۱۳۹۶ تیر ۲۶, دوشنبه

*شيخ محمد عرب*

شيخ محمد عرب در بغداد بهايى شد ، پدرش بسيار مغرض بود ، او را از خانه بيرون كرد و ثروت عظيمى داشت ، ثروتش را بين ساير پسرانش قبل فوت تقسيم كرد ، كه خداى نكرده بعد از فوتش چيزى به شيخ محمد بهايى برسد ، شيخ محمد پياده راه تبليغ و نشر نفحات را پيشم گرفت و تمام عمرش را حسب الامر جمال مبارك به كشورهاى عربى و ايران مسافرت كرد و تبليغ مينمود ، حضرت بهاءالله در لوحى فرمودند همه ثروت پدرت بتو باز ميگردد ، در ايران بود در ايام حيات حضرت عبدالبهاء ديد كه مأمورين عراقي دنبالش ميگردند ، خود را معرفى كرد، باو گفتند برادران ثروتمندت همه مرده اندو فرزندى هم باقى نگذاشتند اند ، و همه ثروت پدرى بتو ميرسد ، هر چه زودتر بيا بغداد و اين ثروت سرشار را تحويل بگير ، بعد از مدتى رفت بغداد ، ثروت پدرش را تحويل كرفت و او ثروتمند شد ، ترس و وحشت أحاطه اش كرد خو را از تشكيلات و خدمات امرى محروم ساخت و بالاخره در عذلت دار فانى را وداع نمود. اما بهايى. مرد ، حضرت بهاءالله ميفرمايند ،، ثروت سم قاتل است براى بعضى ها ، بنا بر اين مومنين بفرموده حضرت بهاءالله به رزق يومى قانع باشند و زياده از ان ارزو ندارند. زيرا مورد امتحان الهى قرار خواهند كرفت
أز كتاب يادگار ص ٣١

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر