بهائیان معتقدند همۀ ادیان سرچشمۀ واحدی دارند، اساس آنها یکی است، و نور واحدی بر بشریّت میتابانند.
به طور خلاصه، بهائیان به وحدت ضروری همۀ ادیان بزرگ جهان اعتقاد دارند. تعالیم بهائی بر این نظرِ جدید، منطقی، و حتّی بنیادین تمرکز دارند که خدای واحد، دیانت واحدی در طول تاریخ به بشریّت دادهاست و آن را از طریق مظاهر ظهور الهی ظاهر نمودهاست که عشق و دانش را آشکار ساختهاند.
این اصل اساسی بهائی دربارۀ وحدت ادیان، مستقیماً از طرف حضرت بهاءالله است:
«حاملان امانت احديّه که درعوالم ملکيّه به حکم جديد و امر بديع ظاهر می شوند، چون اين اطيار عرش باقی از سماء مشيّت الهی نازل می گردند و جميع بر امر مبرم ربّانی قيام می فرمايند. لهذا حکم يک نفس و يک ذات را دارند، چه جميع از کأس محبّت الهی شاربند و از اثمار شجره توحيد مرزوق» (حضرت بهاالله، کتاب ایقان، ص 101-100)
در دنیای مدرن، بعضی دین را به صورت مجموعه نیروهایی نامنسجم، تکّه تکّه، و فرقهای میبینند؛ صدایی ناهنجار، پرآشوب و رقابتطلب که بیش از صلح، اختلاف و بیش از هماهنگی، تفرقه ایجاد میکند. ولی برای بهائیان، منبعی که از همۀ این اختلافات بشری فراتر میرود، خدای واحد است:
«جميع اديان الهيّه اساسش حقيقت است و حقيقت تعدّد قبول نکند حقيقت يکی است اساس جميع انبيای الهی حقيقت است اگر حقيقت نباشد باطل است. و چون اساس حقيقت است لهذا بنيان اديان الهی يکی است نهايت اين است که تقاليدی بميان آمده آداب و رسوم و زوائدی پيدا شده اين تقاليد از انبيا نيست اين حادث است بدعت است و چون اين تقاليد مختلف است سبب اختلاف اديان شده. امّا اگر ما اين تقاليد را دور بيندازيم و حقيقت اساس اديان الهی تحرّی کنيم يقين است که متّحد می شويم» (حضرت عبدالبهاء، مجموعه خطابات حضرت عبدالبهاء، جلد 2، صص134-133)
تعالیم بهائی، همۀ ادیان را بخشی از یک نظام واحد میدانند؛ یک مجموعۀ هماهنگ و دنبالهدار از مربّیان مقدّس و الهامبخش که همۀ آنها دانشی روحانی و عرفانی را که در زمان ظهورشان مورد نیاز بود، ظاهر ساختهاند. این مربّیان- پیامبران، مظاهر ظهور، و مؤسّسان ادیان بزرگ جهان- آموزشی روحانی و اخلاقی را که ما برای پیشرفت و رشد نیاز داشتیم، به ما دادهاند. این مفهوم بهائی- که استمرار ظهورات الهی نامیده میشود- تعالیم بودا، کریشنا، ابراهیم، موسی، مسیح، محمّد و اکنون حضرت بهاءالله را در یک زنجیرۀ ناگسستنی از حکمت و هدایت برای بشر، به هم متّصل میکند:
«معلوم و محقّق آن جناب بوده که جميع انبيا، هياکل امر اللّه هستند که در قمايص مختلفه ظاهر شدند و اگر به نظر لطيف ملاحظه فرمائی، همه را در يک رضوان ساکن بينی و در يک هوا طائر و بر يک بساط جالس و بر يک کلام ناطق و بر يک امر آمر. اينست اتّحاد آن جواهر وجود و شموس غير محدود و معدود» (حضرت بهاالله، منتخباتی از آثار حضرت بهاالله، صص42-41)
کلمۀ بهائی به معنای پیرو نور یا پیرو جلال و عظمت است. بهائیان میآموزند که در جستجوی خودِ منبع روشنائی باشند، نه این که بر چراغ تمرکز کنند.
هر دینی میآموزد که واسطهای بین انسان و خداوند مورد نیاز است- کسی که روشنائی کامل را از شکوه الهی دریافت کند و آن را بر دنیای بشری بتاباند؛ همانطور که جوّ زمین گرمای اشعههای خورشید را دریافت و پخش میکنند. این واسطه بین خداوند و بشریّت نامهای مختلفی دارد، اگرچه همیشه امر روحانی مشابهی را با خود میآورد. او در یک دوران ابراهیم، در دورانی دیگر موسی، و دوباره بودا، و در زمانی دیگر مسیح، و زمان دیگری محمّد نامیده میشود.همۀ آنها برای قدرت خود به حقیقت الهی رجوع کردهاند. پیروان موسی او را به عنوان واسطه پذیرفتند، پیروان زرتشت او را به عنوان واسطۀ خود پذیرفتند، ولی همۀ اسرائیلیها زرتشت را انکار میکنند، و زرتشتیان موسی را انکار میکنند. آنها نمیتوانند نور واحد را در هردوی آنها ببینند. اگر زرتشتیان حقیقت زرتشت را درک میکردند، موسی و مسیح را نیز میفهمیدند. افسوس! اکثر مردم به نامِ واسطهها چسبیدند و از دیدن مقصود حقیقی آنها محروم ماندند.
«عاشق آفتاب و طالب انوار دائماً توجّه به شمس دارد. خواه در برج حمل بدرخشد، خواه در برج سرطان فيض بخشد، خواه در برج جوزا بتابد. امّا جاهلان نادان عاشق بروجند و واله و حيران مشارق نه آفتاب و وقتی که در برج سرطان بود توجّه داشتند، بعد آن آفتاب به برج ميزان انتقال کرد، چون عاشق برج بودند متوجّه و متمسّک ببرج شدند و محتجب از آفتاب چه که آفتاب انتقال کرد … پس بايد انسان طالب حقيقت باشد. آن حقيقت را در هر ذات مقدّسی يابد، واله و حيران گردد و منجذب فيض يزدان شود. مانند پروانه عاشق نور باشد، در هر زجاجی برافروزد و به مثابه بلبل مفتون گل باشد، در هر گلشنی برويد و اگر آفتاب از مغرب طالع شود آفتاب است، نبايد محتجب به مشرق شد و غرب را محلّ افول و غروب شمرد و همچنين بايد تحرّی فيوضات الهيّه و تجسّس اشراقات رحمانيّه کرد و در هر حقيقتی واضح و آشکار يافت، بايد واله و حيران شد» (حضرت عبدالبهاء، مفاوضات عبدالبهاء، صص60-59)
همانطور که خورشید در آسمان نور خود را میتاباند تا کلّ زمین و هر موجود زندهای را گرما بخشد و بپرورد، بهائیان معتقدند خداوند ذهن و روح ما را از طریق خورشید روحانی پیامبران و دین آنها پرورش میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر