احکام کتاب اقدس مخصوص همه مردم جهان است.
اولين آيه کتاب اقدس شناسائی مظهر ظهور الهی (پيامبر الهی) است و بعد از آن عمل به تعاليم و احکام آن است. خداوند دو موضوع را برای همه مردم دنيا فرض فرموده اول شناختن مظهر و يا مطلع امرالله (پيامبر يوم الله) و دوم عمل به احکام و فرامين آن مظهر ظهور. و ميفرمايد که يکی بدون ديگری قابل قبول نيست يعنی کسی که حضرت بهاالله را بشناسد و به او ايمان بياورد ولی در اجرای تعاليمش غفلت کند مورد قبول خداوند قرار نمیگيرد و بر عکس کسی که اعمالش پاک و نيکو باشد ولی به مظهر ظهور الهی زمان يعنی حضرت بهاالله ايمان نياورد آنهم مقبول درگاه الهی نيست.
کتاب اقدس منشور نظم جهان آرای الهی در اين هزار سال جاری ميباشد که از 1844 ميلادی آغاز گرديده و دور آن حداقل هزار سال خواهد بود. اين کتاب مستطاب نظم نوينی را به جهان عرضه ميکند. در ضمن مولِد نظم اداری بهائی است که شغل آخوندی و کشيشی را برداشته و به جای آن محافل محليه، محافل مليه و بيت العدل اعظم الهی را جايگزين ميکند. باين دليل حکم مشورت را بينهايت ارج مينهد و آنرا دليل ايجاد تفاهم ملل و اتحاد امم قرار ميدهد. همه را به اطاعت بيت العدل اعظم الهی امر ميکند. اين منشور عظيم بنای صلح اکبر را تحکيم مينمايد و ملوک و روسای ممالک را به آن امر و به ايجاد محکمه بين المللی برای برقراری صلح تشويق ميکند. حدود و موازين تعديل معيشت را تعيين ميکند و تساوی حقوق زن و مرد را فرمان ميدهد و بسياری از تعاليم ديگر.
کتاب اقدس در سجن اعظم در عکا در اواخر سال ١٢٨٦ هـ. ق. ( ١٨٧٠ م ) از قلم مبارک جمال قدم نازل شده است.
در يک لوح ميفرمايند: "... کتاب اقدس بنفسه شاهد و گواه است بر رحمت الهيّه. به انبساطی نازل شده که ذکر آن ممکن نه و اوست مغناطيس اعظم از برای جذب افئدهء عالم. سوف يظهراللّه فی الارض سلطانه انّه لهو المقتدر القدير" مضمون قسمت عربی آن اينست که بزودی سلطنت الهی در ارض يعنی در کره زمين ظاهر خواهد شد بدرستيکه او مقتر و قدير است.
تقريرات درباره کتاب مستطاب اقدس عبدالحميد اشراق خاوری ص يد
کتاب اقدس است که سرچشمه و منبع اصلی نظم بديع الهی است زيرا در نفس اين کتاب می فرمايند: " قد اضطرب النّظم من هذا النّظم الاعظم" ( فقره ١٨١ ) يعنی هر نظم و قانونی که در عالم باشد متزلزل و سقيم و ناقص است مگر نظم الهی که در کتاب مستطاب اقدس اساسش ذکر شده است. بعد ميفرمايند تمام انظمه سقيمه عالم از بين خواهد رفت و نظم بديع الهی که احکام کتاب اقدس است، سبب حيات عالم خواهد شد.
مندرجات کتاب اقدس:
اوّلاً عبارت از يک سلسله مواعظ و نصايح اخلاقی است. در اين قبيل آيات جامعه بشر را به اخلاق نيکو، صفات پسنديده، مراعات حال مردم، محبّت عمومی و اجتناب از فتنه، فساد، غيبت، بدگوئی، کينه جوئی، و از اين قبيل تعاليم امر فرموده اند.
مطلب ديگری که در کتاب اقدس نازل شده، احکام است از قبيل صلات، صيام، مراعات لطافت و نظافت و قيام به تبليغ امر و وجوب تعليم و تربيت فرزندان، اعمّ از دختر و پسر و مسئله آيات و وظائف اعضای بيت العدل اعظم و احکام ازدواج و طلاق و از اين قبيل.
مطلب ديگری که در کتاب اقدس ذکر شده، آياتی است خطاب به معرضين اهل بيان، يعنی نفوسی که بعد از اظهار امر جمال قدم به عرفان حق فائز نشدند و راه اعراض و اعتراض پيمودند. اين نفوس شبهاتی ايجاد کرده بودند و به وسيله آن شبهات مانع عرفان اهل بيان به وجود مقدّس من يظهره اللّه می شدند.
در ضمن آيات عديده جواب اين قبيل اعتراضات و شبهات بيانی ها را مطرح فرمودهاند و آياتی را از آثار حضرت اعلی نقل فرمودهاند که دلالت تامّه بر عظمت ظهور من يظهره اللّه دارد و بر وجوب اتّباع و پيروی بلاشرط اوامر آن حضرت دلالت ميکند.
و آياتی که جنبه انذار دارد:
از جمله خطابی است به قيصر آلمان که مورد خطاب آيات مبارکه قرار گرفت و او را دعوت فرمودند که به حقّ توجّه کند و به عرفان الهی فائز شود، امر را تحقيق کند و مثل سلاطين معرض، به اعراض اقدام نکند، بلکه از بلاهائی که بر سر آنها آمده تذکّر و تنبّه پيدا کند و حقيقت امر را بشناسد
از جمله انذار به ملک نمسه، فرانسوا ژوزف است
خطاب به رؤسای جمهور امريکا و دعوت آنها به حقّ و حقيقت و به آنها نصايح مشفقانه فرمودهاند که هميشه راه عدالت و رعيّت پروری را در نظر داشته باشند.
همچنين انذار به سلطان عبدالعزيز خليفه عثمانی است. اين مرد سی و سوّمين خليفه آل عثمان و معاصر با ناصرالدّين شاه قاجار بود و کسی بود که فرمان مسجونيّت جمال قدم را امضاء کرد. عبدالعزيز از سال ١٢٧٧ هـ. ق. ( ١٨٦٠ م ) تا سال ١٢٩٣ هـ. ق. ( ١٨٧٦ م ) خلافت کرد.
از انذارات کتاب اقدس يکی هم راجع به اسلامبول است که می فرمايند: " يا ايّتها النّقطة الواقعة فی شاطئ البحرين " ( فقره ٨٩ ) يعنی ای نقطهای که در کنار دو دريا قرار گرفتهای. مقصود اسلامبول است که در آن ايام پايتخت خلفای عثمانی بود و صريحاً انذار ميفرمايند که عنقريب به ذلّت و خواری گرفتار خواهی شد و نفوسی که در تو ساکناند همه به نوحه و ندبه خواهند پرداخت و تو خراب خواهی شد و عزّت تو از تو سلب خواهد گرديد. می فرمايند: " اغرّتک زينتک الظّاهرة " ( فقره ٨٩ ) آيا اين زينت و عزّت ظاهره تو را مغرور کرده است؟ يقين بدان که عنقريب اين عزّت از تو سلب خواهد شد.
بعد راجع به سلطان عبدالحميد نبوّت و پيشگوئی ميفرمايند که: " يا معشر الرّوم نسمع بينکم صوت البوم " ( فقره ٨٩ ) سابقاً در جغرافيا در اصطلاح و عرف مردم به خاک مملکت عثمانی، مملکت " روم " می گفتند، کما اين که دريای مديترانه را " بحر الرّوم " می گفتند. حال اصطلاحات عوض شده است. می فرمايند: " يا معشر الرّوم " يعنی ای مردم مملکت عثمانی، " نسمع بينکم صوت البوم " صدای بوم را در بين شما می شنويم. مقصود از " بوم " سلطان عبدالحميد است که مقرّر بود بعد از کشته شدن سلطان عبدالعزيز به خلافت برسد. مقصود اين است که از اين قبيل انذارات در کتاب مستطاب اقدس موجود است.
يک سلسله بشارات هم در اين کتاب مندرج است، مثلاً بشارات ارض طاء که همان طهران است. جمال قدم خطاب به ارض طاء می فرمايند که لحظات عنايت الهی از تو هيچوقت دور نخواهد شد زيرا تو محلّ تولد جمال قدم و اسم اعظم هستی. تو ای طهران نقطهای هستی که حضرت من يظهره اللّه در تو متولّد شده است. بعد، از انقلاب و اضطراب ايران خبر ميدهند که اين انقلاب و اضطراب مدّتی ادامه خواهد داشت تا وقتی که موقع معيّن برسد و دوره اطمينان آغاز شود. ميفرمايند: " سوف يأخذک الاطمينان بعد الاضطراب " يعنی بزودی بعد از اظطراب ترا اطمينان اخذ خواهد کرد. ( فقره ٩٣ ) بشرح اين آيات اگر خدا خواست در آينده خواهيم رسيد.
همچنين بشاراتی راجع به سرزمين خراسان است. ميفرمايند: " يا ارض الخاء " ( فقره ٩٤ ) ای سرزمين خراسان، ما صدای رجال الهی را در تو ميشنويم. عنقريب رجالی مبعوث خواهند شد که به امر الهی خدمت ها خواهند کرد.
راجع به سرزمين کرمان نيز انذار ميفرمايند که ای سرزمين کرمان، تو سرزمين خوبی نيستی برای اينکه در باطن تو سرو صداهائی بلند است، يعنی نفوسی فاسد و مفسد از تو بروز خواهند کرد که سبب تضييع امراللّه خواهند شد و خود را رادع امرالهی خواهند پنداشت. بعد ميفرمايند مطمئن باش ای ارض کرمان که عنقريب نفوسی " اولی بأس شديد " يعنی شجاع، نيرومند، قوی، علاقمند و جانفشان در راه امراللّه از تو ظاهر خواهند شد و امر الهی را نصرت خواهند کرد.
نام يکی دو نفر از علماء هم در کتاب اقدس ذکر شده است. يکی ذکر حاجی کريم خان کرمانی شده است. ميفرمايند اين مرد مدّعی مقامی بود و مظهر امر الهی او را براه حقّ و حقيقت دعوت کرد. لوح برايش فرستاد ولی ميفرمايند او اعراض کرد و بحقّ مؤمن نشد. يکی هم شيخ محمّد حسن پيشوای شيعيان است که در آن ايّام در نجف ساکن و معروف به شيخ نجفی بود. شهرت اين شخص "صاحب جواهر الکلام " است
جمال مبارک در کتاب اقدس ميفرمايند که يادی از شيخ حسن صاحب جواهر بکن که خيال می کرد عالم و دانشمند است. عمرش را تضييع کرد به تأليف کتاب فقه و اصول، ولی وقتی که حقّ ظاهر شد ندای حقّ را نشنيد، موفق به ايمان نشد و همه زحماتش به هدر رفت.
در ضمن آيات کتاب اقدس ذکری هم از جناب ملّا محمّد جعفر گندم پاک کن اصفهانی فرمودهاند. ميفرمايند ملاحظه کنيد که شيخ محمد حسن با آن عظمت و کبرياء و فقه و علم و دانش محروم ماند ولی يک گندم پاک کن اصفهانی که خالص و مخلص بود به حقّ توجّه کرد و به امر مبارک در دوره حضرت باب مؤمن شد. اين ملّا محمّد جعفر که به گندم پاک کن معروف است در کتاب مبارک بيان هم ذکرش از قلم حضرت ربّ اعلی نازل شده و اين همان شخصی است که در قلعه طبرسی در خدمت جناب قدوس به شهادت رسيد.
القاب عظيمه متعدّده کتاب مستطاب اقدس:
" فرات الرّحمة"
" قسطاس الاعظم"
"امّ الکتاب"