جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ خرداد ۱۶, سه‌شنبه

شرح حال مولفین بهائی در باره دکتر اسلمونت



در مجله پیام بهائی در باره ایشان مینویسد
اخیرا کتاب بها الله و عصر جدید بااصلوبی مطلوب و بکمال دقت و اصالت مجددا بفارسی ترجمه شده و بنهایت زیبائی وآراستگی بطبع رسیده است
بیت العدل اعظم مقرر فرمودندمطالب ذیل برای اطلاع دوستان راستان فارسی زبان در نشریات امری درج شود تا یاران عزیز بیش از پیش به اهمیت این کتاب بردند هم خود از ان استفاده نمایند و هم آنرا به دوستانی که طالب تحصیل اطلاعات دقیق از امر الله هستند ارائه فرمایند
این تالیف نفیس از جامعیت مخصوصی برخوردار است زیرا قسمتی از آن بنظر عنایت حضرت عبدابها رسیده است و بهدایت آن وجود مقدس تدوین و تکمیل و تصحیح شده است حضرت ولی عزیز امر الله ترجمه و انتشار آن را بلغات مختلفه در سراسر عالم تشویق فرموده و اهمیت تبلیغی آن را بعنوان بهترین کتاب در زمینه معرفی امر الله تمجید فرموده اند در بیانی دیگر حضرتش از این کتاب برای اعلان امر الهی بعنوان اثری مستند و جامع بکمال قوت اقتدار حقایق امر را عرضه می نماید یاد نموده اند در حقیقت این کتاب ارزنده را می توان اولین اثر جامعی دانست که در آن اصول و اساس معارف بهائی برای عموم طالبان حقیقت تلفیق و تالیف گردیده است
این کتاب تا بحال به 67 زبان از جمله فرانسه اسپانیولی ، روسی ، چینی ، یونانی و عربی 209 مرتبه تجدید چاپ گشته است
مولف این کتاب نفیس ایادی امر الله جناب دکتر جان اسلومنت از احبای عالی قدر انگلیسی است که در اواخر دوره میثاق با امر الهی آشنا شد و در سال های اخیر حضرت عبد البها جل ثنائه در هنگام تشرف به تکمیل کتاب توفیق یافت و در اوائل دوره حضرتولی عزیز امر الله بخدمت آستان ممتاز و بالطاف حضرتش سرافراز گشت و بخطاباتی از قبیل بنده پر وفای امر الهی و دوستان ثابت قدم و گرانقدر مفتخر گشت مشار الیه سال 1925 در ارض اقدس بملکوت ابهی صعود نمود و حضرت ولی امر الله در حمل صندوق جسد شخصا شرکت فرمودند
لوح مبارک زیر حاکی از عنایات مخصوصه میثاق جل ثنائه به جناب دکتر اسلمنت است
هوالله
ای ثابت بر میثاق دو مکتوب پی در پیاز شما رسید و هردو دلیل کافی بود بر اینکه الحمدالله مرکز سنوحات رحمانیه ای و شمغول لترویج ارواح وجدانیه مقصدی جز خدمت بعالم انسانی نداری و آرزوئی بغیر از نوارنیت ملکوتی نداری چون نیت چنین است تائیدات نور مبین پیاپی رسد و توفیقات ملکوتی هرروزرخ بگشاید مطمئن باش 12 فصل که در خصوص امر مرقوم نموده بودی رسید الحمد الله موفق بخدمتی و موید بترویح تعالیم الهی خدمت بصلح عمومی مینمائی و ترویج وحدت عالم انسانی می نمائی تحری حقیقت می کنی و مسائل را تطبیق بعلم می فرمائی امیدوارم که روز به روز موفق تر شوی و موید تر گردی تصویر شمشی خویش را ارسال نموده بودی مشاهده اش بسیار سبب سرور گردید زیرا این شمایل دلیل بر فضائل است و برهان فکر و وفور عقل علی الخصوص نور ایمان در جبین لائح است ان شا الله روزی می آید مه حقیقت این رسم را مکشوفا مشاهده می نمائیم اینکه فرستادی رسم است و خود آنجناب حقیقت البته حقیقت رونق دیگر دارد و مشاهده اش لذت دیگر و علیک البها البهی

مُنا محمود نژاد ـ بیان حقیقت تا قدرت (۱)


نوشتۀ مایکل کِرتوتی ‌(Michael Curtotti)(۲)
۲۷ می ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری
به نظر می رسد که عبارت «بیان حقیقت تا قدرت کامل» در ابتدا جامعۀ کویکر (‌Quakers) بدان آگاه بودند. این عبارت عنوان گزارش بررسی تضادهای بین المللی در سال ۱۹۵۵ بود که به وسیلۀ دوستان کمیتۀ خادمین عرضه شده که این بررسی مطالبی دربارۀ فرهنگ کویکرها نوشته. (۳)
ولی این مطلب از ایّام قدیم در اذهان بجای مانده. پیامبران الهی همواره بیانی به حقیقت نموده که نهایتاً به قدرت رسیده. مناظرۀ حضرت مسیح با پونتیوس پیلاطس را باید به خاطر آورد.
«از این جهت من متولّد شدم و به جهت این در جهان آمدم تا به راستی (حقیقت) شهادت دهم، و هر که از راستی است سخن مرا می شنود. پیلاطس به او گفت، راستی (حقیقت) چیست؟» (۴)
همان طوری که مشهور است پیلاطس حضرت مسیح را به صلیب کشید. سؤالی دیگر که ممکن بود مطرح شده باشد و پیلاطس این سؤال را نپرسید این بود که «قدرت چیست؟» در نهایت حقیقتی که حضرت مسیح با خود داشت جهان را دگرکون کرد. نام پیلاطس بخاطر این تماس با حضرت مسیح به یاد مانده ولی قدرت موقّت وی سریعاً از کفش رفت.
در کتاب ایقان حضرت بهاءالله بیاناتی در مورد قدرتِ مَظاهرِ مُقدّسه [پیامبران] که برای نوع بشر فرستاده شدند می فرمایند. کلمات حضرت مسیح را به شکنجه گران خویش به یاد می آورند که از وی می پرسیدند آیا وی مسیح حقیقی است:
«آن حضرت رأس بلند نموده فرمودند: اَمٰا تَریٰ بِاَنَّ ابْنَ الاِنسانِ قَدْ جَلَسَ عَنْ یَمینِ القُدرَةِ وَ القُوَّةِ؟! یعنی آیا نمی بینی که پسر انسان [حضرت مسیح] جالس بر یَمینِ قدرت و قوّتِ اِلهی است و حال آن که بر حسب ظاهر هیچ اسباب قدرت نزد آن حضرت موجود نبود مگر قدرتِ باطنیّه که احاطه نموده بود کُلِّ مَنْ السَّمواتِ وَ الاَرض را دیگر چه ذکر نمایم؟» (۵)
حال توجّه خویش را به نفس دیگری که شاهد حقیقت بود معطوف می کنیم ـ یک شهید. زیرا به معنای حقیقی کلمه شهید شاهدی است بر حقیقت.
مُنا محمود نژاد
در نظر بسیاری وی نفسی ناتوان می رسید. دختری ۱۷ ساله در زمان شهادت. معلّم درس اخلاق کودکان. بعد از گذشت زمان زیادی که نامش از یاد شکنجه گرش رفته است در اذهان بسیاری دیگر نامش باقی و ستایشش نموده و خواهند نمود.
مُنا در سال ۱۹۶۵به عنوان فرزند دوّم خانواده متولّد شد. برای زمانی خانوادۀ وی در یمن کشوری که سعی در برقراری جامعۀ بهائی در آن نمودند زندگی کردند. در سال ۱۹۶۹ دولت یمن تمامی خارجیان را از کشور اخراج نمود و خانوادۀ وی نهایتاً در شهر شیراز مقیم گردیدند. منُا به صدای خوش و کوشایی در تحصیل در حدّ و سطحی عالی معروف بود. از پانزده سالگی مُنا شروع به تدریس در کلاس های درس اخلاق نمود. خدمتی که وی با فداکاری و خلوص نیّت انجام می داد.
مُنا به پدرش بسیار نزدیک بود. در سال ۱۹۷۹ بعد از انقلاب در ایران که جامعۀ بهائی پیوسته مورد صدمه و ستم قرار گرفت، مُنا و پدرش در آن شرایط جان باختند.
در سال ۱۹۸۱ در یکی از انشاء های مدرسۀ خویش مُنا صریحاً دربارۀ اعتقاد خویش در مورد دیانت بهائی که در آن زمان ذکرش امری ممنوعه بود توضیحات مفصّلی داد. مُنا در میان کلمات خود از ایمان خویش سخن راند که می توان آن کلمات را به صورت زیر به یاد آورد:
«در میان تمام لغت های زیبا، زیباترین آنها لغت (آزادی) است. پس چرا بشر از این آزادی محروم است؟ چرا از دوران اوّلیّه تا حال زندگی بشر آزادی نداشته؟ در زندگی همیشه افراد ظالم و مقتدری بودند که به دلائل علائق شخصی به تمام انواع ستم و ظلم دست زدند...» (۶)
به دلیل این که دربارۀ دیانتش بی پروا صحبت کرده بود ـ بیان حقیقت تا قدرت ـ منُا به دفتر مدیر مدرسه احضار شد و به وی اخطار داده شد که دیگر دربارۀ دیانتش با دیگران صحبت نکند.
در ماه اکتبر۱۹۸۲ مُنا و پدرش را مأمورین انقلاب دستگیر نموده و از منزل بیرون بردند. در آن اوقات مُنا به تحصیل زبان انگلیسی مشغول بود. مادر مُنا به دستگیری وی اعتراض نمود که چرا دختری خردسال را دستگیر نمودند؟
«وقتی تفتیش تمام شد و مأمورین انقلاب مُنا و پدرش را دستگیر کرده و می خواستند با خود ببرند مادر مُنا بسیار عصبانی گردید. وی گفت: "برای من قابل قبول است که پدر مُنا را با خود می برید ولی نمی فهمم چرا می خواهید مُنا را با خود ببرید. وی یک دختر خردسال می باشد."... یکی از مأموران گفت: "نباید وی را دختری خردسال حساب کنید. باید معلّم کوچک بهائی صدایش کنید. این شعرها را بخوانید. شعر یک بچّه نیست. جهان را می تواند به آتش بکشد. یک روز مبلّغ بزرگ بهائی خواهد شد."» (۷)
مُنا به علّت تدریس بچه ها محکوم به اعدام شد. مانند دیگر زندانیان بهائی که همین راه را پیمودند ـ اگر مُنا حقیقت را انکار می کرد حیات خویش را می توانست بازخرید نماید.
خلاصۀ حکم قاضی که در مورد یکی دیگر از بهائیان، ذبیحُ الله مَحرَمی ارائه داده شده در زیر آمده. ایشان محکوم به اتهامی شدند که در این خلاصه آمده:
«... در خصوص اتّهام آقای ذبیحُ الله مَحرَمی فرزند غلامرضا دائر بر خروج از دیانت مقدّس اسلام و اختیار نمودن معتقدات فرقۀ ضالّۀ بهائیّت (ارتداد ملی) با عنایت به اَقاریرِ صریح نامبرده مبنی بر این که پس از بلوغ به فرقۀ ضالّۀ بهائیّت گرویده و متعاقباً به مدّت ۷ سال اسلام اختیار و مجدداً ضمن خروج از آن به فرقۀ مذکور گرایش یافته و علیرغم سعی بلیغ این دادگاه به منظور ارشاد و راهنمائی وی جهتِ اِستِبصار حاصل نمودن و توبه از ارتکاب معصیّت کبیرۀ ارتداد نامبرده مُصِرّ بر بقاء به معتقدات پوشالی خود بوده و در سه جلسۀ متناوب در کمال صحّت عقل و جسم و با ارادۀ کامل و از روی اختیار و قصد خود را معتقد به مبانی بهائیّت مِن جمله اعتقاد به نبوّت میرزا حسینعلی بهاء معرّفی و صراحتاً مُنکر ضروری دیانت اسلام (خاتمیّت پیامبر اکرم اسلام محمّد بن عبدالله منی الله علیه و آله سلم) گردیده و حاضر به توبه از معصیّت ارتکابی خود نگردیده، با توجّه به تحقیقات ادارۀ کلّ محترم اطلاعات استان یزد و بازتاب مُخرّب بجای مانده از عمل وی در خروج او مسلک دیانت حقّۀ اسلام با گرایش مجدّد به فرقۀ بهائیّت که حسب قواعد مسلّم مقبول عقلاء بشر اهانتی صریح به معتقدات بیش از یک میلیارد مسلمان می باشد. (۸)
نکته ای که در حکم قضاوت دادگاه ذکر نشده این است که این روند محکومیّت غالباً همراه با شکنجه بوده.
بارها و بارها ما شاهد تقلّا و کشمکش حقیقت و قدرت می باشیم. در زیر شرح حال مُنا آن طوری که در کتاب «داستان اولیا» از زبان یکی از همبندان مُنا که بعداً آزاد گردید گفته شده می یابیم. بیانات مُنا هنگام باز پرسی:
«(بازپرس محترم)، من جواب دادم، کاملاً درست است که من در خانواده ای بهائی متولّد شدم و مقدّمتاً بسیاری مطالب از اعضاء خانواده یاد گرفتم ولی مایلم که شما را مطمئن نمایم که من خودم تحقیق کردم و با دلائل فراوان دیانت بهائی را قبول کردم. با تقلید از دیگران کسی نمی تواند بهائی شود، تنها با تحرّی حقیقت است که یک نفس بهائی می شود... بازپرس به من نگاه کرد و متعجّبانه گفت، دختر جوان تو از این دین چه می دانی؟
آیا دلیلی بالاتر از ایمان من می توان یافت که مرا از مدرسه خارج کردید و به اینجا آورده و ساعات متوالی تحت محاکمه قرار می دهید؟ آیا نمی بینید که اعتقاد من این اعتماد را داده که در حضور شما بایستم و به این سؤالات پاسخ دهم؟
سپس از من سؤال نمودند که مناجاتی بخوانم... آرام و با احترام یکی از مناجات های حضرت عبدالبهاء را تلاوت کردم.
...
باز پرس مرا در میان مناجات متوقّف کرد... و برا ی مدتی ساکت نشست. احساس کردم که مناجات بر او اثر کرده بود. (داستان اولیا، صفحۀ ۱۳۲) (۹)
عاقبت بازپرس در مقابل این حقیقت هیچ قدرتی نداشت. مُنا و نُه نفر دیگر از بانوان با دادن حیات خویش با بیان حقیقت قدرت خویش را نشان دادند.
خوابی که مُنا قبل از اعدامش دیده در زیر آمده.
«بازپرسی ها تمام شد. به بهائیان گفته شد که آنها آخرین فرصت را دارند که از دیانت خود برگردند. بعد از این اعلان مُنا آخرین خواب خود را دید که حضرت عبدالبهاء وارد زندان شدند و مُنا در حضورشان زانو زد. حضرت عبدالبهاء دست مُنا را در دست گرفته و سؤال نمودند: "مُنا در قلب چه آرزوئی داری؟" وی جواب داد: "استقامت". حضرت عبدالبهاء مجدداً سؤال خویش را تکرار نمودند و مُنا جواب داد که "استقامت برای همۀ احبّاء". برای سوّمین بار سؤال نمودند و باز همان جواب تکرار شد. سپس حضرت عبدالبهاء فرمودند: "اعطا شد، اعطا شد". (داستان اولیا، صفحۀ ۲۲۱. نسخۀ انگلیسی) (۱۰)
آنچه که در زیر آمده نشان دهندۀ لحظات آخر حیات ایشان است.
«شاهد دیگر یکی از مسؤولین اعدام بود که طناب دار را به گردن محکومین می انداخت. وی به مادر یکی از دختران گفته بود "به محکومین امکان تبرئه تا آخرین لحظه داده شد بود. ابتدا خانم های مُسن تر اعدام شدند و بعداً نوبت به دختران جوان رسید، یک به یک قبل از جوان ترها اعدام می شدند. جوان ترین آنها آخرینشان بود. ما تصوّر می کردیم که شاید بترسند و تبرئه کنند. به آنها گفتیم: "فقط یک بار بگویید که بهائی نیستیم تا این که آزادتان کنیم". ولی هیچ کدام نگفتند. همه ترجیح دادند که اعدام شوند.» (داستان اولیا) (۱۱)
در انتهای این مقاله دو ویدئو از مُنا محمود نژاد گذاشته شده که علاقمندان می توانند به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه نمایند.
پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقالۀ شمارۀ ۵۱ نویسنده می باشد.
(۲). مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولّد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد، برای اصل این مقاله ها مراجعه کنید به: http://beyondforeignness.org/
(۳). برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به:
http://www.quaker.org/sttp.html
(۴). انجیل یوحنّا، فصل ۱۸، آیات ۳۷، ۳۸.
https://www.wordproject.org/bibles/fa/43/18.htm#0
(۵). کتاب مستطاب ایقان، صفحۀ ۸۷، بند ۱۴۴.
(۶). آنچه که در این مقام یادداشت شده عین کلمات دقیق ایشان نیست زیرا از انگلیسی ترجمه شده. برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید:
http://bahaichronicles.org/mona-mahmudnizhad/
(۷). ایضاً.
(۸). مراجعه نمائید به:
http://iranrights.org/…/mem…/story/-4800/dhabihullah-mahrami
(۹). ترجمۀ گفتار به زبان انگلیسی است و ممکن است مکالمۀ دقیق وی نباشد. در ضمن مناجاتی که در مقاله به انگلیسی نوشته شده تا آنجا که مترجم مطلع است به فارسی پیدا نشده.
(۱۰). ایضاً.
(۱۱). ایضاً.

۱۳۹۶ خرداد ۱۵, دوشنبه

پنج سال زندان برای یک بهایی به دلیل تشکیل کلاس هنری



ممنوعیت تحصیل برای بهاییان گویا به ممنوعیت تدریس آنان هم سرایت پیدا کرده است. یک هنرمند بهایی به دلیل تشکیل کلاس‌های نقاشی و هنر در خانه‌اش به پنج سال زندان محکوم شده است.
شهریار سیروس، هنرمند و نقاش بهایی به دلیل برگزاری کلاس هنری در خانه‌اش به ۵ سال حبس محکوم شده است. وکیل این متهم به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفته که این حکم بدوی است و او از طرف موکلش قطعا به این حکم اعتراض خواهد کرد.
محمد هادی عرفانیان کاسب درباره اتهامات موکلش به کمپین بین‌المللی حقوق بشر گفته است: «شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب موکلم را به اتهام تشکیل دسته و گروه موضوع ماده ۴۹۸ به پنج سال زندان محکوم کرد، اتهام وارد شده به موکلم صحت ندارد و به همین دلیل به حکم صادره اعتراض کردیم و قرار است پرونده در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر رسیدگی شود.»
بیشتر بخوانید: تلاش‌های پی‌گیر بهاییان ایران برای دستیابی به آموزش عالی
ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی مقرر کرده "هر کس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوانی تشکیل دهد یا ‌اداره نماید که هدف آن بر هم زدن امنیت کشور باشد و محارب شناخته نشود به حبس از ۲ تا ۱۰ سال محکوم می‌شود."
شهریار سیروس متولد ۱۳۴۸، متاهل و دارای یک پسر ۸ ساله است. او ۹ تیرماه امسال در حالی که مشغول تدریس در کلاس نقاشی‌اش بود از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و ۲۸ مرداد با سپردن وثیقه آزاد شد.
به گفته وکیل این هنرمند بهایی، او تمام این مدت را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذرانده است.
بیشتر بخوانید: "نفرت‌پراکنی علیه بهاییان در دولت روحانی تشدید شده است"
شهریار سیروس، معلم نقاشی، فلسفه و تاریخ هنر است. او تا قبل از دستگیری رهبران جامعه بهاییت، در دانشگاه آنلاین بهاییان فلسفه و تاریخ هنر تدریس می‌کرد.
در سال ۱۳۷۰ و به دنبال ممنوعیت بهاییان از ادامه تحصیل "مؤسسه آموزش عالی بهاییان" تاسیس شد. تدریس واحدهای آموزشی در این موسسه ابتدا به وسیله نامه و سپس به کمک اینترنت و ای‌میل صورت می‌گرفت.
به دلیل خطرناک بودن شرایط، دانش‌آموزان این مؤسسه نام استادان خود را نمی‌دانستند. در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱) هفت مدرس این موسسه را دستگیر کردند. یک سال پس از آن، رئیس این نهاد آموزشی و همه رؤسای دانشکده‌های آن دستگیر و در دادگاه انقلاب تهران به چهار تا پنج سال زندان محکوم شدند.

همبستگی کاربران با بهاییان در هیاهوی مبارزات انتخاباتی



گروهی از کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی در لابه‌لای حجم گسترده تصاویر و پست‌های انتخاباتی، از گروهی از هموطنان‌شان یاد کردند که بدیهی‌ترین حقوقشان موضوع هیچ انتخاباتی نیست. آنها در حمایت از بهاییان توییت کردند.
مدیران جامعه بهاییان ایران که در حبس به سر می‌برند

در آستانه انتخابات ۲۹ اردیبهشت رقابت‌های انتخاباتی موضوع اصلی بحث‌وجدل و خبررسانی در شبکه‌های اجتماعی هستند. گروهی به رسانه نامزد مورد علاقه خود تبدیل شده‌اند و گروهی نامزد رقیب را نقد یا تخریب می‌کنند. در این میان اما موارد دیگری هم هستند که از چشم کاربران دور نمی‌مانند. یکی از این موارد موضوع بهاییان است که حقوق مسلم‌شان موضوع بحث هیچ رقابت انتخاباتی‌ای در ایران نیست.
گروهی از کاربران فارسی‌زبان در آستانه نهمین سالروز حبس مدیران جامعه بهاییان ایران از دیگران خواستند که شامگاه یکشنبه (۱۴ مه/ ۲۴ اردیبهشت) با هشتگ #همراه_بهاییان "طوفان توییتری" به راه اندازند.
کاربرانی که با این هشتگ توییت کرده‌اند تجربیات شخصی خود از برخورد با بهاییان را بیان کرده‌اند؛ از جمله هم‌شاگردی‌های بهایی، موضوع ممنوعیت تحصیلات دانشگاهی بهاییان یا تجربیات زندانیانی که با بهاییان هم‌بند بوده‌اند. البته کاربرانی هم با همین هشتگ اتهامات همیشگی را علیه بهاییان مطرح می‌کنند.
از سوی دیگر، شامگاه یکشنبه در حساب وزارت خارجه‌ی آمریکا در فیسبوک بیانیه‌ای به نقل از سخنگوی این وزارتخانه به زبان فارسی به مناسبت نه سال حبس رهبران بهایی در ایران منتشر شد. در این بیانیه به "محکومیت ناعادلانه" مدیران جامعه بهایی ایران اشاره شده است: «پرونده‌های آنها مدرکی دیگر است بر ادامه بی‌توجهی و نقض حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین توسط ایران. ما حبس ادامه‌دار آنها، و همچنین گزارش‌ها در مورد آزار آنها در دوران حبس، را محکوم می‌کنیم و از ایران می‌خواهیم تا آنها را به همراه همه دیگر زندانیان عقیدتی، فورا آزاد کند.»
مهوش ثابت از نیمه اسفندماه ۱۳۸۶ و فریبا کمال‌آبادی، جمال‌الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم از اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۷ در زندان به سر می‌برند. این افراد عضو هیئتی به نام "یاران" بودند که اداره امور اقلیت بهایی در ایران را بر عهده داشت. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اما آنان را به داشتن روابط با کشورهای خارجی، اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام و افساد فی‌الارض متهم کرده است.

نفرت‌پراکنی علیه بهاییان در دولت روحانی تشدید شده است"

جامعه جهانی بهاییان در گزارشی از تشدید آزار و اذیت بهاییان در دولت روحانی خبر داده است. بر اساس این گزارش در سه سال دولت روحانی ۱۵۱ بهایی دستگیر شده‌اند و در ۳۸۸ مورد محل کسب بهاییان تعطیل یا تخریب شده است.
جامعه جهانی بهاییان روز سه‌شنبه (۲۵ اکتبر برابر ۴ آبان) گزارش سالانه خود را درباره اذیت و آزار بهاییان در ایران منتشر کرد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس که بخش‌هایی از این گزارش ۱۲۲ صفحه‌ای را منتشر کرده، با وجود وعده‌های حسن روحانی رئیس‌جمهوری ایران مبنی بر پایان دادن به تبعیض‌های دینی، اذیت و آزار بهاییان در ایران همچنان ادامه دارد.
این گزارش دولت روحانی را متهم کرده که با انتشار بیش از ۲۰ هزار متن تبلیغاتی علیه بهائيت، "کمپین نفرت‌پراکنی علیه بهاییان" را تشدید کرده است.
بر اساس این گزارش از زمان روی کار آمدن دولت روحانی در اوت ۲۰۱۳ تا کنون حداقل ۱۵۱ بهایی دستگیر شده‌اند و بیش از ۳۸۸ مورد تبعیض اقتصادی علیه بهاییان از طریق تهدید و ارعاب برای بستن محل‌های کسب و کارشان ثبت شده است.
همچنین از زمان آغاز دولت روحانی تا کنون هزاران بهایی از ورود به دانشگاه منع شده و ۲۸ دانشجوی بهایی نیز اخراج شده‌اند.
بیشتر بخوانید: گزارش وزارت خارجه آمریکا: ۳۸۰ زندانی دینی در ایران
آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۳ فتوا داد که تجارت با بهاییان برای مسلمانان ممنوع است. رهبر جمهوری اسلامی همچنین تصریح کرد: «هرگونه معاشرت با این فرقه ضاله ممنوع است».
جامعه جهانی بهاییان همچنین در گزارش خود تصریح کرده هر دولتی که در جمهوری اسلامی بر سر کار می‌آید برای پایان بخشیدن به دهه‌های طولانی اذیت و آزار سیستماتیک بهاییان با مانع روبرو می‌شود.
در ادامه آمده است: «دولت ایران به جای آنکه سعی کند به وعده خود برای پایان دادن به تبعیض دینی عمل کند، استراتژی تبعیض و ستم بر بهاییان را از دستگیری و زندان به سمت راه‌هایی برده که هزینه کمتری دارد مثل محرومیت‌های اقتصادی و تحصیلی.»
بیشتر بخوانید: محکومیت ۲۴ شهروند بهایی به ۱۹۳ سال زندان
بانی دوگال، نماینده بهاییان در سازمان ملل درباره رفتار جمهوری اسلامی با بهاییان گفته است: «آنچه که ما در رفتار حکومت ایران با بهاییان می‌بینیم، بخشی از تلاشی پنهانی برای تخریب جامعه بهایی به عنوان یک نهاد زنده و پویاست.»
گزارش جامعه جهانی بهاییان نشان می‌دهد که آزار و شکنجه بهاییان از سال ۲۰۰۵ و از آغاز به کار دولت محمود احمدی‌نژاد تشدید شده است. در دولت احمدی‌نژاد بیش از ۸۶۰ بهایی بازداشت شدند که حدود ۲۷۵ نفر از آنها به زندان بلندمدت فرستاده شدند و ۹۵۰ مورد توقیف اقتصادی برای بهاییان اجرا شده است. ۸۰ مورد هم به محل کسب و کارشان حمله و تخریب شده است.
بیشتر بخوانید: تلاش‌های پی‌گیر بهاییان ایران برای دستیابی به آموزش عالی
در این گزارش از جامعه جهانی خواسته شده که برای پایان دادن به تبعیض علیه بهاییان به دولت ایران فشار بیاورد. نماینده بهاییان در سازمان ملل گفته این گزارش نشان می‌دهد که تنها راه برای وادار کردن جمهوری اسلامی به رعایت حقوق بزرگترین اقلیت غیرمسلمان در ایران، فشار بر این حکومت از طریق مجامع بین‌المللی، رسانه‌ها و فعالان اجتماعی و مدنی است.http://www.dw.com/fa-ir

اسناد مصادره اموال و منع کار بهائیان در ایران


بنابر گزارش مجموعه خبری بهایی نیوز اسناد مربوط به نقض حقوق شهروندان بهایی پس از انقلاب اسلامی که در اختیار این رسانه قرار گرفته است، منتشر می شود.این اسناد به مواردی از جمله دستور دادستان انقلاب اسلامی استان بوشهر مبنی بر اینکه تعدادی از منازل بهائیان توسط بنياد مستضعفان ضبط و مورد استفاده قرار بگیرد و همچنین در یکی دیگر از اسناد موجود وزارت کار و امور اجتماعی از هر گونه دریافت شکایت صدها هزار نفر بهائیان اخراج شده از مشاغل خودداری به عمل آورده است، می باشد.
در اسنادی که منتشر می شود نامه ی به اداره ثبت اسناد و املاک خورموج از سوی دادستانی استان بوشهر نیز وجود دارد که در آن به صورت مشخص عنوان شده است که کلیه اموال و منازل بهائیان در خورموج و حومه مصادره و در اختیار بنياد مستضعفان بوشهر قرار بگیرد. در این اسناد زمین و باغات و منازل که به نام نام افراد بهایی ثبت شده است به نام بنياد مستضعفان انتقال داده شود و از آنان استفاده شود.
در یکی دیگر از اسناد موجود شرکت سهمامی امناء وابسته به بنیاد مستضعفین خطاب به یکی از شهروندان بهایی به نام احمد شیوه کش فرصت ده روزه داده است تا پس از ابلاغ اخطاریه این نهاد انقلابی منزل وی تخلیه و در اختیار بنياد مستضعفان قرار بگیرد.
در سندی که به شماره ١٧٣ از سوی دادستانی انقلاب اسلامی استان بوشهر نوشته و ارسال شده است به شخصی به نام فقه الاسلام آقای آشیخ حسن بحرانی سرپرست مستعضعفین ماموریت داده شده است که وی به صورت مستقیم تعدادی خانه از بهائیان در خورموج را مصادره کند.
خبرنگار بهایی نیوز در گفتگویی با یکی از بهائیان این منطقه که سالها پیش از این شهر مهاجرت کرده است درخصوص نحوه برخورد ماموران در آن زمان جویا شده است که وی پاسخ میدهد: این ماموریت توسط بنیاد مستضعفان اجرا شد و خانه خیلی از بهائیان از جمله املاک پدری و آباء ما مصادره شد تنها به دلیل اینکه باور مذهبی ما بهایی بود.
براساس گفته های منابع مطلع برخورد با بهائیان شهر خورموج پس از انقلاب بسیار شدید توصیف شده است و اهالی متعصب با هدایت نیروهای تندروی مذهبی بسیاری از بهائیان را مجبور به ترک آئین بهایی و مسلمان شدن کردند که به همین دلیل بسیاری از بهائیان از این منطقه مهاجرت کردند.
همچنین در سند مربوط به عدم دریافت شکایت بهائیان درخصوص محرومیت از اشتغال در شرکت های خصوصی و دیگر مراکز دولتی و غیردولتی نیز مشاهده می شود.
به استناد این بخشنامه مراجع قانونی از جمله وزارت کار از دریافت شکایت صدها هزار نفر بهائیان اخراجی خودداری کردند و حقوق قانونی و غرامت اخراج و سابقه خدمت آنان پرداخت نشده است و هنوز هم پرداخت نشده است.
این بخشنامه مربوط به دورانی است که احمدتوکلی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی به عنوان وزیر کار فعالیت می کرد.
در لینک خبری تمامی اسناد به صورت تفکیک شده جهت مطالعه دقیق تر منتشر شده است.
منبع خبر : https://goo.gl/Qprmoi
به ما در مجموعه خبری بهائي‌نیوز ( Bahainews) بپیوندید.

اسناد مصادره اموال و منع کار بهائیان در ایران