حضرت بهاالله داشتن علمای دینی را ممنوع کرده اند. بنابراین، گسترش سریع دیانت بهایی به گونه ای که امروزه از نظر پراکندگی بعد از دیانت مسیح، دومین دین جهان به شمار میرود، ناشی از این است که افراد بهایی، خود به نصایح حضرت بهاالله پی برده و آن را به افرادی که علاقه دارند بدانند، تعلیم میدهند.
همچنین، این تلاشها، شرایطی نیز دارد که توسط حضرت بهاالله تعیین شده است. اول از همه، بهاییان تلاش میکنند تا ایمان خود را از طریق اعمال خود ابراز دارند نه از طریق حرف و کلمات:
«حق ظاهر شده که ناس را به صدق و صفا و ديانت و امانت و تسليم و رضا و رفق و مدارا و حکمت و تقی دعوت نمايد و به اثواب اخلاق مرضيّه و اعمال مقدّسه کلّ را مزيّن فرمايد» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص 191)
تعالیم بهایی از بهاییان میخواهد تا با توجه به اقداماتی که انجام دادهاند خود را بسنجند:
«ای فرزند كنيز من، لازال، هدايت به اقوال بوده و اين زمان به افعال گشته. يعنی بايد جميع افعال قدسی از هيكل انسانی ظاهر شود چه كه در اقوال كل شريكند، ولكن افعال پاك و مقدّس، مخصوص دوستان ما است. پس به جان سعی نمائيد تا به افعال از جميع ناس ممتاز شويد» (حضرت بهاءالله، کلمات مکنونه فارسی، فقره 76)
در ثانی، بهاییان باید زمانی این تعالیم را پیشکش کرده و ارائه دهند که یک گوش شنوا یافته اند، یعنی زمانی که شخصی خالصانه به دنبال این باشد تا اطلاعاتی کسب کند:«حكمای عباد آنانند كه تا سمع نيابند، لب نگشايند. چنانچه ساقی تا طلب نبيند، ساغر نبخشد و عاشق تا به جمال معشوق فائز نشود، از جان نخروشد» (حضرت بهاءالله، کلمات مکنونه فارسی، فقره36) نه از طریق اجبار و یا با فریبکاری. بنابراین باید به این بیان مبارک توجه نمود که می فرمایند:
«ای اهل بها، با جميع اهل عالم به روح و ريحان معاشرت نمائيد. اگر نزد شما کلمه و يا جوهريست که دونِ شما از آن محروم، به لسان محبّت و شفقت القاء نمائيد و بنمائيد. اگر قبول شد و اثر نمود، مقصد حاصل و الّا او را به او گذاريد و درباره او دعا نمائيد، نه جفا. لسان شفقت جذّاب قلوب است و مائده روح و به مثابه معانيست از برای الفاظ و مانند افق است از برای اشراق آفتاب حکمت و دانائی» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص 185)
البته هیچ اشکالی ندارد اگر از کسی بپرسید که آیا دوست دارد در مورد دیانت بهایی چیزی بداند؟ چرا که فرد به سختی میتواند در مورد چیزی که نمی داند وجود دارد یا نه، سوالی بپرسد. با این وجود، به عنوان یک فرد بهایی که می خواهد اطلاعاتی در مورد عقاید خود در اختیار دیگران بگذارد، باید بسیار آگاه باشید و شنونده را تحت تاثیر قرار دهید، باید از این که آیا آنها واقعاً در در حال جستجو هستند و یا صرفاً از روی یک کنجکاوی ساده سوال پرسیده اند، آگاه باشید. بهاییان خود را صرفاً به دلیل اینکه نام جدیدی دارند و انتخاب کردهاند که از راه دیانت بهایی پیروی کنند، نسبت به پیروان سایر ادیان، بهتر و یا بافضیلتتر نمیبینند. افراد دیگر در بسیاری از ادیان سنتی دیگر نیز تلاش می کنند تا افراد خوب و روحانی باشند. بهاییان تفاوت را در این میبینند که از اطلاعاتی که برای هدایت انسانها در محیط جدید و عصر مدرن در نظر گرفته شده است، آگاه گشته اند.
من در مدت کوتاهی متوجه شدم که گرفتن یک نام جدید من را انسان جدیدی نمیکند. بهایی شدن، یک مسیر و یک فرایند است. تعیین هدف برای دنبال کردن در طول زندگی است.
برای من، بهایی شدن به معنی دستیابی به یک چشم انداز و میزان و دانش جدید بود. به مرحلهی عمل درآوردن آن دانش، دومین قسمت جدا نشدنی از مسئولیت ما در قبال تعالیم حضرت بهاالله است که برای رشد روحانی فرد نیز بسیار مهم و حیاتی میباشد.
من باید این حقیقت را طی این مسیر تا پنج دههی آینده کشف کنم و البته به صورت روزانه هم در حال کشف آن هستم.