جناب میرزا محمد حسن برادر بزرگتر حضرت بهاءالله که مؤمن به امر مبارک حضرت اعلی و از طرف مادر از آن حضرت جدا بود صبیه ای داشت مسماة به شهربانو که بنا بر ، عادت معموله ء آن زمان از زمان طفولیت حضرت عبدالبهاء نامزد ایشان کرده بودند. در ایامی که حضرت بهاءالله و عائله ء مبارکه در بغداد تشریف داشتند جناب میرزا محمد حسن در آنجا به حضور مبارک مشرف و با اصرار هر چه تمامتر تقاضای تحکیم این ارتباط را می کنند ولی حضرت عبدالبهاء قبول نفرمودند تا عاقبت به امر جمال مبارک قبول می نمایند و در موقعی که در ادرنه تشریف داشتند جمال مبارک دستور فرمودند که شهربانو را از تاکُر حرکت دهند و به ادرنه بیاورند. در این موقع همشیره ء ابی حضرت بهاءالله که پس از انفصال یحیی و طرد او از حق اعراض نموده و به یحیی پیوسته بود اقدام و اصرار برای از هم گسیختگی این ارتباط نمود و شهربانو را به جبر و زور با حیله و تزویر به عقد ازدواج میرزا علیخان پسر صدر اعظم (اعتماد الدوله) که شخص کریه المنظر و ناقص الخلقه ای بود در آورد.
شهربانو عاقبت پس از یک سال که از این ازدواج گذشت به مرض سل مبتلا شده فوت نمود.
از طرف دیگر به صِرف اراده و مشیت الهیه ترتیبی پیش آمد که منتهی بازدواج و اقتران آن حضرت با سرکار منیره خانم صبیه جناب آقا میرزا محمد علی نهری اصفهانی گردید. ایشان از اقوام جناب سلطان الشهداء و محبوب الشهدا بودند.
ازدواج حضرت عبدالبهاء در هنگامی واقع شد که حضرت بهاءالله و عائله مبارکه پس از خروج از سجن در بیت عَبود در شهر عکا مقر و منزل اختیار فرموده بودند و هنوز دوره محدودیت آن حضرت خاتمه نیافته بود و طبق فرامین و احکام اولیای امور دولتی به خارج شهر تشریف نمی بردند. خانه مزبور نیز گنجایش آن جمعیت را نداشت و از جهت اطاق مخصوص و لوازم زندگانی در مضیقه به سر می بردند و همین مساله باعث تاخیر عروسی شده بود ، لذا خواجه عبود که این موضوع را احساس نمود یک اطاق از خانه و محل مسکونی خود بحرم مبارک باز نمود و همان را جهت اقامت حضرت عبدالبهاء تعیین نمودند و حسب الاذن و اجازه مبارک حضرت عبدالبهاء و حضرت منیره خانم در آن بیت با مراسم خیلی ساده و روحانی برگزار گردید.