جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

آیا افراد تراجنسیتی می‌توانند بهایی شوند؟

ما اینجا در وبسایت BahaiTeachings.org سؤالات جذّابی دریافت می‌کنیم، از جمله سؤالی که خواننده‌ای هفتۀ گذشته پرسیده بود: آیا افراد تراجنسیتی (transgenderr، مایل به تغییر جنسیّت) می‌توانند بهایی شوند؟
این اصل سؤالی است که ما دریافت کردیم: «سلام. من یک فرد تراجنسیّتی هستم و چندین ماه – تقریباً یک سال – است که دربارۀ دیانت بهایی تحقیق می‌کنم. می‌دانم که در دیانت بهایی تساوی جنسیّتی وجود دارد، ولی بهاییان به افراد مایل به تغییر جنسیّت مانند من چگونه نگاه می‌کنند؟ من نمی‌خواهم متعلّق به یک گروه مذهبی باشم که از وجود من متنفّر است…»
همان‌طور که من فکر می‌کردم چگونه به این سؤال پاسخ دهم، به یاد عموزادۀ یک دوست همیشگی افتادم. وقتی نوجوان بودم این نوزاد که با نام باب (Bob) به او اشاره می‌کنم (این نام واقعی او نیست) مشکلاتی داشت که در آن زمان با حسن تعبیر «نقص‌های مادرزادی» نامیده می‌شد. بعدها فهمیدم که او به طور ژنتیکی، نامشخّص و با اندام‌های تناسلی هر دو جنسیّت به دنیا آمده بود. در آن زمان پزشکان به او برچسبی زدند که ما امروزه آن را بدنام می‌دانیم: «هرمافرودیت» (hermaphrodite) یا دو جنسه.
والدین باب هنگام تولّد او با یک انتخاب سخت مواجه شدند که دو راه بیشتر نداشتند: دکترها گفتند آنها باید فوراً تصمیم بگیرند که می‌خواهند فرزندشان چه جنسیّتی داشته باشد. والدین او به شدّت نگران این تصمیم بودند، بالاخره تصمیم گرفتند و دکترها چند ماه بعد از تولّد، با عمل جرّاحی ویژگی‌های جسمانی یک پسر را به او دادند.
ولی وقتی او بزرگ شد، با وجود مقادیر بالای هورمون‌های مردانه که پزشکان برای او تجویز می‌کردند، به هیچ وجه مانند یک پسر احساس و عمل نمی‌کرد و هویّت او به عنوان پسر شناخته نمی‌شد. او حتّی در کودکی نیز خود را دختر می‌دانست و والدین او به خاطر انتخاب اشتباه، خود را مقصّر می‌دانستند. سال‌های نوجوانی باب، همان‌طور که شاید تصوّر می‌کنید، واقعاً سخت بود. بالاخره باب در بزرگسالی بعد از تحمّل چهار سال مشاوره و عمل جرّاحی دشواری که جنسیّتی را برای او تعیین می‌کرد که همیشه احساس می‌کرد به آن تعلّق دارد، به بابی (Bobbi) تبدیل شد.
واژۀ جدیدتر برای موقعیّت پزشکی بابی هنگام تولّد، بیناجنس (intersex)، به معنای داشتن نوزادی است که با تعاریف معمولی زن یا مرد هماهنگ نیست. افراد بیناجنس اغلب ژنتیکی متفاوت دارند که با کروموزوم نوع XY که معمولاً معرّف جنس نر است، یا کروموزوم نوع XX که معرّف جنس مادّه است، فرق می‌کند. نوع های زیادی وجود دارند و محقّقان تخمین زده‌اند که 1.7% از نوزادانی که متولّد می‌شوند نوعی بیناجنس هستند که بسیاری از آنها هنگام تولّد مشخّص نیستند.
علم کم کم افراد بیناجنس را درک می‌کند و قانون حقوق بشر هنوز سعی می‌کند خود را به علم برساند. حال کمیساریای عالی سازمان ملل برای حقوق بشر دوجنسیّتی را این‌گونه تعریف می‌کند:
افراد بیناجنس با ویژگی‌های جنسیّتی (شامل اندام تناسلی، غدد جنسی و الگوهای کروموزوم) متولّد می‌شوند که با تصوّرات معمول برای جسم مردانه یا زنانه هماهنگ نیست.
دوجنسیّتی یک واژۀ عام است که برای تشریح طیف گسترده‌ای از تفاوت‌های جسمی استفاده می‌شود. در بعضی موارد، خصوصیّات دوجنسیّتی هنگام تولّد آشکار است، درحالی‌که در بعضی موارد دیگر این خصوصیّات تا بلوغ جنسی مشخّص نیست. بعضی تفاوت‌های کروموزومی دوجنسیّتی شاید اصلاً در جسم ظاهر نشوند. (کمیساریای عالی سازمان ملل برای حقوق بشر، 24 اکتبر 2016)
من با مشاهده مسیر سخت بابی در طول رشد جسمانی خود، چیزی یاد گرفتم. افراد مایل به تغییر جنسیّت – به‌خصوص کسانی که در بزرگسالی شرایط دشوار عمل جرّاحی تغییر جنسیّت را تجربه می‌کنند – احساس می‌کردند کلّ حیات خود را در نقش جنسیّتی اشتباهی اسیر هستند. در روزهای بد گذشته، قبل از آن که علم، کم کم قابلیّت دخالت پزشکی برای کمک به افراد دوجنسیّتی را شناخته و توسعه دهد، خودآسیب‌رسانی، سوءاستفاده از خویشتن و خودکشی بین آنها شایع بود. خوشبختانه امروزه بعضی از نگرش‌ها نسبت به افراد تراجنسیتی در حال تغییر است.
ولی به سؤال اصلی بازگردیم: بهاییان افراد تراجنسیّتی را چگونه می‌بینند؟ اوّل از همه، بهاییان همۀ مردم را با دیدگاه جهانی عشق و پذیرش می‌نگرند:
«مادام که خدا به کل مهربان است، ما چرا نامهربان باشيم؟ مادام خدا با کل باوفا است، ما چرا بی وفا باشيم؟ مادام خدا با کل به رحمت معامله ميکند، ما چرا به قهر و غضب معامله کنيم؟ اين است سياست الهيّه. البتّه اعظم از سياست بشريّه است. زيرا بشر هر قدر عاقل باشد، ممکن نيست که سياست او اعظم از سياست الهی باشد. پس ما بايد متابعت سياست الهيّه کنيم. جميع ملل و خلق را دوست داشته باشيم. به جميع مهربان باشيم» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد2، صص 133-132)
با این وجود، بیت‌العدل اعظم – هیئت جهانی اداری بهایی که با انتخابات دموکراتیک تعیین می‌شود – بر اساس سؤال خاص خوانندۀ ما مدّت‌ها پیش مشخّص کرده‌اند که تغییر جنسیّت برای افراد دوجنسی باید یک تصمیم شخصی باشد که کاملاً بر عهدۀ خود فرد و متخصّصین پزشکی است.
از آنجایی‌که بهاییان اعتقاد محکمی به اصل اساسی تطابق علم و دین دارند؛ و از آنجایی‌که این هدایت آرامش‌بخش بیت‌العدل اعظم به بهاییان توصیه می‌نماید که با مسائل دوجنسیّتی به صورت مسائل کاملاً پزشکی رفتار کنند؛ و همچنین از آنجایی‌که بابی بالاخره یک بهایی شد که جامعۀ او، نسبت به وی عشق و پذیرش داشتند؛ من فکر می‌کنم بتوان با اطمینان گفت که خوانندۀ عزیز، هیچکس در جامعۀ بهایی «از وجود شما نفرت نخواهد داشت». بهاییان کامل نیستند – همۀ مردم مستعدّ تعصّبات و تصوّرات ازپیش تعیین شده هستند – ولی حضرت عبدالبهاء معیار حقیقی بهایی بودن را تعیین کردند وقتی که فرمودند:
«کل، آيات قدرت او هستند. بايد جميع را دوست داشت. به جميع مهربانی کرد. فقرا را رعايت نمود. ضعفا را حمايت کرد. مريضان را شفا بخشيد. نادانان را تعليم و تربيت نمود» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد2، ص 59)
«خالق کل خداست و رازق کل خدا. او به جميع مهربان است، ما چرا بايد نامهربان باشيم؟ او به بندگان رؤف و رحيم است، ما چرا بايد دشمن و مخالف باشيم؟ مادام خدا کل را دوست دارد، ما چرا بايد بغض و عداوت داشته باشيم؟ مادام کل را رزق ميدهد، تربيت ميفرمايد، به جميع مهربان است؛ ما نيز بايد کلّ را دوست مهربان باشيم» (همان، ص 67-66)
«عالم بشر در ظلّ خداوند اکبر است. جميع بندگان خدا هستند. جميع در سايه شجر الهی راحت نموده اند. خدا کل را خلق کرده. جميع را رزق ميدهد. جميع را تربيت ميفرمايد. جميع را حفظ مينمايد. مادامی که او به جميع مهربان است، ما چرا نامهربان باشيم؟ خدا جميع بندگانش را دوست ميدارد. ما چرا بغض و دشمنی نمائيم؟ خدا با کل صلح است، ما چرا به جنگ و جدال مشغول شويم؟ خدا ما را برای محبّت و اخوّت خلق کرده، نه برای دشمنی خدا. ما را برای صلح و سلام خلق نموده، نه جنگ و جدال» (همان، ص 89)
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است

بازداشت هشت شهروند بهایی توسط ماموران امنیتی در ایران

به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز صبح امروز در تاریخ سه‌شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ هشت شهروند بهایی در شهرهای بندرعباس، قشم و شیراز توسط ماموران امنیتی وزارت اطلاعات بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات منتقل شده اند.
بنابر گزارش خبرگزاری بهایی نیوز مهناز جانثار( پورمرادیان)، مارال راستی،فرهاد امری ، آرش راسخی ، مهراله افشار، امید آفاقی و نسیم قنواتیان در شهر بندرعباس و قشم و ادیب حق پژوه شهروند بهایی ساکن شهر شیراز در ساعات اولیه صبح بازداشت و محل زندگی آنان به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است.
به گفته یک منبع مطلع " در ساعات اولیه اطلاعی از محل زندگی آنان در دست نبود اما با پیگیری خانواده ها مطلع یافتند که این بازداشت شدگان بهایی در دفتر بازداشتگاه وزارت اطلاعات زندانی هستند."
ماموران در زمان تفتیش منزل وسایل شخصی بازداشت شدگان را که می توان به کتب مذهبی و غیرمذهبی ، کامپیوتر، لپ تاپ، عکس های شخصی و مذهبی،موبایل ها اشاره داشت با خود ضبط و برده اند.
با وجود بازداشت دسته جمعی شهروند بهایی تاکنون دلیل اینکه این بازداشت ها مرتبط با یکدیگر بوده اند به دست خبرنگار بهایی نیوز نرسیده است.
هزاران نفر از پیروان آیین بهایی پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه یا اعدام شده‌اند. بسیاری دیگر از پیروان این آئین نیز از سایر حقوق اجتماعی خود مانند حق تحصیل یا کار محروم شده‌اند.
منبع خبر : https://goo.gl/VlYK74
به ما در مجموعه خبری بهائي‌نیوز ( Bahainews) بپیوندید.
پسندنمایش واکنش‌ها یبیشتر
نظر

عید رضوان چیست؟

برای بهائیان سرتاسر دنیا این روزها روزهای عید گل یا عید رضوان است که آن را گرامی می شمارند و جشن می گیرند. عید گل در حقیقت دوازده روز طول می کشد که از اول اردیبهشت آغاز می شود. این عید به این خاطر است که 164 سال قبل یعنی در سال 1863 میلادی (1242 شمسی) در حالی که دو د
ولت ایران و عثمانی دستور تبعیدبهاءالله را از بغداد به استانبول صادر نمودند بهاءالله و یارانش پیش از حرکت به سمت استانبول بمدت دوازده روز در خارج از بغداد در باغی بنام نجیبیه (رضوان) جمع گشتند. در اولین روز از این دوازده روز بهاءالله به گونه ای علنی سرآغاز آیین بهائی و پیام روحانی نوین خود را به همراهان خویش اعلان نمود. اگرچه ممکن است در ابتدا این عید تنها عیدی مذهبی تلقی گشته وفقط مربوط به هموطنان بهائی پنداشته شود اما واقعیت این است که این عید، عید همه ایرانیان است چرا که عید گل، عید آزادی و برابری همه مردم ایران است. درست است که در اولین روز عید گل بهاءالله مقام خود را بعنوان پیامبری ایرانی علنی نمود، اما در آن روز بهاءالله آیین خود را به عنوان دعوتی که از سه اصل کلی تشکیل می شود معرفی نمود. در تحلیل نهائی عید گل عبارت از تجلیل این سه اصل می باشد.
در یکی از نوشته های خود بهاءالله از این رخداد و سه اصل نوینی که در ان روز توسط وی مطرح گردید سخن می گوید. به گفته بهاءالله: "در یوم اول...در بستانی که به رضوان نامیده شد... به سه آیه مبارکه نطق فرمود." این سه اصل سر آغاز فرهنگی نوین است که طلیعه دار بیداری فرهنگی ایران است چرا که بیش از 40 سال قبل از انقلاب مشروطه ندای تقدس انسان و برابری حقوق همگان و آزادی عقیده و مذهب و خردورزی و زمانمندی را به مردم ایران گوشزد می کند. این سه بیان در واقع نفی استبداد مذهبی و سیاسی در آن واحد است. اولین گفته بهاءالله در این روز آن بود که "سیف در این ظهور مرتفع است." این بیان نه تنها دعوتی کلی به فرهنگ صلح و وداد و دوستی است بلکه بعلاوه و مخصوصا نفی فرهنگ خشونت مذهبی است. از نظر بهاءالله آزادی وجدان و عقیده و مذهب اولین شرط حرکت بسوی خردورزی و پیشرفت و تکامل ایران است. بر طبق این اصل همه مردم ایران صرف نظر از باور دینیشان شهروند ایرانند و در حقوق اجتماعی و سیاسی باید برابر باشند. آنچه که حقوق شهروندی مردم ایران را تعیین می نماید نه مسلمان بودن یا شیعه بودنشان بلکه انسانیت ایرانیان است و بس. اینجاست که بهاءالله در واقع اولین کسی است که مفهوم راستین ملت ایران رامطرح می نماید در عین حال که از تقدس اصل حقوق بشر در ارتباط با همه انسانها نیز سخن می گوید. دومین گفته بهاءالله در آن روز تاکیدی بر اصل زمانمندی است و اینکه هیچ آیینی آخرین آیین نیست و آیین بهاءالله نیز پس از هزار سال توسط پیامبری نوین تجدید خواهد شد. این اصل نفی کامل سنت پرستی و انحطاط انسان به حد یک حیوان یا شیئ بی جان است که ایستا و راکد بوده و همواره توسط سنت های کهن و غیر قابل تغییر تعیین می شود. اگر چه اصل زمانمندی و هشیاری تاریخی توسط برخی فلاسفه غربی مانند هگل و مارکس و دیلتای مورد تاکید قرار گرفت اما بهاءالله در آن روز اصل پویائی و تحول را به پهنه کلام الهی نیز گسترش داد و از این نظر رادیکال ترین شکل آن اصل را مطرح نمود. سومین گفته بهاءالله در آن روز آن بود که خداوند "در آن حین بر کل اشیاء به کلّ اسماء تجلی فرمود."بیان سوم بزرگترین اصل فلسفی جهان بینی بهائی است. این اصل بعدا در کتاب اقدس نیز تکرار و تاکید می شود. در آن کتاب بهاءالله بیان می کند که چون خداوند بر همه اشیاء و همه انسانها به همه صفات خود تجلی فرمود در نتیجه با آغاز عید رضوان همه کس ذاتا مقدس و دارای حقوق برابر و پاک تلقی می گردد. به این جهت است که بهاءالله به استناد هین اصل نه تنها از برابری حقوق همه انسانها سخن می گوید بلکه بعلاوه تاکید می نماید که دیگر هیچ انسانی و هیچ قوم و مذهبی نمی تواند نجس تلقی بشود. بر عکس با این تجلی همگان در دریای پاکی غوطه ور شدند. به این دلیل است که بهاءالله نه تنها اصل شبه نژادپرستانه نجاست و اجتناب از "دیگران" را نسخ می نماید بلکه از حکم برابری همه ایرانیان فراتر رفته بلکه همگان را به فرهنگ معاشرت و وداد و الفت با همه اقوام و مذاهب دعوت می نماید. همین اصل است که در آیین بهاءالله خود را به شکل تحریم برده داری، برابری حقوق زنان و مردان، عدالت اقتصادی و نفی همه نوع فرهنگ خشومنت و نفرت و تیعیض نمایان می نماید.
بدین سبب است که صرف نظر از باور مذهبی، عید گل در واقع عید تولد فرهنگ برابری و آزادی و حقوق بشر در ایران نوین است.

عید رضوان : عید گل


عید رضوان، که اعظم عید بهائیان است، به عید گل نیز معروف شده که به سبب تطابق آن با ماه اردیبهشت و اوج شکفتن گل ها و باران نیسانی است که حضرت بهاءالله در همین زمان در باغ رضوان، در میان خرمنی از گل ها مشی می نمودند که برای مومنین نیز گل می فرستادند.

این خاطرات از قلم جناب نبیل زرندی ملقّب به نبیل اعظم، یکی از بهترین واقعه نگاری ها از آن ایام مخصوصه است:

” هر روز صبح باغبان ها گلهای زیادی از چهار خیابان باغ می چیدند و در میان خیمه مبارک خرمن می نمودند. چنان خرمنی که اصحاب چون برای چای صبح در محضر مبارک می نشستند، آن خرمن گل مانع از آن بود که یکدیگر را ببینند و به دست مبارک به جمیع نفوسی که بعد از صرف چای مرخص می شدند، گل عنایت شده برای اهل حَرَم و سایر احباب عرب و عجم نیز گل می فرستادند.

شب نهم بنده در رضوان توقف نموده از نفوسی بودم که حول خیمه مبارک، کشیک می کشیدم. قرب سحر، جمال ابهی از خیمه بیرون تشریف آوردند و از محلاتی که بعضی احباب استراحت نموده بودند، عبور فرمودند و بعد در خیابان های پرگل، شب مهتاب مشی می فرمودند و مرغان بوستان و بلبلان گلستان نیز مانند سرو روان در تغنی بودند.

در وسط یک خیابان توقف نمودند و فرمودند:” ملاحظه کنید این بلبل ها که محبت به این گل ها دارند از سر شب تا صبح از عشق نمی خوابند؛ دائم در تغنّی و سوز و گُدازند. پس چگونه می شود که عاشقان معنوی و شیدائیان گل روی محبوب حقیقی در خواب باشند؟”

سه شب که بنده در حول خیمه مبارک بودم هر وقت نزدیک سریر مبارک عبور می نمودم، هیکل قیّوم را لایَنام می دیدم و هر روز از صبح تا شام هم از کثرت آمد و شد نفوس از بغداد آنی لسان قدم ساکت و صامت نبود و در اظهار امر پرده و حجابی نه.” (کتاب قرن بدیع، مؤسسه معارف بهائی ، کانادا 149 بدیع، ص313-314)