من هم مانند بیشتر مردم در این لحظه از تاریخ، تصوّر میکنم که همۀ ما تلاش میکنیم در گفتمانی دربارۀ حوادث اخیر جهان شرکت کنیم. آیا شما این کار را میکنید؟
همه میدانند بشریّت به مرحلۀ هراسانگیزی از تکامل خود به عنوان یک گونۀ زیستی رسیدهاست. ما سلاحهایی داریم که میتوانند کاملاً ما را نابود کنند. در بسیاری از نقاط کرۀ زمین با افزایش تنش و درگیری روبرو هستیم. محیط طبیعی خود را غارت کردهایم. با مسائل فوقالعاده چالشبرانگیز نژادپرستی و تعصّب روبرو هستیم. با در نظر گرفتن همۀ اینها، میبینیم که مشکلات شدید جهان از همه طرف پدیدار گشته و توانایی ما را برای مقابله با آنها، تهدید میکند.
وقتی نوبت به حلّ چنین مشکلات هولناکی میرسد، آموزههای بهایی به ما توصیه میکنند همزمان دو کار را که به نظر متفاوت میآبد، انجام دهیم:
«هر روز را رازی است و هر سر را آوازی. درد امروز را درمانی و فردا را درمان ديگر. امروز را نگران باشيد و سخن از امروز رانيد» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص138)
«دين از سياست جدا است. دين را در امور سياسی مدخلی نه؛ بلکه تعلق به قلوب دارد، نه عالم اجسام» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد1، ص 33)
این تعادل بین دور ماندن از سیاستهای حزبی و در عین حال علاقهمندی به نیازهای زمانه، بین بهاییان چگونه برقرار میشود؟ ما چگونه میتوانیم هر دو این کارها را انجام دهیم؟ چه چیزی بین گفتمان تفرقهافکنانۀ حزبی و ارزیابی از حقیقت ما تفاوت ایجاد میکند؟ بهائیان برای پاسخ به نیازهای زمانه چه اقداماتی انجام میدهند و از چه اقداماتی اجتناب میکنند؟
آموزههای بهایی ترکیب جالبی از هدایات و آزادی عمل را ارائه میدهند. دیانت بهایی روحانی ندارد و جستوجو برای درک مستقلانه این اصول و تعادل بین آنها را به وجدان شخص واگذار میکند. همانطور که من در جستوجوی پاسخهایی برای خود هستم، قبل از این که دربارۀ نیازهای زمانه مطلبی به اشتراک بگذارم یا دربارۀ آنها با دیگران وارد بحث شوم، سعی میکنم مدام از خود این سه سؤال اساسی را بپرسم:
آیا این صحیح است؟
من نیز مانند بسیاری از مردم، مطالبی که خشم من را برمیانگیزاند و البته درست نیز «به نظر میرسند» را با دیگران به اشتراک میگذارم. ولی بعد متوجّه میشوم که این مطلب ناقص، حزبی، یا حتّی ترفند رسانههای اجتماعی برای جذب مخاطب، بودهاست. خوشبختانه، به کمک موتورهای جستوجو، معمولاً کمتر از یک دقیقه طول میکشد تا چیزی را بررسی کنیم – ولی این نشانۀ یک جنگ دائمی و آگاهانه است که هرکسی به آن نیاز دارد. من به عنوان روشی برای منظّم کردن خودم، سعی میکنم قبل از کلیک بر دکمۀ «به اشتراکگذاری» کمی صبر کنم. این کار، بین احساس اوّلیّۀ خشم یا عصبانیّت من، وقفهای ایجاد میکند که من بتوانم در مورد درستی یا نادرستی مطلبی که به ظاهر صحیح است، فکر کنم. من همچنین سعی میکنم، در مکالمههایم نیز، همین اقدام اساسی برای پی بردن به حقیقت را حفظ کنم. تحرّی حقیقت یک اصل اساسی در دیانت بهایی است:
«تقليد جائز نيست. تحری حقيقت بايد بشود. … دينی که مصدق عقل و علوم و فنون نباشد، آن تقليد آباء و اجداد است و اوهامست» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد1، ص251)
آیا این اذهان را تغییر خواهد داد یا با عشق بر قلبها اثر میگذارد؟
در مقالۀ قبلی سایت BahaiTeachings.org بعضی از چیزهایی را که از دیدار کوتاه خود از کمپینهای دعای استندینگ راک #نوداپل (Standing Rock #nodapl prayer) یاد گرفتم، به اشتراک گذاشتم. من یاد گرفتم چگونه افراد مسنتر در آنجا سعی میکردند افراد کمپ را آگاه سازند تا به جای خشم یا نفرت با عشق اقدام کنند. در یک نمونه، وقتی تعدادی افراد جوانتر دربارۀ خشونت تکاندهندۀ پلیس که روی پل با آن روبرو شده بودند صحبت میکردند، یک فرد مسنتر لاکوتایی (Lakota ) به آنها توصیه کرد هنگام به اشتراک گذاشتن چنین اطّلاعاتی دقّت کنند، زیرا ممکن است قلب مردم را مخالف پلیس برگرداند. او به آنها یادآوری کرد که ما همه یک خانواده هستیم، آنها نیز دارند تلاش میکنند. این درس عمیق مرا بر آن داشت که در نظر بگیرم: آیا این مقاله یا بخشی از اخبار یا عقیدهای که من میخواهم به اشتراک بگذارم برای اطّلاعرسانی دربارۀ رفتار کسی طرّاحی شده است و یا برای ایجاد خشم، خصومت و تلخی طرح شده است؟ آموزههای بهایی از همۀ ما میخواهند:
«الفت و محبت سبب حياتست و نفرت و اختلاف و جدائی سبب ممات و در جميع کائنات الفت سبب حياتست و کلفت سبب موت. پس نوع بشر بندگان الهی بايد الفت و محبت با همديگر نمايند و از کلفت و بغض و عداوت نفرت کنند» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد1، صص 154-153)
«حقيقت الوهيّت بر جميع کائنات به محبّت طلوع نموده. زيرا محبّت اعظم فيض الهی است. مصدر ايجاد محبّت است. اگر محبّت الهی نبود هيچ کائنی به ساحت وجود قدم نمی نهاد و از فيض الهی است که در ميان جميع کائنات محبّت و الفت است … جاذبه محبّت در عالم انسان به منزله روح است. پس واضح شد که محبّت و مودّت و الفت، حيات عالم است و مخالفت و نفرت و جنگ، ممات امم» (حضرت عبدالبهاء، خطابات حضرت عبدالبهاء، صص 256-255)
آیا حرفها یا اعمال من واقعاً به دیگران خدمت میکند؟
دیانت بهایی که دیانتی بر پایۀ اعمال و دعا-محور است از ما میخواهد برای خدمت به بشریّت فعالیت کنیم. بسیاری از مطالبی که به خصوص اخیراً، در رسانهها میبینیم، میتواند ما را به احساس خشم یا عصبانیّت به جا هدایت کند، ولی همیشه هم منجر به اقدام سازنده نمیشود. با اینکه همۀ دانستنیها قابلیت اجرایی ندارند و فقط همین که در مورد جهان خود بیشتر بدانم، ارزشمند است، ولی طرحریزی یک مسیر روشن عملی، در هر زمان ممکن، میتواند فرصتی باشد برای اینکه آموزههای بهایی را در دنیای واقعی در عمل نشان داد:
«به فقرا مهربان باشيد. محبّت نمائيد. آنها را دستگيری کنيد. زيرا فقرا دل شکستهاند. اگر شماها به جهت اغنياء جان نثاری نمائيد، گمان ميکنند مجبوريست. ولی چون به فقرا محبّت کنيد از صميم قلب ممنون و خشنود ميشوند. لهذا رعايت فقرا واجب است» (حضرت عبدالبهاء، مائده آسمانی، جلد5، صص 267-266)
به طور کلّی، مهربان بودن با خود و روبرو شدن با این موارد با نگرش یادگیری، میتواند مؤثّر باشد. ما اشتباه میکنیم، چیزهایی میگوییم که بعد آرزو میکنیم که ای کاش نمیگفتیم. کارهایی انجام میدهیم که تأثیری ندارند. پس اگر از موقعیّت روحانی درونی خود آگاه بمانیم و مدام از خودمان این سه سؤال را بپرسیم، آنگاه میتوانیم آن اشتباهات را اصلاح کرده و به مسیر خود ادامه دهیم. در نهایت، آموزههای بهایی به ما میگویند اگر با عشق و محبّت با دیگران رفتار کنیم، بالاخره میبینیم که عدالت و وحدت در سراسر جهان گسترده میشود.