جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ اسفند ۲۴, سه‌شنبه

شادی و سرور حقیقی را در کجا می توان جٔست؟


اقامهٔ نماز، تلاوت دعا و مناجات، قرائت آیات و الواح الهیه و تعمق در درون آنها عموماً در تمامی اوضاع و احوال و خصوصاً در چنین ایّامی (ایّام مبارک صیام) امری است کاملاً ضروری و لازم برای تقویت و تحکیم قوای روحانی فرد - تا بدانجا که از آن بعنوان سرچشمهٔ جوشان عشق الهیه در بیانات و لئالی درخشان بزرگان افخم و اطهر این دیانت مقدس یاد شده است.
انسان هر اندازه که بیشتر در امور دنیویه مستغرق گردد و سعی کند که شادی حقیقی را در دنیای برون خود ( = خرید منزل و یا ماشین نفیس، یک حساب بانکی پر پول، بردن بلیط بخت آزمایی، تحصیلات عالیه و ... ) جستجو کند چیزی به جز یأس، مرارت و ناخوشی عایدش نگشته، چرا که اینها همه خوشی زود گذر بوده و همچون غمام می مانند. اما نکته ایی که لازم به ذکر است و نباید از آن غفلت نمود آنکه رضایت و خشنودی از طریقِ دیگری نیز قابل حصول بوده که شور و نشاطِ حقیقی است و نیاز به هیچ الزام و تعلیق دیگری ندارد. با کمی تفکر، تعمق، تأمل، دعا و مناجات دریافته که سرور حقیقی در درون ما مدفون گشته. آنانیکه در تفحص وجد و شادمانی در خارج از ذاتِ درون خویش بدان اشتغال می ورزند خود فی النفسه در وادی آوارگی و حیرانی بسر برده و مثالشان همچون آن غزال فحلی است که در بطن خود مادهٔ معطری داشته و از رایحهٔ آن مخمور شده و در استفسار محل نشو و نمای آن نفحهٔ نغز دیوانه سان و با تعجیل فراوان به این گوشه و آن گوشه می تازد؛ زهی حسرت که وی غهیب است که سرچشمهٔ آن شمیم سرخوش کننده در درون خود او است. دقیقاً یک چنین تمثیلی نیز در حقّ این موجود دو پا (آدمیزاد) مصداق دارد. انسان واقف و مُطَلِع نیست که محل رویش و پرورش آن رایحهٔ دلپذیر در درون وی است و از بدو ولادتِ وی آن مٔشک فرح بخش و شادی فزا را در درونش بودیعه نهاده اند. حال آنکه برای وصول به آن همه جای جای این گیتیِ پهناور را در نوردیده و به هرشخص نااهل و نالایقی رجوع کرده. که البته این مطلب نه تنها بساط تحصیل رضایت و طیب خاطر را برایش مهیّا نکرده بلکه قوای مخربی همچون حرمان، محنت، وازدگی و دلشکستگی را نیز در درون وی برافروخته است.
به قول آن شاعر شهیر و پر آوازه که گفت:
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم // یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
همانطور که هر انسان عارف و اهل بصیرتی بدان آگه بوده این جهان ناسوت کوراب و شوره زاری است و هرقِسم وجد و سروری که بر اثر سازه های ظاهری کسب شود، سرابی بیش نبوده و موجبات هر چه روز افزونتر الم و محن را در درون فرد فراهم کرده و زعم و تغابنی بیش نمی باشد.
در انتها به ذکر یکی از بیانات گهربار طلعت میثاق-حضرت عبدالبهاء بسنده کرده که زینت بخش و فصل الخطابِ این نگاره خواهد بود. حضرت ایشان می فرمایند، قوله الاحلی:
"من آرزو میکنم که شما ممتاز باشید. فرد بهائی باید ممتاز از سایر نفوس بشری باشد اما این امتیاز نباید موکول و مربوط به ثروت باشد. یعنی اینکه آنان ثروتمندتر از دیگران باشند. برای شما آرزوی امتیاز اقتصادی نمی کنم. آنچه برای شما می خواهم امتیاز و تفوقی عادی نیست، نه علمی، نه تجاری و نه صنعتی است. برای شما امتیاز روحانی می طلبم، یعنی اینکه باید در اخلاق برجسته و ممتاز باشید، در محبّت اللّه سرآمد دیگران گردید، در محبّت به عالم انسانی ممتاز گردید، در اتحاد و اتفاق، در محبّت و عدالت. بطور خلاصه باید در جمیع فضائل عالم انسان ممتاز شوید، در ایمان و استقامت، در اعمال نوع دوستانه و در خدمت به عالم انسان، در محبّت به هر نفس، در اتحاد و یگانگی با همهٔ خلق. بالاخره، شما باید در نورانیت آسمانی و کسب فضائل ربانی تفوق یابید. من چنین منقبتی را برای شما طلب می کنم و این باید وجه امتیاز در میان شما باشد." (۱)
مأخذ: (۱). رویج صلح عمومی، ص۱۸۵