جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ خرداد ۳۰, سه‌شنبه

هنا عقیقیان، سودابه مهدی نژاد و بهنام حسنی به زندان گرگان منتقل شدند



به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز به نقل از اطلس زندان های ایران لحظاتی پیش در تاریخ صبح امروز دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ سه تن از شهروندان بهایی ساکن گرگان جهت اجرای حکم به زندان امیرآباد گرگان منتقل شدند.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز به نقل این منبع حقوق بشری هنا عقیقیان، سودابه مهدی نژاد و بهنام حسنی شهروندان بهایی ساکن گرگان پیشتر در تاریخ شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶  پس از احضار از سوی وزارت اطلاعات جهت اجرای حکم، راهی زندان شده بودند که این حکم امروز اجرا و این شهروندان بهایی به زندان امیرآباد گرگان معرفی شدند.
هنا عقیقیان و بهنام حسنی جهت اجرای حکم یک سال و  ۹ ماه زندان و سودابه مهدی نژاد جهت اجرای حکم یک سال و شش ماه می بایست دوران محکومیت خود را در زندان امیرآباد گرگان سپری کنند. @bahainews
بنابرگزارشها طی هفته گذشته ۹ تن از شهروندان بهایی در شهر گرگان با هجوم نیروهای امنیتی و یا احضار از سوی دستگاه قضایی و امنیتی به زندان منتقل شده اند.

مژده ظهوری، فرحناز تبیانیان، مریم دهقان یزدلی، هوشمند دهقان یزدلی توسط ماموران امنیتی در منازلشان بازداشت شدند و شیدا قدوسی، پونه ثنائی،پریسا شهیدی، نازی تحقیقی و میترا نوری پس از احضار از طریق تلفن خود را به اداره اطلاعات و پس از آن جهت اجرای حکم به زندان امیرآباد گرگان معرفی کردند.

طی ماه های اخیر کاملیا بیدلیان و نوید معلم نیز که در پرونده بازداشت دسته جمعی شهروندان بهایی که منجر به رای زندان دادگاه علیه آنان شد نیز بازداشت و به زندان منتقل شده است که نوید معلم روز گذشته به مرخصی سه روزه آمده است.
@bahainews
این افراد از جمله افراد بازداشت شده در استان گلستان می باشند که در دادگاه اول به ۱۹۳ سال زندان محکوم شدند ودر دادگاه تجدید نظر این احکام از یک سال وشش ماه تا یک سال و ۹ ماه محکومیت کاهش پیدا کرده است که اسامی کامل آنان به شرح زیر می باشد:
فرحناز تبیانیان، پونه ثنایی، مونا امری حصاری، بهنام حسنی، پریسا شهیدی، مژده ظهوری، پریوش شجاعی، هنا عقیقیان در شهر گرگان، شهره صمیمی در شهر مینودشت، بیتا هدایتی، وثاق سنایی و هنا کوشکباغی در شهر گنبد کاووس به ۱ سال و ۹ ماه زندان؛ روفیا پاکزادان، سودابه مهدی نژاد، میترا نوری، شیوا روحانی، هوشمند دهقان، مریم دهقان، نازی تحقیقی از بهائیان شهر گرگان، کاملیا بیدلیان و نوید معلم در شهر مینودشت هر کدام به ۱ سال و شش ماه زندان محکوم شده‌اند. همچنین تینا موهبتی که پیشتر به یک سال و نه ماه زندان محکوم شده بود حکم وی باطل و به جریمه نقدی سه میلیون تومانی محکوم شده است. حکم دادگاه تجدید نظر شهنام جذبانی از بهائیان مینودشت و شیدا قدوسی از بهائیان شهر گرگان که هر کدام به ١١سال زندان محکوم شده‌ بودند هنوز ابلاغ نشده است.

چگونه حضرت بهاءالله به ارض اقدس رسیدند؟

نوشتۀ مایکل کِرتوتی
Michael Curtotti
۲۴ آپریل ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری
حقیقتی تاریخی است که بنا به امر سلطان عثمانی، حضرت بهاءالله از شهری به شهری تبعید گردیده نهایتاً به شهر عَکّا رسیدند ـ ارضِ اَقدَس.
به نظر نمی رسد لازم باشد توضیحی دربارۀ «اَرضِ مُقدّس» که در چه منطقه ای قرار دارد داده شود، زیرا شهرتش به حدّی است که ذکرش لزومی ندارد. یهودیّت، مسیحیّت و اسلام مانند دیانت بهائی آن منطقه را مقدّس می شمارند. برای بسیاری از انسان های ساکن زمین ارض مقدّس قلب روحانیّت می باشد.
سرزمینی که اَشعیا دربارۀ آن چنین اظهار داشته:
«و در ایّام آخر واقع خواهد شد که کوه خدا، خانۀ خداوند بر قلّۀ کوه ها ثابت خواهد شد و فوق تل ها برافراشته خواهد گردید و جمیع امّت ها به سوی آن روان خواهند شد... ایشان شمشیرهای خود را برای گاو آهن و نیزه های خویش را برای ارّه خواهند شکست و اُمّتی بر اُمّتی شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.» (۳)
چنین پیشگوئی هم مکرراً در انجیل آورده شد و مجسمه ای برنزی در نزدیک درب ورودی سازمان ملل متّحد در نیویورک نمادی از این چشم انداز اَشعیا است که نشان دهندۀ تبدیل ابزار جنگ به وسیلۀ صلح است.
حضرت عبدُالبهاء، فرزند اَرشَدِ حضرت بهاءُالله بیانات زیر را در همین زمینه فرمودند:
«چون جمالِ مُبارک [حضرت بهاءالله] به این سِجن در ارضِ مقدّس رسیدند، دانایان بیدار شدند که بشاراتی که خدا در دو سه هزار سال پیش از لِسان [زبان] انبیا داده بود ظاهر شد و خداوند به وعده وفا نمود. زیرا به بعضی انبیا وحی فرموده و بشارت به ارضِ مقدّس داده که رَبُّ الجُنُود دراو ظاهر خواهد شد؛ جمیع این وعده ها وفا شد. و اگر چنانچه تعرّضِ اَعدا نبود و این نفی و تبعید واقع نمی گشت عقل باور نمی کرد که جَمالِ مُبارک از ایران هجرت نمایند و در این ارضِ مقدّس خیمه بر افرازند. مقصودِ اَعدا این بود که این سِجن سبب شود و بکلّی امرِ مُبارک [دین بهائی] محو و نابود گردد و حال آن که سجن مبارک تأییدِ اعظم شد و سبب ترویج گشت، صیتِ اِلهی به شرق و غرب رسید و اشعۀ شمسِ حقیقت به جمیع آفاق درخشید.»(۴)
بعد از گذشت مدّت زمانی، از شدّت سختی مسجونیّت حضرت بهاءالله کاسته شد. در دورانی که حضرت بهاءالله در اَرضِ اَقدَس حیات داشتند بسیاری از آثار مهمّ خویش را نازل فرمودند. بعد از مدّتی حضرت بهاءالله توانستند از مدنیۀ مُحَصَّنۀ عَکّا خارج شوند و در میان یکی از حَدائِق [باغ ها] در قصری در نزدیکی شهر عَکّا اقامت جستند و پیروانشان قادر شدند به زیارتشان نائل گردند.
در نزدیکی عَکّا در سمت دیگر خلیج حیفا کوه کرمل سر به آسمان کشیده بود. در سال ۱۸۹۱ میلادی حضرت بهاءالله به کوه کرمل تشریف فرما شدند و محلّی را بِنَفسِه معیّن فرمودند که مقبرۀ مُطهّرِ حضرتِ اَعلی [حضرت باب]، مُبَشِّرِ ظهورِ حضرتِ بهاءالله باید مستقر گردد. در تشریف فرمائی دیگر در همان سال در بلندی های کوه کرمل و مُشرِف به دریا در نزدیکی غارِ ایلیا، لوحِ مبارکِ کَرمِل [از آثار وحیانی حضرت بهاءالله] را نازل فرمودند. با اشاره به کوه کرمل پیشگوئی فرمودند که «سَوفَ تَجریٖ سَفینَةُ اللهِ عَلَیکِ»(۵) [مضمون فارسی: بزودی کشتی خدا بر تو به راه می افتد.]
البته کلمۀ سفینه یادآور کشتی حضرت نوح است که نمایندۀ امنیّت برای بشریّت است.

ناصرالدین شاه و شاهدِ اروپائیِ قتلِ عامِ بابی ها در تابستانِ ۱۸۵۲ میلادی در بازارِ تهران، بیژن معصومیان



این مقاله مُکَمِّلِ مقالۀ قبلی نگارنده است که در ۲ خرداد امسال (۲۳ می) در سایت گویا منتشر شد.
سروان آلفرد وان گوموآن تا به امروز به عنوان تنها شاهد عینی اروپائی شناخته شده است که شرح حالی از قتل عام بابی ها در ایران از خود به جای گذاشته باشد. برای جزئیات این شرح حال، به مقاله قبلی نگارنده مراجعه کنید.
Austrian Officer- Alfred von Goumoëns (1819-1876).png
سروان وان گوموآن در سال ۱۸۱۹ میلادی در شهر لوزان سوئیس متولد شد، یعنی در همان سالی که سید علی محمد شیرازی مُلَقَّب به باب نیز در ایران به دنیا آمد. با وجود اینکه این سروان متولد سوئیس بود ولی وی به شهروندی اتریشی شناخته شده است، چرا که او مدت زیادی از دوران خدمتش را با درجۀ سروانی در هنگِ پیاده نظام ارتش اتریش گذراند. مطابق دستخطی که از یکی از اعضای خانوادۀ همسرآلفرد وان گوموآن به جای مانده است، این سروان مدتی در هنگِ پیاده نظامِ شمارۀ ۴۲ Baron Geppert مشغول خدمت بود، تا اینکه در سال ۱۸۵۱ میلادی مأموریت یافت به تهران برود و به آموزش سربازان ایرانی بپردازد. سروانِ مذکور جزو یک هیئت ارتشی-علمی بود که از طرف دولت اتریش به ایران اعزام شد. این هیئت مرکب از افرادی از کشورهای مختلف اروپا از جمله سوئیس، ایتالیا و فرانسه بود. در طول همین اقامت در تهران بود که سروان وان گوموآن موفق به دریافت نشانِ درجۀ دوی شیرو خورشید از حکومت قاجار نیز شد. اما دیری نپائید که وان گوموآن از آموزش سربازان ایرانی دست کشید. چون متقاعد شد حکومت ایران بجای سرباز، گروه کثیری «ارازل و اوباشِ انقلابی» را برای تعلیم نزد وی فرستاده بود. (۱)
ولی قبل از بازگشتش به اروپا، در تابستان ۱۸۵۲میلادی، وان گوموآن هنوز در خدمت حکومت ناصرالدین شاه بود. در همان روزها بود که او مجبور شد شاهدِ نگون بختِ یکی از بزرگترین و فجیع ترین قتل عام های معاصرِ ایران باشد، یعنی کشتار بابی ها در بازار تهران. (۲) این قتلِ عامِ وحشیانه بقدری در روحیۀ وان گوموآن تاثیر گذاشت که وی را وادار به نوشتن نامه ای بسیار دردناک به روزنامۀ اتریشی Oesterreichischer Soldatenfreund (روزنامۀ اتریشیِ «دوستِ سرباز») کرد. (۳)
این روزنامه و روزنامه های شبیه آن در اروپا و آمریکای آن زمان مخصوصِ سربازان منتشر می شد و برخی از ارتشیانی که در گوشه و کنار دنیا مشغول خدمت بودند، مطالب و گزارش هایی از آنچه در سرزمین های مختلف می دیدند را برای چنین روزنامه هائی می فرستادند. (۴) از اینرو، سربازانی که برای روزنامه های ارتشی مطلب می فرستادند را شاید بتوان در زمرۀ اولین خبرنگاران قرون معاصر نیز به حساب آورد. پس از این حادثۀ غمناک، سروان وان گوموآن تحمّلِ زندگی در ایران را از دست داد و از سِمَتِ خود استعفاء داده به اروپا باز گشت.همزمان با او، سروان دیگری به نام زتی (Zatti) که یک مهندس نظامی در همان هیئت اتریشی بود هم به خاطر قتل عام سَبُعانۀ بابی ها از سِمَتِ خود در حکومت ناصرالدین شاه استعفاء داد. سروان زتی نیز احتمالا سوئیسی بود، ولی او از ناحیه ای می آمد که ایتالیائی صحبت می کردند. بر خلاف سروان وان گوموآن، قبل از اینکه سروان زتی بتواند ایران را ترک کند، در همانجا فوت کرد. کالبد شکافی سروان زتی را دکتر جیکوب ادوارد پولاکِ (Jakob Eduard Polak) فرانسوی انجام داد که پزشکِ شخصیِ ناصرالدین شاه بود. پولاک همان دکتری بود که در سال ۱۸۵۰ به تحریک مخالفانِ باب که می خواستند نسبتِ جنون به مؤسسِ آئین بابی بدهند، سیدِ باب را معاینه کرد. ولی، بر خلاف میل مخالفانِ باب، پولاک اعلان کرد سید علیمحمد باب در سلامتِ کامل است. همین دکتر پولاک دو سال بعد، در سال۱۸۵۲ میلادی، شاهدِ عینیِ قتلِ درد آورِ طاهره قرةالعین در باغِ ایلخانیِ تهران نیز بود. )۵(
یک عضو سوم از همان هیئت اتریشی مقیم ایران بنام Krzicz هم ۱۳ سال پس از قتلِ عام بابی ها در بازار تهران، یعنی در سال ۱۸۶۵ میلادی، شرح حالی از مشاهدات خود در ایران را برای همان روزنامۀ «دوستِ سرباز» می فرستد. ولی در آن سالها، نام این روزنامه از «دوستِ سرباز»به «روزنامۀ نظامی» یا Militärzeitung تغییر کرده بود. در صفحۀ آخر این شرح حال، Krzicz اشاراتی به کُشتارِ بابی ها از جمله قتلِ عامِ ۱۸۵۲ در بازار تهران دارد. ولی مشخص نیست آیا او هم مثل سروان وان گوموآن شاهد عینیِ آن کشتار بوده است، یا شرحِ آن وقایع را از وان گوموآن و یا شخص دیگری شنیده بوده است. (۶)
اما استعفای سروان وان گوموآن از خدمت در حکومت ناصرالدین شاه و مراجعت وی به اروپا به معنای پایانِ رابطه اش با ایران و شخصِ ناصرالدین شاه نبود.
ملاقاتِ ناصرالدین شاه و شاهدِ اروپائیِ قتلِ عامِ بابی ها در سوئیس:
در طول حیاتش، ناصرالدین شاه سه بار به اروپا سفر کرد. این سفرها در ۱۲۵۲، ۱۲۵۷ و ۱۲۶۸ خورشیدی معادل سالهای ۱۸۷۳، ۱۸۷۸ و ۱۸۸۹ میلادی اتفاق افتاد. سفر اول وی به تشویق میرزا حسین قزوینی (۱۲۶۰-۱۲۰۷ خورشیدی) مُلَقَّب به مشیرالدوله بود که بعدها مُلَقَّب به سپهسالار نیز گشت. مشیرالدوله از شاگردان مدرسه دارالفنون بود و سابقۀ بیش از ۲۰ سال خدمت و زندگی در خارج از ایران را داشت، از جمله ۱۰ سال به عنوان وزیر مختار ایران در استانبول و ۲ سال هم به عنوان سفر کبیر ایران در همان شهر خدمت کرد. همین تجارب و آشنایی وی با جنبش اصلاحات در دولت عثمانی باعث شد تا ناصرالدین شاه او را به مدت ۲ سال به عنوان صدراعظم خود نیز انتخاب کند. مشیرالدوله علاقه داشت جنبش اصلاحاتِ عثمانی در ایران نیز پیاده شود. بهمین علت، او ناصرالدین شاه را تشویق به سفر به اروپا کرد تا بدین وسلیه پادشاهِ ایران نیز در صددِ بیدار کردنِ کشورش که در نوعی رخوتِ اقتصادی، علمی، سیاسی و اجتماعی فرو رفته بود بر آید. پادشاه پیشنهاد سپهسالار را پذیرفت و اولین سفر اروپائی خود را در ۳۰ فروردین ۱۲۵۲خورشیدی مطابق با ۱۹ آوریل ۱۸۷۳ میلادی آغاز کرد. این سفر شامل کشورهای روسیه، آلمان، بلژیک، انگلستان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، اتریش و قلمرو عثمانی می شد. یکی از مهمترین دیدارهای ناصر الدین شاه در دیدار با پادشاهان و رهبران اروپا، ملاقات وی با ملکه ویکتوریا در انگلستان بود. در حین این دیدار، ناصرالدین شاه اولین فرد آسیایی شد که از طرفِ ملکه ویکتوریا بالاترین نشانِ انگلستان یعنی نشانِ «بندِ جوراب (Order of the Garter)» را از ملکه دریافت کرد. (۶)
هنگامی که به مشاور دولت مرکزی سوئیس خبر رسید اولین سفر رسمی ناصر الدین شاه به اروپا شامل دیداری از سوئیس بویژه دریاچۀ ژنو و نیز توقف کوتاهی در شهر وو وه (Vevey) هم خواهد بود، این مشاور تصمیم گرفت یک مهمانی در خورِ پادشاه ایران بیاراید. برای ترتیب دادن این میهمانی، از قضا، مشاور مذکور تصمیم گرفت همان سروان آلفرد وان گوموآن، یعنی شخصی که حدود ۲۰ سال قبل از این سفرِ پادشاه، در تهران شاهدِ عینیِ قتلِ عامِ بابی ها بود را انتخاب کند. این انتخاب به دو دلیل بود. یکی اینکه سروان وان گوموآن در طول اقامتش در ایران با آداب و رسوم ایرانیان آشنا شده بود و می دانست چگونه با پادشاه و همراهانش رفتار کند. دیگر اینکه وی از نوادگانِ یکی از قدیمی ترین خانواده های سر زمین واد (Vaud) بود و در آن ایام در شهر مُرگس (Morges) نزدیک دریاچۀ ژنو زندگی می کرد. بنابراین، سفر و اقامت کوتاهی درشهر Vevey که تنها حدود نیم ساعت با Morges فاصله داشت برای وان گوموآن نسبتاً آسان بود.
اقامتِ کوتاهِ ناصرالدین شاه دراطراف دریاچۀ ژنو و نیز توقف کوتاه او در شهر وو وه (Vevey) در ماه جولای ۱۸۷۳میلادی اتفاق افتاد. البته سروان وان گوموآن حد اقل دو تجربۀ تلخ از اقامتش در ایران داشت. یکی فرستادنِ مُشتی به قول او «ارازل و اوباشِ انقلابی به جای سرباز» از طرف دولت ایران برای آموزش نظامی به او بود و دیگری مشاهدۀ قتلِ عامِ خونبار و وحشتناکِ بابی ها در بازارِ تهران در تابستان ۱۸۵۲ میلادی. با وجود این تجارب و اختلافی که میان وان گوموآن و حکومتِ ناصرالدین شاه بوجود آمد، او روابط حسنۀ خود با پادشاه ایران را حفظ کرد. به همین علت، مشاورِ دولتِ مرکزیِ سوئیس حدس زده بود سروانِ مذکور حاضر شود به عنوانِ عضوی از هیئتِ نمایندگانی که مسئولِ پذیرائی از پادشاه بودند خدمت کند. سروان وان گوموآن این مسئوليت را پذیرفت. اما به فاصلۀ چند روز پس از اتمام این وظیفه، در آخرین روزِ همان ماه یعنی در۳۱ جولای ۱۸۷۳میلادی، برای همیشه خود را از خدمت در ارتشِ اتریش بازنشسته کرد. تنها ۳ سال بعد، در سال ۱۸۷۶میلادی، سروان وان گوموآن در گذشت.
___________________________________________________________________________
توضیح:
نگارنده بدین وسیله مراتب امتنان خود از دوستان عزیز و دانشمندش دکتر موژان مؤمن (Dr. Moojan Momen) ، دکتر نجاتی الکان (Dr. Necati Alkan)، دکتر پیتر تری (Dr. Peter Terry) و دکتر بهرام چوبینه را ابراز می دارد. دکتر چوبینه منبعِ حاویِ تصویرِ افسرِ اتریشی سروان آلفرد وان گوموآن را برای نگارنده فرستاد. دکتر الکان منبعِ روزنامۀ آلمانی Oesterreichischer Soldatenfreund حاویِ اصلِ نامۀ افسرِ اتریشی و نیز منبع مقاله ای به زبان فرانسوی در مورد پیشینۀ رابطۀ آشناییِ ناصرالدین شاه قاجار با این افسر اتریشی را در اختیار نگارنده گذاشت. دکتر پیتر تری مقالۀ مذکور را از زبان فرانسه به انگلیسی ترجمه کرد. دکتر موژان مؤمن نیز نسخۀ پویش شدۀ (scanned) مقاله ای که حاویِ اصلِ نامۀ افسرِ اتریشی بود را با کیفیت بالا برای نگارنده فرستاد.
پاورقی ها:
(۱) ام. د. گوموآن و شاه ایران: https://goo.gl/zmniGp
(۲) بیژن معصومیان. «یک سند تاریخی: شرح قتل‌عام بابی‌ها در بازار تهران در تابستان ۱۸۵۲ میلادی از زبان یک شاهد عینی اروپائی.» خبرنامۀ گویا، ۲ خرداد ۱۳۹۶ / ۲۳ می ۲۰۱۷: http://news.gooya.com/2017/05/post-3955.php
(3) Alfred Von Goumoëns. Oesterreichischer Soldatenfreund. No. 123, 12th October 1852, p. 513.
برای دیدن اصلِ نسخۀ کاملِ نامۀ سروان وان گوموآن در روزنامۀ اتریشیِ «دوستِ سرباز»، به شمارۀ ۱۲۳ این روزنامه به تاریخ ۱۲ اکتبر ۱۸۵۲، صفحۀ ۵۱۳ در آدرس زیر مراجعه کنید:
https://archive.org/details/bub_gb_n_JFAAAAcAAJ
نسخۀ کاملِ دیگری از همین نامه در وب سایتِ نگارنده نیز موجود است: https://goo.gl/FqH3VW
(۴) برای نمونه، در آمریکا در دوران جنگ داخلی (Civil War) این کشور هم روزنامه ای دقیقا با همین عنوان (Soldier's Friend یا دوست سرباز) منتشر می شد: https://goo.gl/vHcvxA
(۵) بیژن معصومیان. «بابی- بهائی کُشی و تبعیض در تاریخ‌نگاری.» سایت اخبار روز، ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ / ۵ اوت ۲۰۱۲:
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=47104
6. Krzicz. Militärzeitung. No. 64, 12 August 1865 (pp. 530-532):
http://anno.onb.ac.at/cgi-content/anno…
(۷) مهدی طباطبایی. ناصرالدین شاه در فرنگ: https://goo.gl/xJUvcX

هشدارهای تعالیم بهایی دربارۀ جنگ جهانی


وقتی حضرت عبدالبهاء در سال 1914 به بئاتریس ایروین (Beatrice Irwin) مکتوبی نوشتند، از او خواستند هشدار ایشان را دربارۀ یک جنگ جهانی تا آنجایی که می‌تواند پخش کند.
جنگ جهانی اوّل در ماه ژوئن همان سال اتّفاق افتاد، زمانی که یک تروریست آرشیدوک فردیناند (Archduke Ferdinand) را در سارایوو (Sarajevo) در منطقۀ بالکان (the Balkans)، که امروزه بیشتر به اروپای جنوب شرقی معروف است، به قتل رساند. ولی آن جنگ وحشتناک که جان 16 میلیون انسان را گرفت، در واقع سال‌ها قبل شروع شده بود، زمانی که ملیّت‌ها و پادشاهی‌های اروپایی بسیاری شروع به جمع کردن انبارهای بزرگ اسلحه و مهمّات کردند و این انبارها به طور بی‌سابقه‌ای به صورت تدریجی و مداوم افزایش یافت. بسیاری از سلاطین و دیکتاتورها از ترس به پایان رسیدن حکومت مطلقۀ خود، با افزایش تسلیحات خود در آن دوران کشورهای خود را تقریباً به ورشکستگی کشاندند.
ولی مدّت‌ها پیش از آن که مسابقۀ تسلیحاتی بی‌سابقه در اواخر قرن 19 آغاز شود، حضرت بهاءالله به رهبران سیاسی و مذهبی جهان دربارۀ هزینۀ بیش از حد، تدارکات گسترده برای جنگ، و بی‌عدالتی بسیاری که بر مردم روا می‌داشتند، هشدار دادند:
«امید آنکه قیام نمایند بر آنچه سبب آسایش عباد است باید مجلس بزرگی ترتیب دهند و حضرات ملوک و یا وزرا در آن مجلس حاضر شوند و حکم اتّحاد و اتّفاق را جاری فرمایند و از سلاح باصلاح توجّه کنند و اگر سلطانی بر سلطانی برخیزد سلاطین دیگر بر منع او قیام نمایند در این صورت عساکر و آلات و ادوات حرب لازم نه الّا علی قدر مقدور لحفظ بلادهم و اگر باین خیر اعظم فائز شوند اهل مملکت کل براحت و مسرّت بامور خود مشغول گردند و نوحه و ندبهٔ اکثری از عباد ساکن شود.» (حضرت بهاءالله، لوح ابن ذئب، ص 24)
حضرت عبدالبهاء با سفر به سراسر دنیای غرب بین سال‌های 1910 و 1913 آن فریاد صلح، اعتدال روحانی و غیرنظامی‌سازی را ادامه دادند. ایشان در مکتوب خود به بئاتریس ایروین نوشتند:
«باری من در جمیع مجامع فریاد زدم که ای عقلای عالم و ای فلاسفۀ غرب و ای دانایان روی زمین ابر تاریکی در پی که افق انسانی را احاطه نماید، و طوفان شدیدی در عقب که کشتی‌های حیات بشر را در هم شکند و سیل شدیدی عنقریب مدن و دیار اروپ را احاطه کند، پس بیدار شوید بیدار شوید هوشیار گردید هوشیار گردید، تا جمیع به نهایت همّت برخیزیم و به عون و عنایت الهیّه علم وحدت انسانی برافرازیم و صلح عمومی ترویج کنیم تا عالم انسانی را از این خطر عظیم نجات دهیم.» (حضرت عبدالبهاء، من مکاتیب عبدالبهاء، ص155)
حضرت عبدالبهاء در مکتوب خود ادّعایشان را مبنی بر این که اروپا تبدیل به انبار باروت پری شده بود که کوچک‌ترین جرقّه‌ای می‌توانست آن را مشتعل کند، توضیح دادند:
«در امریک و اروپ نفوس مقدّسی ملاقات شد که در قضیّۀ صلح عمومی همدم و همراز بودند و در عقیدۀ وحدت عالم انسانی متّفق و هم‌آواز ولی افسوس که قلیل بودند و اعظم رجال را گمان چنان بوده که تجهیز جیوش و تزیید قوای حربیّه سبب حفظ صلح و سلام است، و صراحتاً بیان شد که نه چنین است، این جیوش جرّاره لابد روزی به میدان آید و این موادّ ملتهبه لابد منفجر گردد، و انفجار مربوط به شراره‌ای است که بغتتاً شعله به آفاق زند ولی از عدم اتّساع افکار و کوری ابصار این بیان اذعان نمی‌شد تا این که بغتتاً شراره بالکان را ولکان نمود، در بدایت حرب بالکان نفوس مهمّه سؤال نمودند که آیا این حرب بالکان حرب عمومی است در پاسخ ذکر شد که منتهی به حرب عمومی گردد.» (همان)
سیاست «تخریب حتمی دوطرفه» – طرحی که در آن گروهی کاملاً مسلّح از ملیّت‌ها تعادلی در نیروی نظامی به وجود می‌آورند و بنابراین دنیا را از جنگ محافظت می‌کنند – از اواخر قرن 19 متداول است. این منجر به دو جنگ جهانی ویرانگر در قرن 20 شد، که حضرت بهاءالله سال‌ها پیش به جهانیان دربارۀ آن هشدار داده بودند.
شاید مفید باشد که آن هشدارها را بررسی کنیم تا ببینیم که آیا آنها هنوز کاربرد دارند. این کار را در مقالۀ بعدی این مجموعه انجام می‌دهیم.
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است و لزوما منعکس کننده دیدگاه سایت BahaiTeachings.org یا هر موسسه بهائی دیگری نیست.

گوش دادن به آهنگ عصر جدید



«ای ياران الهی؛ اين موهبت کبری را از دست ندهيد و اين فرصت عظمی را غنيمت شمريد. وقت استفاضه است و هنگام افاضه. يوم اشتعال و اشتغال است و روز حصول آمال. بحر اعظم موّاجست و نور اقدم هادی. منهاج و مشکاة عالم مزيّن به سراج وهّاج. اگر در اين قرن خداوند مجيد روی نيفروزيد و خوی معطّر ننمائيد و چشم نگشائيد و در ظلّ سدره الطاف نيارميد، در چه زمان و چه اوقات رخ روشن نمائيد و جهان را گلشن کنيد. فضل جمال قدم عظيم است و موهبت رحمة للعالمين» (حضرت عبدالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد8، ص 177-176)
جنبش بهایی، عصر جدیدی از رشد و توسعۀ روحانی بر پایۀ تحقیق را برای بشریت به ارمغان آورده است:
«اتّفاق کلّ و اتّحاد عموم ممکن الحصول و اين اسباب از معجزات اين عصر مجيد و قرن عظيم است و قرون ماضيه از آن محروم. زيرا اين قرن انوار عالمی ديگر و قوّتی ديگر و نورانيّتی ديگر دارد. … عاقبت در انجمن عالم شمعهای روشنی بر افروزد و مانند بارقه صبح اين نورانيّت عظيمه آثارش از افق عالم نمودارگشته» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد1، ص 30)
دیانت بهایی که حضرت بهاءالله، پیامبر جدید خداوند مؤسّس آن است و در حال حاضر ایشان آخرین بنیانگذار و پیامبر در توالی ادیان بزرگ جهان هستند، یک ادعای مرکزی دارد و آن این است که این دین جدید با هدف متحد ساختن بشریت و ایجاد صلح و وحدت، به وجود آمده است و همۀ افراد را برای تحقیق و جستجوی حقیقت به چالش می‌کشد.
آموزه‌های بهایی می‌گویند که بشریت وارد عصر جدیدی شده است و زندگی، نیرو و انگیزۀ اصلیِ این عصر ناشی از ظهور تازۀ حضرت بهاالله است:
«شکر کن خدا را که ديده دلت روشن و گوش هوشت شنوا. محافلی که آراسته‌ايد و در آن احساسات آسمانی مينمائيد و ادراک حقايق و معانی ميکنيد. آن محفل مانند فضای آسمانست و آن نفوس مانند نجوم ساطع که به نور هدايت روشنند. فرخنده نفسی که در اين عصر نورانی اقتباس تعاليم آسمانی کند و خجسته قلبی که از محبّة اللّه اهتزاز و انجذاب يابد» (همان، ص 36)
بهاییان معتقدند که این نور تازۀ وحی الهی، نشان دهندۀ یک جهش در انسانیت است؛ مانند میراث در میدان جدید رشد است و به بشریت روحانیت تزریق می‌کند و انرژی تازه، دانش و سرور ایجاد کرده است:
«در يوم ظهور و قرن مجلّی طور، هر نفسی از کأس طهور قطره ئی نوشيد، پرتوی يافت. آن قطره دريا شد و آن سراج در ممرّ اعصار آفتاب گرديد. ملاحظه نمائيد که در قرون اولی هر نفسی که به آستان الهی انتساب يافت، بعد در عالم وجود و حيّز شهود چه جلوه و ظهوری نمود. حال هزاران درجه افزونست؛ زيرا عصر، عصر حضرت بيچون است و قرن، قرن حيّ قيّوم. لهذا اين عصر و قرن در جميع مراتب تفوّق و امتياز بر سائر قرون دارد و در نزد اهل دانش و فضلای اين عصر، از مورخين و غيره، محقق و مسلم است که مآثر اين قرن از مفاخر پنجاه قرن افزون است و اين قرن حکم آفتاب دارد و قرون سائره حکم نجوم. اين عصر نظير بحر است و سائر اعصار به مثابه نهر. مثلاً اگر آثار و اکتشافات و معارف و صنايع و بدايع و فنون و علوم پنجاه قرن را با اين قرن نورانی مقايسه کنی، البته فضائل اين قرن رحمانی بر مآثر جميع قرون ماضيه افزونست. مثلاً اگر تآليف و کتب قرون اولی بتمامها و قرون وسطی بأسرها و قرون اخيره باجمعها جمع گردد؛ يقين است که تآليف و صحائف اين قرن عظيم افزون است و همچنين صنايع و بدايع و اکتشافات فنيّه و مشروعات مفيده و مدنيّت کامله و اتّساع افکار و ازدياد فهم و ادراک و ظهور اسرار کائنات و بروز حقائق ممکنات. اين قضيّه مسلّم عمومست و کل اقرار و اعتراف مينمايند» (حضرت عبدالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد4، صص 98-97)
آموزه‌های بهایی می‌گوید این عصر جدید، آگاهی همۀ ما انسان‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد:
«ای ياران و اماء رحمن، امروز روزيست که شمس حقيقت از افق وجود اشراق نموده؛ فجرش ساطع و شعاعش لامع؛ به قوّتي که ابرهای متراکمه متلاشی شد و در نهايت اشراق از افق عالم طالع و لائح گشت. اينست که در کائنات اهتزاز جديدی مشاهده مينمائيد.
ملاحظه کنيد که دائره علوم و فنون در اين عصر چه قدر اتّساع يافته و صنايع و بدايع عجيبه چگونه جلوه نموده و قوای فکريّه چگونه ترقّی کرده و اختراعات عظيمه چگونه به ظهور آمده؛ اين عصر حکم صد عصر دارد؛ يعنی اگر آثار صد عصر را جمع نمائی و آثار اين عصر را نيز جمع نمائی، آثار اين يک عصر تفوّق بر آثار صد عصر دارد. مثلاً جميع کتبی که در اعصار ماضيه تأليف شده جمع نمائی و کتب و رسائلی که در اين عصر تأليف شده آن را نيز جمع نمائی، کتب مؤلّفه در اين عصر اضعاف مضاعف کتبی است که در اعصار ماضيه تأليف شده است.
ملاحظه نمائيد که اشراق نيّر آفاق چه تأثير در حقايق موجودات نموده، ولکن هزار افسوس که چشمها نابينا و گوشها ناشنوا و عقول و قلوب غافل از اين موهبت کبری. پس به جان و دل بکوشيد تا خفتگان بيدار شوند و کوران بينا گردند و مردگان زنده شوند» (حضرت عبدالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد3، ص 437-436)
حضرت بهاالله به ما اطمینان می‌دهند که این سرور و لذت روحانی، نصیب همۀ آنهایی می‌شود که با دل و جان، نسبت به روحانیت این عصر واکنش نشان می‌دهند:
در این عصر، زندگی جدیدی وجود دارد که همۀ مردم روی زمین را تحت تاثیر قرار می‌دهد و کسی علت و انگیزۀ آن را کشف نکرده است:
«جميع اهل ارض در اين عصر در حرکتند و سبب و علّت آن را نيافته‌اند … ای دوستان؛ قدر و مقام خود را بدانيد؛ زحمات خود را به توهّمات اين و آن ضايع منمائيد؛ شمائيد انجم سمآء عرفان و نسائم سحرگاهان؛ شمائيد مياه جاريه که حيات کل معلّق به آن است و شمائيد احرف کتاب؛ به کمال اتحاد و اتفاق جهد نمائيد که شايد موفق شويد به انچه سزاوار يوم الهی است» (حضرت بهاءالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص129-128)

مراقبت از سالمندان خردمند، گنج بزرگ ما


امروز در یک صف خرید طولانی بودم، بنابراین تلفنم را برداشتم و به فیسبوک متّصل شدم. وقتی اخبار روزانۀ تلفن همراهم ویدیوی دوربین مخفی زن سالمند زیبایی را نشان داد که توسّط پرستار خود کتک می‌خورد و سرزنش می‌شد، وحشت کردم.
قلب من شکست و از لحاظ جسمی و عاطفی احساس بیماری کردم. من دربارۀ این اتّفاقات برای سالمندان در داخل و بیرون از خانۀ سالمندان شنیده بودم، ولی مانند هر ویدیوی دیگری، دیدن آن لحظه‌ بسیار واقعی‌تر و تکان‌دهنده‌تر بود. واقعاً شنیدن کِی بُوَد مانند دیدن. من به خانه آمدم و یوتیوب را باز کردم و ویدیوهای ناخوشایند بسیار دیگری نیز یافتم، ولی حتّی دلش را نداشتم که آنها را تماشا کنم. متوجّه شدم که این پدیدۀ نفرت‌انگیز به میزان هشداردهنده‌ای در حال روی دادن است. همۀ ما داریم بیشتر عمر می‌کنیم، پس جمعیّت سالمندان نیز رو به افزایش است، و آمارهای ملّی حاکی از آنند که بدرفتاری با سالمندان در حال افزایش است – بنابراین من به جست‌وجوی پاسخ‌هایی برای بعضی سؤالات اساسی دربارۀ بدرفتاری با سالمندان پرداختم.
بدرفتاری با افراد مسن
تعریف بدرفتاری با سالمندان، اقدام یا عدم اقدام عمدی یک پرستار یا فردی دیگری که به او اعتماد شده در جهت ایجاد خطر آسیب برای یک فرد مسن 60 سال به بالا است.
چه نوع افرادی چنین خشونتی را در حقّ افراد مسن مرتکب می‌شوند؟
بر اساس گزارش HelpGuide.org’s در بدرفتاری با سالمندان و غفلت (Elder Abuse and Neglect):
«پرستارانی که قادر به کنارآمدن با افسردگی، اعتیاد و استرس نیستند (عدم انعطاف‌پذیری)، یا کسانی که احساس می‌کنند نگهداری از یک سالمند به آنان تحمیل شده است، کسانی هستند که بیشترین خطر بدرفتاری را دارند.»
این گزارش ادامه می‌دهد:
«پرستاران در خانۀ سالمندان می‌توانند استرس را در سطوحی تجربه کنند که منجر به بدرفتاری با سالمندان شود. کارکنان خانۀ سالمندان می‌توانند مستعد بدرفتاری با سالمندان باشند، اگر آموزش ندیده باشند، بیش از حد مسئولیّت داشته باشند، برای پرستاری مناسب نباشند، و تحت شرایط حقیرانه‌ای کار کنند.»
نشانه‌های بدرفتاری با سالمندان چیست؟
رایج‌ترین نشانه‌های بدرفتاری با سالمندان شامل موارد زیر است:
نشانه‌های نامعلوم جراحت مانند تاول، ورم، کبودی و یا زخم، به‌خصوص به طور قرینه در دو طرف بدن
شکستگی استخوان‌ها، پیچ خوردگی، یا دررفتگی
گزارش مصرف زیاد دارو یا عدم دریافت مرتّب دارو
شیشۀ عینک یا فریم عینک شکسته
نشانه‌های مهار شدن، مانند علامت طناب روی مچ دست‌ها
عدم اجازه از طرف پرستار برای ملاقات با سالمند به تنهایی
چگونه ما می‌توانیم به توقّف بدرفتاری با سالمندان کمک کنیم؟
سالمندان در بسیاری از فرهنگ‌ها احترامی را که شایستۀ آن هستند دریافت می‌کنند. متأسفانه در جامعۀ ما که تعداد جوانان زیاد است، اغلب سالمندان با بی‌احترامی و بدرفتاری روبرو می‌شوند.
همۀ ما می‌توانیم با توجّه به علائم هشدار و مداخله در صورت شک بردن به بدرفتاری یا بی‌اعتنایی، بخشی از راه‌حل باشیم. شاید شما سوءاستفاده‌های مالی مانند کلاهبرداری، سرقت، و یا تجویز سوء مصرف مواد مخدر را مشاهده کنید. اگر به هر سوءاستفاده‌ای شک کردید، از گزارش دادن آن نترسید. به سالمندان و پرستاران آنها گوش کنید. تا آنجا که می‌توانید به آنها زنگ بزنید و با آنها ملاقات کنید و در نهایت راه‌های تشخیص و گزارش بدرفتاری را با سالمندان را به دیگران آموزش دهید.
حال که ما دربارۀ نشانه‌های آشکار بدرفتاری با سالمندان گفت‌وگو کردیم، بیایید در جنبه‌های هوشمندانه‌تری تفحّص کنیم. در بسیاری از جوامع، ما تبدیل به نسلی شده‌ایم که جوانان را ستایش می‌کند – درحالی‌که ارزشمندترین گنجینۀ ما، سالمندان ما، بسیار کوچک شمرده می‌شوند. اغلب دیدگاه‌ها نسبت به سالمندان این است که آنها قدیمی و منسوخ هستند. شاید سالمندان با جدیدترین گرایش‌ها همراه نباشند یا ندانند چگونه با یک آیفون کار کنند، ولی سال‌ها تجربه برای آنها ادراک، خودشکوفایی، بینش و خِرَدی به همراه آورده که به سختی به دست آمده‌است:
«اى طالب حيات ابديّه ، بدانکه بشر دو قسم است .قسمى ناسوتى که اسير عالم طبيعتند و نهايت آمال و آرزو ترقّيات در مادّيّات خواهند مثل آنان مثل حيوانات سائره است حيوان نيز اسير عالم طبيعت است نهايت اينست که انسان طبيعى اندکى اشرف از حيوان طبيعى است . و قسم ديگر از بشر انسان علويست و شخص آسمانى و نفس رحمانى و منجذب ملکوت الهى اين نفوس انبيا و اولياى الهى هستند . حال چون ترا فطرت علوى و همّت بلند بايد تحصيل تعاليم الهى نمائى و بموجب وصايا و نصايح آسمانى عمل کنى و تخلّق باخلاق رحمانى جوئى و منجذب نفحات قدس شوى تا بنفثات روح القدس زنده گردى و خود را تربيت نموده سبب تربيت و هدايت ديگران گردى . اگر باين مقام بلند اعلى رسى بآب عرفان و نار محبّت ‌الله و روح موهب تعميد يابى و بحيات ابديّه فائز شوى.» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد 2، صص 89 و 90)
خوشبختانه، در دیانت بهایی و بسیاری از فرهنگ‌های بومی و خردمندانه در سراسر جهان، سالمندان ارج نهاده و گرامی داشته می‌شوند. در چنین محیط‌هایی، جوانان برای راهنمایی هوشمندانه و پرشفقتی که فقط تجربۀ سال‌ها زندگی است، به سالمندان توجّه می‌کنند:
«وقتی زندگی شرافتمندانه سنّ پیری را مهیّا کرد، این افول نیست که ظاهر می‌شود، بلکه اوّلین روزهای جاودانگی است.» (موریل اسپارک)
«چین و چروک‌ها باید تنها دلالت بر این داشته باشند که لبخندها کجا بوده‌اند.» (مارک تواین)
از آنجایی‌که همۀ ما پیر و بالغ می‌شویم، باید به سالمندان دوست‌داشتنی خود احترام بگذاریم، آنها را ارج نهیم و به آنها توجّه کنیم، همان‌طور که امیدواریم روزی با ما رفتار شود، و به یاد داشته باشیم:
«جوانی هدیۀ طبیعت است، ولی پیری یک کار هنری است.» – جرزی لک (Jerzy Lec)
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است و لزوما منعکس کننده دیدگاه سایت BahaiTeachings.org یا هر موسسه بهائی دیگری نیست.

چهار شهروند بهایی در بندرعباس با قرار وثیقه آزاد شدند



به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز چهار شهروند بهایی که پیشتر در تاریخ ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ به همراه چهار شهروند بهای دیگر در بندرعباس، جزیره قشم و شیراز بازداشت شده بودند لحظاتی پیش در تاریخ دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶  با قرار وثیقه ۱۲۰ میلیون تومانی آزاد شدند.@bahainews
بنابر گزارش مجموعه خبری بهایی نیوز نسیم قنواتیان،آرش راسخی ،فرهاد امری حصاری و امید آفاقی پس از گذشت ۶۴ روز بازداشت در بازداشتگاه وزارت اطلاعات بندرعباس و زندان مرکزی بندرعباس با تودیع وثیقه از زندان آزاد شدند.

ادیب حق پژوه و مهران افشار دو شهروند بهایی که با این افراد بازداشت شده بود  با تودیع قرار وثیقه هر کدام ۱۲۰ میلیون تومانی در تاریخ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ تا زمان دادگاه آزاد شدند و همچنین مارال راستی و مهناز جانثار نیز در تاریخ چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۶ با قرار وثیقه ۱۲۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شدند.
@bahainews
مارال راستی،مهناز جانثار،نسیم قنواتیان،آرش راسخی ، مهرالله افشار ،فرهاد امری حصاری و امید آفاقی بازداشت شدگان بندرعباس بودند و ادیب حق پژوه شهروند بهایی ساکن شیراز پس از بازداشت در شیراز به بندرعباس منتقل شده بود.
به گفته بعضی منابع مطلع رفتار بازجویان در دوران بازداشت با شهروندان بهایی مناسب نبوده است و بازجویان از شهرهای دیگر من جمله تهران به بندرعباس جهت بازجویی آمده بودند.
هزاران نفر از پیروان آیین بهایی پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی زندانی، شکنجه یا اعدام شده‌اند. بسیاری دیگر از پیروان این آئین نیز از سایر حقوق اجتماعی خود مانند حق تحصیل یا کار محروم شده‌اند.
به ما در مجموعه خبری بهائي‌نیوز ( @bahainews ) بپیوندید

صدور دادنامه ای تاریخی از سوی دیوان عدالت اداری درخصوص فک پلمب محل کسب بهائیان


به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز یکی از قضات دیوان عدالت اداری طی پاسخ به شکایت چندتن از بهائیان استان مازندران طی صدور دادنامه ای در دادگاه رای به فک پلمب محل کسب بهائیان داد.


بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز پس از شکایت تعدادی از بهائیان استان مازندران به وکالت امیرسالار داوودی و مریم نظام الدینی مبنی بر اعتراض به تعطیلی یا پلمب محل کسب بهائیان توسط اداره اماکن رای دادگاه بدین صورت صادر شد. با توجه به این که در بند«ب» ماده ۲۸ قانون نظام صنفی صرفا«تعطیلی محل کسب بدون دلیل موجه حداقل به مدت پانزده روز...» از موارد مجاز پلمب واحد صنفی اعلام گردیده و واحدهای صنفی شکات کمتر از مدت ۱۵ روز تعطیل بوده است و با عنایت به این که صورت جلسه مورخ ۱۳۹۵.۹.۸ کمیسیون فرق و مذاهب استانداری استان مازندران ، به تصویب شورای تامین استان نرسیده است بنابراین به استناد ماده ۱۱ قانون تشکیلات و آئین دادرسی دیوان عدالت اداری حکم به ورود شکایت و الزام خوانده به فک پلمب از واحدهای صنفی شاکیان صادر می گردد. این رایف به استناد ماده ۶۵ قانون تشکیلات و آئن دادرسی دیوان عدالت ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض در شعب تجدید نظر دیوان می باشد.
بنابر شکایت اداره اماکن عمومی که به صورت یک دادخواست تقدیم دیوان عدالت اداری رسیده است در تشریح دادخواست آورده شده است که « واحدهای صنفی موکلین که گرایش به فرقه بهایی دارند » همچنین در ادامه اشاره به تعطیلی ۱۵ روزه محل کسب بدون عذموجه مطرح است که در این شکایت و اسال لایحه عنوان شده است که « واحدهای صنفی از فرقه ضاله بهائیت می باشند که در ایام محرم و صفر و اسارت آل الله واحدهای خود را بدون هر گونه اطلاع قبلی تعطیل و به جشن و شادی و تبلیغ فرقه ضاله خود پرداخته اند که اولا مغایر با قانون نظام صنفی است که بدون هماهنگی واحد های صنفی خود را تعطیل نموده اند ثانیا براساس مصوبه شورای تامین استان و پیگیری های مراجع ذی صلاح استانی (دادستانی و واجا) به مرجله اجرا در آمده است. »
در متن رای دادگاه دیوان عدالت اداری نوشته شده است «اینک در وقت فوق العاده پرونده تحت نظر است و با توجه به پاسخ خوانده خواندگان و مدارک و مستندات موجود در پرونده و عدم نیاز به تحقیق دیگری ختم رسیدگی را اعلام و رای صادر شده را مبنی بر فک پلمب محل کسب بهائیان عنوان کرده است.
امیرسالار داوودی یکی از وکلای شناخته شده ایرانی در خصوص صدور دادنامه ی تاریخی دیوان عدالت اداری در صفحه مجازی خود نوشته است که « به واسطه عدم قطعیت دادنامه» احتمال برگزاری دادگاه تجدید نظر دراین خصوص وجود دارد.
بنابرگزارش مجموعه خبری بهایی نیوز محل کسب ۹۴ تن از شهروندان بهایی در استان مازندران به دلیل تعطیلی در ایام تعطیلات آئین بهایی در روزهای ۱۱ و ۱۲ آبان ۱۳۹۵ با پلمب گسترده ای روبرو بود که براساس اسناد به دست آمده از سند محرمانه، پلمب واحد های صنفی بهائیان براساس تصمیم غیرقانونی کمیسیون فرق و مذاهب استان مازندران صورت گرفته است .
پس از پیگیری شهروندان بهایی جهت فک پلمب محل کسب بهائیان در استانداری مازندران در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ماموران امنیتی نه تنها پاسخگوی آنان نبودند بلکه پنج تن از بهائیان که پیگیر فک پلمب محل کسب خود از سوی استانداری بودند نیز توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند."
به گفته یک منبع مطلع درخصوص تصمیم کمیسیون فرق و مذاهب استان مازندران به گزارشگر بهایی نیوز " بر اساس بند ب ماده ۲۸ قانون نظام صنفی، هر صاحب صنفی می تواند ۱۵ روز بدون اطلاع اتحادیه اقدام به تعطیلی واحد صنفی خود نماید. همچنین بر اساس ماده چهار قانون مربوط به تعیین وظایف و تشکیلات شورای امنیت کشور، وظیفه تامین امنیت استان بر عهده استان دارد است، و چنین مصوبه ای می بایست قبل از اجرایی شدن، در شورای تامین امنیت استان مطرح می شد. به علاوه بر این مصوبه از لحاظ محتوایی ایرادات ماهوی فراوانی وارد است و بدون اثبات هیچ یک از دعاوی مطرح شده نسبت به بهاییان، تصمیمی علیه صاحبین واحدهای صنفی بهایی گرفته شد. همچنین سایر ارگان ها نظام بر اساس این مصوبه غیرقانونی دعوت به انجام رفتارهایی مغایر قانون و خارج از حیطه وظایف خود شدند."

در سالهای گذشته اداره اماکن بارها محل کسب شهروندان بهایی در شهرهای مختلف کشور را با پلمپ از سوی این اداره دولتی روبرو ساخته است.