وقتی حضرت عبدالبهاء در سال 1914 به بئاتریس ایروین (Beatrice Irwin) مکتوبی نوشتند، از او خواستند هشدار ایشان را دربارۀ یک جنگ جهانی تا آنجایی که میتواند پخش کند.
جنگ جهانی اوّل در ماه ژوئن همان سال اتّفاق افتاد، زمانی که یک تروریست آرشیدوک فردیناند (Archduke Ferdinand) را در سارایوو (Sarajevo) در منطقۀ بالکان (the Balkans)، که امروزه بیشتر به اروپای جنوب شرقی معروف است، به قتل رساند. ولی آن جنگ وحشتناک که جان 16 میلیون انسان را گرفت، در واقع سالها قبل شروع شده بود، زمانی که ملیّتها و پادشاهیهای اروپایی بسیاری شروع به جمع کردن انبارهای بزرگ اسلحه و مهمّات کردند و این انبارها به طور بیسابقهای به صورت تدریجی و مداوم افزایش یافت. بسیاری از سلاطین و دیکتاتورها از ترس به پایان رسیدن حکومت مطلقۀ خود، با افزایش تسلیحات خود در آن دوران کشورهای خود را تقریباً به ورشکستگی کشاندند.
ولی مدّتها پیش از آن که مسابقۀ تسلیحاتی بیسابقه در اواخر قرن 19 آغاز شود، حضرت بهاءالله به رهبران سیاسی و مذهبی جهان دربارۀ هزینۀ بیش از حد، تدارکات گسترده برای جنگ، و بیعدالتی بسیاری که بر مردم روا میداشتند، هشدار دادند:
«امید آنکه قیام نمایند بر آنچه سبب آسایش عباد است باید مجلس بزرگی ترتیب دهند و حضرات ملوک و یا وزرا در آن مجلس حاضر شوند و حکم اتّحاد و اتّفاق را جاری فرمایند و از سلاح باصلاح توجّه کنند و اگر سلطانی بر سلطانی برخیزد سلاطین دیگر بر منع او قیام نمایند در این صورت عساکر و آلات و ادوات حرب لازم نه الّا علی قدر مقدور لحفظ بلادهم و اگر باین خیر اعظم فائز شوند اهل مملکت کل براحت و مسرّت بامور خود مشغول گردند و نوحه و ندبهٔ اکثری از عباد ساکن شود.» (حضرت بهاءالله، لوح ابن ذئب، ص 24)
حضرت عبدالبهاء با سفر به سراسر دنیای غرب بین سالهای 1910 و 1913 آن فریاد صلح، اعتدال روحانی و غیرنظامیسازی را ادامه دادند. ایشان در مکتوب خود به بئاتریس ایروین نوشتند:
«باری من در جمیع مجامع فریاد زدم که ای عقلای عالم و ای فلاسفۀ غرب و ای دانایان روی زمین ابر تاریکی در پی که افق انسانی را احاطه نماید، و طوفان شدیدی در عقب که کشتیهای حیات بشر را در هم شکند و سیل شدیدی عنقریب مدن و دیار اروپ را احاطه کند، پس بیدار شوید بیدار شوید هوشیار گردید هوشیار گردید، تا جمیع به نهایت همّت برخیزیم و به عون و عنایت الهیّه علم وحدت انسانی برافرازیم و صلح عمومی ترویج کنیم تا عالم انسانی را از این خطر عظیم نجات دهیم.» (حضرت عبدالبهاء، من مکاتیب عبدالبهاء، ص155)
حضرت عبدالبهاء در مکتوب خود ادّعایشان را مبنی بر این که اروپا تبدیل به انبار باروت پری شده بود که کوچکترین جرقّهای میتوانست آن را مشتعل کند، توضیح دادند:
«در امریک و اروپ نفوس مقدّسی ملاقات شد که در قضیّۀ صلح عمومی همدم و همراز بودند و در عقیدۀ وحدت عالم انسانی متّفق و همآواز ولی افسوس که قلیل بودند و اعظم رجال را گمان چنان بوده که تجهیز جیوش و تزیید قوای حربیّه سبب حفظ صلح و سلام است، و صراحتاً بیان شد که نه چنین است، این جیوش جرّاره لابد روزی به میدان آید و این موادّ ملتهبه لابد منفجر گردد، و انفجار مربوط به شرارهای است که بغتتاً شعله به آفاق زند ولی از عدم اتّساع افکار و کوری ابصار این بیان اذعان نمیشد تا این که بغتتاً شراره بالکان را ولکان نمود، در بدایت حرب بالکان نفوس مهمّه سؤال نمودند که آیا این حرب بالکان حرب عمومی است در پاسخ ذکر شد که منتهی به حرب عمومی گردد.» (همان)
سیاست «تخریب حتمی دوطرفه» – طرحی که در آن گروهی کاملاً مسلّح از ملیّتها تعادلی در نیروی نظامی به وجود میآورند و بنابراین دنیا را از جنگ محافظت میکنند – از اواخر قرن 19 متداول است. این منجر به دو جنگ جهانی ویرانگر در قرن 20 شد، که حضرت بهاءالله سالها پیش به جهانیان دربارۀ آن هشدار داده بودند.
شاید مفید باشد که آن هشدارها را بررسی کنیم تا ببینیم که آیا آنها هنوز کاربرد دارند. این کار را در مقالۀ بعدی این مجموعه انجام میدهیم.
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است و لزوما منعکس کننده دیدگاه سایت BahaiTeachings.org یا هر موسسه بهائی دیگری نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر