جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ اسفند ۱۷, سه‌شنبه

چرا عبادتگاه می‎سازیم؟

«آیا نمی دانید که هیکل خدا هستید و روح خدا در شما ساکن است؟» (رساله اول پولس رسول به قرنتیان، باب 3، آیه 16)
«انسان بنيان الهی است. … خداوند انسان را شريف خلق نموده و بر جميع اشياء امتياز داده و به مواهب کلّيّه مختصّ نموده. عقل داده؛ ادراک داده؛ قوّه حافظه داده؛ قوّه متخيّله داده؛ حواسّ خمسه ظاهره داده؛ اين همه مواهب عظيمه داده؛ خداوند انسان را مصدر فضائل نموده تا آنکه مانند شمس روشن شود؛ سبب حيات گردد؛ سبب آبادی باشد» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد2، ص 274-273)
یکی از اولین خاطرات من، مربوط به زمانی است که احتمالا سه ساله بودم، همراه با مادر و برادر کوچکترم به یک کلیسای قدیمی و با شکوه رفته بودیم.
از مادرم پرسیدم: «خدا اینجا زندگی می‌کند؟»
من هنوز هم می‌توانم آن کلیسا را در ذهن خود ببینم، با شکوه، مجلل و چشم نواز، در واقع مثل یک اقامت گاه مقدس بود، با قوس‌های گسترده و مناره‌های بلند و پنجره های رنگی شیشه‌ای.
مادر کاتولیک من با جدیت گفت: «خدا در قلب تو زندگی می‌کند نه در هیچ ساختمانی.»
با داشتن این پاسخ در ذهن، پس چرا هنوز مردم خانه هایی برای عبادت می‌سازند؟ ما همیشه زیارتگاه‌ها، معابد، کلیساها و مساجد و کنیسه ها را ساخته ایم. مبالغ هنگفتی، نه تنها از نظر پول، بلکه از نظر کار و انرژی انسانی و زمان نیز صرف بنا کردن این عبادتگاه ها کرده‌ایم. هر شهر و روستایی به هر اندازه‌ای که باشد، تعدادی عبادتگاه دارد. در شهرهای بزرگ که صدها عبادتگاه وجود دارد. چه چیزی ما را به سمت ساختن عبادتگاه های بیشتر سوق می‌دهد؟
آموزه‌های بهایی برای این پرسش مهم، یک پاسخ منحصر به فرد دارد: ما عبادتگاه ها را به عنوان سمبلی عمیق ازکلام الهی می‌سازیم، نیروی «الفت و اتحاد» الهی:
«دوستان را محفلی بايد و مجمعی شايد که در آن مجامع و محافل به ذکر و فکر حقّ و تلاوت و ترتيل آيات و آثار جمال مبارک روحی لأحبّائه الفدا مشغول و مألوف گردند و انوار ملکوت ابهی و پرتو افق اعلی بر آن مجامع نوراء بتابد و اين محافل مشارق اذکار است که به قلم اعلی تعيين و مقرّر گرديده است که بايد در جميع مدن و قرا تأسيس شود … و اين مجامع روحانی در نهايت تنزيه و تقديس ترتيب يابد تا از محل و ارض و هوايش نفحات قدس استشمام گردد» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد1، ص 91)
«هر جمعی که در محلّی اجتماع کنند و به ذکر حقّ مشغول گردند و از اسرار الهی دم زنند، يقيناً از نفثات روح القدس نصيب گيرند» (همان، ص 91)
«از معابد سؤال نموده بوديد که حکمتش چيست. حکمتش اين است که در وقت معلوم نفوس وقت اجتماع را بدانند و کل مجتمع گردند و جميع به اتّحاد به مناجات پردازند تا از اين اجتماع، الفت و اتّحاد در قلوب ازدياد يابد» (همان، ص92)
«مشرق الأذکار هر چند به ظاهر بنيان جسمانيست، ولی تأثير روحانی دارد و سبب الفت قلوب و اجتماع نفوس گردد. در ايّام ظهور هر مدينه ئی که در آن معبدی تأسيس شد، سبب ترويج و تثبيت قلوب بود و سبب اطمينان نفوس. زيرا در آن اماکن ذکر حقّ مستمرّ و دائم بود و از برای قلب سکون و قرار جز به ذکر ربّ مختار نه. سبحان اللّه بنای مشرق الأذکار تأثيری عظيم در جميع مراتب دارد» (همان، ص93)
در این جامعه‌ی مدرن، ما کجا با یکدیگر متحد می‌شویم؟ پاساژ؟ سینما؟ کلیسای بزرگ؟ استادیوم؟ سالن کنسرت؟
همه‌ی آن موسسات فضایی را به ما ارائه می‌دهد تا تعداد بسیار زیادی از ما دور یکدیگر جمع شویم، اما هیچ کدام از آن ها، راهی برای متحد شدن و یا این که بتوانیم واقعا با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم را در اختیار ما قرار نمی‌دهد. ما در حضور افراد دیگر خرید می‌کنیم یا سرگرم می‌شویم اما نه به عنوان یک گروه واحد و یکپارچه. وقتی که به یک کلیسای خاصی میرویم، حتی گاهی افراد از ادیان دیگر را حذف می‌کنیم و مانع ورود آنها می‌شویم. هنگامی که در یک رویداد ورزشی، یا کنسرت یا فیلم یا یک بازی شرکت می‌کنیم، ممکن است در نگاه اول یک تیم یا یک نوع سرگرمی به نظر برسد، اما در واقع همه‌ی آنها در نهایت یک اتحاد موقتی ایجاد می‌کند. هیچ کدام از فضاهای عمومی در زندگی مدرن، قهرمان و پیشرو ایجاد وحدت و یگانگی نیستند. شاید به این دلیل است که بسیاری از مردم در جوامع امروز، احساس می‌کنند رها شده‌ یا از دست رفته و یا بیگانه‌اند.
برای دستیابی حقیقی به وحدت، نیاز به مکانی مرکزی داریم تا در آنجا به منظور وحدت، در کنار هم جمع شویم.
لازم است آن مکان مرکزی، از حضور همه‌ی مردم استقبال کند. لازم است چه از نظر فیزیکی و چه معنوی، آنقدر بزرگ باشد تا برای هرکسی گنجایش داشته باشد. نه به عنوان تجمل، بلکه به عنوان یک ضرورت، چرا که جنبه‌ی روحانی زندگی بشر، نقش مهمی در تندرستی فردی و جمعی دارد. بیمارستانهای بزرگ، مکانهایی هستند که برای التیام و شفا دادن خدمت می‌کنند، ما علاوه بر بیمارستانها، به مراکزی نیز نیاز داریم تا سلامت معنوی ما را تامین کند. این مراکز باید پویا باشد نه ایستا، پر از زندگی و شادی باشد، یک عبادتگاه باید در مرکز شهرهایمان و در قلبمان جای داشته باشد.
به همین دلیل است که بهاییان، همچنان به ساختن عبادتگاه هایی که از همه ی افراد استقبال کند و به تمام مردم خدمت کند، ادامه می‌دهند. بنابراین، آنها در این مکانهای عمومی به همه ی ما بدون توجه به اعتقادات افراد، برای ورود به «ظل خیمه‌ی الهیه» خدمت می‌کنند.
«در این قرن نورانی، اعظم موهبت عالم انسانی صلح عمومی است. باید تقرر یابد تا عالم آفرینش آسایش جوید و شرق و غرب قطعات خمسه عالم دست در آغوش گردند و جمیع در سایه خیمه وحدت عالم انسانی بیاسایند تا علم صلح عمومی بر آفاق موج زند و تا این مسئله شمع اجنجمن عالم نگردد سعادت ابدیه حصول نپذیرد و بیگانگی به یگانگی مبدل نگردد» (حضرت عبدالبهاء، من مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد1، ص 228)
«اين چه نعمتی است و اين چه موهبت که جميع نقاط ارض حکم نقطهء واحده يافته و جميع بقاع، سمت بقعه واحده جسته. شرق دست در آغوش غرب نموده و جنوب و شمال معانقه و مصافحه کرده. کل در ظلّ خيمه الهيّه در آمده و سدره منتهی بر جميع آفاق سايه افکنده. لهذا بايد به شکرانه خداوند يگانه پردازيم و چنين موهبتی را هدر ندهيم و بی اثر و ثمر نگذاريم و اثر و ثمر، اکتساب کمالاتی است که زينت بخش حقيقت انسانی است و آن يگانگی و ترک بيگانگی و آزادگی از منافع و افکار شخصيّه است. جميع فکر را محوّل به ترقّی عموم نمائيد و در انتظام حال کافّه نفوس و تهذيب اخلاق بکوشيد و به صفات رحمانيّت متّصف گرديد تا اخلاق تعديل نگردد و خصائل و فضائل انسانی جلوه ننمايد، دلبر عزّت ابديّه رخ نگشايد» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد3، ص 130)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر