مطالب زیر نظریات شخصی در رابطه با سؤال دوست عزیزی است که خداوند را مورد انتقاد قرار داده، پرسیده بودند که : " چرا خداوندی که قادر مطلق است و همه کائنات را خلق کرده ، "خیر" و "شر" هر دو را آفریده ؟ اگر فقط خیر را میآفرید و بدی وجود نداشت، دنیای امروز دچار هیچ مشکلی نمیشد و همه در روح و ریحان زندگی میکردند " .
این پرسش جای بسی تعمق دارد و از دیدگاه های مختلفی میتوان آن را به گونه ای محکمه پسند ، به تحریر کشید. ولی چون سخن به درازا میکشد، در اینجا فقط دیدگاه " طبیعت وجودی خیر و شر" را مورد بررسی قرار داده ، به بیان ضوابط خلقت آن دو اکتفا میکنیم. اگر چه صحبت بر سر خیر و شر است ، ولی این گفتار در مورد هر دو متضادی صدق میکند، مثل نور و تاریکی، گرما و سرما، علم و جهالت ،.... که همگی بطور سمبولیک به گونه ای معرف "خوبی و بدی" هستند.
در نوجوانی ، معلمی بسیار خردمند و نازنین داشتم که بعدها به علت بهایی بودن شهید شد. در کلاسهای او که معمولا در صبح روزهای جمعه بر قرار بود ، روزی صحبت بر سر خلق و خوی نیک انسانی و علت عدم وجود آن ، در بسیاری از انسانها بود ، که ایشان سخن از مفهوم جدیدی گفتند و آن این بود که :
" خالق ، شر را نیافریده، آنچه شر به نظر میرسد ، عدم وجود خیر است همین و بس "
نیاز به گفتن نیست که برای درک این مفهوم ، مدت مدیدی با خود کلنجار رفتم . او میگفت: به دنیای اطراف خود خوب و با دقت نگاه کن ، ببین که " شیوه " خلقت در تمام کائنات یکسان است، یکی را درک کن، همه را میفهمی. به عنوان مثال، کسی که در اعمال او غیر از شر دیده نمیشود ، این نیست که او در رابطه با فراگیری شر زحمت کشیده آن را اکتساب کرده باشد، اشکال او این است که " خلق و خوی نیک " را هرگز فرا نگرفته است ، و یا بقولی " عدم وجود خیر" سبب میشود که اعمال او چنین بد جلوه کند. پس آنچه فراگرفتنی و اکتسابی است، " نیکی " است ، " صفات رحمانی " است ، که همان نفس خیر است. پس آنچه آفریده شده " وجود خیر" است ، و "شر " فقط نماد فقدان آن "خیر" میباشد .
سالها گذشت ..... در دانشگاه ، کلاسی داشتم در رابطه با مبحث " ترمودینامیک " که کلا در مورد انرژی حرارتی است ، در این کلاس آموختم که " گرما " چیزیست که در طبیعت ، وجود خارجی دارد ، به داخل یا خارج از اجسام انتقال پیدا میکند و " سرما " اساسا عدم وجود گرماست و در طبیعت وجود خارجی ندارد . مثلا کولر گرمای اتاق را گرفته به خارج منتقل میکند ، و با کاهش گرما ، سرما که چیزی جز نبودن گرما نیست ، احساس میشود. به یاد آن معلم عزیز دوران نو جوانی افتادم و صحبت های او د ر مورد "خیر و شر" و آنکه میگفت : " شیوه " خلقت در تمام کائنات یکسان است، یکی را درک کن، همه را میفهمی.
مثالی دیگر:علم و جهالت. تا به حال شنیده اید کسی به دانشگاه برود که کسب جهالت کند؟ علم و دانش را خدا آفریده ، وجود خارجی دارند تا من و شما با اکتساب آنها ، پیشرفت روحی کنیم و زندگی بهتری داشته باشیم. جهالت چیزی نیست به جز نماد " فقدان علم".
مثالی دیگر: نور و تاریکی. نور را خدا آفریده و وجود خارجی دارد. حتی میتوان بطور علمی حساب کرد که ذرات نوری که از خورشید به طرف زمین حرکت میکنند، چه مدت زمان در راه هستند تا به ما برسند . تاریکی نماد نبودن نور است و به خودی خود وجود خارجی ندارد.
به همین منوال میتوان هزاران مثال آورد که همگی نشان دهنده حقیقت واحدی هستند که در بالا بیان شد . البته سالها طول کشید، ولی بالاخره مطلب را دریافتم ، پس اگر روزی بگوییم که " در طبیعت غیر از خیر آفریده نشده " ، غیر از حقیقت نگفته ایم.
در اینجا میتوان دید که وجود "شر" در زندگی ما تقصیر خدا نیست. اگر ما انسانها در کسب "خیر" بیشتر کوشیده بودیم، زشتی در اعمال ما ، این چنین جلوه نمیکرد. چون در این دنیا نسبیت حکمفرما است، هر چه در اکتساب صفات رحمانی بیشتر بکوشیم، جلوه خلق و خوی حیوانی کمتر میشود و بتدریج نفس این عمل قادر است "شر" را از دنیا ریشه کن کند . براستی منصفانه نیست که سهل انگاری و کم کاری خود را تقصیر آفریدگار بدانیم.
با آرزوی سلامتی تن و روان برای همه شما عزیزانم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر