منبع: سایت "میدیوم دات کام"
دولت ایران دو گزینه در پیش دارد. زمانی که حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، روز 28 سپتامبر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی می کند، یا باید بگوید که ایران رژیمی عقب مانده است که آخوندهای اصولگرا آنرا رهبری می کنند، و یا آنکه ایران یک عضو مشروع جامعه جهانی شده است.
به گمان من روحانی سعی خواهد کرد تا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، چهرهای معقول از حکومت ایران به رهبران جهان نشان دهد. او توافق اتمی با ایالات متحده آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی را برجسته می کند و آنرا دلیلی بر نوگرایی و صلح طلبی حکومت ایران قلمداد خواهد کرد. اما او و دیپلماتهایش در مورد جنایتهایی که آنها علیه مردم کشور خودشان انجام می دهند دروغ خواهد گفت.
بهترین راه سنجش حکومت ایران در روابطش با بقیه جهان، پرسش در باره رفتار این حکومت با 300 هزار بهایی است که بزرگترین اقلیت مذهبی کشور هستند. از زمان انقلاب 1979، بهاییان ایران بیش از هر اقلیت دیگری مورد آزار حکومت ایران قرار گرفته اند. در این دوران، صدها بهایی ربوده و یا به قتل رسیده اند. بهاییان حق درس خواندن در دانشگاههای ایران را ندارند. هیچکس حق ندارد یک بهایی را بطور رسمی استخدام کند، و محل کسب، قبرستانها و محل عبادت بهاییان مرتبا مورد حمله گروههایی قرار می گیرد که از سوی حکومت ایران حمایت می شوند.
در زیر فشارهای بین المللی، رهبر ایران طی دستوری بهاییان ایران را "شهروندان قابل تحمل" خواند، اما در یک فتوا در سال 2012، آنها را "کافر و نجس" دانست.
هیچکس انتظار ندارد که یک شبه و با سخنرانی حسن روحانی در سازمان ملل متحد، به شهروندان بهاییان ایران حقوق برابر داده شود. اما اولین نشانه تغییر حکومت ایران گفتگو در باره وضعیت وخیم و ستمگری به 300 هزار بهایی ایران است.
مقامات دولتی ایران در باره آزار سازمان یافته بهاییان به راحتی دروغ می گویند. آنها ادعا می کنند که بهاییان در ایران به خاطر اعتقادشان تحت ستم نیستند، و بهایی هایی که کشته یا زندانی شدند جرمهای دیگری مانند جاسوسی داشتند. اما دولت ایران تاکنون حتی یکبرگ مدرک در باره جاسوسی بهاییان ارائه نکرده است.
مقامات ایرانی طرفدار روحانی در گفتگو با من آزار بهاییان ایران را پنهان نمی کنند. یک مقام وزارت امورخارجه ایران در اسکایپ به من گفت: "به خدا قسم، اگر روحانی قدرت داشت تبعیض علیه بهاییان را متوقف می کرد. اما اکنون زمان مناسب برای طرح این موضوع نیست. ما الان باید تندروهای داخلی را در باره توافق اتمی متقاعد کنیم. این اولویت مهتمری نسبت به موضوع بهایی هاست. ما باید در شرایط آرام تر ایران و منطقه به این موضوعها بپردازیم."
من در جواب این دوستم گفتم: "پس به این ترتیب به عمر ما قد نمی دهد؟" و در اینجا این دوستم گفتگو را قطع کرد.
اصلاح طلبان ایران 20 سال است که از این روش نصفه نیمه پیروی می کنند. آنها سعی کرده اند تا ایران را کشوری پذیرا برای دگراندیشان کنند، اما جرئت و شهامت ایستادن در مقابل خشکه مقدسان مذهبی ایران را نداشته اند.
روحانی اکنون فرصت دارد تا از یک جایگاه بین المللی روابط کشورش با جهان و مردم خودش را بهبود دهد. او و حکومتش باید توضیح دهند چرا برای 40 سال بهاییان ایران را تحت ستم و آزار سازمان یافته قرار داده اند. تغییر نظر مقامات ایرانی واقع بینانه نیست، اما بیان حقیقت می تواند زمینه گفتگوی سازنده و تغییر واقعی را هموار کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر