جستجوی این وبلاگ
۱۳۹۶ فروردین ۶, یکشنبه
بمناسبت 5 شهرالبها روز بین المللی 14- روزبين المللي جوانان بهائي
طرح اين جلسه وانتخاب روزي را بعنوان روز بين المللي جوانان كه تمام جوانان بهائي در يك زمان جلسه اي را تشكيل داد ه به جشن و شادي ونيايش بپردازند ازابتكارات لجنه ملي جوانان بهائي امريكا است و آنرا بساحت مقدس حضرت ولي امرالله عرض نمودند و مورد تأئيد حضرتش قرار گرفت وبراي اولين بار درروز 24 مارس 1936 در چند نقطه امريكا جلساتي بدين منظور دائر شد و چون نتيجه اين احتفالات بي اندازه سودمند ومفيد واقع شد لجنه ملي جوانان امريكا ساير لجنات مليه جوانان رادراقاليم مختلفه عالم به اهميت ولزوم دين مشروع جديد آشنا نمود وازآن پس همه ساله اين جشن منعقد مي گرديد . درسال دوم علاوه بر سي جلسه كه درشهرهاي مختلفه امريكا منعقد شد جوانان بهائي انگلستان – فرانسه – آلمان – هندوستان – مصر – عراق – ژاپن – چين واستراليا نيز دعوت جوانان امريكا را لبيك گفته جشن هايي برپا ساختند .
روز بين المللي جوانان روزي است كه درتمام اقاليم جهان كليه جوانان بهائي براي ايجاد ارتباط معنوي وبه نشان هماهنگي و وحدت جامعه جوان درتحقق نواياي مقدس خويش اجتماع مي نمايند وازساحت مولاي توانا موفقيت دراجراي اوامرش را مسئلت مي كنند .
احتفالاتي كه در اين روز منعقد مي گردند نه تنها به ايجاد الفت و صميميت وارتباط روحاني بين جوانان بهائي عالم كمك مي كند بلكه خود فرصت مناسبي است تا جوانان درباره وظايف خطيره خويش به تفكر پردازند و تبادل آراء نمايند و با اتخاذ تصميمات جديد ازنيروي جواني خويش به نحو اكمل جهت خدمت به عالم انساني وتعميم وترويج تعاليم مباركه استفاده نمايند .
درايران اولين بار در 7 اسفند 13166 جلساتي به نام روز بين المللي جوانان درتهران منعقد گرديد كه سبب سرور خاطر وجود مبارك حضرت ولي امرالله قرار گرفت . درسال 1329 لجنه ملي جوانان بهائي با توجه به اينكه يوم هفتم اسفند هيچگونه خصوصيتي نداشت ونيز مصادف با فصل سرما بود به لجنه ملي جوانان امريكا پيشنهاد كرد روز پنجم شهرالبهاء مطابق 25 مارس را كه مصادف با يوم حركت حضرت عبدالبهاء ازشرق به غرب است براي روز بين المللي جوانان درنظر بگيرند وبعدازاستقبال لجنه جوانان امريكا اين روز جهت اين مشروع تعيين گرديد .
روز بين المللي جوانان روزي است كه درتمام اقاليم جهان كليه جوانان بهائي براي ايجاد ارتباط معنوي وبه نشان هماهنگي و وحدت جامعه جوان درتحقق نواياي مقدس خويش اجتماع مي نمايند وازساحت مولاي توانا موفقيت دراجراي اوامرش را مسئلت مي كنند .
احتفالاتي كه در اين روز منعقد مي گردند نه تنها به ايجاد الفت و صميميت وارتباط روحاني بين جوانان بهائي عالم كمك مي كند بلكه خود فرصت مناسبي است تا جوانان درباره وظايف خطيره خويش به تفكر پردازند و تبادل آراء نمايند و با اتخاذ تصميمات جديد ازنيروي جواني خويش به نحو اكمل جهت خدمت به عالم انساني وتعميم وترويج تعاليم مباركه استفاده نمايند .
درايران اولين بار در 7 اسفند 13166 جلساتي به نام روز بين المللي جوانان درتهران منعقد گرديد كه سبب سرور خاطر وجود مبارك حضرت ولي امرالله قرار گرفت . درسال 1329 لجنه ملي جوانان بهائي با توجه به اينكه يوم هفتم اسفند هيچگونه خصوصيتي نداشت ونيز مصادف با فصل سرما بود به لجنه ملي جوانان امريكا پيشنهاد كرد روز پنجم شهرالبهاء مطابق 25 مارس را كه مصادف با يوم حركت حضرت عبدالبهاء ازشرق به غرب است براي روز بين المللي جوانان درنظر بگيرند وبعدازاستقبال لجنه جوانان امريكا اين روز جهت اين مشروع تعيين گرديد .
: اين تنها روزي است كه درتمام اقاليم جهان كليه جوانان بهائي درقري وقصبات براي ايجاد ارتباط معنوي واثبات وحدت جامعه جوان واظهار هم آهنگي درتحقق نواياي مقدسه خويش تجمع نموده با استمداد از تأئيدات لاريبيه طلعات مقدسه موفقيت هرچه بيشتر خود را در راه خدمت به عالم انساني ازطريق قائم به خدمت بودن درتشكيلات آرزو نمايند . نكته جالب اين است كه شركت دراين جلسه منحصرو محدود بجوانان بهائي نبوده درصورت اقتضاي محل ونبودن مشكلي جوانان غير بهائي نيز مي توانند درآن شركت نمايند . درسالهاي بعددراغلب نقاط ايران جشنهائي برپا گرديد وچندين هزار نفر ازجوانان بهائي با شوق وعلاقه وافري دراين جلسات شركت جستند وازآن به بعد نيز اين شيوه مرضيه همچنان ادامه دارد . برنامه اين جلسات معمولاً زيارت الواح مباركه – نطق و سخنراني – شور ومشورت واجراي موسيقي و پذيرائي وعكسبرداري مي باشد . روز بين المللي جوانان بهائي كه براي زنده نگه داشتن خاطره سفر پرثمر هيكل مبارك حضرت عبدالبهاء به اروپا وامريكا تعيين شده ازايام مخصوصه است كه تاريخ آن درتقويم امري يادآوري مي شود وگرنه ازايام محرمه محسوب نمي گردد.
🌹🌷🌻🌹🌷🌻مفهوم خدا در دیانت بهائی🌹🌷🌻
اعتقاد بهائی به خدای یگانه بدین معنی است که جهان هستی و کلیه موجودات و نیروهای آن به وسیله قدرتی یگانه و ماورای طبیعی خلق شده است. این وجود که ما او را خدا می نامیم دارای اختیار تام بر خلقت خود (قدرت مطلق) و واجد علم تمام و کمال به آن (علم مطلق) است. اگر چه ذات الهی ممکن است برای ما مفاهیم متفاوتی داشته باشد، اگرچه ممکن است با زبان های مختلف به او دعا کنیم و با نام های مختلف –الله یا یهوه، خدا یا برهما- او را بخوانیم، ولی همه به همان ذات یگانه نظر داریم.
حضرت بهاءالله در ستایش خلقت الهی می فرماید:
جواهر توحيد و لطائف تحميد متصاعد بساط حضرت سلطان بيمثال و مليک ذو الجلالی است که حقايق ممکنات و دقايق و رقايق اعيان موجودات را از حقيقت نيستی و عدم در عوالم هستی و قِدم ظاهر فرمود و از ذلّت بعد و فنا نجات داده بملکوت عزّت و بقا مشرّف نمود و اين نبود مگر بصرف عنايت سابقه و رحمت منبسطه خود [2]
به فرمودۀ حضرت بهاءالله خداوند عظیم تر و لطیف تر از آن است که برای ذهن محدود بشری آن طور که شایسته است قابل درک باشد و یا بتوان تصویر دقیقی از او به نظر درآورد:
توحيد ِ بديع ِ مقدس از تحديد و عرفان ِ موجودات، ساحت ِ عزّ ِ حضرت ِ لايزالی را لايق و سزاست که لَم يَزَل و لايزال در مکمن قدس اجلال خود بوده و فی ازل الآزال در مقعد و مقرّ استقلال و استجلال خود خواهد بود چه قدر غنی و مستغنی بوده ذات منزّهش از عرفان ممکنات و چه مقدار عالی و متعالی خواهد بود از ذکر سکّان ارضين و سماوات... [3]
بر اساس تعالیم بهائی، خدا چنان از خلق خود برتر است که مردمان تا ابد نخواهند توانست که حتی تصویر روشنی از او در ذهن خود شکل دهند و یا به چیزی جز ستایشی از دوردست ها نسبت به حقیقت متعالی او دست یابند. حتی اگر گفته شود که خدا قادر مطلق است، خدا محبوب اصلی است و یا بی نهایت عادل است، چنین عبارت هایی از تجربۀ بسیار محدود بشر نسبت به قدرت، عشق و عدالت سرچشمه گرفته است زیرا در حقیقت دانش ما از هر چیز، به دانش ما از صفات یا کیفیاتی که برایمان قابل درک است محدود می گردد:
بدانکه عرفان بر دو قسم است معرفت ذات شیء و معرفت صفات شیء. ذات شیء بصفات معروف ميشود و الّا ذات مجهولست و غير معلوم. و چون معروفيّت اشيا و حال آنکه خلقند و محدودند بصفاتست نه بذات پس چگونه معروفيّت حقيقت الوهيّت که نامحدود است بذات ممکن... لهذا ادراک عبارت از ادراک و عرفان صفات الهی است نه حقيقت الهيّه. آن عرفان صفات نيز بقدر استطاعت و قوّه بشريّه است کما هو حقّه نيست [4]
بنابراین عرفان و شناخت خدا برای انسان به معنای شناخت صفات و کیفیات اوست، نه عرفان ذات او، ولی چگونه می توان به شناخت صفات الهی دست یافت؟ حضرت بهاءالله فرمود همه چیز در خلقت ساختۀ دست خداست، بنابراین هر یک بخشی از صفات الهی را منعکس می سازد. برای مثال، حتی در ترکیب آشنای تخته سنگ یا بلور می توان نظم خلقت الهی را مشاهده کرد. ولی هر چه شیء پاک تر و پالوده تر باشد، بهتر می تواند صفات الهی را منعکس سازد. از آنجا که پیامبران یا مظاهر ظهور الهی عالی ترین شکل خلقت هستند که ما می شناسیم، می توانند کامل ترین شناخت صفات الهی را که برایمان در دسترس است، فراهم کنند:
آنچه در آسمانها و زمين است محالّ بروز صفات و اسمای الهی هستند چنانچه در هر ذرّه آثار تجلّی آن شمس حقيقی ظاهر و هويداست... خاصّه انسان که از بين موجودات باين خلع تخصيص يافته... چنانچه جميع صفات و اسمای الهی از مظاهر انسانی بنحو اکمل و اشرف ظاهر و هويدا است... و اکمل انسان و افضل و الطف او مظاهر شمس حقيقتند بلکه ما سوای ايشان موجودند باراده ايشان و متحرّکند بافاضه ايشان. [5]
اگر چه یک صخره یا درخت نیز بخشی از لطافت و ظرافت آفریدگار خود را ظاهر می سازند، ولی فقط موجود هوشیاری مثل انسان می تواند صفات الهی را در زندگی و اعمال خود به نمایش درآورد و از آنجا که مظاهر الهی از ابتدا در مرتبۀ کاملی از وجود قرار دارند، در زندگی آنان به کامل ترین وجه می توان معنای عمیق ترِ صفات الهی را درک نمود. خداوند در جسم خاکی محدود نیست و به همین جهت انسان نمی تواند به صورت مستقیم او را ببیند یا به شخصیت وی پی برد. بنابراین در حقیقت شناختن مظاهر الهی نزدیک ترین راه شناسایی پروردگار است.
اشتراک در:
پستها (Atom)