جمال قدم میفرماید:
"عین رحمتم در جریان است و قلب شفقتم در احتراق. چه که لازال دوست نداشته احبّایش را حزنی اخذ نماید و یا همّی مَسّ کند. اگر اسم رحمانم مغایر حرفی از احبّایم استماع نمود مهموماً به محلّ خود راجع شد و اسم ستّارم هر زمان مشاهده نمود نفسی به هتکی مشغول است به کمال احزان به مقرّ اقدس بازگشت و به صیحه و ندبه مشغول؛ و اسم غفّارم اگر ذنبی از دوستانم مشاهده نمود صیحه زد و مدهوش بر ارض افتاد و ملائکۀ امریّه به منظر اکبر حملش نمودند ... احتراق قلب بهآء از تو بیشتر و نالۀ او اعظم تر. هر حین که اظهار عصیان از نفسی در ساحت اقدس شده، هیکل قدم از حیا ارادۀ ستر جمال خود نموده. چه که لازال ناظر به وفا ب
وده و عامل به شرایط آن." (مائدۀ آسمانی، ج4، ص111-110)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر