جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ اسفند ۴, چهارشنبه

چشم انداز دیانت بهایی در مورد آینده


آموزه‌های بهایی، بیش از هر چیزی به وحدت عالم تمرکز دارد. دیدگاه حضرت بهاالله در مورد آینده‌ی بشریت، حول وحدت در این سیاره، وحدت میان همه‌ی مردم و ملت ها و رسیدن به صلح جهانی پایدار و عادلانه است:
«مشکاة بيان را اين کلمه به مثابه مصباح است. ای اهل عالم، همه بار يک داريد و برگ يک شاخسار. به کمال محبّت و اتّحاد و مودّت و اتّفاق سلوک نمائيد. قسم به آفتاب حقيقت، نور اتّفاق آفاق را روشن و منوّر سازد» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص 184)
«ای احزاب مختلفه، به اتّحاد توجّه نمائيد و به نور اتّفاق منوّر گرديد. لوجه اللّه در مقرّی حاضر شويد و آنچه سبب اختلاف است از ميان برداريد، تا جميع عالم به انوار نيّر اعظم فائز گردند و در يک مدينه وارد شوند و بر يک سرير جالس. اين مظلوم، از اوّل ايّام الی حين، مقصودی جز آنچه ذکر شد نداشته و ندارد. شکّی نيست جميع احزاب به افق اعلی متوجّهند و به امر حق عامل … به عضد ايقان، اصنام اوهام و اختلاف را بشکنيد و به اتّحاد و اتفاق تمسّک نمائيد. اينست کلمه عليا که از اُمّ الکتاب نازل شده» (همان، صص 142-141)
میلیونها انسان، برای رسیدن به این ایده آل تلاش می‌کنند و آن را گرامی می‌دارند، اما سوال اینجاست که هدف وحدت جهانی دیانت بهایی، آرمانگرایانه است و یا این که به طور بالقوه این امکان وجود دارد؟ این هدف صرفا یک چیز خوشبینانه است و یا این که از نظر بنیادین، امکان‌پذیر است؟ حضرت شوقی افندی، ولیّ امر جامعه بهایی، مورخ و دانش آموخته‌ی دانشگاه آکسفورد، در ماه مارس سال 1936، دیدگاه جامعه بهایی را در مورد وحدت عالم انسانی، به وضوح مشخص فرموده‌اند و به این سوالات پاسخ داده اند:
«وحدت نوع انسان به نحوی که حضرت بهاءاللّه مقرّر فرموده، مستلزم آنست که يک جامعه متّحد جهانی تشکيل يابد که در آن تمام ملل و نژادها و اديان و طبقات کاملاً و پيوسته متّحد گشته و در عين حال استقلال دول عضوش و آزادی و ابتکار اعضاء مرکّبه‌اش تماماً و يقيناً محفوظ مانده باشد. اين جامعه متّحد جهانی تا جائی که می توان تصوّرش را نمود، بايد دارای يک هيئت مقنّنه باشد که اعضايش به منزله امنای تمام نوع انسان بالمآل، جميع منابع ملل آن جامعه جهانی را در اختيار خود گيرد و قوانينی را وضع کند که برای تنظيم حيات و رفع حاجات و ترميم روابط جميع ملل و اقوام لازم و واجب است.
در چنان جامعه‌ای يک هيأت مجريّه به پشتيبانی يک نيروی پليس بين المللی مصوّبات هيأت مقنّنه را اجراء کند؛ به تنفيذ قوانينش پردازد و وحدت اصليّه تمام جامعه جهانی را حفاظت نمايد. و نيز يک محکمه جهانی تشکيل شود که تمام دعاوی حاصله بين عناصر مرکّبه اين نظام جهانی را داوری کند و حکم نهائی و لازم الاجرايش را صادر نمايد.
يک دستگاه ارتباطات و مخابرات بين المللی به وجود آيد که با سرعتی حيرت‌انگيز و نظم و ترتيبی کامل به کار افتد و جميع کره زمين را در برگيرد و از جميع موانع قيود ملّی آزاد باشد.
يک پايتخت بين المللی به منزله کانون و مرکز اعصاب مدنيّت جهانی تعيين شود که کانونی برای تمرکز و توجّه قوای وحدت بخش حيات باشد و از آن انوار نيروبخش و جان‌افزايش به جميع جهات ساطع گردد.
يک زبان بين المللی ابداع شود و يا يکی از زبانهای موجود انتخاب و علاوه بر زبان مادری در تمام کشورهای فدرال جهانی تعليم داده شود. يک خطّ و ادبيّات جهانی، يک نظام مشترک برای پول و اوزان و مقادير تعيين شود و روابط و تفاهم بين نژادهای متنوّع و ملل جهان را ساده و سهل نمايد.
در چنين جامعه جهانی، علم و دين يعنی دو نيروی بسيار توانای بشر با هم آشتی پذيرند و همکاری نمايند و در پيشرفتشان همآهنگ شوند. در سايه چنين نظامی مطبوعات به اظهار نظرات و عقايد بشر کاملاً ميدان دهد و از اينکه مورد سوء استفاده ارباب غرض چه شخصی و چه عمومی قرار گيرد، ابا کند و از قيود نفوذ ملل و دول متنازع رهائی يابد.
منابع اقتصادی جهان تحت نظم در آيد و از موادّ خامش بهره برداری و استفاده شود؛ بازار فروشش توسعه و هماهنگی يابد و محصولاتش به طور عادلانه توزيع شود. رقابتها و کينه‌ها و دسائس ملّی از ميان برخيزد و تعصّبات و عداوتهای نژادی به دوستی و حسن تفاهم و همکاری تبديل گردد. علل خصومتهای دينی رفع و موانع و قيود اقتصادی کاملاً الغاء و تفاوت فاحش طبقاتی نابود شود. هم فقر و فاقه و هم مالکيّت و ثروت فوق العاده از بين برود و نيروهای عظيمی که در راه جنگهای اقتصادی و سياسی به هدرمی رود، از آن پس معطوف به اهداف لايقی از قبيل توسعه اختراعات و ترقّيات فنّی و ازدياد توليدات و محصولات بشری و ازاله امراض و توسعه تحقيقات علمی و بالا بردن سطح صحّت و تشحيذ و اعتلاء مغز و فکر بشری و بهره‌مندی از منابع بکر و ناشناخته کره زمين و درازی عمر انسان گردد و به ترويج هر وسيله‌ای که حيات فکری و اخلاقی و روحانی نوع انسان را تقويت کند پردازد» (حضرت شوقی ربانی، نظم جهانی بهائی، صص156-154)
این دیدگاه قوی و تکان دهنده در مورد نظم نوین جهانی، که با عدالت، صلح و وحدت شناخته می‌شود، الهام بخش بهاییان و حامیان آنها در هر کشوربوده است تا با تلاش خود به روزی برسند که نیروی اتّحاد، جهان را مملو از امید، شادی و آرامش کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر