جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲, شنبه

بهاییان چرا و چگونه دعا می‌خوانند؟



آموزه‌های بهایی، همۀ ما را به خواندن دعا در هر روز فرامی‌خواند. ارتباط روحانی با خداوند، حس عشق و توکل را در فرد پدید آورده و موجب می‌شود تا درک کنیم که در هر کاری به خداوند وابسته هستیم.
ما انسان‌ها، معمولاً در زندگی خود با آزمایش‌ها و امتحاناتی روبرو هستیم و نیاز به کمک پیدا می‌کنیم. ما با دعا کردن، از خداوند تقاضای کمک می‌کنیم تا مشکلاتمان رفع شود و آموزه‌های بهایی به ما اطمینان می‌دهد که دعایی که با خلوص و عشق واقعی خوانده شود، حتماً از سوی خدا مورد اجابت قرار می‌گیرد.
همچنین بهاییان با دعا، از خداوند ملتماسانه می‌خواهند که از نظر روحانی رشد کنند. البته دعا فقط برای این نیست که از خداوند بخواهیم کاری برای ما انجام دهد. در بالاترین شکل آن، دعای ما زادۀ عشق خالص ما نسبت به خدا است، نه به خاطر میل رسیدن به چیزی؛ بلکه به خاطر نزدیک شدن به خداوند دعا می‌کنیم. در واقع، ممکن است درحالی که سرشار از ایمان و توکل به خداوند هستیم، دعا کرده و تسلیم ارادۀ خدا شده و او را شکر و ستایش کنیم. در کلمات مبارکۀ مکنونه، حضرت بهاءالله به ما می‌آموزد که در ارتباطمان با خداوند، برای خود آنچه را بپسندیم که او می‌خواهد. چرا که هرآنچه که خداوند برای ما می‌خواهد، بهترین است:
«… ای دوستان، رضای خود را بر رضای من اختیار مکنید و آنچه برای شما نخواهم هرگز مخواهید …» (حضرت بهاءالله، کلمات مکنونه، فقره 19)
و حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:
«همچو گمان منما که آنچه آرزوی انسانست خیر انسانست؛ چه بسیار آرزو که عدو جانست و سبب ذلت و هوان. پس امور را به ید قدرت تسلیم نما و از خود خواهش مدار. البته فضل شامل گردد و آنچه سبب خیر توست حاصل شود» (حضرت عبدالبهاء، بشارة النور، ص 261)
دعا دارای تاثیر عمیقی است. فرقی نمی‌کند که برای چه چیزی دعا می‌کنیم؛ همین که با خلوص و صمیمانه دعا بخوانیم، بر روح فرد اثرگذار است. دعا کمک می‌کند تا روحانیت فرد بیشتر و بیشتر شده و در عشق به خداوند ثابت قدم بماند. همچنین تأثیر دعا فراتر از فرد است. حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:
«کلمه الهيّه چون نسيم بهاری و ارياح لواقح رحمانيست؛ لکن چون اين از حنجر روحانی تلاوت شود، روح حيات نثار نمايد و جان نجات مبذول دارد. ارض طيّبه را گلشن و گلزار نمايد و آفاق وجود را عنبربار» (حضرت عبدالبهاء، منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد2، ص255)
«به الواح مقدّسه مراجعت نمائيد. اشراقات و تجليّات و کلمات و بشارات و طرازات و کتاب اقدس. ملاحظه مينمائيد که اين تعاليم الهيّه، اليوم درمان درد عالَم انسانی است و مرهم زخم جسد امکانی. روح حياتست و سفينه نجات و مغناطيس عزّت ابديّه و قوّه نافذه در حقيقت انسانيّه» (حضرت عبدالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد3، ص 252)
حضرت باب، حضرت بهاالله و حضرت عبدالبهاء، دعاهای زیبا و شاعرانه‌ای دارند که بهاییان آنها را تلاوت می‌کنند. بیش از صدها دعا از آنها وجود دارد. اگرچه بهاییان با زبان خودشان دعا تلاوت می‌کنند، اما آن دعاها چون کلام الهی است، قدرت روحانی خاصی دارد. آن دعاها بسیار باارزش هستند؛ چرا که هم مسیر رسیدن به خدا را به ما نشان می‌دهد و هم به ما نشان می‌دهد که در مورد چه چیزهایی باید دعا کنیم. از این جهت، این دعاها بسیار به دعاهای حضرت عیسی مسیح نزدیک است. در اینجا برخی از دعاهای حضرت بهاالله آمده است:
«الها معبودا ملكا مقصودا؛ به چه لسان ترا شكر نمايم؟ غافل بودم آگاهم فرمودی؛ معرض بودم بر اقبال تأييد نمودی؛ مرده بودم، از آب حيات زندگی بخشيدی؛ پژمرده بودم، از كوثر بيان كه از قلم رحمن جاری شده تازگی عطا كردی. پروردگارا؛ وجود، كل از جودت موجود. از بحر كرمت محروم مفرما و از دريای رحمتت منع مكن. در هر حال توفيق و تأييد ميطلبم و از سماء فضل، بخشش قديمت را سائلم. توئی مالك عطا و سلطان ملكوت بقا» (حضرت بهاءالله، ادعیه حضرت محبوب، ص 324-323)
«الها معبودا مسجودا؛ شهادت ميدهم به وحدانيّت تو و فردانيّت تو و بخششهای قديم و جديد تو. توئی آن كريمی كه امطار سحاب سماء رحمتت بر شريف و وضيع باريده و اشراقات انوار آفتاب بخششت بر عاصی و مطيع تابيده. ای رحيمی كه ساذج رحمت، بابت را ساجد و جوهر عنايت، كعبه امرت را طائف؛ از تو سؤال مينمائيم؛ فضل قديمت را ميطلبيم و جود جديدت را ميجوئيم كه بر مظاهر وجود، رحم فرمائی و از فيوضات ايّامت محروم نسازی. جميع، محتاج و فقيرند و أنت الغنيّ الغالب القدير» (همان، ص 317-316)
«بنام خداوند بيمانند؛ ای بندگان، سزاوار آنكه دراين بهار جان فزا از باران نيسان يزدانی تازه و خرم شويد. خورشيد بزرگی پرتو افكنده و ابر بخشش سايه گسترده؛ با بهره كسی كه خود را بی بهره نساخت و دوست را در اين جامه بشناخت. بگو ای مردمان؛ چراغ يزدان روشن است؛ آن را به بادهای نافرمانی خاموش ننمائيد. روز ستايش است؛ به آسايش تن و آلايش جان مپردازيد. اهريمنان در كمينگاهان ايستاده‌اند؛ آگاه باشيد و به روشنی نام خداوند يكتا، خود را از تاريكيها آزاد نمائيد. دوست بين باشيد، نه خود بين. بگو ای گمراهان؛ پيك راستگو مژده داد كه دوست ميآيد؛ اكنون آمد، چرا افسرده‌ايد؟ آن پاك پوشيده بی پرده آمد، چرا پژمرده‌ايد؟ آغاز و انجام، جنبش و آرام آشكار. امروز، آغاز در انجام و جنبش در آرام نمودار. اين جنبش از گرمی گفتار پروردگار در آفرينش هويدا شده. هر كه اين گرمی يافت، به كوی دوست شتافت و هر كه نيافت، بيفسرد. افسردنی كه هرگز بر نخاست …» (همان، صص 310-308)
نظرها و دیدگاه های ارائه شده در این مقاله، مربوط به نویسنده است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر