جستجوی این وبلاگ
۱۳۹۵ بهمن ۲۲, جمعه
«عالمبین باشید، نه خودبین...» — حضرت بهاءالله
در طول تاریخ خداوند سلسلهای از مربیّان الهی را برای بشر فرستاده است که به عنوان مظاهر ظهور الهی شناخته میشوند و تعالیمشان شالودۀ پیشرفت تمدّن را فراهم آورده است. از میان این مظاهر ظهور میتوان به حضرت ابراهیم، کریشنا، زرتشت، موسی، بودا، مسیح و محمّد اشاره کرد. حضرت بهاءالله، جدیدترین این پیامآوران بیان میدارند که منشأ تمامی ادیان عالم یکی است و ادیان مختلف، در حقیقت، بخشهای متوالی یک دین الهی را تشکیل میدهند.بهائيان معتقدند که اکنون نياز مبرم نوع بشر، يافتن بينشی وحدتبخش در مورد آيندۀ اجتماع و ماهيّت و هدف زندگی است. چنین بینشی در آثار حضرت بهاءالله روشن میشود.
موسیقی: غذایی برای روح
«در اين دور بديع، نور مبين در الواح مقدّسه تصريح فرمود که آهنگ و آواز، رزق روحانی قلوب و ارواح است. فنّ موسيقی از فنون ممدوحه است و سبب رقّت قلوب مغمومه. پس ای شهناز به آوازی جانفزا آيات و کلمات الهی را در مجامع و محافل به آهنگی بديع بنواز تا قلوب مستمعين از قيود غموم و هموم آزاد گردد و دل و جان به هيجان آيد و تبتّل و تضرّع به ملکوت ابهی کند» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد1، ص109)
«ای عبد بهاء، موسيقی از علوم ممدوحه در درکاه کبرياست. بايد در جوامع کبری و صوامع عظمی به ابدع نغمات ترتيل آيات نمائی و چنان آهنگی در مشرق الاذکار بلند کنی که ملاء اعلی به اهتزاز آيد. ملاحظه کن که نظر به اين جهت فنّ موسيقی چقدر ممدوح و مقبول است. اگر توانی الحان و انغام و ايقاع و مقامات روحانی به کار بر. موسيقی ناسوتی را تطبيق بر ترتيل لاهوتی کن. آن وقت ملاحظه فرمائی چقدر تاثير دارد و چه روح و حيات رحمانی بخشد. نغمه و آهنگی بلند کن که بلبلان اسرار را سرمست و بي قرار نمائی» (حضرت عبدالبهاء، امر و خلق، جلد3، ص 294)
آیا خداوند برای همۀ فرهنگها پیامبری فرستادهاست؟
دانشمندان، نویسندگان، و متخصّصان الهیّات قرنها این سؤال را پرسیدهاند. این سؤال، سؤالات مهم دیگری را به عنوان هستۀ خود در بر دارد: آیا ادیانِ فرهنگهای بومی نیز به حساب میآیند؟ آیا ادیان بومی که لزوماً کتاب مقدّس یا تاریخ مکتوب ندارند، هنوز اهّمیّت دارند؟ آیا ما باید آن نظامهای عقیدتی بومی را در کنار ادیان به قول معروف اصلی جهان بشناسیم؟
«از بدايت عالم تا حال آفتاب حقيقت از افق شرق اشراق نموده. حضرت موسی در شرق خلق را تربيت و هدايت نمود. از افق شرق حضرت مسيح ظاهر شد. حضرت محمّد برای ملّتی در شرق مبعوث شد. حضرت باب در بلاد شرق از ايران ظاهر شد. حضرت بهاءاللّه در شرق ظاهر شد و تعليم فرمود. همهء اين مربّيان روحانی از شرق قيام کردند. اگر چه کوکب درخشان مسيح از شرق طلوع نمود چون پرتو نورانی بر غرب انداخت انوار ملکوت در غرب انتشارش بيشتر بود و نفوذ تعاليمش در عالم غرب به مراتب سريع تر از محلّ ولادت و موطن مبارکش ترويج يافت» (حضرت عبدالبهاء، مذکور در بهاءالله و عصر جدید، نوشته جی. ای. اسلمنت، ص 194)
در اینجا حضرت عبدالبهاء از تاریخ مشهود ادیان برای ذکر این نکته استفاده کردهاند که اگرچه در شرق آغاز شدند، تأثیرات تاریخی عظیمی در آیندۀ غرب داشتند. به همین طریق، انتظار میرود دیانت بهایی نیز، که در خاور میانه آغاز شد، تأثیرات عظیمی بر آیندۀ غرب و به خصوص در آمریکا بگذارد. این برهانی قانعکننده و الهامبخش از تاریخ است.
«در جميع اعهاد و ازمان انبياء و اولياء با قوّت ربّانی و قدرت صمدانی در ميان ناس ظاهر گشته و عقل سليم هرگز راضی نشود که نظر به بعضی کلمات که معانی آن را ادراک ننموده، اين باب هدايت را مسدود انگارد و از برای اين شموس و انوار، ابتدا و انتهائی تعقّل نمايد. زيرا فيضی اعظم از اين فيض کليّه نبوده و رحمتی اکبر از اين رحمت منبسطه الهيّه نخواهد بود و شکّی نيست که اگر در يک آن، عنايت و فيض او از عالم منقطع شود، البتّه معدوم گردد. لهذا لم يزل ابواب رحمت حق بر وجه کون و امکان مفتوح بوده و لايزال امطار عنايت و مکرمت از غمام حقيقت بر اراضی قابليّات و حقايق و اعيان متراکم و مفيض خواهد بود» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص52)
«… به عدد آنچه ممكن است در امكان از عدد خلق، ارسال رسل و انزال كتب فرموده و خواهد فرمود…» (حضرت باب، منتخبات آیات از آثار حضرت نقطه اولی، ص89)
«اهل امريک در ازمنه قديمه از جهت شمال نزديک به آسيا بودند. يعنی خليجی فاصله است. لهذا از آن جهت گويند عبور و مرور شده است و علائم ديگر نيز دلالت بر مراوده نمايد و امّا به محلّی که صيت نبوّت نرسد، آن نفوس معذورند… البتّه در آن صفحات نيز در ازمنه قديمه وقتی ندای الهی بلند گشته، ولکن حال فراموش شده است» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد6، ص222)
همانطور که این بیان به روشنی نشان میدهد، آموزههای بهایی به ما اجازه میدهند استنتاج کنیم که خداوند باید پیامبرانش را به همۀ ملیّتها، از جمله آمریکاییها، فرستاده باشد.
ما از این بیانات در آثار بهایی چند حقیقت را میفهمیم: (1) ادیان جهان، روی هم رفته، از مشرق آمدهاند. (فقط یکی از رسالههای رایج دربارۀ ادیان جهان را باز کنید، و این کاملاً روشن خواهد شد، اگرچه تعدادی از متون شامل ادیان بومی هستند). (2) این واقعیّت بر سر جای خود باقی است که ادیان بومی نیز همهجا در طول تاریخ بشر وجود داشتهاند. (3) طبق عقیدۀ بهایی، همۀ ادیان واقعی از سرچشمۀ واحدی نشأت گرفتهاند- ظهورات الهی، که از طریق پیامبران مستمرّاً ظاهر شدهاند. (4) بنابراین ما میتوانیم این تناقض آشکار را با سطح درک بالاتری حلّ و فصل کنیم: در حالی که این صحیح است که ادیان اصلی جهان همه از مشرق ظاهر شدهاند، این حقیقت نیز باقی میماند که بسیاری ادیان بومی نیز در آمریکا و هرجای دیگری ظاهر شدهاند.
با توجّه به تعالیم بهایی دربارۀ استمرار ظهورات الهی، ادیان بومی در شکل خالص خود، دارای منشأ الهی بودند. زمان برای تصدیق و احترام به این حقیقت فرا رسیدهاست.
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است
توقیف اموال ۱۰ محل کسب بهائیان در شهر کرج
به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز طی هفته گذشته ماموران دولتی با مراجعه به محل کسب پلمب شده ده تن از شهروندان بهایی تمامی لوازم و اجناس آنان را مصادره کردند.بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز به گفته یک منبع مطلع " ماموران پس از توقیف تمامی اموال محل کسب بهائیان در کرج و فردیس کرج مجدد محل کسب آنان را پلمب کرده اند."بنابر این گزارش عمده محل کسب شهروندان بهایی پلمب شده فروشگاه عینک و تعمیر آن بوده است.در سال گذشته بیش از ۲۰۰ محل کسب شهروندان بهایی تنها به دلیل تعطیلی محل کسب آنان در ایام تعطیلی دیانت بهایی با پلمب روبرو شده است.در سالهای گذشت اداره اماکن بارها محل کسب شهروندان بهایی در شهرهای مختلف کشور را با پلمپ از سوی این اداره دولتی روبرو ساخته است.خبرگزاری بهایی نیوز پیشتر دلیل پلمب محل کسب شهروندان بهایی را مقابله نیروهای امنیتی با اعیاد دیانت بهایی در تعطیلی مذهبی ۹ روز دیانت بهایی اعلام کرده است و همواره در سالهای گذشته شاهد پلمب محل کسب شهروندان بهایی و همچنین بازداشت شهروندان بهایی ساکن ایران پس از ایام تعطیلی دیانت بهایی بوده ایم. طبق قوانین صنفی کشور کسانی که دارای مجوز فعالیت هستند می تواند در سال ۱۵ روز تعطیلی اعلام نمایند و بیش از ۱۵ روز تعطیلی را به اداره اماکن اطلاع دهند.
سپنا شادابی دانشجوی ترم ۶ از دانشگاه اخراج شد
به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز سپنا شادابی شهروند بهایی ساکن کرمانشاه به دلیل باورمند بودن به دیانت بهایی از دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه " واحد صحنه" اخراج شد.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز به نقل از منابع مطلع" این دانشجوی محروم از تحصیل پس از گذراندن ۱۰۴ واحد و اتمام امتحانات به دفتر حراست کل دانشگاه مرکز استان، احضار شد و مسئول حراست این مرکز پس از دریافت کارت دانشجویی این شهروند بهایی از او سوال کرد که آیا شما بهایی هستید و این دانشجو به آنها می گوید که" بله بهایی هستم" و رئیس حراست به آقای شادابی می گوید که از طرف مقامات قانوني به بنده ابلاغ گرديده ضمن دعوت ، به شما اطلاع دهم كه طبق مصوبه شوراي انقلاب فرهنگي ، به دليل بهايي بودن مجاز به تحصيل در دانشگاه نمي باشيد . "
این دانشجوی محروم از تحصیل بهایی یک روز پس از دعوت شدن به دفتر حراست دانشگاه دیگر اجازه ورود به سایت دانشجویی خود را نداشت و سایت دانشجوی وی مسدود شد.
سپنا شادابی دانشجوی مهندسی معماری بود که در تاریخ مهرماه ۱۳۹۳ وارد دانشگاه شد و در تاریخ ۱۲ بهمن ماه ۱۳۹۵ از دانشگاه اخراج شد.
طی ماه اخیر بیش از ۲۰ دانشجو در مقاطع کارشناسی در دانشگاه های مختلف کشور به دلیل باورمند بودن به دیانت بهایی از دانشگاه اخراج شده اند.
محرومیت از تحصیل بهاییان در دانشگاههای ایران با استناد به مصوبهی ششم اسفند ۱۳۶۹ “شورای عالی انقلاب فرهنگی” صورت میگیرد که بهاییان را علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم میکند.
بر اساس بند سوم این مصوبه، نه تنها باید از ثبت نام بهاییان در دانشگاهها جلوگیری به عمل آید بلکه چنانچه هویت بهایی فردی بعد از ثبت نام و “هنگام تحصیل” نیز احراز گردد، باید از تحصیل محروم شود.
محرومیت شهروندان بهایی پس از انقلاب اسلامی و اعلام انقلاب فرهنگی در ایران به صورت سیستماتیک اجرا شده است.
منبع خبر : https://goo.gl/IGM27Y
نماینده ارشد حزب سوسیال دموکرات سوئد: آقای نخست وزیر در گفت وگو با دولت ایران، صحبتی در مورد وضعیت بهائیان ایران نیز خواهد شد؟
.
به گزارش اختصاصی خبرگزاری بهایی نیوز اندش استبری از حزب سوسیال دموکرات کشور سوئد در پارلمان این کشور پیش از سفر استفان لوفن نخست وزیر سوئد به ایران از وی درخصوص متن مذاکرات با ایران سوال کرد و در مورد نقض حقوق شهروندان بهایی در ایران سخنرانی کرد.
غزال معین گزاشگر بهایی نیوز در کشور سوئد عنوان می کند که استبری در ابتدای سخنان خود گفت" من امروز از این تریبون استفاده می کنم برای بحث درباره حقوق بشر و آزادی های مذهبی در ایران و از شما می پرسم درباره وضعیت بهائیان ایران چیزی می دانید؟"
وی در ادامه با اشاره به وضعیت دشوار زندگی مسیحیان و یهودیان ساکن ایران افزود: یهودیان، آشوریان و مسیحیان به عنوان یک دین رسمی در قانون اساسی ایران محسوب می شوند اما با این حال مورد آزار و اذیت قرار می گیرند.
عضو ارشد حزب سوسیال دموکرات درباره ی نگرانی اصلی خود در مورد آزادی عقیده بهائیان گفت: بهاییت یکی از جوان ترین ادیان و نیز دینی شناخته شده در جهان است.اما هنوز به خوبی در سوئد شناخته نشده است.
اندش استبری در ادامه تاکید کرد " کسانی که به دیانت بهائی معتقد هستند، در معرض بحران اقتصادی قرار دارند و این وضعیت در زمان ریاست جمهوری حسن روحانی بدتر شده است.بهاییان اجازه ندارند در بخش دولتی کار کنند و همچنین پیروان دیانت بهایی که در بخش خصوصی به کار گرفته شده بودند نیز عمدتا اخراج شدند. آخرین گزارشات نیز می گوید در نوامبر ۲۰۱۶ بیش از ۱۲۴ مغازه متعلق به بهاییان در استان های مازندران، البرز، هرمزگان و کرمان بسته شده است."
استبری هم چنین درباره ی وضعیت آموزشی بهاییان به استناد بند۶۵ از گزارش سالانه سازمان ملل متحد ایران افزود: این اقلیت مذهبی در ایران اجازه رفتن به دانشگاه را ندارند و دانش آموزان نیز مورد آزار و تهدید قرار می گیرند.
این نماینده پارلمان در سوئد در ادامه می گوید که " به طور منظم تبلیغات و مقالات و مستندهای ضد بهائی در رسانه های ایران منتشر میشود، که در مقایسه با سال ۲۰۱۵ سه برابر افزایش یافته است."
عضو ارشد حزب سوسیال دمکرات در کشور سوئد همچنین در صحبت های خود اشاره به قتل با ضربات چاقو فرهنگ امیری شهروند بهایی ساکن یزد داشت و در مورد به قتل رسیدن و سوزاندن احمد فناییان در سمنان که همچنان پرونده این قتل باز است نیز صحبت کرد.
وی در پایان سخنان خود به نخست وزیر این کشور گفت " با تمام سخنان و آمارهای گفته شده اکنون سوال من از وزیر این است، در گفت وگو با دولت ایران، صحبتی در مورد وضعیت بهائیان ایران نیز خواهد شد؟
به گفته خبرنگار بهایی نیوز در این کشور استفان لوفن پس از این سخنرانی واکنشی مشخصی نسبت به سخنان اندش استبری نشان نداده است.
این سفر دیپلماتیک و اقتصادی که به دعوت حسن روحانی رییسجمهور اسلامی ایران صورت گرفته است از فردا با حضور نخست وزیر سوئد و هیئت بزرگ اقتصادی این کشور در تهران برگزار خواهد شد.
توصیۀ حضرت عبدالبهاء به اندرو کارنگی
تا کنون کمتر کسی اندازۀ اندرو کارنگی ثروتمند شدهاست؛ کسی که بعدها همۀ ثروتش را بخشید.
به همین دلیل است که هر وقت لازم است کتابی را چک کنم به کتابخانۀ عمومی خیریۀ اندرو کارنگی که در شهر محلّ زندگی من ساخته شده، میروم. اگر شما هم یک آمریکایی هستید، شاید همین کار را میکنید – زیرا کارنگی هزینۀ ساخت تعداد 3000 کتابخانه در سراسر ایالات متّحدۀ آمریکا را پرداخت کرد. در واقع کارنگی در مدّت دو دهۀ آخر حیات خود به نرخ امروز حدود 80 بیلیون دلار به خیریه داد، اگر بتوانید چنین مبلغی را تصوّر کنید. هیچکس در تاریخ بشر چنین مبلغ هنگفتی به خیریه نبخشیدهاست.
در سال 1912، اندرو کارنگی و حضرت عبدالبهاء در نیویورک با هم ملاقات کردند. حضرت عبدالبهاء بشردوستی کارنگی را تحسین و به او در نامهای که پس از ملاقاتشان فرستادند، سفارش کردند:
«شخص محترما، تأليف شما بشارت غنی را مطالعه نمودم. فی الحقيقه آراء سديدی در آن به جهت آسايش عالم انسانی ملاحظه شد. مختصر اينست در تعاليم بهآء اللّه مواساتست و اين اعظم از مساواتست. مساوات امريست مجبوری؛ ولکن مواسات امريست اختياری. کمال انسان به عمل خير اختياريست. نه به عمل خير اجباری و مواسات خير اختياريست و آن اينست که اغنيا به فقرا مواسات نمايند. يعنی انفاق بر فقرا کنند. ولی به ميل و اختيار خويش؛ نه اينکه فقرا اغنيا را اجبار نمايند. زيرا از اجبار اختلال حاصل گردد و انتظام امور بشر مختل شود. ولی مواسات که آن انفاق اختياريست سبب راحت عالم انسانيست. سبب نورانيّت عالم انسانيست و سبب عزّت عالم انسانيست. چنانکه آثار خيريّهء آن جناب در سياحت شهرهای امريک مشاهده شد. در بعض دار الفنونها و انجمنهای صلح و در ترويج معارف. لهذا در حقّ شما دعا نمايم که همواره مشمول به الطاف و برکت آسمانی باشيد و سبب اعمال خيريّه در شرق و غرب گرديد تا در ملکوت الهی مانند شمع روشن گرديد و عزّت و حيات ابديّه يابيد و از افق ابدی مانند ستاره بدرخشيد» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد1، صص 112-111)
کارنگی تحت تأثیر آموزههای بهایی دربارۀ صلح جهانی و وحدت بینالمللی در سال 1913 قصر صلح را در لاهه، هلند، ساخت. قصر صلح حال محلّ دیوان بینالمللی دادگستری سازمان ملل است. قصر صلح که در اصل به عنوان محلّ دیوان دائمی داوری ضدّجنگ و توسّط کنوانسیون لاهه سال 1899 ساخته شده بود، به نرخ امروز 40 میلیون دلار برای کارنگی هزینه داشت. او برای پایان دادن به امپریالیسم و برای ترویج صلح روی سیّارۀ زمین تلاش میکرد، و بسیاری از نظرات او که با آرمانهای بهایی دربارۀ صلح جهانی مطابق بود، در اتّحادیۀ ملل گنجانده شد و در نهایت راه خود را به سوی منشور سازمان ملل نیز باز کرد.
آیا میتوانید تصوّر کنید دنیا چطور میشد اگر همۀ افراد ثروتمند مسیر خدمت به جهان و بشریت را در پیش میگرفتند؟
حضرت عبدالبهاء داستانی عبرتآموز دربارۀ پادشاهی میفرمایند:
«يکی از پادشاهان، وقت مردن آرزوی مقام فقرا را مينمود و ميگفت کاش من فقير بودم که اوّلاً ظلم نمینمودم و ثانياً دم آخر حسرتی نداشتم. فقيری شنيد و گفت الحمدلله که ملوک، وقت موت آرزوی فقير بودن مينمايند، ولی ما فقرا وقت مردن هيچ آرزوی اينکه کاش پادشاه بوديم نمیکنيم» (حضرت عبدالبهاء، مائده آسمانی، جلد5، ص227)
آموزههای بهایی میگویند ثروتمندان و کسانی که ثروت ملّتها را در اختیار دارند، مسئولیت عظیمی نسبت به خانوادۀ بشری دارند. حضرت بهاءالله فرمودند کسانی که ثروت فانی خود را صرف این خانواده میکنند، نور آنها اهل آسمان را روشنی بخشد:
«ای مغروران به اموال فانیه، بدانید که غنا سدی است محکم میان طالب و مطلوب و عاشق و معشوق. هرگز غنی بر مقر قرب وارد نشود وبه مدینه رضا و تسلیم در نیاید مگر قلیلی. پس نیکوست حال آن غنی که غنا از ملکوت جاودانی منعش ننماید و از دولت ابدی محرومش نگرداند. قسم به اسم اعظم که نور آن غنی، اهل آسمان را روشنی بخشد چنانچه شمس، اهل زمین را» (کلمات مکنونه فارسی، فقره 53)
«فقير صابر بهتر از غنی شاکر است. امّا فقير شاکر بهتر از فقير صابر است و بهتر از همه، غنی منفق است که از امتحان خالص مانده و سبب آسايش نوع انسان گشته؛ با آنکه شکر، سبب ازدياد نعمت است، ولی کمال شکر به انفاق است و مقام انفاق، اعظم مقامات» (حضرت عبدالبهاء، مائده آسمانی، جلد5، ص 227-226)
خداوندا، مرا از خودم محافظت نما
«دنيا نمايشی است بی حقيقت و نيستی است به صورت هستی آراسته. دل به او مبنديد و از پروردگار خود مگسليد و مباشيد از غفلت کنندگان. به راستی ميگويم که مَثَل دنيا مِثْل سرابيست که به صورت آب نمايد و صاحبان عطش در طلبش جهد بليغ نمايند و چون به او رسند، بی بهره و بی نصيب مانند و يا صورت معشوقی که از جان و روح عاری مانده و عاشق چون به دو رسد … جز تعب زياد و حسرت حاصلی نيابد» (حضرت بهاءالله، لوح احمد فارسی، دریای دانش، ص128)
«از حقّ بطلب کل را از حبّ مفرط به دنيا مقدّس فرمايد» (حضرت بهاءالله، آثار قلم اعلی، جلد 5، ص 123)
«خدايا به رضای خود دلالت فرما و از شئون نفس و هوی مقدّس دار» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد2، ص232)
«خدايا، ذلّت محضيم در ملکوت عزيز فرما. اگر تأييدات آسمانی شامل شود، هريک از ما ستاره درخشنده گردد و الّا از خاک پست تر شود. خدايا تأييد کن؛ نصرت فرما؛ ما را غالب بر نفس و هوی کن و از عالم طبيعت نجات ده» (همان، صص333-332)
دو نیرو درون هر یک از ما وجود دارد: یکی روح است که میخواهد به اوج صعود کند، و دیگری تمایل ما به عالم مادی است که آن را به پایین میکشد. چگونه میتوانیم مانع از صعود روحمان نشویم؟
حتماً این گفتۀ قدیمی را شنیده اید که: “من بدترین دشمن خودم هستم.” فلاسفه یونان باستان، این گونه رفتارهای ضد خودی را آکراسیا (akrasia) مینامند، که به این معنا است که فرد کنترل و تسلّط روی خود ندارد و یا برخلاف آن چیزی عمل میکند که با قضاوت و اصول اخلاقی خودش آن را بهترین میشمرد.
متخصصین معاصر مغز و اعصاب، آکراسیا را مرتبط با دو قسمت از مغز میدانند: سیستم لیمبیک و قشر جلوی مغز. سیستم لیمبیک – که قسمت قدیمیتر مغز است و کارهای اضطراری تر را کنترل میکند- بیشتر تمایل دارد که به عواقب فوری و در همین زمان تمرکز کند. قشر جلوی مغز – مرکز استدلال و منطق مغز است – بیشتر موظف کنترل پالس های عصبی بوده و بیشتر تمایل دارد که به اهداف آینده گرایانه و طولانی مدت تمرکز کند. که برنامه ریزیهای بلند مدتی که با قشر جلوی مغز شکل میگیرد، اغلب تحت تاثیر لذت تصمیم گیریهای بخش لیمبیک، از بین میرود. به همین ترتیب، روح انسان نیز تلاش میکند تا به اوج تکامل یابد اما دلمشغولی های جهان مادی آن را به پایین میکشد.
همهی عقاید مذهبی مشروع از ما میخواهند تا لذت های لحظه ای دنیای مادی را نفی کنیم تا پاداش ابدی عالم روحانی را به دست آوریم.
کسی که ذهنش همیشه آزاد از دلبستگی است و ذهن و احساساتش را رام میکند و فارغ از امیال شخصی است، سرنوشت او را به کمال آزادی نائل میسازد. – کریشنا، بهاگاواد گیتا (The Bhagavad Gita).
«پس به همه گفت اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند میباید نفس خود را انکار نموده صلیب خود را هر روزه بردارد و مرا متابعت کند» (انجیل لوقا، باب9، آیه 23)
صرف نظر کردن از امیال شخصی، به معنی رها کردن چیزهای دنیوی نیست، بلکه باید بپذیرید که همه چیز فانی و از بین رفتنی است. – آیتکن روشی (Aitken Roshi)
صرف نظر کردن از امیال شخصی، مثل یک خورشید است که از خود گذشتگی، دانش و غیره، به حول آن میچرخد. – مهاتما گاندی
«لايق چنانست که آيت تقوی گردی و از آنچه در عالم امکانست چشم پوشی و به حق مشغول گردی» (حضرت عبداالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد 7، ص 145)
این نوع صرف نظر کردن از تمایلات مادی، به معنی مرتاز شدن، ریاضت کشیدن، یا هر نوع انکار فردی شدید نیست. آموزههای بهایی ما را تشویق میکند تا در دنیای واقعی زندگی کنیم و از زیبایی ها و لذت های آن هم بهره ببریم، نه این که ارتباط خود را با دیگران قطع کنیم و در کنج عزلت زندگی کنیم:
«تکميل نفس در اين دور منوط به رياضت و خلوت و عزلت نه؛ بلکه به انقطاع و انجذاب و اخلاق رحمانی و تحصيل معارف ربّانی و تحسين اطوار و تزيين قلب به نفحات ربّ الاسرار بوده و خواهد بود. آداب و اصول رياضت که از پيش بود، به کلّی منسوخ گشت» (حضرت عبدالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد3، ص255)
در عوض، آموزه های بهایی از ما میخواهد تا روح خود را در برابر نفس خود محافظت نماییم و این امر از طریق اتصال به جاودانگی و تلاش برای رهایی از امیال زودگذر، میسر میشود:
«قلب بايد از شئونات نفس و هوی مقدّس باشد؛ چه که سلاح فتح و سبب اوّليّه نصر، تقوی اللّه بوده و هست. اوست درعی که هيکل امر را حفظ ميکند و حزب اللّه را نصرت مينمايد. لازال رايت تقوی مظفّر بوده و از اقوی جُنود عالم محسوب» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص 175)
قدر و مقام خود را بشناسید
لوحی است نسبتاً مفصّل خطاب به "م ش، محبوب فؤاد حضرت آقا میرزا عبدالله خ ا علیه بهآءالله" به امضاء کاتب وحی و به تاریخ 29 جمادیالثّانی 1309 قمری، مندرج در مجموعه آثار قلم اعلی، شماره 19، صفحات 223 الی 230 که در طیّ آن عباراتی چون "به یقین مبین بدانید آنچه واقع میشود سبب اعلاء کلمه و ارتقاء ظهور است"؛ "بگو قدر یوم را بدانید و مقام خود را بشناسید؛ اسمآء حزب الهی و اذکار ایشان در کتب عالم ذکر شده و میشود"؛ "یاد دوستان الهی جان را زنده نماید و روح را تازه و مسرور دارد"؛ "ظالمهای عالم حلقوم خود را به دست خود بریدند و شاعر نیستند"؛ "اهل سفینۀ حمرا باید به استقامتی ظاهر شوند که جمیع مَن عَلَی الأرض خود را از منع عاجز و قاصر مشاهده کنند"؛ "طوبی از برای نفسی که حین تقریر به آیات الهی تمسّک نماید و قرائت کند که آثار او غیر آثار مَن عَلَی الأرض است"؛ "هر چه واقع شود محبوب جان است و مقصود روان" عزّ نزول یافته است. امّا، قسمتی از این لوح مبارک خطاب به شخصی است به نام "آقا حسن آقا علیه بهآءالله." کاتب وحی بیانات مولای عالمیان خطاب به او را چنین ثبت کرده است:"یا حسن، ما و تو و عالم و امم برای اعلاء کلمةالله از غیب به شهود و از فنا به بقا و از نیستی بحت به عالم هستی آمدیم. لو لا خدمته و خدمة اولیائه بأیّ أمرٍ تفرحُ أفئدةُ العباد. لعمری أنَّ البهجةَ فی ذکره و الانبساط بی بسط آثاره و انتشار آیاته و السّرور فی ذکر ظهوره و الإشتیاق هو القیام علی خدمة أصفیائه. نسئلُ اللهَ تبارک و تعالی أن یؤیِّدَ النّون و ایّاک علی ما ینبغی لأیّامه و یلیقُ لظهوره و سلطانه. اولیا را از قِبَل مظلوم تکبیر و سلام برسانید. إنّ البهآءَ فی مثل هذِهِ الأیّام یکونُ منادیاً أمامَ وجوهِ العالم و ناطقاً ذاکراً قائماً ثابتاً راسخاً علی أمرالله مولَی الامم. باید جمیع از کوثر بیان مقصود عالمیان سرمست شده به حکمت مَن فی الإمکان را به افق اعلی دعوت نمایند.بگو قدر خود را بدانید و مقام خود را بشناسید. سالهاست زحمت کشیدهاید و شماتتها شنیدهاید و مشقّتها را حمل نمودهاید. لعمری این مقام بسیار عزیز است. باید به اسم حق حفظش نمایید و به جنود وحی و الهام، که آیات الهیّه و بیّنات صمدانیّه است، خلق را آگاه نمایید و از غفلت نجات بخشید. این است وصایای قلم اعلی که در الواح شتّی ثبت شده. این دو یوم قابل ذکر نه چه رسد به توجّه به آن. اولیا باید عباد را حفظ نمایند تا به توهّمات حزب قبل مبتلا نشوند. لعمرالله این مظلوم جز اعلاء کلمه و اظهار امر مطلب و خیالی نداشته. دشمن خارج از تحدید و احصاء. حال، اهل بهآء باید او را نصرت نمایند و از ما عندهم به ما عندالله توجّه کنند. به یقین مبین بدانید که آنچه سبب ارتفاع و ارتقاء دوستان است به آن تمسّک نموده و مینمایند. خسران حزب قبل در یوم جزا بسیار عجیب است. تفکّروا یا احبّائی و کونوا مِنَ النّاظرین و الرّاسخین. یا حسن علیک بهآءالله مولَی السِّرِّ و العَلَن. الحمدلله ذکرت به حضور فائز و اسمت از لسان عظمت در این لیله جاری. نسئلُ اللهَ تبارک و تعالی أن یؤیِّدَکَ و یُوَفِّقَکَ عَلی خدمة أمره و یُسقیَک فی کلّ الأحیان کوثرَ البیان مِن کأسِ الإیقان. إنّه هو المقتدرُ العزیزُ المنّان." (ص9-228)
جمال قدم میفرماید:
"عین رحمتم در جریان است و قلب شفقتم در احتراق. چه که لازال دوست نداشته احبّایش را حزنی اخذ نماید و یا همّی مَسّ کند. اگر اسم رحمانم مغایر حرفی از احبّایم استماع نمود مهموماً به محلّ خود راجع شد و اسم ستّارم هر زمان مشاهده نمود نفسی به هتکی مشغول است به کمال احزان به مقرّ اقدس بازگشت و به صیحه و ندبه مشغول؛ و اسم غفّارم اگر ذنبی از دوستانم مشاهده نمود صیحه زد و مدهوش بر ارض افتاد و ملائکۀ امریّه به منظر اکبر حملش نمودند ... احتراق قلب بهآء از تو بیشتر و نالۀ او اعظم تر. هر حین که اظهار عصیان از نفسی در ساحت اقدس شده، هیکل قدم از حیا ارادۀ ستر جمال خود نموده. چه که لازال ناظر به وفا ب
وده و عامل به شرایط آن." (مائدۀ آسمانی، ج4، ص111-110)
مراحل متواليه ي هفدهگانه ي تكامل و ترقي عالم انساني در ظلّ امر الهي
« مراحلی که پیاپی، بشریتی خون آلود و به نحوی اسف بار، غافل از خدای خود و بی التفات به حضرت بهاءالله را از صلیب گاه عیسائیش به رستاخیز نهائیش رهنمون خواهد شد (عبارتند از):
1. تحقّق صلح اصغر (پذیرش وحدت و تمامیت نوع بشر، باز سازی عالم انسانی)...
2. درک مشخّصه و قبول مدّعای امر حضرت بهاءالله...
3. روحـانی شـدن توده های بشری...
4. تلفیق نهایی نژادها، تیره ها، طبقات، و ملّت ها درهم..
5. استقرار نظم بدیع جهان آرای الهی...
6. حلول عصر تمامی نژاد انسانی (عصر ذهبی)...
7. افراشته شدن علم صلح اعظم...
8. قبول، اعلان و استقرار سلطنت جهانی حضرت بهاءالله...
9. تولد، نموّ و ابدیّت یافتن مدنیّتی جهانی...
10. تحقّق کامل عهد ابدی...
11. تحقّق کلیه ی وعـود کتب مقدّسه؛
12. و وقوع همه ی پیش گویی های انبیای سلف؛
13. و بروز تمامی نظاره های حکیمان و شاعران...
14. آنگـاه سیّاره ی ارض، درحالی که با شکـوه بی پایانش، در فـردوس ابهـی می درخشد، فوران عظمت های سلطنت حضرت بهاءالله را منعکس خواهد کرد؛
15. و مقرّ عرش اعـلایش واقع خواهد شد؛
16. و به عنوان سماء زمینی اعلان خواهد گشت؛
و در آن زمان است که عالم انساني مستعدّ خواهد بود سرنوشت مقدسی را که محبّت و حکمت خالقش، از ازل برای آن مقـدّر نموده اسـت، بـه اجرا در آورد..» (ترجمه)
[حضرت ولی محبوب امرالله، آخرين مبحث توقيع منيع "روز موعود فرا رسید" (انگلیسی)، ص 129- 128]
یانات مبارکه در حصول آسایش در حین بیماری
ای کنیز الهی اگر چه جسمت ضعیف و مریض است و ٬ مانند ایّوب٬ در معرض امتحانات بسیار٬ امّا الحمدالله روحی قوی داری که در نهایت صحّت و مسرّت است. از خصائص این عالم عنصری٬ نقاهت و بیماری٬ و جوهر عالم الهی صحّت است و سلامت و توانایی. جسم مانند زجاج است و روح مانند سراج. الحمدالله٬ اگر به زجاج تا حدّی آسیب رسیده٬ سراج در نهایت لمعان است.
منسوب به حضرت عبدالبهاء
( کتاب زر و آتش یا ذهب و نار) ص ۱۸۹
شخصیّت های سیاسی
« حضرت ولی أمرالله از من میخواهند که به واسطۀ شما ، توجّه دوستان را به این أمر لازم ، معطوف دارم که حدأکثر دقّت را در بیانات و اظهارات عمومی خود به کار بندند ؛ مبادا چه له و چه علیه شخصیّتهای سیاسی صحبتی کنند . این اولین واقعیتی است که باید مرکوز ذهن خود سازند ؛ در غیر این صورت ، أحبا را درگیر در أمور سیاسی خواهند ساخت که برای أمر الهی فوقالعاده خطرناک است .» ( دوازدهم ژانویه 1933 ) ( دوازدهم ژانویه 1933 )
* مأخذ : أنوار هدایت – ص 553 ( فصل سی و نهم – مطلب 1440 )
1440 .Political Figures
" The Guardian wishes me to draw the attention of the friends through you that they should be very careful in their public utterance not to mention any political figures--either side with them or denounce them. This is the first thing to bear in mind. Otherwise they will involve the friends in political matters, which is infinitely dangerous for the Cause ."
(From a letter written on behalf of the Guardian to the National Spiritual Assembly of the United States and Canada, January 12, 1933: Bahá'í News, No. 72, April 1933, p. 3)
كينه و نفرت مذهبى آتشى عالم سوز
"ای اهل بهاء، کمر همّت را محکم نمایید که شاید جدال و نزاعِ مذهبی از بین اهل عالم مرتفع شود و محو گردد. حبّاً لله و لِعبادِه بر این امر عظیمِ خطیر قیام نمایید. ضَغينه و بَغضاىِ مذهبی ناری است عالمسوز و إطفاء آن بسیار صَعب؛ مگر یَدِ قدرتِ الهی ناس را از این بلاء عقیم نجات بخشد."
حضرت بهاءالله
یا بهاالابهی
منسوبين حضرت رسول أكرم كه خود را مسلمان ميشمارند كه فى الواقع مؤمن به علماى عصرند، موعود منتظر، مهدى موعود را كه هر صبح و شام ظهورش را ملتمسند در تبريز به شهادت رساندند، بيت مباركش را در شيراز تخريب نمودند و متوجه نشدند. مع ذلك پاى برهنه به زيارت محلى ميروند كه از قبل سيد الشهدا را در آن مكان شهيد نمودند و در آن زمان هم جهلاى عصر را ميپرستيدند و به خيال خويش مهتدى بر صراط مستقيم بودند.
حضرت بهاءالله ميفرمايند:
"... مشاهده نمائيد در نفوسيكه در هر سنه بر مظلوميت سيد الشهداء روح ما سواه فداه و اصحاب او نوحه و نُدبه مينمايند و بر ظالمان لعنت ميكنند و خود بظلمي ظاهر شده اند كه ظلم ظالمان قبل نزدش معدوم صرف بوده، في الحقيقه بر خود لعنت ميكنند و شاعر نيستند...
و مطالع ظلم، اليوم علماي عصرند كه از حق اعراض نموده اند و به ظنون و اوهام خود تمسك جسته اند . قسم به آفتاب افق توحيد، كه در اعصار قبل هم سبب ظلم، امثال اين نفوس شده اند. چه كه به فتوا هاي آن انفس غافله، مطالع عزّ احديّه شربت شهادت را نوشيده اند...
( نفوسي كه) با سيّد الشّهداء محاربه نموده اند بعضي از نفوس بودند كه در هر سنه سه ماه صائم بودند و شب و روز تلاوت قرآن مينمودند و نماز جماعت از ايشان فوت نميشد . از جمله عمربن سعد كه صاحب رداء و عمامه بود و بعد از شهادت سيد الشهداء فورا به نماز ايستاد و كل به او اقتدا نمودند. و شمر ذي الجوشن از قضات و علماء بود و زهدش بمقامي بود كه خار ها را از سبيل جمع مينمود كه مبادا پاي مسلمي را اذيت نمايد ، مع اين زهد با مخزن علم الهي و محبط وحي رباني عمل نمود آنچه نمود. ..."
مائده آسمانى ج ٤ ص ٢٥
اشتراک در:
پستها (Atom)