جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ اردیبهشت ۶, چهارشنبه

کتاب اقدس در سجن اعظم در عکا در اواخر سال ١٢٨٦ ه. ق . ( ١٨٧٠ م ) از قلم مبارک جمال قدم نازل شده است.





محل نزول کتاب اقدس در بيت عبود بوده و اين محل الان در سجن اعظم مشهود و معين است.
 از جمله مسائلی که دليل بر آغاز نزول کتاب اقدس در سال مزبور است، مطالبی است که در نفس کتاب
مندرج است.
در کتاب اقدس ذکر مسافرت ملک نمسه، فرانسوا ژوزف، نازل شده
است. اين مرد که در آن ايام از جمله سلاطين معروف بود، برای شرکت در جشن
افتتاح کانال سوئز در سال ١٢٨٦ ه. ق . ( ١٨٦٩ م ) با ساير مشاهير عالم به مصر رفت و
بعد از اينکه افتتاح کانال خاتمه يافت برای زيارت مقامات مت برکه اورشليم عازم
ارض اقدس شد. در کتاب مستطاب اقدس خطاب به ملک نمسه چنين
می فرمايند که تو به زيارت مقامات مت برکه در اراضی مق دسه آمدی، بيت را زيارت
کردی ولی از عرفان صاحب بيت محروم ماندی. اين مسئله دليل بر آن است که کتاب
مستطاب اقدس در حدود اواخر سال ١٢٨٦ ه. ق . ( ١٨٧٠ م ) نازل شده است.
از جمله مطالب ديگری که در کتاب مستطاب اقدس ذکر شده، مسئله سقوط ناپلئون
س وم امپراطور فرانسه است که با کمال ذّلت و بدبختی از سرير سلطنت و حکمرانی
ساقط شد و بعد از مدا که زجر و مشّقت کشيد وفات کرد.
در کتاب اقدس خطاب به قيصر آلمان ميفرمايند که تو متذ ّ کر و متنبه باش، ندای
الهی را بشنو و از امر الهی اعراض مکن و مغرور به جاه و جلال و سلطنت و حکمرانی
خود مشو، زيرا قبل از تو سلاطين بسياری بوده اند که با همه عظمت و جلال امر
الهی را نشنيدند و با کمال ذّلت به خاک فنا راجع شدند. عين بيان مبارک چنين است، می فرمايند:
( " اذکر من کان اعظم منک شأنًا و اکبر منک مقامًا اين هو و ما عنده " ( فقره ٨٦
مقصود از اين بيان مبارک، ناپلئون س وم امپراطور فرانسه است. سقوط امپراطوری
اين شخص در سال ١٨٧٠ م بود که مطابق با سال ١٢٨٧٧ هجری قمری است. چون در کتاب مستطاب اقدس
ذکر سقوط ناپلئون شده، بنابر اين بايد نزول اين کتاب مستطاب در حدود سال ١٢٨٦ و ١٢٨٧٧ ه. ق .
باشد.
يک مطلب ديگر هم در کتاب مستطاب اقدس ذکر شده است که سال نزول آن
ص يج
را تعيين می کند و آن عبارت از اين است که در ضمن خطاب قلم اعلی به يحيی ازل ميفرمايند:
" يا مطلع الاعراض دع الاغماض "
( و بعد برای تذ ّ کر به او ميفرمايند: " قد اخذ الّله من اغواک " ( فقره ١٨٤
يعنی ای يحيی، متنبه شو، خداوند هلاک کرد آن کسی را که تو را گمراه کرده بود.
مقصود از " من اغواک " سيد مح مد اصفهانی است که از ا ول امر برای يحيی و امثال
او مايه فتنه و فساد و بلا و اعراض بود. اين شخص با چند نفر ديگر از پيروان
يحيی که ايت عناد و دشمنی را نسبت به امر مبارک داشتند در سال ١٢٨٨ ه. ق . ( ١٨٧١ م(
در ع ّ کا به دست جمعی از احبا کشته شدند و اين قتل سر و صدائی در ع ّ کا بپا
کرد و کار منجر به اين شد که جمال مبارک را به دارالحکومه احضار کردند و مورد
استنطاق قرار دادند و حضرت عبدالبهاء را در محبس ليمان قريب شصت ساعت محبوس
کردند و اين وقايع البته اسباب بروز مشاکل و صدمات عظيمه شد. چون ذکر کشته شدن
سيد مح مد و هلاک او در کتاب اقدس نازل شده، معلوم است تا سال حدوث اين واقعه
يعنی ١٢٨٨ ه. ق . ( ١٨٧١ م ) هنوز نزول کتاب مستطاب اقدس تمام نشده بوده است.
اين شرحی بود در باره سالهائی که کتاب مستطاب اقدس از قلم مبارک در بيت
عبود در سجن ع ّ کا به تدريج نازل شده است.
حال ببينيم که مقام و رتبه کتاب اقدس چيست و چگونه است. در الواح عديده
جمال مبارک که بافتخار و اعزاز احباء نازل شده، راجع به کتاب اقدس بيانات
مف صله موجود است. مث ً لا در يک لوح ميفرمايند: "... کتاب اقدس بنفسه شاهد و
گواه است بر رحمت الهيه. به انبساطی نازل شده که ذکر آن ممکن
ص يد
 نه و اوست مغناطيس اعظم از برای جذب افئدهء عالم. سوف يظهرالّله فی الارض سلطانه انه لهو المقتدر القدير ".
از اين قبيل مطالب در خصوص کتاب اقدس در الواح مبارکه بسيار است. در بعضی از
الواح مبارکه، کتاب مستطاب اقدس با القاب عظيمه متع دده وصف شده است. در يک
مقام ميفرمايند که کتاب اقدس " فرات الرحمة" است، " قسطاس الاعظم"، "ام الکتاب"
و از اين قبيل القاب در آثار مبارکه فراوان است. به هيچ يک از الواح و
آثار مبارکه کلمه " ُام الکتاب " اطلاق نشده و اين اصطلاح اختصاصًا از قلم جمال
قدم در باره کتاب مستطاب اقدس نازل شده است. کتاب اقدس است که سرچشمه و منبع
اصلی نظم بديع الهی است، زيرا در نفس اين کتاب می فرمايند:
( " قد اضطرب النظم من هذا النظم الاعظم" ( فقره ١٨١
يعنی هر نظم و قانونی که در عالم باشد متزلزل و سقيم و ناقص است مگر نظم الهی که
در کتاب مستطاب اقدس اساسش ذکر شده است. بعد ميفرمايند تمام انظمه سقيمه عالم
از بين خواهد رفت و نظم بديع الهی که احکام کتاب اقدس است، سبب حيات عالم خواهد شد.
حال ببينيم که در کتاب مستطاب اقدس چه مطالبی ذکر شده است. مندرجات کتاب اقدس
ا و ً لا عبارت از يک سلسله مواعظ و نصايح اخلاقی است. در اين قبيل آيات جامعه
بشر را به اخلاق نيکو، صفات پسنديده، مراعات حال مردم، محبت عمومی و اجتناب
از فتنه، فساد، غيبت، بدگوئی، کينه جوئی، و از اين قبيل تعاليم امر فرموده اند.
مطلب ديگری که در کتاب اقدس نازل شده، احکام است از قبيل صلات، صيام،
مراعات لطافت و نظافت و قيام به تبليغ امر و وجوب تعليم و تربيت فرزندان، اع م
از دختر و پسر و مسئله آيات و وظائف اعضای بيت العدل اعظم
ص يه
و احکام ازدواج و طلاق و از اين قبيل.
 بعضی از احکام البته مجمل است و شرحش در الواح ديگر نازل شده و بعضی هم به تفصيل بيشتر ذکر شده
است.
مطلب ديگری که در کتاب اقدس ذکر شده، آياتی است خطاب به معرضين اهل بيان،
يعنی نفوسی که بعد از اظهار امر جمال قدم به عرفان حق فائز نشدند و راه اعراض و
اعتراض پيمودند. اين نفوس شبهاتی ايجاد کرده بودند و به وسيله آن شبهات مانع
عرفان اهل بيان به وجود مق دس من يظهره الّله می شدند مثل مسئله مکتب من يظهره
الّله که اگر خدا بخواهد در ضمن زيارت آيات کتاب اقدس به آن خواهيم رسيد. در
کتاب اقدس در ضمن آيات عديده جواب اين قبيل اعتراضات و شبهات بيانی ها را مطرح
فرموده اند و آياتی را از آثار حضرت اعلی نقل فرموده اند که دلالت تامه بر عظمت
ظهور من يظهره الّله دارد و بر وجوب اتباع و پيروی بلاشرط اوامر آن حضرت دلالت ميکند.
در خاتمه طرح اين مسائل، ميرزا يحيی را نصيحت می کنند که دست از مخالفت
بردارد و همانطوری که عرض کردم به او متذ ّ کر می شوند که خداوند آن کسی را که تو
را گمراه کرده بود ( يعنی سيد مح مد اصفهانی را( از بين برده است. تو مواظب باش
که به هلاکت ابدی نيفتی و از عذاب ابدی برهی و به عرفان الهی مفتخر شوی.
بعد ميرسيم به آياتی که جنبه انذار دارد. از جمله خطابی است به قيصر آلمان
که مورد خطاب آيات مبارکه قرار گرفت و او را دعوت فرمودند که به ح ق تو جه کند و
به عرفان الهی فائز شود، امر را تحقيق کند و مثل سلاطين معرض، به اعراض اقدام
نکند، بلکه از بلاهائی که بر سر آا آمده تذ ّ کر و تنبه پيدا کند و حقيقت امر را بشناسد، يکی
هم انذار به ملک نمسه، فرانسوا ژوزف است که مختصری در باره او عرض کردم.
رؤسای جمهور امريکا را در کتاب مستطاب اقدس طرف خطاب
ص يو
قرار داده اند و آا را دعوت به ح ق و حقيقت کرده اند، نصايح مشفقانه فرمود هاند
که هميشه راه عدالت و رعيت پروری را در نظر داشته باشند.
همچنين انذار به سلطان عبدالعزيز خليفه عثمانی است. اين مرد سی و س ومين
خليفه آل عثمان و معاصر با ناصرال دين شاه قاجار بود و کسی بود که فرمان مسجونيت جمال
قدم را امضاء کرد. عبدالعزيز از سال ١٢٧٧ ه. ق . ( ١٨٦٠ م ) تا سال ١٢٩٣ ه. ق . ( ١٨٧٦٦ م )
خلافت کرد.
از انذارات کتاب اقدس يکی هم راجع به اسلامبول است که می فرمايند:
( " يا ايتها النقطة الواقعة فی شاطئ البحرين " ( فقره ٨٩
يعنی ای نقطه ای که در کنار دو دريا قرار گرفته ای. مقصود اسلامبول است که در
آن ايام پايتخت خلفای عثمانی بود و صريحًا انذار ميفرمايند که عنقريب به ذّلت و
خواری گرفتار خواهی شد و نفوسی که در تو ساکن اند همه به نوحه و ندبه خواهند
پرداخت و تو خراب خواهی شد و عزت تو از تو سلب خواهد گرديد. می فرمايند:
( " اغرتک زينتک ال ّ ظاهرة " ( فقره ٨٩
آيا اين زينت و عزت ظاهره تو را مغرور کرده است؟ يقين بدان که عنقريب اين عزت
از تو سلب خواهد شد. بعد راجع به سلطان عبدالحميد نب وت و پيشگوئی ميفرمايند که:
( " يا معشر الروم نسمع بينکم صوت البوم " ( فقره ٨٩
سابقًا در جغرافيا در اصطلاح و عرف مردم به خاک مملکت عثمانی، مملکت " روم "
می گفتند، کما اين که دريای مديترانه را " بحر الروم " می گفتند. حال
اصطلاحات عوض شده است. می فرمايند: " يا معشر الروم " يعنی ای مردم
ص يز
مملکت عثمانی، " نسمع بينکم صوت البوم "
صدای بوم را در بين شما می شنويم. مقصود از " بوم " سلطان عبدالحميد است که
مقرر بود بعد از کشته شدن سلطان عبدالعزيز به خلافت برسد. مقصود اين است که از
اين قبيل انذارات در کتاب مستطاب اقدس موجود است.
يک سلسله بشارات هم در اين کتاب مندرج است، مث ً لا بشارات ارض طاء که همان
طهران است. جمال قدم خطاب به ارض طاء می فرمايند که لحظات عنايت الهی از تو
هيچوقت دور نخواهد شد زيرا تو مح ّ ل تولد جمال قدم و اسم اعظم هستی. تو ای طهران
نقطه ای هستی که حضرت من يظهره الّله در تو متوّلد شده است. بعد، از انقلاب و
اضطراب ايران خبر ميدهند که اين انقلاب و اضطراب م دتی ادامه خواهد داشت تا وقتی
که موقع معين برسد و دوره اطمينان آغاز شود. ميفرمايند:
( " سوف يأخذک الاطمينان بعد الاضطراب " ( فقره ٩٣
بشرح اين آيات اگر خدا خواست در آينده خواهيم رسيد.
همچنين بشاراتی راجع به سرزمين خراسان است. ميفرمايند:
( " يا ارض الخاء " ( فقره ٩٤
ای سرزمين خراسان، ما صدای رجال الهی را در تو ميشنويم. عنقريب رجالی مبعوث
خواهند شد که به امر الهی خدمت ها خواهند کرد.
راجع به سرزمين کرمان نيز انذار ميفرمايند که ای سرزمين کرمان، تو سرزمين
خوبی نيستی برای اينکه در باطن تو سرو صداهائی بلند است، يعنی نفوسی فاسد و
مفسد از تو بروز خواهند کرد که سبب تضييع امرالّله خواهند شد
ص يح
و خود را رادع امرالهی خواهند پنداشت. بعد ميفرمايند مطمئن باش ای ارض کرمان که
عنقريب نفوسی " اولی بأس شديد " يعنی شجاع، نيرومند، قوی، علاقمند و جانفشان
در راه امرالّله از تو ظاهر خواهند شد و امر الهی را نصرت خواهند کرد.
نام يکی دو نفر از علماء هم در کتاب اقدس ذکر شده است. يکی ذکر حاجی کريم خان
کرمانی شده است. ميفرمايند اين مرد م دعی مقامی بود و مظهر امر الهی او را براه
ح ق و حقيقت دعوت کرد. لوح برايش فرستاد ولی ميفرمايند او اعراض کرد و بح ق
 مؤمن نشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر