بعضی زیبایی و عرفان آثار بهائی را شگفتانگیز و جذّاب مییابند. قدرت دعاهای بهائی، بسیاری از ارواح انسانی را جذب مینماید. بسیاری از مردم به شدّت تحت تأثیر حیاتِ نمونۀ شخصیّتهای اصلی دیانت بهائی- حضرت باب، حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء- قرار میگیرند. بعضی دیگر حسّ دوستی، عشق و هدف واحد و یکپارچهای را که میان احبّا وجود دارد احساس میکنند و میخواهند در آن جامعۀ جهانی منحصربهفرد شرکت کنند.
برای میلیونها جویندگانِ حقیقت، اصول انقلابیِ جدیدی که حضرت بهاءالله آنها را تعلیم دادهاند، جالب بوده است. این اصول جهانی و بنیادین که در جهان و در میان ادیان جدید هستند، در اواخر قرن نوزدهم ظهور یافت، ولی قدرت، تأثیر و ارتباط آنها امروزه حتّی صحیحتر به نظر میرسد. اگر بشریّت میتوانست فردا اصول بهائی را اجرا کند، کلّ دنیا به باغ سرسبزِ صلح، وحدت و هماهنگی مبدّل میشد که شاعران، پیامبران، و متفکّران هزاران سال رویای آن را داشتند.
این سری مقالات- در کل 15 تا- به طور مختصر اصول بهائی را بررسی میکند. این مقالهها اگرچه به هیچ وجه جامع یا علمی نیستند، به سادگی تلاش میکنند که هریک از این اصول را نام ببرند، تأثیر بالقوّۀ آن را بررسی کنند، و ارتباط آن را با عصرحاضر مورد گفتگو قرار دهند. ما امیدواریم همانطور که فکر میکنیم، شما اصول بهائی را دنبال کنید و سعی کنید تصوّر کنید اگر بشریّت میتوانست این اصول را پیاده کند جهان چگونه میشد:
«ای بنده جوينده يابنده يزدان، باديه طلب پيمودی و مجاهده فرمودی. سرّ حقيقت تحرّی نمودی، تا آنکه پرتو هدايت درخشيد و چشمه معرفت جوشيد؛ عين اليقين جاری شد و حقّ اليقين حاصل گشت؛ نور مبين مشهود شد و روح مخمود، نار ذاتالوقود گشت؛ سرّ وجود ظاهر شد و حقيقت شهود پرده برانداخت. پس به شکرانه پرداز و روش و سلوکی گير که يگانه بنده خداوند يکتا گردی و بيگانه از نفس و هوی» (حضرت عبدالبهاء، مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد 8، ص27)
اوّلین اصل دیانت بهائی جستجوی مستقلّانه حقیقت است. این اصل که در هیچیک از کتب مقدّسۀ ادیان گذشته یافت نمیشود، نیاز به روحانیون را از بین میبرد و ما را از تقلید و پایبندی کورکورانه به عقاید تحقیق نشده و متعصّبانه آزاد میکند. بهائیان معتقدند هیچکس نباید عقاید اجدادی یا سنّتی را بدون بررسی و مورد سؤال قرار دادن دورنمای درونی خود دنبال کند. در عوض، اوّلین اصل دیانت بهائی به هر فردی حق و وظیفۀ جستجو و تصمیمگیری دربارۀ عقاید خود را میدهد.
«اول چيزی که برای انسان لازم تحری حقيقت است. در تحری حقيقت بايد انسان آنچه را شنيده و از تقليد آباء و اجداد و يا اقتباس افکار است فراموش کند و جميع اديان روی زمين را بايد يکسان بداند. نه به يکی تعلق و نه از ديگری تنفر داشته باشد، تا تواند تميز دهد که کدام دين به حقيقت مقرون. چون تحری حقيقت کند، لابد به حقيقت پی برد» (حضرت عبدالبهاء، مجموعه خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد 1،صص 152-151)
کتب بهائی معمولاً این اصل اساسی و بنیادین را به دلیل اهّمیّت و ماهیّت اساسی آن در اوّل لیست قرار میدهند، زیرا این اصل از همۀ اهل ارض دعوت میکند اذهان خود را باز کرده و از قوای ذهنی و قلب و روح خود برای تعیین اعتقادات خود استفاده کنند:
«اوّل تعليم حضرت بهاء اللّه تحرّی حقيقت است. بايد انسان تحرّی حقيقت کند و از تقاليد دست بکشد. زيرا ملل عالم هر يک تقاليدی دارند و تقاليد مختلف است و اختلاف تقاليد سبب جنگ و جدال شده است و تا اين تقاليد باقی است وحدت عالم انسانی مستحيل است. پس بايد تحرّی حقيقت نمود تا به نور حقيقت اين ظلمات زائل شود. زيرا حقيقت حقيقت واحده است، تعدّد و تجزّی قبول نکند و مادامی که حقيقت تجزّی و تعدّد قبول نکند، اگر جميع ملل تحرّی حقيقت کنند، شبهه ئی نيست که کلّ متّحد و متّفق شوند» (حضرت عبدالبهاء، مجموعه خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد 2، صص145-144)
وقتی شما تلاش میکنید تحقیق کنید تا تصمیم خود را دربارۀ عقاید روحانی خود بگیرید، در واقع خود را از تقلید، کذب، و سنّتهای متحجّرانه که به انسانیّت صدمه میزنند و اشتباهات گذشته را ادامه میدهند، آزاد میکنید. مهمتر از همه این که خود را از زندان تعصّبات که همۀ ما از رسوم و فرهنگ و تربیت خود به ارث بردهایم، آزاد میکنید. هدف اوّلیّۀ جستجوی مستقلانه و بیقیدِ حقیقت، بر از بین بردن تعصّب و آزاد کردن قلب و ذهن خود از تأثیر مخرّب آن متمرکز است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر