جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ بهمن ۲۷, چهارشنبه

اسم اعظم بهائی

حضرت ولی امر الله می فرمایند :
نام بهاء الله اسم اعظم است
و عبارت یا بهاءالابهی در مقام استغاثه
و الله ابهی در مقام تحیّت
هر دو بر نفس مقدّس حضرت بهاء الله دلالت دارد
معنی و مقصود از اسم اعظم آن است که جمال قدم به اجلّ و اعظم اسماء الهی مبعوث گشته اند
یعنی مقام آن حضرت مقام مظهر کلّی الهی است
ملحقاتی بر کتاب اقدس ، ص ١٢۶

بازداشت ۳۹ شهروند بهایی در سه ماه اخیر


خبرگزاری بهایی نیوز در گزارش حقوق بشری خود طی سه ماه اخیر به مسئله بازداشت بهائیان پرداخته و طی آن گزارش زیر را منتشر می کند.
.
طی ماه های آذر تا روزهای پایانی بهمن ماه ۱۳۹۵ بیش از ۳۹ شهروند بهایی در استان های تهران، کرمان، شیراز، اصفهان، زاهدان و قزوین بازداشت شده اند و هم اکنون ۱۹ تن از آنان که طی این مدت بازداشت شده اند همچنان در بازداشتگاه و یا زندان های مرکزی استان به سر می برند . ۱۸ تن از شهروندان بهایی بازداشت شده در سه ماه اخیر با قرار وثیقه آزاد شده و دواز آنان نیز بدون قرار وثیقه از بازداشت ، آزاد شده اند.این گزارش از تاریخ آذر ماه تا به روزهای پایانی بهمن ماه خواهد بود.
.
ماموران امنیتی در تاریخ ۲ آذر ماه ۱۳۹۵ پنج تن از شهروندان بهایی ساکن شهر شیراز به نام های لالا صالحی ، پریسا سپهری، ثمر آشنایی ، نسیم کاشانی نژاد و رضوان یزدانی را بازداشت کردند که لالا صالحی به دلیل بارداری در ماههای اولیه پس از یک روز بازداشت آزاد شد اما چهار شهروندبهایی دیگر پس از مدتی با قرار وثیقه آزاد شدند. ثمر آشنایی پس از ۳۶ روز با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی ، لالا صالحی ، نسیم کاشانی نژاد ورضوان یزدانی پس از ۴۰ روز با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شدند.
.
همچنین پیام مرکزی شهروند بهایی ساکن شهر کرج در تاریخ ۲ آذر ماه ۱۳۹۵ پس از حضور در دادگاه جهت پیگیری پرونده خود توسط ماموران امنیتی بازداشت و پس از تفتیش منزل این شهروند بهایی ، او را به بازداشتگاه منتقل کردند که پیام ولی پس از دو روز در تاریخ ۴ آذر ماه ۱۳۹۵ با قرار وثیقه آزاد شد.
.
بازداشت و تفتیش منزل ۴ شهروند بهایی در تاریخ ۶ آذر ماه ۱۳۹۵ در شهر زاهدان از جمله بازداشت های اوایل آذر ماه بود که سیاوش رحیمی ، بهرام روحانی، مهرنوش رمضانی و هیدا یزدان توسط ماموران امنیتی وزارت اطلاعات دستگیر شدند و پس از ۳۵ روز بازداشت با قرار وثیقه در تاریخ ۱۱ دی ماه ۱۳۹۵ آزاد شدند.
.
بازداشت سهیل کشاورز شهروند بهایی ساکن قزوین در تاریخ ۳۰ آذر ماه نیز از جمله بازداشت های ماههای اخیر محسوب می شود که ماموران امنیتی دو بار منزل این شهروند بهایی را تفتیش کردند و وی همچنان در بازداشت به سر می برد. 
.
بازداشت امرالله خالقیان و همسرشان فریبا روحانی در تاریخ ۱ دی ماه ۱۳۹۵ یکی دیگر از بازداشت های صورت گرفته توسط وزارت اطلاعات است که خانم فریبا روحانی پس از ساعاتی بازجویی آزاد می شوند اما امرالله خالقیان پس از ۵۰ روز انفرادی به زندان مرکزی این استان منتقل شده است و همچنان در زندان به سر می برند. منزل این شهروند بهایی نیز مورد تفتیش ماموران امنیتی قرار گرفته است.
.
سمیر خلوصی شهروند بهایی که در تاریخ ۱۰ دی ماه ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی وزارت اطلاعات بازداشت شده است همچنان در زندان است و منزل این شهروند بهایی ساکن کرمان مورد تفتیش قرار گرفته است. همسر ایشان روحیه زینلی نیز پس از دو بار احضار توسط ماموران امنیتی در تاریخ ۱۴ دی ماه بازداشت شدند و پس از ۳۱ روز بازداشت در تاریخ ۱۱ دی ماه با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد . روحیه زینلی و سمیر خلوصی پس از یک ماه بازجویی در وزارت اطلاعات به زندان شهربانی کرمان منتقل شده اند و همچنان همسر ایشان در زندان می باشند.
.
مهبد اتحادی جوان ۲۳ ساله ساکن یزد در تاریخ ۱۲ دی ماه ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی پس از تفتیش منزل بازداشت شد و این شهروند بهایی نیز پس از ۲۳ روز بازداشت با قرار وثیقه آزاد شد .
.
بازداشت برهان اسماعیلی و مریم بشیر در شهر برازجان استان بوشهر نیز در تاریخ ۱۳ دی ماه ۱۳۹۵ روی داد که این بازداشت توسط ماموران اطلاعات سپاه استان بوشهر صورت گرفت . این دو شهروند بهایی نیز با قرار وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی برای برهانی اسماعیلی پس از ۵ روز بازداشت و ۱۲۰ میلیون تومانی برای خانم مریم بشیرپس از ۳ روز بازداشت انجام گرفته است . 
.
بازداشت دسته جمعی ۷ تن از شهروندان بهایی در استان یزد نیز در تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۳۹۵ صورت گرفت. براساس این گزارش افراد بازداشت شده فرزاد روحانی، ناطقه نعیمی، مهران اسلامی ، مهران بندی ، رامین حصوری ، احمد نعیمی و عزت الله خرم بازداشت شدند که خانم ناطقه نعیمی پس از ساعاتی بازداشت شد و عزت الله خرم نیز پس از ۲۰ روز بازداشت در تاریخ ۱۷ بهمن ماه با قرار وثیقه آزاد شد اما همچنان ۵ شهروند بهایی بازداشت شده در تاریخ ۲۹ دی ماه همچنان در زندان یزد ، زندانی هستند.
.
دو شهروند بهایی دیگر در کرج در تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند. فواد میثاقی که پس از سه روز بازداشت با قرار وثیقه ۱۲۰ میلیون تومانی آزاد شد و کوروش شریف زاده که با قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی هر دو از زندان قزلحصار آزاد شدند به دنبال پیگیری فک پلمب محل کسب خود در اداره تعزیرات حکومتی بودند که بازداشت شدند و پس از بازداشت نیز تمامی اموال محل کسب آقای کوروش شریف زاده توسط ماموران توقیف شده است.
.
محمد تدریسی شهروند بهایی ساکن یزد در تاریخ ۵ بهمن ماه ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی بازداشت شد و محل زندگی این شهروند بهایی نیز مورد تفتیش قرار گرفت.آقای تدریسی در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ با تودیع وثیقه از زندان یزد آزادشدند.
.
منوچهر رحمانی و محسن مهرگانی دو شهروند بهایی ساکن اصفهان نیز در تاریخ ۶ بهمن ماه ۱۳۹۵ پس از تفتیش منازل آنان بازداشت شدند و هم اکنون نیز در این استان تحت بازجویی و بازداشت به صورت انفرادی می باشند.
.
هاله غلامی شهروند بهایی ساکن استان تهران در تاریخ ۸ بهمن ماه ۱۳۹۵ به دلیل بهایی بودن و مشارکت در تشکیل خیریه به نفع کودکان کار در منطقه شهر آرای تهران توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند و همچنان وی تحت بازداشت و بازجویی می باشد.
.
بازداشت و تفتیش محل کسب یک زوج بهایی در شهر زاهدان نیز در تاریخ ۱۳ بهمن ماه ۱۳۹۵ صورت گرفت. شایان رحیمی و شعله رام دو شهروند بهایی ساکن زاهدان هستند که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی توسط ماموران امنیتی این استان بازداشت شده اند و همچنان در دوران بازداشت به سر می برند.
.
احسان امیری نیا، نیما رجب زاده و آرمان بندی در شهر کرمان در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند. منزل این سه شهروند بهایی مورد تفتیش ماموران امنیتی قرار گرفته است و همچنان در دوران بازداشت به سر می برند.
.
دو شهروند بهایی دیگر در شهر شیراز به نام های فرزان معصومی و فرهام ثابت توسط ماموران امنیتی این استان در تاریخ ۲۴ بهمن ماه ۱۳۹۵ بازداشت شده اند و همچنان در دوران بازداشت به سر می برند. منزل این دو شهروند بهایی نیز توسط ماموران امنیتی شهر شیراز مورد تفتیش قرار گرفته است.
.
فاروق ایزدی مترجم، پژوهشگر و محقق بهایی نیز در تاریخ ۲۴ بهمن ماه ۱۳۹۵ توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است و به گفته منابع مطلع این احتمال می رود وی در زندان اوین تحت بازجویی می باشد.

شهرام اشراقی شهروند بهایی زندانی به مرخصی درمانی آمد


به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز شهرام اشراقی شهروند بهایی زندانی در زندان اصفهان که پیشتر به همراه ۲۰ شهروند بهایی دیگر بازداشت شده بود با توقف حکم به یک ماه مرخصی آمد.
بنابر گزارش مجموعه خبری بهایی نیوز این شهروند بهایی پیشتر به ۳ سال زندان محکوم شده بود و در تاریخ ۱۹ مهرماه ۱۳۹۴ به دادسرای اصفهان معرفی شد.
به گفته یک منبع مطلع" شهرام اشراقی جهت ادامه درمان خود به مرخصی آمده است و وی پیشتر به دلیل شرایط زندان دچار مشکلات جسمی شده بود." این منبع مطلع افزود که ریه های این شهروند بهایی دچار مشکل شده است و در حالی که اقای اشراقی طبق قانونی آزادی مشروط می تواند آزاد شود اما این قانون درخصوص ایشان اجرا نشده است."
این شهروندان بهایی پیشتر در یک بازداشت دسته جمعی به دلیل اعتقاد به دیانت بهایی بازداشت شده بود .
۲۰ شهروند بهایی که پیشتر بازداشت شده بودند هر کدام از یک سال تا چهارسال محکوم به حبس تعزیری و تعلیقی شده بودند.، این احکام از سوی شعبه ۱ دادگاه انقلاب یزد صاد شد و در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۳در شعبه تجدید نظر استان به تایید رسید.
اسامی این ۲۰ شهروند بهایی و میزان محکومیت ایشان به شرح زیر است:
صبا گلشن (اصفهان): ۴ سال تعزیری و ۱ سال تعلیقی، شهرام اشراقی، مهندس خسرو دهقانی (اضفهان)، شهرام فلاح (کرمان)، نوید حقیقی (اراک)، ایمان رشیدی (یزد): ۳ سال تعزیری و ۱ سال تعلیقی، فریبرز باغی، ناطقه نعیمی، شبنم متحد، فریبا اشتری (یزد)، نغمه فارابی (نجف آباد اصفهان) : ۲ سال تعزیری و ۱ سال تعلیقی فرح باغی؛ مهران اسلامی، اعظم مطهری، فرحناز میثاقیان (یزد)، سهراب نقی پور، آذرطلوعی( پورخرسند)، ساسان حقیری، طاهره روحانی، ویدا حقیقی ( اصفهان) : ۱ سال تعزیری و ۱ سال تعلیقی.

گفتگو با شقایق کرم نژاد دانشجوی که به دلیل بهایی بودن اخراج شد


.
شقایق کرم نژاد یکی از شش دانشجوی اخراج شده دانشگاه رودهن در ماه اخیر است که به دلیل باورمند بودن به دیانت بهایی از دانشگاه اخراج شده است.
این دانشجوی محروم از تحصیل درست دو هفته قبل از امتحانات به دفتر حراست دانشگاه به همراه دیگر بهائیان این دانشگاه احضار می شود و در اولین تصور خود به این فکر می کند که "قرار است اخراج شوم" او خود می گوید که به دلیل اینکه موبایلم خاموش بود به پدرم تماس میگیرند و پدر من نیز به خط ديگرم تماس میگیرد تا پیش رئیس حراست دانشگاه بروم و وقتی وارد اتاق آموزش دانشگاه شدم دیدم كه يكى ديگر از دوستان بهاييم انجاست و خیلی نگران شدم و فکر کردم که قرار است اخراجمان کنند. 
.
خانم کرم نژاد به مرتضی اسماعیل پور سردبیر بهایی نیوز می گوید که آقای فرخی رئیس حراست دانشگاه به من و یکی دیگر از دوستانم که او نیز بهایی بودن برگه ی داد تا مطالب آن را کامل می کردیم و در آن به دین ، آدرس و کلا تمام سوال های شخصی و خیلی چیزهای دیگر که البته من نگران قسمت دینش بود که البته نوشتم بهایی هستم و آن را امضا کردم و پس از آن به ما گفتند که چون پرونده ناقص بود خواستیم آن را تکمیل کنیم در حالی که من ترم ۳ بودم و عجیب بود که در این سه ترم تاکنون نگفته بودند که نقض در پرونده داریم با این حال امتحانات شروع شد و ما کارت امتحان نیز گرفتیم و پس از دادن چند امتحان از درس هایم متوجه شدم که نمی توانم وارد سایت دانشگاه شوم تا نمرات امتحاناتی که داده ام را ببینم. سایت دانشگاه مدام میزد که شماره دانشجویی و یا رمز عبور اشتباه است . خانم کرم نژاد به گزارشگر بهایی نیوز در ادامه می گوید که به چند دوست مسلمانم تماس گرفتم آنها مشکل ورود نداشتند اما به دوست بهایی خودم که تماس گرفتم او نیز مشکل ورود به سایت را داشت و بخاطر همین پنج روز بعد روز چهارشنبه به همراه پدرم به دانشگاه رفتیم و اولین کاری که کردم رفتم قسمت مخصوص سایت و چون روز امتحان بود سرشون شلوغ بود با این حال با مسئول آنجا صحبت کردم و آنها گفتند که حتما رمز یادت رفته و رمز را برای من عوض کردند و آنجا تصور کردم که اخراج نشدم و خوشحال شدم اما باز هر کاری کردم نتوانستم وارد سایت شوم و به همین خاطر به قسمت آموزش سایت مراجعه کردم تا ریز نمرات را بخواهم که گفتند که الان نمیتوانیم ریز نمرات بدهیم چون روز امتحانات است و جوابی نداند،با حراست صحبت کردیم که اگر اخراج شدم به ما بگویند اما آنها هم اطلاعی نداشتند و به همین دلیل به مدیریت دانشگاه مراجعه کردیم که به ما گفتند نمیدانیم اگر دستوری باشه به ما چیزی نگفتند و ما سایت شما را نبسته ایم و به دفتر حراست کل مجتمع اصلی دانشگاه آزاد رودهن بریم.
شقایق کرم نژاد در ادامه می گوید که " ما رفتیم و مدتی ما را پشت درب نگه داشتند و به من و پدرم گفتند که داخل بیایید اما گوشی هایمان را از ما گرفتند .
.
به گفته این دانشجوی محروم از تحصیل پس از ورود وی با پدرشان مسئول حراست دانشگاه می پرسد نام تو چیست و وی می گوید که شقایق کرم نژاد هستم که پرونده تحصیلی بنده جلوی شما است و او می گوید بله می شناسمت اما به گفته این شهروند بهایی مسئول حراست خیلی آرام صحبت می کرد که ما یک وقت صدای او را ضبط نکنیم!اما مسئول حراست به من و پدرم همانجا گفت که بروید و دیگر اینجا هم نیایید این خیلی بهتر است که دیگر نیایید .
.
خانم کرم نژاد در سوال اینکه در آنجا چه مباحثی مطرح شد می گوید که " هر چه گفتیم چرا آنها گفتند که خودتان می دانید و گفتیم چرا می گویید که بهتره برویم و دیگر نیاییم باز آنهاهمین را تکرار می کردندو ما گفتیم که تا زمانی که به ما نگویید از اینجا نمیریم که آنها باز گفتند که خودتون برید دیگه ام نیایید و هی این حرف را تکرار می کردند که من هم شاکی شدم و گفتم پس این پولی که گرفتید چه خواهد شد اون رو باید به من بدهید که گفتند " نه شما جای دانشجویی دیگر را گرفته اید" گفتم الان اخراج شدم یا نه و او گفت نه اخراج نشدی فقط دیگه خودت نميخواى بياى دانشگاه من گفتم که خب ریز نمراتم را بدهید و باز گفتند که وقتی که نمى خواى بياى دانشگاه که نمی توانیم اینها را به شما بدهیم .
.
از این شهروند بهایی پرسیدیم که در نهایت این گفتگو به کجا ختم شد که شقایق کرم نژاد می گوید " من به آنها گفتم که شماها هیچ کاره هستید وتمام دستورات از بالا بهتون می دهد و از اتاق خارج شدیم و رئیس حراست پدر مرا صدا زد و گفت این برگه را امضا کن تا دیپلمت را بدهیم و منم گفتم چیزی را امضا نمی کنم و گفتم اگر امضا کنم عکس میگیرم در رسانه ها پخش میکنم که بخاطر همین حرفم بلافاصله برگه را عوض کردند در حالی که برگه اولی نوشته شده بود دانشگاه آزاد اسلامی با مهر دانشگاه اما برگه دوم یک برگ خالی بدون مهر بود . اصل گواهینامه موقت پایان تحصیلات دوره پیش دانشگاه را گرفتم و از برگه تا میخواستم عکس بگیرم از دستم آمدند که بکشند اما من عکس گرفتم و به آنها دادم
.
این دانشجوی اخراج شده از دانشگاه رودهن همچنین افزود که حراست دانشگاه گفت دیگر حراست نباید بیایند زیرا راهمان نخواهند داد و در پاسخ به حرفم که سفته های که روز اول دانشگاه داده ایم را میخواهیم گفتند که بروید از دانشگاه بگیرد و به همین دلیل به سمت دانشکده خودمان که نامش سما است رفتیم و وقتی به دانشگاه برگشت و در حال رفتن از دانشگاه هم بودن نه تنها دوستانم بلکه رئیس دانشگاه نیز ناراحت بود و حتی حراست این دانشگاهمان نیز می گفت که من در جریان این مسائل نبودم.

دلنوشته سهی منزوی دانشجوی اخراج شده از دانشگاه به دلیل بهایی بودن


به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز سهی منزوی دانشجوی ترم دو دانشگاه آزاد در رشته نقشه کشی معماری به دلیل باورمند بودن به دیانت بهایی از دانشگاه اخراج شد.
متن دلنوشته این دانشجوی محروم از تحصیل که در اختیار مجموعه بهایی نیوز قرار گرفته درخصوص چگونگی اخراج وی از دانشگاه می باشد که به صورت یک دلنوشته ، نوشته شده است.همچنین سهی منزوی درخصوص شرایط بهائیان نیز مطالبی را عنوان می کند که نشان از تبعیض علیه شهروندان بهایی در ایران را می دهد.متن این نامه که از سوی خبرگزاری بهایی نیوز منتشر می شود به قرار زیر می باشد.
.
سالهاست که در این مرز و بوم تعداد کثیری از بهاییان را به علت عقیده اذیت و ازار روحی میدهند
عده یی از مردم را از ادارجات و شغلهای دولتی اخراج کرده اند و حق بیمه ا ثنواتی بهشان داده نشد و عده یی دیگر را درب مغازهایشان را بستند و خانه نشینشان کرده اند و طی چند سال گذشته جوانان را از حق تحصیلی که داشتند محروم کردند و از دانشگاها اخراج کردند ، عده ایی را هم هنوز در زندانها بدون داشتن هیچ دلیل و حکم موثقی غریب به ده سال است زندانی کرده اند 
خوش به سعادت این افراد که بخاطر ایمان به جمال اقدس ابهی از عقیده ی خود نگذشتند و حاضر نشدند بخاطر شغل ، تحصیل ، ازادی از عقیده ی خود بازگردند 
و سعی کردند تا به تمام جهان بفهمانند (( بهایی را به صفت شناسید نه به اسم ...))
امروز بخاطر ثبتام ترم جدید به دانشگاه ازاد اسلامی رفتم و بعد از اینکه تصویه حساب کردم برای ترم جدید فرستادنم حراست پیش اقایی به نام صداقتی مرد محترم و باشخصیتی به نظر می رسید پرونده ثبت نامم رو میزش بود 
-گفت خانم منزوی شما پرونده ات را تکمیل نکردی 
+لبخند زدم گفتم دقیقا کدوم قسمت؟
-گفت شغل مادر میزان درآمد ماهانه و دین مسلمان هستید دیگه
+گفتم نه بهایی 
-گفت پس چرا ننوشتید 
+گفتم تو گزینه ها نبود که تیک بزنم اگه بود حتما میزدم
-گفت حالا بنوس و نوشتم 
-بعد گفت شما میدونید که هرجا بگید بهایی هستم نمی تونید تحصیل کنید درسته؟ 
+ بله درسته
-پس چرا آمدید برا ثبت نام ؟ 
+ گفتم چون ایرانی هستم و باید تو کشوری که زندگی میکنم حق شهروندی داشته باشم و بتونم تحصیل کنم الان هم برای دفاع از حقم اینجام 
-درسته ولی این دست ما نیست یک قانونه که به ما اعلام کردن و کاری از دست ما برنمیاد مثل کسایی که ایرانین اما الان بخاطر قانون دارن دیپورت میشن قانونه حتما شنیدید امریکا رو‌میگم 
+ بله خب شنیدم ، خب دیگه یه جا شما ظلم میکنید یه جا دیگه به شما ظلم میشه خوبه که زمین گرده 
- نه این ظلم نیست خانم این قانونه و باید اجرا بشه شما دیگه نمی تونید تو این دانشگاه تحصیل کنید و هزینه ایی که بابت ترم جدید دادید بهتون برگردونده میشه موفق باشید 
- اینطوری شد که من هم به جمعی از اخراجی ها پیوستم به امیدروزی که هیچ کس در هیچ جایی بخاطر عقیده اش از حق و‌حقوقش محروم نشه 
"سهی منزوی"
.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز طی ماههای اخیر موج اخراج شهروندان بهایی از دانشگاه افزایش چشمگیری پیدا کرده است و بلافاصله پس از احراز هویت مذهبی بهائیان در دانشگاه آنان اخراج می شوند.
محرومیت از تحصیل بهاییان در دانشگاه‌های ایران با استناد به مصوبه‌ی ششم اسفند ۱۳۶۹ “شورای عالی انقلاب فرهنگی” صورت می‌گیرد که بهاییان را علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم می‌کند.
بر اساس بند سوم این مصوبه، نه تنها باید از ثبت نام بهاییان در دانشگاه‌ها جلوگیری به عمل آید بلکه چنان‌چه هویت بهایی فردی بعد از ثبت نام و “هنگام تحصیل” نیز احراز گردد، باید از تحصیل محروم شود.
محرومیت شهروندان بهایی پس از انقلاب اسلامی و اعلام انقلاب فرهنگی در ایران به صورت سیستماتیک اجرا شده است.

بقای روح


از جمله اصول اعتقادی آئین بهائی پس از اعتقاد به وجود خداوند و حقانیت فرستادگان و پیامبران او، باور به بقای روح و زندگی پس از مرگ است. تقریباً تمامی پیامبران، مومنین خود را به وجود معاد و زندگی پس از مرگ اطمینان داده اند. اساس تعالیم تمام فرستادگان الهی، کمک به زندگی سعادتمند در این جهان و از آن مهم تر مهیا شدن برای زندگی در جهان بعد بوده است .
دیانت بهائی نیز مانند ادیان سلف، پیروان خود را به زندگی پس از مرگ بشارت می دهد. ولی معتقد بر آن است که جهان بعد، جنبه مادی نداشته، دارای جنبه روحانی است (دنیای روح). در آثار بهائی، اشارات کتب آسمانی سابق بر وجود روز رستاخیز و زنده شدن مردگان و زندگی مادی در جهان بعد، تنها استعاراتی مطابق با درک انسان قرون گذشته در مورد حقیقت جهان روح شمرده می شود.
بهائیان، انسان را دارای دو جنبه جسم و روح می دانند که روح پس از انعقاد نطفه، به جسم تعلّق می گیرد و پس از مرگ جسمانی نیز در عوالم الهی به بقای خود ادامه می دهد.
" انسانی که بصیرت دارد... می یابد که روح انسان، فنائی نداشته و ندارد."
خطابات مبارکه حضرت عبدالبهاء ، جلد ٢، ص ٢١١
انسان نمی تواند در این دنیا به کیفیت روح پی برد زیرا اسیر عالم ماده است ولی پس از رهایی از زندان تن، قادر به درک عوالم روحانی خواهد بود. رابطه روح با جسم مانند انعکاس نور خورشید توسط آینه است. همانطور که آینه، نور را از خود باز می تاباند، جسم نیز اثرات روح را در خود نمایان می سازد ولی روح، دخولی در جسم ندارد که پس از مرگ از آن خارج شود. زیرا کیفیت این رابطه از نوع دیگری است که درک آن در این جهان دشوار بلکه ناممکن است.
آئین بهائی بر این باور است که زندگی دنیوی راهی برای تکامل روح است و پس از مرگ، که تعلق روح به جسم قطع می شود، روح در عوالم الهی به زندگی و تکامل خود ادامه می دهد.
تعالیم ادیان، برای آماده ساختن روح انسان برای زندگی در جمیع عوالم الهی نازل شده اند. همچنانکه انسان برای زندگی موفق در این جهان به وجود اعضا و جوارح سالم بدن، تجهیزات و وسایل زندگی نیازمند است، برای زندگی در جهان بعد نیز نیاز به آمادگی دارد. عمل به آموزه های اخلاقی ادیان، در واقع تجهیز برای زندگی در جهان پس از مرگ است. امانت، صداقت، ایمان، محبت و خدمت و سایر تعالیم الهی کمک می کنند که انسان بتواند به راحتی در عوالم بعدی الهی نیز به تکامل خود ادامه دهد. همچنانکه جنین در عالم رحم، از وجود این دنیا بی خبر است و احساس نیازی به داشتن چشم و گوش و دست و پا ندارد، انسان نیز در این دنیا از وجود جهان بعد بی خبر است و نیاز به اتّصاف به صفات حسنه ای مانند امانت و صداقت و عفت و عصمت را درک نمی کند ولی پس از مرگ، متوجه جمیع اعمال خود خواهد شد. چنین است که اهل ایمان و انسان های پاک سرشت با خوشحالی با مرگ رو به رو می شوند و از آن سوی ظالمین و خائنین از مرگ و از دست دادن تعلقات مادی خود بیمناک می گردند.
"روح انسان چون از این خاکدان فانی به جهان رحمانی پرواز نماید، پرده بر افتد و حقایق آشکار گردد . جمیع امور مجهوله، معلوم شود و حقایق مستوره محسوس گردد. ملاحظه نما که انسان در عالم رحم، از گوش، کر بود و از چشم، نابینا و از زبان، لال و از جمیع احساسات، محروم و چون از آن جهان ظلمانی به این عالم روشن و نورانی انتقال نمود، دیده بینا شد و گوش شنوا گشت و زبان گویا گردید.
منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء ص ١٧٣
" کمالات مکتسبه در عالم مادون، ظهورش در عالم مافوق است. زیرا آن عالم مادون، استعداد ... ظهور آن مواهب را ندارد."
مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد ٤ ص ٥٧

پل صراط


در باورهای اسلامی به مفهوم پل صراط بر می خوریم. در آثار بهائی، پل صراط جنبه ای روحانی و غیر مادی دارد و آن همانا ایمان به خدا و فرستادهٔ او در زمان حیات فرد است . یعنی اگر فردی به پیامبر زمانش و تعالیم او ایمان بیاورد، از پل صراط عبور کرده است. تعبیراتی که در مورد دشوار و باریک بودن مسیر به میان آمده است در واقع اشاره به خطیر بودن مسئولیت فرد در تشخیص راه درست و ایمان و ایقان به وجود خدا و حقانیت مظاهر ظهور او با وجود تمام دام های دنیوی، علایق و منافع فرد است."هر نفسی که به کلمهٔ بلی موفق شد از صراط گذشت و به جنّت رضا فائز شد"حضرت بهاءاللهمائده آسمانی جلد ٨ ص ١٣

در دیانت بهائی هر دینی به گذشت یک سال و تغییر فصل ها تشبیه شده است .

....زیرا تغییر و تبدیل از لوازم ذاتیّهٔ امکان است . ممکن نیست تغییر پیدا نشود . لابد بعد از هر معْموری ، مَطْموری است . و بعد از هر آفتابی ، شب یلدائی ....
خطابات مبارکه ، ج ٢ ، ص ٥٤
وقتی دینی تازه ظاهر می شود و قبل از این که گسترش زیادی پیدا کند ، فصل بهار آن دین است . فصل تازگی و طراوت و سرسبزی و خرّمی است . امّا فصل طوفان های وحشتْ آفرینْ و رعد و برق سختی ها هم هست . همان طور که در ابتدای ظهور ادیان گذشته هم شاهد آن بوده ایم که چگونه مؤمنان ، جلوی شیر های گرسنه انداخته می شدند ، یا مورد هجوم و استهزاءِ دشمنان قرار می گرفتند . بهار دین ، مرحله ای است ، که هنوز عظمت آن دین به طور کامل آشکار نگردیده است .
بعد تابستان از راه می رسد. خورشید به اوج درخشش خود می رسد. درخت ها میوه می دهند و نتیجهٔ باد وباران بهاری ظاهر می شود. این مرحله ای است که دین، فرهنگ وتمدّنِ خود راپایه ریزی می کند و عظمت آن چشم همگان را خیره می سازد. دانشمندان و متفکّرانِ زیدی ظاهر می شوند، علم و درس واختراع و اکتشاف رونق می گیرد و اهل دین به سعادت و رفاه می رسند. این فصل تابستان دین است، فصلی که به بار می نشیند و ثمرات و اثرات آن ظاهر می گردد.
بعد کم کم سرمای پائیزی به همه جا نفوذ می کند . خورشید دین راغبار اوهام و خرافات خودْ ساختهٔ مردم می گیرد، کم کم اصل دین فراموش می گردد و به ظواهر آن پرداخته می شود. کم کم پیروان آن دین تعالیم دیانت خود را طور دیگری معنی می کنند ودیانت نه درلغت که درمعنا تحریف می گردد . کم کم میدانی براي هوی و هوس مردمان باز می شود. شعلهٔ محبّت و دوستی رو به سردی می گذارد و زمستان از راه می رسد.
در زمستان ، سرما و انجماد همه جا را فرا می گیرد. از حقیقت دین چیزی نمی ماند. دین بهانه ای می شود برای دنیا پرستی . دین وسیله ای می شود دردستِ نَفسْ پرستان که آن را مطابق هوی و هوس خود معنی نمایند و مورد سوء استفاده قراردهند . دیانتی که افکار را آزاد می کرد و به پیش می راند ، خود قید و بندی می شود و افکار را ازحرکت باز می دارد .جلوی هرفکر واندیشهٔ جدیدی به اتّهام کفر و اِلحاد گرفته می شود. همه دشمن شمرده می شوند. درستکاری ونیکوکاری جای خود رابه ریا و تظاهر می دهد وحتّی کار به جائی می رسد که بسیاری افراد که ازاین وضع به تنگ می آیند، از هر نوع دین و ایمانی بیزار می شوند. اما این زمستان هم سرانجام به پایان می رسد. این زمستان هم مقدّمهٔ بهار دیگری است، ظهور یک دین دیگر، یک بهار روحانی دیگر