در این مقاله قصد ندار یم بنویسم که کدام رفتار و اعمال و سخنان مسئولین بر خلاف عدل و عدالت بوده است بلکه قصد تعربف مفهوم عدل و عدالت است و قضاوت را به عهده خوانندگان مقاله می گذاریم که تا چه حد این مفهوم در ایران عملی شده است .
اما در مفهوم عدل و معنای لغوی عام آن به ((رعایت حقوق دیگران ؛ در برابر ظلم )) و یا (( هر چیزی را بجای خود نهادن ؛ یا هر کاری را به وجه شایسته انجام دادن )) تعریف می کنند
البته گاهی صاحبان قدرت در برخی کشورها (منظورمان کشور خاصی شاید نباشد !!)این تعاربف دست برده و در تعریف ((صاحب حق )) و ((حق)) و ((جایگاه شایسته هر امری)) معنای جدیدی قرار داده اند که هر کسی ؛ صاحب حق نیست و برابری در نظام و در اسلام به معنای مساوی بودن همه افراد در همه موارد نیست چرا که نظریه نژاد برتر قرنهاست وجود دارد و برقراری عدالت به معنای تساوی و تقسیم عادلانه به مفهوم جهانی آن نیست
اما در همه جهان اهل انصاف اعتقاد دارند که بریدن و خوردن نان دیگران عدم عدالت و ظلم است و گرفتن حق و رساندن به ذی حق عدل و انصاف است اما در برخی کشورها !! تا چه حدی رعایت می شود باید به دیده بصیرت نگریست آیا همه جا بریدن نان نبود عدل است و یا قانون و قانون گذار حاکم حق دارد برای بریدن نان تبصره هایی ایجاد کند که وجدانش راحت باشد
اما امور حسنه و قبیحه گاه معنای خود را در زمان و مکان متاسفانه از دست می دهند و بجای آن مفهوم جدیدی در قضاوت ایجاد می کنند که هر امری نسبت به هر کسی قبیح نیست مثلا اگر فردی دیدگاهی متفاوت یا مخالف با دیدگاه صاحب قدرتی داشته باشد صاحب قدرت این حق را دارد که برای مجبور کردن فرد مقابل به تسلیم در برابر دیدگاه خودش از هر ابزاری بهره ببرد هرچند آن ابزار قباحت داشته باشد مثلا بی گناهی دستگیر شود یا ازار و اذیت شود بی عدالتی نیست چرا که نتیجه این عمل آن است که فرد مجبور به پذیرش دیدگاه حاکم می گردد که مثلا پذیرش دین و اعتقاد اوست که به رستگاری منجر می شود پس برای رستگاری جامعه می توان گاه مفاهیم حسنه و قبیحه را کاملا جابجا کرد و این انصاف و عدالت با توجه به مصلحت است
اما گاه برای اعمال اشتباه خود به گونه دیگری توجیه می آورند که انسان جایز الخطا است و هر انسانی ممکن است مرتکب خطای سهوی و عمدی شود اما این توجیه اینجا دچار چالش می گردد که فردی که مامور به اجرای عدالت است با علم و آگاهی از عدن عدالت و ظلم وارده نه تنها مورد مواخذه قرار نمی گیرد بلکه بعلت ارتکاب جنایتی و ظلمی ارتقا مقام گرفته و از اشتباه و ظلم و خطای خود تقویت و تشویق می گردد و این عدالت قدرت مدارانه است
و گاه با این نظریه جدید روبرو می شویم که تعریف عدل و حق و تکلیف و وظیفه را چه کسی معین می کند ؟ اگر قانونگذار خود ظلمی را تصویب کند و یا حاکم خود تکلیفی را دستور دهد که با عدالت در منافات است اما ایشان امده و در تعاریف تغییر ایجاد می کنند مثلا داشتن حق مسکن و یا شغل و یا تحصیل و برابری همه در آن معنا ندارد چرا که حاکم می آید یک چارچوب تعریف می کند که تمام کسانی که خودی هستند حق داشتن مسکن و شغل و حق تحصیل را دارند و خودی کسانی هستند که در چارچوب نظام تسلیم بلاشرط باشند و در غیر اینصورت غیر خودی محسوب شده و این حقوق شامل حال ایشان نمی شود و می گویند حاکم حکم پدر خانواده را دارد و ملت فرزندان او هستند و نظر پدر باید اجرا شود تا فرزند به حقوق فرزندی نائل شود و مشکل اینجاست که فقط یک پدر هست و تنها همین پدر حق دارد مفاهیم خود را اجرا کند و معنای عدالت را او باید تعریف کند
پدر حق دارد فرزندان خاطی را تنبیه و از حقوقی محروم کند تا مورد تربیت قرار گیرند یعنی ملتی که دیدگاه حاکم را مورد سئوال قرار دهند در حکم فرزندان بی تربیتی هستند که باید مجازات شوند تا حرف روی حرف پدر نیاورند و این عدالت پدرانه است
و باز تعریفی دیگر می سازند که انسانها دارای استعداد متفاوت هستند و هر انسانی با توجه به میزان استعداد خود از حق بیشتری بهره مند می شود و ایمان به دیدگاه حاکم هم نوعی استعداد است که اگر افرادی ایمان به اعتقادات نظام حاکم نداشته باشند یعنی استعداد داشتن برخی از حقوق را ندارند و باید در محرومیت بسر ببرند تا به استعدادی برسند که توان درک و قبول نظر و دیدگاه و اعتقاد حاکم را بیابند در غیر اینصورت از کلیه حقوق محروم هستند و این خود عدل و عدالت و انصاف است
اما اگر خداوند بفرماید که :
العدل یضع الامور مواضعها بالعدل قامت السموات و الارض
شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ
وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِن كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ كَفَى بِنَا حَاسِبِینَ
و صدها آیه مشابه دیگر در قرآن بیاوریم ایشان هم آیاتی را آورده که شما که نظر گاه حاکم را زیر سئوال می برید عدل و عدالت و انصاف شامل حال شما نمی شود چرا که شما در دسته مومنان نیستید بلکه یا (کافرید) یا ( ملحدید) یا (مشرکید) یا ( منافقید) یا (منکرید) یا (فاسقید) و خلاصه هر چیزی غیر از مومن از حقوق ( انسانی) و (بدیهی) محروم می شود یعنی شهروند محسوب نمی شود نه تنها انسان درجه دوم نیست که انسان نیست و خونش مباح است یعنی عدالت قصاب
شاید تعجب کنید که چگونه افرادی مرتکب ظلم می شوند و احساس عدالت صرف می کنند
تصور کنید که به شما القا کنند و بارها و بارها بگویند که همسایه تو فردی خطرناک است و ظاهر مهربان او برای فریب توست او قصد دارد با مهربانی ظاهری به تو و اعتقادات تو آهسته و پیوسته حمله کند و تو بدون آنکه بفهمی به او محبت پیدا کنی ؛ حال او چرا خطرناک است و چرا باید از روی زمین محو و نابود شود و چرا نابودی او عین عدالت است ؟
چون او می گوید خداوند قادر است و توانای مطلق است ؛ اما این تعریف غلط است ؟
بله به دیدگاه حاکمان برخی کشورها غلط است خداوند هم حد و حدودی برای خودش تعریف می کند تا ظرفیت انسان تحمل درک او را داشته باشد مثلا خداوند بنا به قول برخی علما همیشه توان ارسال رسل و پیامبر ندارد و اگر کسی بگوید که خداوند رسولی دیگر غیر محمد آورده کشتن او یا آزار و اذیت او و محرومیت او عین عدالت است پس مراقب همسایه باشد که حرفهای زیبای او ظاهرا درست است اما علما باید تفسیر کنند که میزان قدرت خداوند چقدر باشد یا نباشد و خداوند این اختیار را به برخی علما داده و در طول تاریخ میلیونها انسان کشته شده اند و این عدالت برخی علما و مجتهدین است و به نظر برخی علما خداوند از این اجرا خرسند است .
مثلا در قانون جهانی حقوق بشر بیان اعتقاد و دیدگاه فرد آزاد است اما این قانون غلط است و معنا ندارد چرا که همسایه من می اید و می گوید که خداوند مانند پزشکی است که با توجه به درد زمان نسخه می دهد و این یعنی که شاید قرآن نسخه این زمان نباشد ؛ خوب گوینده این کلام را اگر به زندان ببریم عین عدالت است تا برای مردم مسلمان نسخه جدید از جانب خداوند نیاورد و غیر آن ظلم به مردم است !!
اما برخی از افراد شجاع که بعدا زندانی می شوند از قانونگذاران و برخی علما می پرسند و نقد می کنند که تخریب اماکن و خانقاه و حسینه و قبرستان و منازل چه عدالتی دارد ؟
جواب جالب قاضی بعد از زندانی کردن سئوال کننده این است که این مکان خود مبلغ صامت و ساکت یک دیدگاه است و مردم که از کنار آن رد می شوند متوجه یک دیدگاه متفاوت می شوند پس باید عدالت را رعایت کرد و این اماکن را با خاک یکسان کرد تا خدا خشنود شود
اما نظرگاهی جدید آمده که اعقتاد دارد همانگونه که تاریکی وجود ندارد بلکه میزان نور تا حدی کم می شود که ما توان دیدن نداریم و سرما وجود ندارد بلکه گرما و انرژی بحدی کم می شود که ما تحمل این درجه را نداریم و بعد می گویند ظلم وجود ندارد بلکه عدالت بحدی تعریف می شود که شما ظرفیت تحمل آنرا ندارید ولی میلیونها نفر براحتی از آن میزان لذت می برند پس شما مشکل دارید و بیایید با این میزان خودتان را تطبیق بدهید و این ظلم نیست بلکه میزان ظرفیت عدالتی است که در این جامعه میتوان اجرا کرد و اگر بیشتر شود سطح توقع مردم هم بیشتر شده و در سایر موارد هم می خواهند میزان ها را تغییر دهند مثلا حجاب را اختیاری کنند و بگویند رعایت عدالت در اختیار حجاب است نه اجبار آن یا موسیقی را آزاد قرار دهند و بگویند که روح و روانشان از آن لذت می برد و حتی می ایند در نهایت ؛ آزادی اعتقادی را عدالت تعریف می کنند که انسان باید آزاد باشد تا با تفکر و تحقیق و تدبر و اندیشه اعقتادی را انتخاب کند و غیر آن ظلم است و این افراد خدای نکرده قصدشان این است که نظام شریف و قدیم مرجع تقلید را زیر سئوال ببرند و بگویند که عدالت در این نیست که یک نفر بگوید و بقیه اطاعت کنند
در نهایت برای عدالت میزان خارجی قرار داده اند و مثلا می گویند اگر فردی به فلان کشور برای عبادت توجه کند این به معنای محبت او به نظام حاکم آن کشور است و فرد عبادت کنند در نهایت قصد دارد که همه مردم تسلیم نظام حاکم قبله او شوند و اگر این سئوال را از خودش بپرسید که آیا قبله شما با محبت شما به نظام حاکم آن کشور مثلا نظام عربستان بستگی دارد و شما می خواهید همه تسلیم رای حاکمان عربستان شوند ؟ آنگاه عدالت بر شما اجرا شده و شما از شش سال تا ده سال نماز خود را در اوین می خوانید
حالا در این روز 29 اسفند 1394 عدالت را تا حدودی مطالعه کردیم بیاییم یک سال 1395 را نظر کنیم ومشاهده کنیم که ایا :
بودن زندانیان بی گناه عقیدتی و سیاسی در سال آینده ادامه عدالت خواهد بود ؟
آیا ممانعت حق تحصیل همچنان به عدالت وارونه ادامه می یابد ؟
آیا اختیار پوشش همچنان در بند و تبصره های مجتهدین تداوم می یابد ؟
آیا عدالت در تصرف و مصاده اموال غیر خودی ها پیگیری می شود ؟
آیا مطبوعات همچنان با نهایت عدالت سانسور می شوند ؟ و آزادی بیان خودی ها با بیان تهمت ها و افترا ادامه می یابد ؟
آیا شاکی که اداره اطلاعات است و بازجو هم که اراده اطلاعات را ؛ قاضی عدالت می داند و مجدد دستگیریها با عدالت تعریف شده تشدید می یابد ؟
آیا تخریب ها به عدالت تقسیم می شود و نصیب همه اقلیتهای مختلف می گردد ؟
بیاییم 365 روز صبر کنیم تا برخی از حاکمان کشورهایی که که عدالت را گونه دیگری تعریف می کنند را بیشتر بشناسیم
کمپین نه به آزار و زندان هموطنان بهایی
به اشتراک بگذارید..