجنود خواهد بود و آفتاب حقیقت طالع و روح ابدی دمیده خواهد شد. خلاصه بیانات بسیار دارد که جمیع در بشارت بظهور بهاء اللّه است. آن بود که چون حضرت بهاء اللّه در بغداد یوم رضوان اظهار امر فرمود جمیع بابیان معترف شدند مگر قلیلی و قوّت و قدرت بهاء اللّه قبل از اظهار امر ظاهر بود و جمیع خلق حیران که این چه شخص جلیلی است و این چه کمالات و علم و فضل و اقتدار لهذا بمجرّد ظهور در ایّامی قلیله خلق ملتفت شدند. با آنکه حضرت بهاء اللّه در حبس بود ولی امرش شرق و غرب را احاطه نمود دو پادشاه مستبد میخواستند امرش را محو نمایند و سراجش را خاموش کنند لکن روشن تر شد در زیر زنجیر علمش را بلند کرد و در ظلمت زندان نورش ساطع گشت و جمیع اهالی شرق ملوک و مملوک نتوانستند مقاومت نمایند آنچه منع کردند و اصحابش را کشتند 
نفوس بیشتر اقبال کردند بجای یکنفر مقتول صد نفر اقبال کردند و امرش غالب شد. و این قدرت بهاء اللّه قبل از ظهور معلوم بود نفسی بحضورش مشرف نشد مگر آنکه مبهوت گشت علما و فضلای آسیا همه معترف بودند که این شخص بزرگوار است امّا ما نمیتوانیم از تقالید دست برداریم و میراث آباء را ترک کنیم هر چند مؤمن نبودند امّا میدانستند که شخص بزرگواری است. و بهاء اللّه در مدرسه ئی داخل نشد معلّمی نداشت کمالاتش بذاته بود همه نفوسی که او را می شناختند این مسئله را بخوبی میدانستند. با وجود این آثارش را دیدید و علوم و کمالاتش را شنیدید حکمت و فلسفه اش را می بینید که مشهور آفاق است تعالیمش روح این عصر است جمیع فلاسفه شهادت میدهند و میگویند که این تعالیم نور آفاق است. باری مظهر الهی باید نور الهی باشد نورانیّتش از خود او باشد نه از غیر مثل اینکه آفتاب نورش از خود اوست امّا نور ماه و بعضی ستارگان از آفتاب است بهمچنین نورانیّت مظاهر مقدّسه بذاتهم است نمیشود از دیگری اقتباس نمایند دیگران باید از آنها اکتساب علوم و اقتباس انوار نمایند نه آنها از دیگران. جمیع مظاهر الهیّه چنین بوده اند حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت مسیح و حضرت محمّد و حضرت باب و حضرت بهاءاللّه در هیچ مدرسه ئی داخل نشدند لکن کتبی از آنها صادر که جمیع شهادت دادند بر اینکه بیمثل بوده اند. و این قضیّهء بهاء اللّه و باب یعنی عدم دخول در مدارس را الآن در ایران نفوس دلیل و برهان میدانند در شرق بکتب بهاء اللّه استدلال بر حقّیّت او مینمایند که هیچکس نمیتواند مانند این آیات صادر نماید و نفسی پیدا نشد که بتواند نظیر آن بنویسد زیرا این کتب و آثار از شخصیکه در مدرسه ئی داخل نشده صادر گشته و برهان حقّیّت اوست. باری این کمالات بذاته بوده و اگر غیر این باشد نمیشود نفوسیکه محتاج تحصیل از دیگرانند چگونه مظهر الهی میشوند سراجیکه خود محتاج نور است چگونه روشنی بخشد. پس باید مظهر الهی خود جامع کمالات موهبتی باشد نه اکتسابی شجری باشد مثمر بذات باشد نه ثمر مصنوعی چنان شجر شجرهء مبارکه است که بر آفاق سایهافکند و میوهء طیّبه دهد. پس در آثار و علوم و کمالاتیکه از حضرت بهاء اللّه ظاهر شد نظر نمائید که بقوّهء الهیّه و تجلّیات رحمانیّه بودحضرت باب در جمیع کتب بشارت بظهور آن فیوضات و کمالات الهیّه داد. لهذا شما ها را تبریک روز بعثت حضرت اعلی روحی له الفداء میگویم که این عید سعید و روز جدید بر جمیع شما ها مبارک و مایهء سرور قلوب باد.
( #خطابات_حضرت_عبدالبها ج ۳ ص ۵، ۶، ۷، ۸)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر