جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ خرداد ۹, سه‌شنبه

آزادی اراده یا سرنوشت؟


سؤال
انسان آيا در جميع اعمال خويش فاعل مختار است يا مجبور بی اختيار ؟
جواب
«اين مسأله از امّهات مسائل الهيّه است و بسيار غامض است ان شاء اللّه روزی ديگر از بدايت مباشرت ناهار به بيان اين مسأله مفصّل پردازيم . حال مختصر چند کلمه بيان ميگردد و آن اينست که اموری که در تحت اختيار انسان است مثل عدل و انصاف و ظلم و اعتساف ، مختصراً اعمال خيريّه و افعال شرّيه ، اين واضح و مشهود است که اراده انسان در اين اعمال مدخلی عظيم دارد و امّا اموريست که انسان بر آن مجبول و مجبور است مثل خواب و ممات و عروض امراض و انحطاط قوی و ضرر و زيان اين امور
در تحت اراده انسان نيست و مسؤول از آن نه زيرا مجبور بر آنست . امّا در اعمال خيريّه و افعال شرّيّه مخيّر است و به اختيار خويش ارتکاب آن نمايد .
مثلاً اگر خواهد بذکر خدا مشغول گردد و اگرخواهد بياد غير مألوف شود ممکن است که از نار محبّة اللّه شمعی برافروزد و ميسّر است که محبّ عالم گردد و يا مبغض بنی آدم شود و يا به حبّ دنيا پردازد و يا عادل شود و يا ظالم گردد اين اعمال و افعال در تحت تصرّف خود انسانست لهذا مسؤول از آن .
امّا مسأله ديگر در ميانست و آن اينکه بشر عجز صرف است و فقر بحت توانائی و قدرت مخصوص حضرت پروردگار است و علوّ و دنوّ بسته به مشيّت و ارادۀ جناب کبريا.
چنانکه در انجيل مذکور که خداوند مانند کوزه گر قدحی عزيز بسازد و ظرفی ذليل صنعت نمايد حال ابريق ذليل حقّ ندارد که اعتراض بر کوزه گر نمايد که ، چرا مرا جام عزيز نساختی که از دست بدست ميگردد ؟ مقصود از اين عبارت اين است که مقامات نفوس مختلف است آنکه در مقام ادنی از وجود مانند جماد حقّ ندارد که اعتراض نمايدخداوندا مرا چرا کمالات نباتی ندادی و همچنين نبات را حقّ اعتراض نه که چرا مرا از کمالات عالم حيوان محروم ساختی و همچنين حيوان را سزاوار نه که از فقدان کمالات انسانی شکايت نمايد بلکه جميع اين اشياء در رتبه خود کاملند و بايد تحرّی کمالات در رتبه خويش نمايند ما دون را چنانچه گذشت حقّ و صلاحيت مقام و کمالات ما فوق نه بلکه بايد در رتبه خويش ترقّی نمايد .
و همچنين سکون و حرکت انسان موقوف بتأييد حضرت يزدان است اگر مدد نرسد نه بر خير مقتدر نه بر شرّ توانا بلکه چون مدد وجود از ربّ جود رسد توانائی بر خير و شرّ هر دو دارد امّا اگر مدد منقطع گردد بکلّی عاجز ماند اينست که در کتب مقدّسه ذکر تأييد و توفيق الهيست . مَثَلِ اين مقام مثل کشتی است کشتی را محرّک قوّه باد و قوّه بخار است و اگر اين قوّت منقطع ابداً حرکت نتواند با وجود اين سکّان کشتی به هر طرف متمايل قوّه بخار کشتی را به آن سمت راند اگر متمايل به شرق، به شرق رود و اگر متمايل به غرب، به غرب رود اين حرکت از کشتی نه بلکه از باد و بخار است .
و همچنين جميع حرکات و سکنات انسان مستمدّ از مدد رحمان و لکن اختيار خير و شرّ راجع به انسان . و همچنين پادشاه شخصی را حاکم اين شهر نمود و قوّه تصرّف بخشيد و طريق عدل و ظلم بموجب قانون بنمود . حال اين حاکم اگر ظلم نمايد هر چند بقوّت و نفوذ پادشاه مينمايد ولی پادشاه از ظلم بيزار است و اگر عدل نمايد نيز بنفوذ پادشاه نمايد و پادشاه از عدل راضی و خورسند است .
مقصود اينست که اختيار خير و شرّ راجع به انسان و در هر صورت موقوف به مدد وجودی از پروردگار سلطنت الهی عظيم است و کلّ در يد قدرت اسير. بنده به اراده خود توانائی بر امری ندارد پروردگار مقتدر و تواناست و مدد بخش جميع کائنات.
اين مسأله توضيح شد و مشروح گشت و السّلام.» (حضرت عبدالبها، مفاوضات، صص 189-187 )
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است و لزوما منعکس کننده دیدگاه سایت BahaiTeachings.org یا هر موسسه بهائی دیگری نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر