جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ بهمن ۲۷, چهارشنبه

در دیانت بهائی هر دینی به گذشت یک سال و تغییر فصل ها تشبیه شده است .

....زیرا تغییر و تبدیل از لوازم ذاتیّهٔ امکان است . ممکن نیست تغییر پیدا نشود . لابد بعد از هر معْموری ، مَطْموری است . و بعد از هر آفتابی ، شب یلدائی ....
خطابات مبارکه ، ج ٢ ، ص ٥٤
وقتی دینی تازه ظاهر می شود و قبل از این که گسترش زیادی پیدا کند ، فصل بهار آن دین است . فصل تازگی و طراوت و سرسبزی و خرّمی است . امّا فصل طوفان های وحشتْ آفرینْ و رعد و برق سختی ها هم هست . همان طور که در ابتدای ظهور ادیان گذشته هم شاهد آن بوده ایم که چگونه مؤمنان ، جلوی شیر های گرسنه انداخته می شدند ، یا مورد هجوم و استهزاءِ دشمنان قرار می گرفتند . بهار دین ، مرحله ای است ، که هنوز عظمت آن دین به طور کامل آشکار نگردیده است .
بعد تابستان از راه می رسد. خورشید به اوج درخشش خود می رسد. درخت ها میوه می دهند و نتیجهٔ باد وباران بهاری ظاهر می شود. این مرحله ای است که دین، فرهنگ وتمدّنِ خود راپایه ریزی می کند و عظمت آن چشم همگان را خیره می سازد. دانشمندان و متفکّرانِ زیدی ظاهر می شوند، علم و درس واختراع و اکتشاف رونق می گیرد و اهل دین به سعادت و رفاه می رسند. این فصل تابستان دین است، فصلی که به بار می نشیند و ثمرات و اثرات آن ظاهر می گردد.
بعد کم کم سرمای پائیزی به همه جا نفوذ می کند . خورشید دین راغبار اوهام و خرافات خودْ ساختهٔ مردم می گیرد، کم کم اصل دین فراموش می گردد و به ظواهر آن پرداخته می شود. کم کم پیروان آن دین تعالیم دیانت خود را طور دیگری معنی می کنند ودیانت نه درلغت که درمعنا تحریف می گردد . کم کم میدانی براي هوی و هوس مردمان باز می شود. شعلهٔ محبّت و دوستی رو به سردی می گذارد و زمستان از راه می رسد.
در زمستان ، سرما و انجماد همه جا را فرا می گیرد. از حقیقت دین چیزی نمی ماند. دین بهانه ای می شود برای دنیا پرستی . دین وسیله ای می شود دردستِ نَفسْ پرستان که آن را مطابق هوی و هوس خود معنی نمایند و مورد سوء استفاده قراردهند . دیانتی که افکار را آزاد می کرد و به پیش می راند ، خود قید و بندی می شود و افکار را ازحرکت باز می دارد .جلوی هرفکر واندیشهٔ جدیدی به اتّهام کفر و اِلحاد گرفته می شود. همه دشمن شمرده می شوند. درستکاری ونیکوکاری جای خود رابه ریا و تظاهر می دهد وحتّی کار به جائی می رسد که بسیاری افراد که ازاین وضع به تنگ می آیند، از هر نوع دین و ایمانی بیزار می شوند. اما این زمستان هم سرانجام به پایان می رسد. این زمستان هم مقدّمهٔ بهار دیگری است، ظهور یک دین دیگر، یک بهار روحانی دیگر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر