جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ اسفند ۴, چهارشنبه

خداوند شما را بی قید و شرط دوست دارد


وقتی دختر کوچکی بودم، چیز زیادی در مورد دین نمی‌دانستم، به جز اینکه فقط میدانستم ما مسیحی هستیم و مادرم گفته بود خدا یعنی عشق و او کسی است که همه را عاشقانه دوست دارد.
وقتی کمی بزرگتر شدم، رفتن به کلیسای رسمی را شروع کردم، حضرت عیسی تنها پیامبری بود که درمورد او تا آن زمان چیزی شنیده بودم. از چیزهایی که شنیده بودم، به نظر میرسید خداوند تنها عاشق مسیحیان است چرا که فقط مسیحیان را نجات داده است.
به نظر نمیرسید که این موضوع صحت داشته باشد. قطعا این آن چیزی نبود که مادرم به من آموخته بود. همینطور که بزرگتر می‌شدم، نادرستی و مضحک بودن این موضوع، بیشتر برایم آشکار میشد. به یاد دارم که این آهنگ را یاد میگرفتم:
حضرت عیسی کودکان را دوست دارد
همه‌ی کودکان جهان را
در چشم او، قرمز و زرد، سفید و سیاه همه ارزشمند هستند
حضرت عیسی همه کودکان کوچک جهان را دوست دارد. (ترجمه)
بنابراین، آیا این یعنی خداوند همه‌ی مخلوقات خود با هر پیش زمینه ای را دوست دارد اما مسیحیان را بیشتر از بقیه دوست دارد؟ اگر شما به خاطر مسیحی بودن، تنها افرادی باشید که می توانید وارد بهشت شوید که دیگر خدا خیلی دوست داشتنی نبود. پس چه بر سر اکثریت مردم این سیاره که مسیحی نیستند می‌آید؟ آیا همه‌ی آنها گمراه و محکوم به فنا هستند؟
خوشبختانه در سن 14 سالگی، زمانی که شروع به مطالعه‌ی آموزه های دیانت بهایی کردم، پیشنهاد مادرم بیشتر مفهوم پیدا کرد. من متوجه شدم که خداوند همه‌ی ما را بی قید و شرط دوست دارد. من آموختم که اساس آموزه‌های معنوی همه‌ی ادیان بزرگ یکی است و این موضوع حقیقتاً موجب تسلی و آرامش است. دیگر هیچ ما و آنهایی وجود ندارد. خداوند همه‌ی ما را بدون استثنا دوست دارد:
من برای همه به طور یکسان هستم! نه از کسی تنفر دارم و نه کسی را بر دیگری ترجیح می‌دهم. همه چیز از من به وجود آمده، اما عاشق آنهایی هستم که من را با عشق پرستش می‌کنند. آنها در من و من در قلب آنها هستم. – آیین هندو (ترجمه نگارنده)
«با محبت ازلی تو را دوست داشتم» (ارمیاء نبی، باب 31، آیه 3)
«خداوند کریم و رحیم است و دیر غضب و کثیرالاحسان. خداوند برای همگان نیکوست و رحمت های وی بر همه اعمال وی است» (کتاب مزامیر، مزمور 145، آیه 8 )
«ای اهل رضوان من، نهال محبت و دوستی شما را در روضه قدس رضوان به ید ملافت غرس نمودم و به نیسان مرحمت آبش دادم …» (حضرت بهاءالله، کلمات مکنونه فارسی، فقره 34)
در آموزه‌های بهایی این را فهمیدم که عشق خداوند به مخلوقاتش، مشروط به مذهب، نژاد، جنسیت یا هر معیار دیگری نیست. لازم نیست برای این که مورد عشق خالق خود قرار بگیریم، به درجه‌ی بالای روحانی رسیده باشیم یا هر شرط دیگری را داشته باشیم. اگر به خاطر ترس از بی‌ارزش بودن خود را ببازیم، دیگر از عشق پایدار او که همیشه اطراف ما وجود دارد، آگاه نمی‌شویم.
«ای خاک متحرک، من به تو مأنوسم و تو از من مأیوس … و در جمیع حال به تو نزدیکم و تو در جمیع احوال از من دور» (همان، فقره 21)
«ای پسران غفلت و هوی، دشمن مرا در خانه من راه داده ايد و دوست مرا از خود رانده ايد. چنانچه حبّ غير مرا در دل منزل داده ايد. بشنويد بيان دوست را و به رضوانش اقبال نمائيد* دوستان ظاهر نظر به مصلحت خود يكديگر را دوست داشته و دارند، ولكن دوست معنوی شما را لاجل شما دوست داشته و دارد، بلكه مخصوص هدايت شما بلايای لا تحصی قبول فرموده؛ به چنين دوست جفا مكنيد و به كويش بشتابيد» (همان، فقره 52)
رامونا براون (Ramona Brown)، 80 ساله، دوست مطلع و بسیار روحانی من، این بینش را با من در میان گذاشت. با او در مورد تجربه هایی که در دوران آشفتگی 16 سالگی داشتم صحبت کردم و او گفت این خیلی خوب است که این درد را در آن سن احساس کردی. او که حضرت عبدالبهاء را ملاقات کرده بود، صحبت های فوق‌العاده ای برای گفتن داشت. او گفت: این یعنی، اکنون خداوند حقیقتاً به تو چشم دوخته است! رامونا گفت سختی های زندگی، نشانه هایی از عشق خداوند هستند چرا که آنها ما را به خدا نزدیکتر میکنند. بدون عشقی که خداوند در قالب امتحانات الهی نثار ما می‌کند، ما هرگز نمی‌توانستیم توانایی های خود را کشف کنیم؛ درواقع این امتحانات بزرگترین نشانه‌ی عشق و رحمت خداوند هستند. وقتی جوانتر بودم، فکر می‌کردم که اگر دختر خوبی باشم خدا هم مرا دوست خواهد داشت و همه‌ی چیزهای خوب را سر راه من قرار می‌دهد. تا حدودی این نگرش درست بود، اما این بدان معنا نیست که زمانی که اتفاقات بدی برایم افتاد، یعنی من سزاوار عشق خدا نبوده‌ام. این گفتگو با دوست عزیزم به من نشان داد که خداوند عشق خود را تنها در نعمت‌های فوق‌العاده ای که در زندگی ما قرار داده است به ما نثار نمی‌کند بلکه حتی عشق خود را در اتفاقات ناخوشایند زندگی نیز نمایان می‌کند.
«صدمات و بلايا موهبت است. زيرا در ممالک شرقيّه، مادر مهربان چون طفل شيرخوار را از شير قطع خواهد تا مائده های لذيده تناول نمايد، پستان را به صَبِر تلخ آلوده نمايد تا تلخی سبب نفرت طفل گردد و ترک شيرخواری نمايد» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد3، ص30)
«پدر و معلّم، اطفال را گهی بنوازند و گهی بيازارند. اين آزار به جهت تربيت است و عين نوازش و لطف محض است و عنايت صرف. اگر به صورت قهر است ولی به حقيقت الطاف است. اگر به ظاهر عذاب است ولی به باطن عذب فرات است. باری در هر صورت بايد تضرّع و زاری نمود و مناجات به درگاه الهی کرد که در امتحان ثابت مانيد و در بلايا صابر باشيد» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد2، صص149-148)
خداوند ما را دوست دارد، همه‌ی ما را دوست دارد، فرقی نمی‌کند چه کسی هستیم. او می‌داند ما نقص هایی داریم و اشتباهاتی انجام می‌دهیم، اما او هرگز ما را، حتی برای یک لحظه هم از عشق خود محروم نمی‌کند. وقتی به خودمان اجازه می‌دهیم که این عشق را حس کنیم، این عشق نیز به ما قدرت میبخشد. ما احساس بهتری نسبت به خودمان پیدا می‌کنیم و آنوقت می‌توانیم هر کاری را انجام دهیم. من فکر می‌کنم، دنیا بسیار به بهشت نزدیکتر می‌شود، اگر این حقیقت ساده را به یاد داشته باشیم که خداوند بدون قید و شرط شما را دوست دارد و شما خود عشق هستید.

فرزان معصومی و فرهام ثابت با قرار وثیقه آزاد شدند

فرزان معصومی و فرهام ثابت با قرار وثیقه آزاد شدند
به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز صبح امروز چهارشنبه‌ ۴ اسفندماه ۱۳۹۵ فرهام ثابت و فرزان معصومی هر کدام با قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی از بازداشتگاه اداره اطلاعات سپاه آزاد شدند.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز این دو شهروند بهایی پیشتر در تاریخ ۲۴ بهمن توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند که پس از گذشت١١ روز با قرار وثیقه آزاد شده اند.
پیشتر ماموران امنیتی این استان در اطلاعات سپاه با مراجعه به منازل این دو شهروند بهایی ،ضمن تفتیش منازل آنان و ضبط اموال شخصی از جمله لپ تاپ ، کتابهای مذهبی و غیرمذهبی ، عکس های خانوادگی و مذهبی و همچنین موبایل آنان را به بازداشتگاه منتقل کرده بودند.
ماموران امنیتی در استان فارس در سالهای اخیر بسیاری از شهروندان بهایی در این استان را بازداشت کرده و همچنین چندین مرتبه اقدام به بازداشت های دسته جمعی بهائیان کرده است.
طی ماههای اخیر بازداشت شهروندان بهایی در شهرهای تهران، شیراز ، کرمان، یزد ، زاهدان و اصفهان افزایش یافته است.
صدها نفر از پیروان آیین بهایی پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه یا اعدام شده‌اند. بسیاری دیگر از پیروان این آئین نیز از سایر حقوق اجتماعی خود مانند حق تحصیل یا کار محروم شده‌اند.
( مجموعه خبری #بهایی_نیوز )
به ما در مجموعه خبری بهائي‌نیوز ( Bahainews) بپیوندید.
به ما در تلگرام نیز بپیوندید تا مطالب بدون فیلتر را در اختیار داشته باشد.
https://telegram.me/bahainews
اینستاگرام بهایی نیوز
https://www.instagram.com/bahainews.today/

متن یکی از نمازهای بهائی


حضرت بهاءالله در بعضی از مناجات‌ها و دعاهای خود قوت و تأثیر خاصی قرار داده‌اند. از جمله سه نماز واجب: نماز صغیر که فقط چند جمله است و زمان تلاوت آن بین ظهر و غروب آفتاب می‌باشد، نماز وسطی که از چند آیه تشکیل شده و در روز سه مرتبه در صبح، ظهر و شب تلاوت می‌شود و نماز کبیر که طولانی‌تر است و بايد در 24 ساعت یک بار تلاوت شود. شخص بهائی هر روز یکی از این نمازها را به انتخاب خود تلاوت می‌کند. در زیر متن نماز صغیر آورده شده است.
اَشهَدُ یا اِلهی بأنَّکَ خَلَقتَنی لِعِرفانکَ وَ عِبادَتِکَ. أشهَدُ فی هذَا الحین بِعَجزی وَ قُوَّتِکَ، وَ ضَعفی و أِقتِدارِکَ، وَ فَقری وَ غَنائِکَ. لا اِلهَ ألّا أَنتَ المُهَیمِنُ القَیّوم.
گواهی می‌دهم ای خدای من، به این که تو خلق فرمودی مرا برای عرفان خودت و عبادتت. گواهی می‌دهم در این هنگام، به عجز خود و توانایی تو، و ضعف خود و اقتدار تو، و فقر خود و بی‌نیازی تو. نیست خدایی جز تو که مهیمن و بی‌نیاز و قیوم هستی.

زندگی بهائی


فرد بهائی حضرت بهاءالله را به عنوان پیام‌آوری الهی می‌شناسد که در این زمان خواست و ارادۀ خداوند را برای نوع بشر آشکار ساخته‌اند و تعالیم ایشان را رهنمودهایی متناسب با نیازهای کنونی جهان یافته است. یک بهائی سایر ادیان بزرگ جهان را از جانب خداوند می‌داند و آنها را کاملاً محترم می‌شمارد. تلاش برای برابری میان زنان و مردان، ارزشمند شمردن زندگی خانوادگی، ترویج عدالت اجتماعی، خدمت به نوع بشر، آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان و نیز پیشرفت معنوی و فکری به منظور مشارکت در برقراری صلح و یگانگی نوع انسان از جنبه‌های ضروری و مهم زندگی بهائی به‌شمار می‌روند.
زندگی فرد بهائی شامل تلاش در به اجرا درآوردن تعالیم حضرت بهاءالله در حیطه‌های مختلف زندگی مانند خانواده، تحصیل، اشتغال، کوشش برای پیشرفت شخصی در درون چارچوب اخلاقی و مشارکت در فعالیت‌های جامعه برای بهبود محیط اطراف خود است. آن چه به تمام این فعالیت‌ها معنا می‌دهد بینشی نسبت به آیندۀ باشکوه جهان است و این که هر فرد می‌تواند و باید به سهم خود در پیشبرد این تمدن جهانی مشارکت داشته باشد. از سوی دیگر یکی از مفاهیم محوری در تعالیم بهائی این‌ است‌ که پرورش شخصیت درونی فرد و خدمت به نوع انسان، مانند دو روی یک سکه، جنبه‌های جدانشدنی زندگی هستند.
حضرت ولی‌امرالله بیان می‌کنند: «نمی‌توانیم قلب انسان را از محیط اطراف او جدا سازیم و بگوییم که هر زمان یکی از آن‌ها اصلاح گردد، همه چیز اصلاح خواهد شد...هر یک از آن‌ها بر دیگری تأثیر می‌گذارد و هر تغییر دائمی در زندگی انسان نتیجۀ این تأثیر و تأثر متقابل است.» (ترجمه)
این بینش‌ها موجب می‌شود یک فرد بهائی تلاش کند تا در عمل بیاموزد چگونه می‌تواند جنبه‌های مختلف زندگی‌اش را در خدمت به نوع انسان و پیشبرد تمدن یکپارچه سازد.

چشم انداز دیانت بهایی در مورد آینده


آموزه‌های بهایی، بیش از هر چیزی به وحدت عالم تمرکز دارد. دیدگاه حضرت بهاالله در مورد آینده‌ی بشریت، حول وحدت در این سیاره، وحدت میان همه‌ی مردم و ملت ها و رسیدن به صلح جهانی پایدار و عادلانه است:
«مشکاة بيان را اين کلمه به مثابه مصباح است. ای اهل عالم، همه بار يک داريد و برگ يک شاخسار. به کمال محبّت و اتّحاد و مودّت و اتّفاق سلوک نمائيد. قسم به آفتاب حقيقت، نور اتّفاق آفاق را روشن و منوّر سازد» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص 184)
«ای احزاب مختلفه، به اتّحاد توجّه نمائيد و به نور اتّفاق منوّر گرديد. لوجه اللّه در مقرّی حاضر شويد و آنچه سبب اختلاف است از ميان برداريد، تا جميع عالم به انوار نيّر اعظم فائز گردند و در يک مدينه وارد شوند و بر يک سرير جالس. اين مظلوم، از اوّل ايّام الی حين، مقصودی جز آنچه ذکر شد نداشته و ندارد. شکّی نيست جميع احزاب به افق اعلی متوجّهند و به امر حق عامل … به عضد ايقان، اصنام اوهام و اختلاف را بشکنيد و به اتّحاد و اتفاق تمسّک نمائيد. اينست کلمه عليا که از اُمّ الکتاب نازل شده» (همان، صص 142-141)
میلیونها انسان، برای رسیدن به این ایده آل تلاش می‌کنند و آن را گرامی می‌دارند، اما سوال اینجاست که هدف وحدت جهانی دیانت بهایی، آرمانگرایانه است و یا این که به طور بالقوه این امکان وجود دارد؟ این هدف صرفا یک چیز خوشبینانه است و یا این که از نظر بنیادین، امکان‌پذیر است؟ حضرت شوقی افندی، ولیّ امر جامعه بهایی، مورخ و دانش آموخته‌ی دانشگاه آکسفورد، در ماه مارس سال 1936، دیدگاه جامعه بهایی را در مورد وحدت عالم انسانی، به وضوح مشخص فرموده‌اند و به این سوالات پاسخ داده اند:
«وحدت نوع انسان به نحوی که حضرت بهاءاللّه مقرّر فرموده، مستلزم آنست که يک جامعه متّحد جهانی تشکيل يابد که در آن تمام ملل و نژادها و اديان و طبقات کاملاً و پيوسته متّحد گشته و در عين حال استقلال دول عضوش و آزادی و ابتکار اعضاء مرکّبه‌اش تماماً و يقيناً محفوظ مانده باشد. اين جامعه متّحد جهانی تا جائی که می توان تصوّرش را نمود، بايد دارای يک هيئت مقنّنه باشد که اعضايش به منزله امنای تمام نوع انسان بالمآل، جميع منابع ملل آن جامعه جهانی را در اختيار خود گيرد و قوانينی را وضع کند که برای تنظيم حيات و رفع حاجات و ترميم روابط جميع ملل و اقوام لازم و واجب است.
در چنان جامعه‌ای يک هيأت مجريّه به پشتيبانی يک نيروی پليس بين المللی مصوّبات هيأت مقنّنه را اجراء کند؛ به تنفيذ قوانينش پردازد و وحدت اصليّه تمام جامعه جهانی را حفاظت نمايد. و نيز يک محکمه جهانی تشکيل شود که تمام دعاوی حاصله بين عناصر مرکّبه اين نظام جهانی را داوری کند و حکم نهائی و لازم الاجرايش را صادر نمايد.
يک دستگاه ارتباطات و مخابرات بين المللی به وجود آيد که با سرعتی حيرت‌انگيز و نظم و ترتيبی کامل به کار افتد و جميع کره زمين را در برگيرد و از جميع موانع قيود ملّی آزاد باشد.
يک پايتخت بين المللی به منزله کانون و مرکز اعصاب مدنيّت جهانی تعيين شود که کانونی برای تمرکز و توجّه قوای وحدت بخش حيات باشد و از آن انوار نيروبخش و جان‌افزايش به جميع جهات ساطع گردد.
يک زبان بين المللی ابداع شود و يا يکی از زبانهای موجود انتخاب و علاوه بر زبان مادری در تمام کشورهای فدرال جهانی تعليم داده شود. يک خطّ و ادبيّات جهانی، يک نظام مشترک برای پول و اوزان و مقادير تعيين شود و روابط و تفاهم بين نژادهای متنوّع و ملل جهان را ساده و سهل نمايد.
در چنين جامعه جهانی، علم و دين يعنی دو نيروی بسيار توانای بشر با هم آشتی پذيرند و همکاری نمايند و در پيشرفتشان همآهنگ شوند. در سايه چنين نظامی مطبوعات به اظهار نظرات و عقايد بشر کاملاً ميدان دهد و از اينکه مورد سوء استفاده ارباب غرض چه شخصی و چه عمومی قرار گيرد، ابا کند و از قيود نفوذ ملل و دول متنازع رهائی يابد.
منابع اقتصادی جهان تحت نظم در آيد و از موادّ خامش بهره برداری و استفاده شود؛ بازار فروشش توسعه و هماهنگی يابد و محصولاتش به طور عادلانه توزيع شود. رقابتها و کينه‌ها و دسائس ملّی از ميان برخيزد و تعصّبات و عداوتهای نژادی به دوستی و حسن تفاهم و همکاری تبديل گردد. علل خصومتهای دينی رفع و موانع و قيود اقتصادی کاملاً الغاء و تفاوت فاحش طبقاتی نابود شود. هم فقر و فاقه و هم مالکيّت و ثروت فوق العاده از بين برود و نيروهای عظيمی که در راه جنگهای اقتصادی و سياسی به هدرمی رود، از آن پس معطوف به اهداف لايقی از قبيل توسعه اختراعات و ترقّيات فنّی و ازدياد توليدات و محصولات بشری و ازاله امراض و توسعه تحقيقات علمی و بالا بردن سطح صحّت و تشحيذ و اعتلاء مغز و فکر بشری و بهره‌مندی از منابع بکر و ناشناخته کره زمين و درازی عمر انسان گردد و به ترويج هر وسيله‌ای که حيات فکری و اخلاقی و روحانی نوع انسان را تقويت کند پردازد» (حضرت شوقی ربانی، نظم جهانی بهائی، صص156-154)
این دیدگاه قوی و تکان دهنده در مورد نظم نوین جهانی، که با عدالت، صلح و وحدت شناخته می‌شود، الهام بخش بهاییان و حامیان آنها در هر کشوربوده است تا با تلاش خود به روزی برسند که نیروی اتّحاد، جهان را مملو از امید، شادی و آرامش کند.

حضرت شوقی افندی


حضرت بهاءالله جهت حفظ وحدت جامعۀ بهائی و برای تضمین آن که ظهورشان به هدف خلق عالمی متحد و هماهنگ دست یابد، فرزند ارشدشان -حضرت عبدالبهاء- را به عنوان مركز امر و جانشین خویش تعیین کردند. حضرت عبدالبهاء نیز آشکارا بیان نمودند که پس از درگذشت ایشان، بهائیان باید به نوۀ ارشدشان،‌ شوقی افندی به عنوان ولیِ‌امر بهائی توجه كنند. ایشان همچنین به اجرا درآوردن اصول دیانت بهائی و ترویج احکام، محافظت از موسسات اداری بهائی و نیز تطبیق وفادارانه و هوشیارانۀ آئین بهائی با شرایط یک اجتماع همواره در حال پیشرفت را از جمله وظایف ولیِ‌امر بهائی مشخص نمودند.
حضرت شوقی افندی در سال 1276ه.ش. (1897 میلادی)، زمانی که پدربزرگشان -حضرت عبدالبهاء- هنوز در اسارت به‌سر می‌بردند، در شهرعَکا دیده به جهان گشودند. از ابتدای کودکی، ایمان قوی و وفاداری عمیق به پدربزرگشان، الهام‌بخش ایشان بود تا آن جا که آرزویشان تسلط به زبان انگلیسی جهت خدمت به حضرت عبدالبهاء به عنوان مترجم و منشی ایشان بود. پس از درگذشت حضرت عبدالبهاء (1300 ه.ش. مطابق با 1921 میلادی)، حضرت شوقی افندی که کمتر از 25 سال سن داشتند، اطلاع یافتند که حضرت عبدالبهاء در وصیت‌نامۀ خود «الواح وصایا» ایشان را به عنوان ولیِ‌امر بهائی منصوب كرده‌اند. از آن پس با تمام قوا عهده‌دار مسئولیت‌های سنگین هدایت جامعۀ بهائی شدند و به‌ مدت 36 سال تا هنگام درگذشت‌شان در سال 1336 ه.ش. (1957میلادی) خود را به طور كامل وقف وظیفه‌ای نمودند كه به ایشان سپرده شده بود. هدایت‌ها و راهنمایی‌های ایشان در چنین مرحلۀ مهمی از توسعۀ آئین بهائی، تكامل و رشد جامعۀ بهائی در سراسر عالم را تضمین نمود.
بر اثر هدایت‌های حضرت شوقی افندی،‌ نظام اداری جامعۀ بهائی كه اساس آن توسط حضرت بهاءالله پایه ریزی شده بود؛ به سرعت در سراسر عالم تكامل یافت. در سال 1300ه.ش. (1921 میلادی)، زمانی که حضرت شوقی افندی ادارۀ امور را بر عهده گرفتند، جامعۀ جهانی بهائی متشکل از تعدادی مراکز پراکنده در نقاط مختلف جهان بود که با نظم و ترتیبی محدود به ادارۀ امور خود می‌پرداختند. در آن دوران تمرکز حضرت ولی‌امرالله بر شکل‌گیری سیستماتیک جامعۀ جهانی بهائی و استحکام موسسات محلی و ملی بود به نحوی که موسسات بتوانند به خوبی ادارۀ امور جامعه‌ای رو به رشد را عهده‌دار شوند. حضرت شوقی افندی این موسسات نوپا را هدایت می‌نمودند تا دامنۀ وسیعی از فعالیت‌های ضروری همچون ترویج تعالیم، چاپ و انتشار آثار بهائی و سازمان‌د‌‌هی حیات جامعه را به انجام رسانند و همزمان شیوۀ تصمیم‌گیری مشورتی را که حضرت بهاءالله تعلیم داده‌ بودند در عمل فراگیرند.
حضرت ولی‌امرالله، به عنوان مُبیّن (کسی که مسئولیت روشنگری و توضیح دربارۀ آثار بهائی، توسط حضرت عبدالبهاء تنها به ایشان سپرده شده بود) نقش بسیار مهمی در توسعۀ دیانت بهائی ایفا کردند و آثارشان تا به امروز تضمین‌کنندۀ درجه‌ای از وحدت فهم در آثار و تعالیم بهائی بوده و جامعه را در مقابل تفرقه حفظ نموده است. ایشان همچنین به عنوان مترجم اصلی آثار بهائی به انگلیسی شناخته می‌شوند. توانایی ایشان در بیان و شرح مفاهیم بهائی به زبان انگلیسی، منبع هدایتی ارزشمند برای پیروان دیانت بهائی در دنیای غرب فراهم ساخت. توسعۀ موسسات اداری جامعۀ جهانی بهائی، گسترش و تحکیم آئین بهائی در سطح جهانی، تشریح و توضیح احکام، تعالیم و اصول، تاریخ دیانت بهائی و مقام شخصیت‌های محوری آن از جمله موضوعاتی است که در آثار ایشان به آنها پرداخته شده است. همچنین در هزاران نامه (توقیع) بینش‌هایی عمیق نسبت به ابعاد روحانی تمدن و پویایی تغییرات اجتماعی ارائه داده‌اند؛ به شرح مفهوم و چگونگی شکوفایی زندگی روحانی شخصی پرداخته‌اند و تاریخ تمدن جهانی و نیروهای پیش‌برندۀ آن را تحلیل کرده‌اند و بدین وسیله تصویری تحسین برانگیز از آینده‌ای كه نوع انسان به سوی آن در حركت است را مقابل دیدگان بشر قرار داده‌اند.
پس از تقویت ساختار اداری بهائی در کشورهای مختلف، حضرت شوقی افندی در سال 1332 ه.ش. (1953 میلادی)، بر اساس طرح حضرت عبدالبهاء برای انتشار پیام الهی در سراسر عالم، برنامۀ جهانی ده ساله‌ای تنظیم کردند و بهائیان را تشویق و یاری نمودند تا در سراسر کرۀ خاکی پراکنده شوند و پیام حضرت بهاءالله را به گوش مردم نقاط مختلف دنیا برسانند. هر چند حضرت شوقی افندی در اواسط این نقشه در سال 1336ه.ش. (1957میلادی) چشم از عالم فرو بستند، اما در طول این نقشه، بهائیان سراسر عالم به نتایج ارزشمندی دست یافتند. زمانی که حضرت شوقی افندی در سال 1300ه.ش. (1921 میلادی)، ادارۀ امور را بر عهده گرفتند، حدود 35 کشور درهای خود را به روی دیانت بهائی گشوده بودند و تعداد اندکی دارای سازمان‌دهی اولیه در سطح ملی بودند. 36 سال بعد در زمان درگذشت حضرت شوقی افندی، بهائیان در 219 کشور یا سرزمین‌های تابعه و جزایر اصلی زندگی می‌کردند و تا پایان این برنامۀ 10 ساله یعنی سال 1342 ه.ش. (1963 میلادی)، بهائیان در بیش از پانزده هزار نقطۀ عالم ساکن بودند.‌‌
هدایت‌ها و اقدامات 36 سالۀ حضرت شوقی افندی، جامعۀ بهائی و موسسات آن را وارد مرحلۀ جدیدی از رشد و توا‌ن‌مندی نمود. به این ترتیب 6 سال پس از درگذشت ایشان، در سال 1342 ه.ش. (1963 میلادی) همزمان با پایان موفقیت‌آمیز برنامۀ جهانی فوق، اولین انتخابات بین‌المللی بهائی برگزار شد و بیت‌ العدل اعظم (شورای بین‌المللی دیانت بهائی) تأسیس گردید. از آن پس این شورای بین‌المللی، وظایفی را که حضرت بهاءالله تعیین نموده و حضرت عبدالبهاء و حضرت ولی‌امرالله توضیح داده بودند، از جمله ادارۀ جامعۀ جهانی بهائی، برعهده گرفت.

رسالۀ مدنیه

حضرت عبدالبهاء در سال 1254 هجری شمسی (1875 میلادی)، به خواست و ارادۀ حضرت بهاءالله و با مهر و عشقی بی‌پایان، رسالۀ مَدنیه را خطاب به سران و مردم ایران، وطنشان که از دوران کودکی به دلیل تبعید از آن دور مانده بودند، به رشتۀ تحریر درآوردند. اگر چه ایشان امکان سفر به ایران را نداشتند ولی شاید بتوان گفت از طریق آثارشان و به خصوص این اثر، سفری فکری و معنوی به ایران نمودند. در آن زمان، در ایران، تعصب فراگیری نسبت به آئین بهائی و پیروانش وجود داشت به این دلیل حضرت عبدالبهاء از ذکر نام خود بر این کتاب خودداری کردند تا مانعی جهت مطالعه، تفکر و اجرای مفاهیم آن ایجاد نشود.
رسالۀ مَدنیه، به بحث دربارۀ رابطۀ تجدد و تدین می‌پردازد، مسئله‌ای که دغدغۀ اساسی عرصۀ فرهنگ، سیاست و روشنفکری ایران در سرتاسر تاریخ معاصر بوده و هست. حضرت عبدالبهاء راه‌حل بحران‌های روز افزون ایران را نه بازگشت به شرع و سنت‌گرایی متعصبانه می‌دانند و نه در دنباله‌روی کورکورانه از فرهنگ تجدد غرب و عقلانیت صِرف. در رسالۀ مَدنیه تعریف تازه‌ای از تجدد و تدین مطرح می‌شود.
حضرت عبدالبهاء در این اثر، ویژگی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و قانونی تجدد را توصیف می‌کنند از جمله: حکومت مردم‌سالاری، حاکمیت قانون و محدود بودن قدرت مطلق حکومت، آموزش و پرورش همگانی، رعایت حقوق بشر، برابری زنان و مردان، پیشرفت اقتصادی، برطرف کردن فقر توده‌ها، همزیستی و بردباری بین اهل ادیان، ترویج علم و دانش و صنایع مفید و تأمین رفاه اجتماعی. در عین حال ایشان به طور واضح تاکید می‌کنند که منظورشان تقلید کورکورانه از تمدن صرفاً ماده‌گرای مغرب‌زمین نبوده و نیست و عقاید این قبیل کشورها دربارۀ ماهیت انسان و پیروی بی‌اندازۀ آنان از عقل و خرد را نقد می‌نمایند. از سوی دیگر، حضرت عبدالبهاء توضیح می‌دهند چنانچه اعتقاد به خدا به جای محبت و خیرخواهی نسبت به همۀ انسان‌ها، به وسیله‌ای برای توجیه نفرت و پرخاشگری نسبت به بیگانگان و سلب حقوق گروه‌های گوناگون تحت عناوینی چون کافر، مُرتَد و نجس، زن، آزاد اندیش و دگر‌اندیش تبدیل شود؛ دین‌داری، خود، دشمن اصلی دین و خدا می‌شود.
در این اثر، عقل و دانش که موجب پیشرفت‌های علمی و صنعتی بسیار شده است، عامل اصلی پیشرفت تمدن انسانی در طی قرون و اعصار معرفی می‌شود و حضرت عبدالبهاء خوانندگان را تشویق می‌نمایند تا دربارۀ نتایج مثبت بهره‌مندی از علوم و فنون مفید رایج در دیگر کشورها تفکر کنند. ایشان همچنین ایجاد هرگونه مانع فرهنگی و یا ملی برای استفاده از علم را خلاف عقل و منطق ذکر می‌کنند، پیشرفت‌ها و دستاوردهای علمی را متعلق به تمامی افراد بشر می‌دانند و تأکید می‌نمایند که اقتباس و استفاده از آن‌ها نه از قدر و ارزش مقتبس می‌کاهد و نه نشان از کمبود استعداد و ظرفیت او دارد.
حضرت عبدالبهاء توجه خوانندگان را به آن قوای روحانی که باید بینش انسان را هدایت کند نیز جلب می‌کنند و تعلیم و تربیت را به عنوان ضرورتی اساسی برای ترقی فرد و پیشرفت جامعه عنوان می‌نمایند. ایشان بر اساس شواهد بی‌شمار، وجدان و عقل بشر را به تنهایی برای اصلاح اخلاق کافی نمی‌دانند و تربیت اخلاقی و عقلانی در اثر تعالیم مربیان الهی را ضروری به شمار می‌آورند. این مربیان الهی هستند که در هر دوره‌ای معنی و مفهوم تجدد را تعیین و خصوصیات آن را مشخص می‌نمایند.

فعالیت‌های بهائیان جامعه‌سازی



ساختن جهانی مرفه و برخوردار از یگانگی، عدالت و صلح آن‌گونه که حضرت بهاءالله آن را در آثار خود ترسیم نموده‌اند، تنها از طریق پرداختن به رشد شخصی، بهبود زندگی فردی و تلاش‌های پراکندۀ افراد هر قدر هم که متعهد و خیرخواه باشند صورت نخواهد گرفت. نیاز است جوامعی هماهنگ در فکر و عمل به تدریج رشد کنند و تقویت شوند؛ جوامعی که اعضایشان مسئولیت رشد معنوی، اجتماعی و فکری خویش را بر عهده گیرند و با حس هدفمندی مشترک برای پیشرفت مادی و معنوی و رفاه و بهروزی کل جامعۀ خود تلاش کنند. شیوه‌ای از زندگی جمعی مورد نیاز است که بر اساس همکاری و تعامل میان گروه‌های مختلف استوار باشد، نه رقابت و یا کینه و دشمنی. موسسات و ساختارهای اداری‌ای نیاز است که با رعایت اصل عدالت و وحدت، تلاش‌های اعضای جامعه برای پیشرفت مادی و معنوی محیط‌شان را همسو کنند و توسعۀ توان‌مندی‌های فردی و جمعی را تضمین نمایند.
بهائیان با چنین درکی از جوامع پیشرفته و پویا که می‌توانند بذر اجتماعات آیندۀ انسان به حساب آیند و نیز به کمک بینش‌های حضرت بهاءالله دربارۀ رفاه و بهزیستی، عدالت و اتحاد، بدون ادعای کمال و یا درک انحصاری از حقیقت، در تلاشند تا در هر کجا که ساکن هستند متناسب با توان و امکاناتشان به همراه دوستان و همسایگان به توسعۀ جوامع محلیِ خود، هم از بعد مادی و هم از بعد معنوی، کمک کنند. آن‌ها در محله‌های شهرهای بزرگ یا دهکده‌های مناطق روستایی به فعالیت‌هایی مشغول هستند که روح نیایش و دعا را در جامعه تقویت می‌کند، آموزش و پرورش معنوی کودکان را مورد توجه قرار می‌دهد، قوۀ تشخیص و درک نوجوانان را پرورش می‌دهد و گروه‌های فزاینده‌ای از مردم را قادر می‌سازد که تعالیم حضرت بهاءالله را برای بهبود زندگی فردی و جمعی خود به کار بندند. با افزایش توان‌مندی‌های افراد و گروه‌های مختلف در یک جامعۀ محلی، دامنۀ اقدامات آنها نیز گسترده‌تر می‌شود به گونه‌ای که می‌توانند برای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی محیط خود مطابق با اصول و تعالیم الهی تلاش کنند. این فعالیت‌ها که پذیرای همگان است، علاوه بر کمک به پیشرفت جامعۀ محلی، قابلیت خدمت به آن را نیز در تمامی این زمینه‌ها افزایش می‌دهند.
یک گروه نوجوانان در محله‌ای در کلمبیا
فرآیند جامعه‌سازی تنها محدود به این فعالیت‌ها نیست. هدفش شکل‌گیری نگرش‌ها و شیوه‌هایی از فکر و عمل متناسب با دوران بلوغ بشریت و فراگیرشدن فرهنگی جدید در یک جامعه است. در محله‌ها و دهکده‌هایی که فرآیند جامعه‌سازی برای مدت زمانی با تمرکز پی‌گیری می‌شود گفتگو دربارۀ جنبۀ معنوی وجود انسان گسترش می‌یابد، آگاهی از اصولی همچون یگانگی، عدالت و برابری زنان و مردان رشد می‌کند و جلوه‌های عملی آن به تدریج موجب کمرنگ‌تر شدن انواع تعصبات می‌شود؛ محیط‌هایی آراسته به صداقت، بخشندگی، انصاف و اعتماد شکل می‌گیرد، توانایی جامعه برای مقابله با نیروهای مخرب اجتماعی مانند تعصب، بی‌تفاوتی و فساد افزایش می‌یابد؛ همکاری به عنوان یک ارزش شناخته می‌شود، نیروی ارادۀ جمعی تقویت می‌شود و حسِ مسئولیت نسبت به جامعۀ محلی و محیط اطراف فراگیر می‌گردد.
تلاش‌های بهائیان در زمینۀ رشد و توسعۀ جوامع‌شان توسط رهنمودهای مستمر بیت‌ العدل‌ اعظم هدایت می‌شود. بهائیان آگاهند که در این مسیر مسائل بسیار پیچیده، متنوع و گسترده‌ای برای یادگیری وجود دارند از جمله: گردهم آوردن مردمانی از پیشینه‌های گوناگون در محیطی به دور از اختلاف و تعصب، دورماندن از خطرات بیگانه‌انگاری و انحصارطلبی، رسیدن به سطوح بالاتری از همفکری و همکاری، توان‌دهی به گروه‌های فزاینده‌ای از مردان و زنان برای بر عهده گرفتن مسئولیت رشد شخصی و مشارکتشان در پیشرفت اجتماع، فراهم ساختن فضاهایی برای مشورتی که در آن‌ها تصمیم‌گیری با برخورداری از افکار و نظرات متنوع صورت می‌گیرد و چگونگی انتقال یادگیری‌ها در ارتباط با جامعه‌سازی.
گروهی از جوانان در ماکائو
جامعۀ بهائی برای یادگیری دربارۀ این موضوعات از طریق مطالعه، اقدام عملی، بازنگری بر اقدامات انجام شده، مشورت دربارۀ موانع و چالش‌هایی که در عمل پیش می‌آید و تبادل تجربیات عمل می‌کند. در تمامی این مراحل، مراجعۀ مداوم به آثار بهائی و تجزیه و تحلیل علمی داده‌ها و الگوهای مشاهده شده، از مشخصات ویژۀ کار است

بیت العدل اعظم



بیت العدل اعظم، شورای بین‌المللی دیانت بهائی است. حضرت بهاءالله تشکیل این موسسه را در کتاب اقدس، که حاوی برخی از مهم‌ترین اصول، احکام و تعالیم دیانت بهائی است، تعیین نموده‌اند.
بیت العدل اعظم موسسه‌ای بی‌مانند درتاریخ است. در ادیان قبل هرگز سابقه نداشته است که مظهر ظهور الهی (پیام‌آور الهی) موسسه‌ای را تعیین نماید که وظیفه‌اش حفظ یکپارچگی و انعطاف‌پذيری دین، تضمین وحدت و هدایت فعالیت‌های پیروان و بهبود و پيشرفت اجتماع بشری باشد. حضرت بهاءالله به بیت ‌العدل ‌اعظم مقام مرجعیت الهی و اختیار وِیژه‌ای موهبت نموده‌اند تا این موسسه بتواند تأثیری مثبت بر سعادت نوع بشر داشته باشد، به پیشبرد تعلیم و تربیت، صلح و رفاه جهانی بپردازد و از حقوق شخصی، شرافت و آزادی نوع انسان و مقام دین محافظت نماید. بیت ‌العدل ‌اعظم وظیفۀ بکارگیری تعالیم حضرت بهاءالله را مطابق با نیازهای یک اجتماع همیشه در حال پیشرفت بر عهده دارد و بنابراین دارای قوۀ تشریع (وضع قوانین) در تمام مواردی است که آثار بهائی به صراحت به آنها نپرداخته‌اند.
بیت العدل اعظم جمعی متشکل از 9 عضو است که اعضای آن هر 5 سال یک بار توسط اعضای تمامی محفل‌های ملی بهائی سراسر دنیا انتخاب می‌شوند. از زمان اولین انتخابات بیت ‌العدل‌ اعظم در سال 1342 ه.ش. (1963 میلادی)، این موسسه، جامعۀ جهانی بهائی را هدایت نموده تا با به کارگیری تعالیم حضرت بهاءالله برای بهبود عالم، توان‌مندی خود را جهت مشارکت در ساختن یک تمدن جهانی مرفه، پرورش و توسعه دهد. در همان حال که جامعۀ بهائی می‌آموزد بینش حضرت بهاءالله نسبت به صلح جهانی را به واقعیت تبدیل نماید، هدایت‌های بیت ‌العدل‌ اعظم، وحدت فکر و عمل در این جامعه را تضمین می‌نمایند.
تاریخچۀ شکل‌گیری
حضرت بهاءالله در کتاب اقدس موسسۀ بیت العدل اعظم را وضع نمودند و وظایف آن را نیز در تعدادی از دیگر آثار خود شرح دادند. حضرت عبدالبهاء در وصیت‌نامۀ خود بر اختیارات و مرجعیت بیت العدل اعظم تأکید نمودند و توضيحات بیشتری در ارتباط با تأسیس و عملکرد آن موسسه ارائه کردند. پس از درگذشت حضرت عبدالبهاء، حضرت شوقی افندی تأسیس بیت العدل اعظم را در اولویت امور جامعۀ جهانی بهائی قرار دادند و بیشتر از سه دهه جامعۀ بهائی را برای انتخابات بیت العدل اعظم آماده ساختند. در نهایت در اردیبهشت 1342 (آوریل 1963میلادی)، 6 سال بعد از درگذشت حضرت شوقی افندی و همزمان با یکصدمین سالگرد اعلان امر حضرت بهاءالله، با برگزاری انتخاباتی جهانی، اولین انتخابات بیت العدل اعظم انجام گرفت.
عضویت و انتخابات
هر ساله بهائیان 21 سال به بالا در هر جامعۀ محلی نمایندگانی را انتخاب می‌کنند که با رأی خود اعضای محفل ملی را تعیین می‌نماید. هر 5 سال یک بار، اعضای محفل‌های ملی با شرکت در یک کانونشن بین‌المللی 9 عضو بیت العدل اعظم را انتخاب می‌کنند.
خدمت در موسسات بهائی اگرچه یک موهبت است ولی مقام و امتیازی نیست که فرد به دنبال آن باشد. انتخابات بیت العدل اعظم همانند انتخابات سایر موسسات بهائی فاقد هرگونه نظام کانديد و معرفی نامزد‌های انتخاباتی، حزب‌گرایی، مبارزه و تبلیغات انتخاباتی است. فضای حاکم بر این انتخابات که در طی یک گردهم‌آیی چند روزه صورت می‌گیرد فضایی معنوی آمیخته با سرور و احترام است که در آن رأی‌دهندگان با در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی و روحانی مطرح در آثار بهائی، شایسته‌ترین افراد را برای خدمت در این موسسه انتخاب می‌کنند.
نمایندگان حاضر در انتخابات بیت العدل اعظم، ماه مه سال 2013
عضویت بیت العدل اعظم فقط مخصوص به مردان است. اگر چه این موضوع ممکن است تعجب‌برانگیز به نظر برسد، شرطی است که حضرت بهاءاللّه خود وضع نموده‌اند و حضرت عبدالبهاء توضیح داده‌اند که حکمت آن به طور کامل در آینده درک خواهد شد. از آن جایی که آثار بهائی سرشار از بیانات روشن و صریح دربارۀ برابری زنان و مردان است، مسئلۀ عضویت مردان در بیت العدل اعظم به هیچ‌وجه نمی‌تواند به عنوان نشانه‌ای از برتری مردان بر زنان درنظر گرفته شود.
گوشه‌ای از فعالیت‌ها
بیت ‌العدل اعظم از زمان تأسیس، شیوۀ حضرت شوقی افندی را برای رشد و توسعۀ آئین بهائی از طریق برنامه‌های (نقشه‌ها) جهانی ادامه داده‌اند و نیرو و منابع خود را صرف تحکیم و پرورش جامعه‌ای جهانی نموده‌اند كه اعضای آن بتوانند در ساختن تمدن مورد نظر حضرت بهاءاللّه مشارکت نمایند و تعالیم ایشان را به تناسب نیازهای جمعیت‌های محلی خود به كار بندند. هدف این برنامه‌های جهانی پرورش قابلیت و افزایش توان‌مندی افراد، جوامع و موسسات است به نحوی که بتوانند پایه‌های حیات روحانی را در همه جا، از دهکده‌های بی‌شمار در مناطق روستایی گرفته تا محله‌های شهرهای بزرگ، تقویت نمایند، در رفع نیازهای اجتماعی و اقتصادی ساکنین بکوشند و در گفتمان‌های رایج مشارکت نمایند. همراه با گسترش آئین بهائی و دایرۀ اقداماتش، بیت العدل اعظم همچنین به رشد و پروش ساختارهای اداری بهائی، توسعۀ مركز جهانی روحانی و اداری‌ این آئین، ترویج و به کارگیری احکام بهائی، در دسترس قرار دادن کلام الهی از طریق ترجمه و انتشار آثار بهائی به زبان های مختلف و …. پرداخته‌اند.
از زمان تشكیل بیت‌ العدل اعظم همچنین دامنۀ وسیعی از اقدامات زیر نظر این موسسه، در زمینه‌هایی همچون حقوق بشر، رفاه جهانی و پیشرفت زنان صورت گرفته است و بهائیان در سازمان ملل، در مجامع بین‌‎المللی و در انواع فضاهای اجتماعی گوناگون در سطوح ملی و محلی هر چه بیشتر در مباحثات مرتبط با موضوعات مورد توجه اجتماع مشارکت می‌نمایند. برای مثال بیت‌ العدل اعظم، برای مشاركت در گفتمان بین‌المللی، پیرامون صلح، در سال ۱۳۶۴ ه.ش. (1985 میلادی) پیامی خطاب به مردمان سراسر جهان صادر نمودند و پیش‌نیازهای اساسی برای برقراری صلح و رفاه جهانی را در آن مطرح ساختند و یا در سال ۱۳۸۱ ه.ش. (2002 میلادی) در پاسخ به موج رو به افزایش تعصبات دینی، در نامه‌ای رهبران ادیان جهان را مورد خطاب قرار داده و با تأکید بر لزوم پذیرش اصل یگانگیِ ادیان به عنوان پیش نیازی برای صلح، خواستار گفتگویی جدید دربارۀ جنبش‌های همکاری بین‌ ادیان و نقش دین در اجتماع شدند.

فعالیت‌های بهائیان

مشارکت در پیشرفت اجتماع
آثار بهائی پیروان این آئین را به مشارکت فعالانه در زمینه‌های بی‌شماری از زندگی فرا می‌خواند. بهائیان در سراسر عالم، هم به صورت فردی و هم جمعی، می‌کوشند تا در حیات اجتماع مشارکت کنند، با تعداد فزاینده‌ای از جنبش‌ها، سازمان‌ها، گروه‌ها و افراد همکاری نمایند، دوشادوش آنان در پیشرفت مادی و معنوی جوامع بکوشند و در اقدامات مشترکی سهیم باشند که یگانگی، اتحاد و رفاه عالم انسانی را ترویج می‌دهند و به همبستگی جهانی کمک می‌کنند.
بخشی از فعالیت‌های بهائیان با هدف بالا بردن سطح رفاه و

توسعۀ اقتصادی و اجتماعی و پرورش توان‌مندی‌های جمعیت‌ها صورت می گیرد تا مردمانی از هر طبقه و قشر اجتماع، فارغ از اعتقادات یا پیشینه‌شان بتوانند در ساختن یک جهان بهتر مشارکت نمایند. آنچه انگیزه‌بخش چنین اقداماتی است شوق خدمت به نوع انسان و مشارکت در تغییرات اجتماعی سازنده است. تعالیم و آموزه‌های بهائی در کنار دانش علمی موجود در حیطه‌های مختلف زندگی بشری همچون سلامت، بهداشت، آموزش، کشاورزی و حفاظت از محیط زیست، الهام‌بخش و راهنمای بهائیان در این فعالیت‌هاست. مسائل توسعۀ اجتماعی و اقتصادی می‌توانند بسیار پیجیده باشند و تلاش‌های بهائیان در این زمینه هنوز نوپا و در مراحل اولیه هستند. بهائیان معتقدند تغییر اجتماعی پروژه‌ای نیست که گروهی از مردم به نفع گروهی دیگر به انجام رسانند بلکه هر جمعیتی باید قادر باشد برای پیشرفتش تصمیم بگیرد و مسیر ترقی خود را تعیین نماید.
یک پروژۀ توسعۀ اجتماعی و اقتصادی در کلمبیا
در حال حاضر افراد، گروه‌ها و سازمان‌های بسیاری در تلاش و تبادل نظر هستند تا فهم عمیق‌تری‌از مسائلی که نوع بشر با آن مواجه است همچون صلح، تغییرات اقلیمی، فقر و بحران غذا، برابری زنان و مردان و ... به دست آورند. بسیاری از بهائیان در ارتباط با زمینۀ تحصیلی، کاری و دغدغه‌های اجتماعی خود می‌کوشند تا در گفتمان‌های جاری جامعه مشارکت پرثمر داشته باشند، درک خود از بینش‌های حضرت بهاءالله را با فروتنی با دیگران به اشتراک بگذارند و از دیگران و همراه با آن‌ها بیاموزند. در سطح بین‌المللی، دفتر جامعۀ جهانی بهائی که یک سازمان بین‌المللی غیردولتی و دارای مقام مشورتی از طرف شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل (اکوسوک) و صندوق کودکان سازمان ملل (یونیسف) است در بسیاری از کنفرانس‌ها و کمیسیون‌های سازمان ملل متحد شرکت فعال دارد و به طور مرتب مقالات و بیانیه‌هایی در موضوعاتی چون حقوق اقلیت‌ها، جایگاه زنان، رفاه کودکان و خانواده و پیشگیری از جرایم منتشر می‌کند.
نمایندگان جامعۀ بهائی در نشست جهانی تغییرات اقلیمی پاریس، در دسامبر 2015
بهائیان با هدف ارائۀ راه‌حل‌های از پیش تعیین شده و نسخه‌وار شروع به کار نمی‌کنند. در انتخاب حوزه‌های مشارکت خود، این اصل موجود در آثار بهائی را مدنظر دارند که وسیله باید مطابق با هدف باشد. اهداف متعالی جز از راه‌های شایسته قابل دستیابی نیستند و وحدتی پایدار را نمی‌توان از طریق اقداماتی بنا نهاد که اختلاف را ترویج می‌دهند یا اساسِ روابط بشری را بر تضاد منافع، استوار می‌دانند.
بهائیان همچنین می‌کوشند تا همکاری با دیگران‌ را فرصتی برای تحمیل عقاید مذهبی خود نشمرند و از خودبرحق‌بینی و سایر جلوه‌های نامطلوب هیجانات مذهبی دوری نمایند. آن‌ها درس‌هایی را که از به کارگیری تعالیم حضرت بهاءالله در کوشش‌هایشان جهت پیشبرد تمدن می‌آموزند بی دریغ در اختیار اطرافیانشان می‌گذارند و همچنین مشتاقند تا از افراد و گروه‌های همفکر بیاموزند و بصیرت‌هایی را که دیگران اندوخته‌اند در فعالیت‌های خود به کار گیرند.
یک پروژۀ توسعۀ اجتماعی و اقتصادی در مالاوی